سلام اسم من ارشیا است.الان قدم حدود 170 وزنم 55 و سنم 17 میشه.
راستش من وقتی شش سالم بود توی یه تصادف مادرم رو از دست دادم و پدرم برای اینکه خودش خلبان بود و دائم در سفر بود برای اینکه یکی باشه از من مراقبت کنه ازدواج کرد.اون با یه زنی که شه سال ازش کوچیکتر بود ازدواج کرد.اسم اون زن زهره بود.
زهره یه زن خیلی خوشگل با چشای آبی و موهای شرابیه البته این مشخصات برای الانه.الان اون با سینه های گرد و با سایز 75-80 و وزن 62 قدش هم از من بلندتره ینی حدود 180.
بریم سر اصل داستان.
اونوقتی که با بابام ازدواج کرد اومد خونه مون.بابام بهم گفت که اون مادر جدیدمه(بابام خیلی مادرم رو دوست داشت و اگر به خاطر من نبود هیچ وقت زن نمیگرفت) به زهره هم گفت که از من مثل بچه خودش مراقبت کنه.
یه کم که گذشت اون کم کم یخش آب شد و با من خیلی صمیمی و مهربون شد کم کم دیگه حس کردم مادر واقعی خودمه.منو میبرد پارک باهم صحبت میکردیم تو درس هام بهم کمک میکرد و خیلی چیزهای دیگه.
دوسالی گذشت که من رفتم دوم ابتدائی و رابطه من و زهره خیلی خوب بود تا این که یه روز که باهم بودیم گفت که خیلی وقته که حموم نرفتم و باید برم حموم من آماده حموم رفتن شدم که گفت منم باهات میام ولی یه شرط داره که به بابا یا کسی دیگه هیچی نگی.منم در عین سادگی و بچگی قبول کردم.رفتیم حموم بهم گفت کامل لخت شو منم شورتم رو در آوردم یه دست کشید به کیرم گفت چه بلبل خوبی داری منم گفتم بابا گفته نباید این جا رو کسی ببینه.گفت آره ولی من مامانتم دیگه منم گفتم باشه قبول گفت یه کارهایی میگم واسم انجام میدی گفتم آره.
سینه شو داد دستم گفت نوکشو برام لیس بزن منم لیس میزدم یه کم که گذشت گفت بکن تو دهنت قشنگ برام میک بزن یه ذره هم گاز بگیر منم همه ی این کارو رو انجام میدادم.بعد از چند دقیقه گفتم این کارا برای چیه گفت تو الان نمیفهمی من دارم تو رو برای آینده آماده میکنم.بعد گفت فعلا بسه اگه قول بدی بین خودمون بمونه برات بستنی میخرم.منم به کسی نگفتم تا یه مدت همین طوری سینه هاشو میخوردم بعد از یه مدت شورتشو در آورد گفت یه ذره اینو میک بزن منم خیلی دوست داشتم بدونم چیه با تمام وجودم میک میزدم اون روز بهم گفت چون به حرفاش گوش کردم میخاد بهم حال بده گفتم چه جوری گفت بلبل رو بده به من.دادم بهش گذاشت تو دهنش نزدیک به یه ربع واسم لیسید من هم دیگه خیلی خوشم اومده بود هی میگفتم بریم حموم با هم دیگه.یه دوسال باهم همین کار هارو میکردیم تا یه دفعه موقع لیسیدن کیرم کیرم راست شد.وقتی که راست کردم بهم گفت که کم کم دارم مثل یه مرد بزرگ میشم گفت از امروز یه برنامه جدید داریم باید کیرتو(دیگه اسمش رو یاد گرفته بود چون کلاس چهارم بود)بمالی به کسم یه ذره مالیدم دیدم خیلی حال میدهبعد با دستش به زور کیر کوچیک و نقلی منو هل داد تو کسش.من واسه اولین بار طعم کس رو تو سال چهرم ابتدائی چشیدم خیلی حال میداد بهم بعد از اون روز گفت که دیگه فعلا نباید بریم حموم تا چند وقت.بعد از یه مدت بهم جق زدن رو یاد داد و با هم یه سره تو خونه لب میگرفتیم و واسم جق میزد و میگفت که تو پس کی مرد میشی من منظورش از این حرف رو نمی فهمیدم.
گذشت تا من رفتم اول راهنمایییه بار که برام جق زد حس کردم یه آبی تو کیرمه بهش که گفتم خیلی خوش حال شدو چند بار پشت سرهم انقدر برام زد تا یه آبی از کیرم در آمد.بهم گفت تو مرد شدی از این به بعد باهم حال میکنیم.ولی باید همین طوری مخفی بمونه بعد رفتیم با هم حموم و انقدر اون دفعه به من حال داد که نگو چون قشنگ باهم سکس میکردیم و آبم میومد.بعد از یه مدت گفت خواهرم هم میاد پیش ما حال کنه خوهر خیلی خوبی هم داشت الان که11 سال از ازدواج بابام با اون میگذره ما داریم با هم حال میکنیم و الان من 17 سالمه و تازه فهمیدم که چه بلایی سرم آورده که من دوازده سالگی بالغ شدم.
زهره بهم قول داده که هر وقت هیجده سالم تموم بشه از بابام طلاق میگره و عقد من میشه الان هم که خواهرش صیغه خودمه و هفته ای دو سه بار با زهره و خواهرش حال میکنیم.
نوشته: ارشیا
اشغال کثافت منم نا مادری دارم و با اینکه وقتی شیش ماهم بود مادرم فوت کرد و از یک سالگی نامادری داشتم و خیلی ازارم داده و اذیتم کرده تا الان که 28سالمه ولی یک بارهم دربارش فکر بد نکردم و همیشه بعنوان مادر بهش نگاه کردم.احتمالا تو یک حروم زاده ای کونی با این داستانت.هر چند میدونم دروغه و ساخته ذهن کثیفته ولی فکرش هم باید ازارت بده حرومزاده
نوش جان. دوتایی شونو میزاری جفت هم و میکنی. ای چه حالی میده
علیرضا هات جوابت خیلی باحال بوووود … مردم از خنده دمت گرم. :)
زهره یه زن خیلی خوشگل با چشای آبی و موهای شرابیه البته این مشخصات برای الانه.الان اون با سینه های گرد و با سایز 75-80 و وزن 62 قدش هم از من بلندتره ینی حدود 180.
یعنی قبلا چشم هاش ابی نبوده الان ابی شده؟!
یا قدش کوتاه تر بوده الان قد کشیده شده 180!!!
از تو بزرگتر نبود که اومد سراغ تو؟ کودک؟؟ دوم دبستان؟؟؟؟
اون بابای دیوث خلبانت کدوم گوری بوده که زن بابات همه اش سراغ تو میومده؟؟؟؟
طلاق بگیره بشه زن تو؟؟؟؟؟ خواهرش صیغه ی خودته؟
کارت از شفا گذشته…
من دوازده سالگی بالغ شدم :|
خوبه 12 سالگی حامله نشدی
اخه کونی … چی بگم …
فداي بچه هاي ايراني كه حتي توي شهواني هم آبروداري ميكنن.ولي واقعاچنين موردهايي هست وواقعيت هم داره چه دلمون بخادچه نخاد
اهاي سردمداران رژيم فکري بکربراي بچه هابکنيدهمه ازدم دارن ديونه ميشن
اخر تخيلاتي چه ذهني داري تو:-Dفحش نميدم اما ديگه ننويس افرين پسر اما بايد بگم برو كونت رو بده شاه عباس صفوي بكن تورو
الکی بود، دیگه ننویس . . . . . . . . . . . . .
بالای این خراب شده نوشته که کمتر از 18 سال ممنوع. بلدی بخونی؟ دیگه نیا و ننویس. هر وقت بزرگ شدی و مرد شدی و شاشت کف کرد و دودولت راست کرد و آب جلقت اومد و صدات دو رگه شد و ته ریش درآوردی و زیر بقلت مو در آورد و پشمای دودلت پیدا شدن و کف دستی زدن یاد گرفتی بیا اینجا تا من بشاشم …، ولش کن، ننویس.
داستانتو به ى بچه ديوونه مثل خودت تعريف كنى باور نميكنه ميگه كس ننت
واي خدا چقد تو خنگي تو فكر كن ما باور كرديم هههههههههه
:|
از بابات طلاق بگیره زن تو بشه؟
هنوز 18 سالش نشده اونوخت به فکر ازدواج با نامادری جنده و پیرشه
جم کو باوو کاسه کوزتو
جقو
خواهرش صیغته؟؟؟
واقعن احسنت کس میگیااااا مسائل شرعی برات مهم بوده ک صیغهه کردی؟؟کونییی
اجلق الجالقین نمیدونن زن باباحتی بعد طلاق از پدرش تاآخرعمربهش محرم وحکم مادرروداره و خواهرش هم مثل خاله محرم و غیرقابل ازدواج هست . . . ای جقو و و و و هرچند وقتی جایی برای ارضا شدن وجود نداره برای این بچه طبیعیه که برا زن باباش کیرراست کنه و به عشقش بجقه و آرزوی خواهرشو به دل داشته باشه
نظر افراطی راجع به داستان ندارم ولی یه لحظه فکر کن اگه صاحب ناپدری میشدی :T
اخه بچه زیر خواب عوضی ریدم تو قبر ننت با این داستان تخماتیکت گوه همون زن بابات تو حلقومت چرا دروغ مینویسی اسکل برقی
يعنى بدجور هوس كوس كردى كه اين داستانو از خودت در اوردى بابا يكى بداد اين بدبخت برسه داره ميتركه واى واى واى.
کوس کش کیر هرچی آخوند بد ترکیبه تو کوس ننه واقعیت آخه کوس کش بچه از همون بدو تولد شهوت داره و اندام تناسلیش موقعی که مثانه پر یا باهش بازی کنی سیخ میشه اونوقت تو چندم ابتدای بودی که تازه سیخ کردی آخه کیونی تمام معنا تخیلی هم مینویسی درست بنگار ای کوس گش
عمو جون گفتی کلاس چندمی؟ عیییییییییببببببببببببی نداره تو هم بزرگ میشی ب ارزوهات میرسی. زیاد قند نخوری عمو جون.
ولی از شوخی بگذریم اینها همش نتیجه کمبود کسه ببین به چه چیزهایی فکر میکنن و کف دستی میرن
بچه جون تو الان وقت کون دانته نه داستان نوشتنت میام جوری تو کونت میزارم که نتونی رو صندلی بشینی داستان بنویسی
فقط میتونم بگم خدا رحم کنه. سکس با هر محرمی بکنار ولی مادر…
وااااااااااااااای
هیچ سکسی سکس منو فرهاد نمیشه دارم مینویسم براتون به زودی میزارمش دیگ دلتون نخاد ازین داستانای چرتو بخونید wink
بدبخت اون مادرته مادر کسی نیست که به دنیات بیاره کسیه که بزرگت کنه من کسی رو که دنیام آورد رو تو 6ماهگیم از دست دادم اما بازم یه مادر دارم و دوسش دارم کسی بد نگاش کنه میگامش . <3 مادر <3 حرمت داره نفهم
آخه میگن از الطاف خدا نباید ناامید شی ولی باید بگم خدا هم نمیتونه واست کاری بکنه برات متاسفم با این شخصیت و مغزت
کیر تمام بچه های شهوانی توی مویرگهای مغز کیریت!! دیوٍٍث گوه میخوری دیگه تابلوئه.خانوادتون کلا کونی و جنده
تشریف دارن
Alireza_hot222
مردم از خنده، خیلی باحالی
به نویسنده داستان: کونمو بخور.
والا تمام دوستان فوش و بد وبیرا گفتند که دیگه جایی برای من نزاشتند.
فقط میتونم بگم کودک عزیز جقی خواهشا گورتو گم کن از شهوانی برو بیرون.
نویسنده این داستان واقعا کس مغز تشریف داره کیر شهوانی ها تو دهت با این داستان نوشتنت
ینی چیز تمام بچههای شهوانی و ادمینا و مدیرش یکجا تو کییییونت، د آخه ریقو با ۱۷۰قد ۵۵ وزن مشخصه از بس زدی تمام اعضا و جوارحت از سر بلبلت ریخته بیرون
بعد زنی که ۱۸۰قد و ۶۲وزن داره هم ریقویی بدبخت در حد نخ نیست چطوری میتونه ۷۵،۸۰تا سینه داشته باشه
بعد چهارم ابتدایی بلبلت یهویی راست شد؟؟
اول راهنماییم آبت اومد؟؟؟
خر خودتی کره خرم بچه
ببین بنظرم تو مخفی باش پیدات نکنند مجبور باشی همه رو صیغه کنی ، آفرین. بتو که این همه حرفه ای هستید. بابا کمتر حرف مفت بامن
خدا شفات بده.