سلام ب دوستای گل شهوانی امیدوارم حال همگی خوب باشه قبلا هم داستانمو بادهدیه نوشته بودم لطفتون شامل حالم شده بود ممنون از همگی
قصه بر می گرده به دوران سربازیم که تو نیرو انتظامی بود اموزش ک تموم شد بعد پایان دوره تقسیم شدیم و یگان خدمتیم افتاد اذرشهر رفتمو خودمو معرفی کردم و نزدیک 15 روز تو قرارگاه خدمت کردم که راننده ماشین گشت خدمتش تموم شد و من ماشینو تحویل گرفتم یه چند ماهی از تحویل ماشین گذشته بود من همه سربازا و کادریا رو شناخته بودم و دیگه اخلاقشونو بلد بودم یروز که داشتیم گشت میزدیم جلو دانشگاه شهید مدنی یه پراید نگه داشته بود و یه دختر پسر تو ماشین داشتن لب می گرفتن افسر گشت ما گفت نگه دار ببینم اینا چ غلطی دارن می کنن گفتم بیخیال ما که نمی تونیم ببریمشون دوستایی ک تو نیرو انتظامی خدمت کردن میدونن دیگه کسی نمیتونه ب دختر پسر و اینچیزا گیر بده خلاصه نگه داشتمو پیاده شدیم این افسر ما شروع کرد به ترسوندن ای اینجوری می کنم اونجوری می کنم انصافا اونام ترسیده بودن خلاصه وسط این جنگ و دعوا من یه چشمک به دختره زدم اونم امار داد شاید بخاطر اینکه منو خر کنه که ور نداریم ببریمشون منم تو یه فرصت که افسرگشتم داشت با پسره می حرفبد بش شماره دادم شبش گوشیم زنگ خورد جواب دادم دیدم دخترس تشکر کرد بابت اینکه نبردیمشون کلانتری و کم کم باب اشنایی باز شد مطلقه بود بخاطر اعتیاد شوهرش چون سر صحنه لب گرفتن و مالیدن خفتشون کرده بودیم بحث سکسی زود وا شد و سکس چت و این حرفا بهش گفتم می خوام ببینمت اولش تفره رفت ولی بعد قبول کرد اولین قرارمونو تو تبریز گذاشتیم مرخصی گرفتم رفتم خونه اونم اومد تبریز یه دوری زدیم و رفتیم ائل گلی و تو ماشین یکم مالیدن و این چیزا که دم غروب بردم رسوندمش دیگه کاملا رومون باز شده بود قرار بعدیمون هفته بعدش تو خونش بود البته زیربار نمیرفت ولی خب … یه مرخصی 24 ی گرفتم لباس شخصی کردم جای اینکه برم تبریز رفتم خونه مریم از مریم بگم یه زن 27 ساله پوست سفید لبای گوشتی موهای بلند و های لایت و یه کون خوشفرم گوشتی هیکلش خیلی میزون بود یه ساپورت پوشیده بود با به تونیک یه ارایش ملایم ولی جذاب موهاشم از پشت دم اسبی بسته بود رفتم داخل و سلام احوال پرسی و تعارفات معمول گفت چی میل داری چای شیرینی شربت منم گفتم لب گف چقد هولی چقد وقت داری گفتم تا فردا همین موقع گفت پ وقت زیاده بشین حالا یچیزی بیارم رفت سمت اشپزخونه منم دنبالش و از پشت بغلش کردم برش گردوندم سمت خودم گفتم من چیزی نمی خورم و لبامو چسبوندم رو لباش و شروع کردم خوردنشون واااااای خیلی خوشمزه بود لباش عالی بود طعمشون اومدیم تو اتاق و خوابوندمش کف زمین و خودمم خوابیدم روش باز لباشو خوردم و بازوهاشو می مالیدم اومدم پایینتر رو گردنش واقعا بی نظیر بود یه گردن سفید و کشیده ک شروع کردم به لیسیدن گردنش خیلی حساس بود لبام ک خورد به گردنش کل بدنش شل شد بعد گردنش نوبت سینه هاش بود وای خدای من انگار تو فضا بودم دوتا سینه سفید بلوری 75 سربالا سفت سفت شده بودن شروع کردم لیسیدن و خوردن سینه هاش نوکشو با لبام می گرفتم و فشار می دادم زبونمو دورش می چرخوندم صداش کل فضا رو پر کرده بود وقتی دیدم حاش خرابه و گفتم وقتشه ک خرابتر بشه و رفتم سراغ کوسش کوس نگو اتیش داغ داغ خیس بی مو تازه اپیلاسیون کرده بود پاهاشو وا کردم و رفتم بین پاهاش یه لیس از پایین ب بالا لا درز کوسش زدم ک جیغش رفت هوا و بدنشو سفت کرد ادامه دادم اونم اه و اوه می کرد چوچولشو میلیسیدم و دوتا انگشتم تو کوسش بود ک با صدای نازش گفت بسه دیگه دارم میمیرم بکن بکن توش پاهاشو دادم بالا سر کیرمو گذاشتم رو کوسش ی چند بار بالا پایین کردم جیغ می کشید زودباش بکن گذاشتم دم سوراخش فشار دادم رفت تو تا دسته همین که رفت تو کوسش ی جیغ بلند کشید و بدنش لرزید ارضا شد کمرشو گرفتم و شروع کردم تلمبه زدن با همه قدرت تلمبه میزدم صدای شالاپ شلوپ فضارو پر کرده بود کیرمو کامل می کشیدم بیرون دوباره با فشار می کردم تو کوسش کیرم از داغی کوسش داشت میسوخت در اوردم کیرمو داگ استایلش کردم و از پشت کردم تو کوسش کمرشو محکم چسبیدم و تو کوسش تلمبه میزدم داشت ابم میومد برش گردوندم گذاشتم لای سینه هاش عقب جلو کردم ک ابم با فشار پاشید رو سینه هاش و زیر چونش بیحال افتادیم کنار هم و یه نیم ساعتی خوابیدیم بیدار شدیم یکم جم و جور کردیم خودمونو یچیزی خوردیم و تا فردا سه بار دیگه سکس کردیم بعدش رفتم دوش گرفتم و برگشتم کلانتری اگه خوشتون اومد اون یکی سکسارم براتون تعریف می کنم دوستای عزیز ببخشید طولانی شد ممنون ک وقتتونو گذاشتین واس داستانم
دوستون دارم
نوشته: امین تبریزی
کاری ندارم اون چه کاره بود خوب بود بد بود ولی تو ازدرموندگی یه نفر به نفع خودت استفاده که چه عرض کنم سواستفاده کردی همیشه میگم بعضی از این مامورا که به ناموس مردم رحم نمیکنن همون لحظه یه نامردی مثل خودشون داره ترتیب ناموسشون رو میده
کیر معاون رییس ستاد مشترک نیروی زمینی تیمسار قهار تو کونت … از داستان قبلیت استقبال شد؟؟؟؟؟ به فحش خوارمادر میگی استقبال کون سوراخ؟؟ کیرم تو خاطراتت
راستشا بگو کی تو خدمت کردتت اینجا داری برعکس خاطره مینویسی کلک 🙄
بیا برو بچه کیونی گرفتن تو پادگان به بیستو سه روش کوماندویی گاییدنت حالا اومدی اینجا گوز گوز میکنی
خوب بود ولی زنه کسی رو نداشت بچه ای چیزی راحت هم اومد تبریز این چیزا ادما تو شک میندازه
خیلی باخاله جدادا مد شده کیرو میکشن رو کس و طرف جیغ میزنه میگه بکن توش مردم خخخخ
زن مطلقه ترس از چی داره؟ یکم قانون بدونی بد نیست جناب سرهنگ
اینا همه هیچ
من فقط میخوام بدونم اون کجا بود تو کجا
چجوری بود که شما اونارو تو گشت خفت کردید
چجوری اون راحت اومد خونه تو و…
کیرم تو این داستان تخمی و دروغ… این سرباز هم کل پادگان کونش گذاشتن عقده ای شده اومده سوزش سواخ کونش رو با این دروغا خنک کنه… راستشو بگو و خاطره اون استوار یکم شکم گنده که دندون نداشت و دهنش بوی عن میداد و اونشب تو مستراح پادگان کونت گذاشت رو بنویس 🙄 🙄 (erection)
غلط املایی زیاد داشتی، بعدشم مارکوپولو بودی از این آذر شهر به تبریز از اونجا به ائل گلی،
خیانت به شوهر ولوو معتاد، خوبه؟ برو طلاق بگیر، بعدش برو دور دور