سکس با مینا و حنانه و سمانه در یک روز

1400/01/06

سلام دوستان اینی که میخوام براتون تعریف کنم داستان نیست خاطره ی واقعیه نیازیم ندارم که دروغ بگم تو سایتی که کسی منو نمیشناسه توش!
اما از خودم بگم من اسمم امیره و ۲۵ سالمه و ۹ ساله بدن سازی کار میکنم طوری که هرکی میبینه منو آب از لب و لوچش آویزون میشه مخصوصا خانوما و میگن چی ساختی لامصب!
کارم توی یک شرکت لوازم آرایشه که نمیتونم بگم اسمشو ولی فکر کنم از من که قدم ۱۹۱ه و هیکلم واقعا ورزشکاریه با چشم و ابرو و موی مشکی استفاده کردن تا خانومارو جذب کنن! که البته موفقم بودن و به خاطر شغلم با خانومای زیادی باید سروکله بزنم که خیلیاشونم به شدت میخارن وقتی منو میبینن و آمار میدن منم چرا دروغ بگم از خدامه! و تاجایی که بتوتم ازشون شماره میگیرم تا بعدا لاس بزنم درضمن نمیدونم چرا نیاز جنسی من خیلیه یعنی در طول روز بارها تحریک میشم حتی بعد داشتن رابطه که به دکترم مراجعه کردم گفت تا جایی که بتونی تامین کنی و زندگیتو مختل نکنه اشکال نداره و سعی کن سردی زیاد بخوری و اینجور توصیه ها… در کل فکر کنم یه شناخت ذهنی نسبی از من پیدا کرده باشین که تا اینجا کفایت میکنه.
یکی از روزهای اردیبهشت بود که هوا گرم بود یه خانومی با لباس کاملا نخی و شال خیلی کوچیک و ساپورت چسبون وارد دفترم شد سلام کردم و گفتم امرتون که گفت شکایت دارم در زمینه ی یکی از محصولاتتون خیلیم عصبی بود منم سعی کردم آرومش کنم گفتم حالا بفرمایید بشینید توضیح بدید ببینم مشکل چیه و به مدیر شرکت اطلاع داده میشه هرچی باشه و از این حرفا که اومد تو شالشو برداشت نشست صندلی کنار صندلی من که باد کولر بهش میخورد
گفتم مشکلتون چیه خانوم؟
گفت از پودرتون که استفاده میکنم خیلی صورتم گرم و سرخ میشه روی بسته بندی هم که نوشته ضد حساسیت منم پوستم حساسه خریدم و اینکه ضد حساسیت نیست!
گفتم خیالتون راحت باشه ما هیچ محصولیو که آزمایش و تست نشده باشه نمیفروشیم و از این حرفا که شالشو سرش کرد و گفت حتما اطلاع بدین به مدیریت و من عجله دارم باید برم (بعدا فهمیدم بازیگر تئاتره) و یه کارت ویزیت بهم داد که شمارش توش بود و اسمش گفت حتما زنگ بزن و بگو نتیجه چی شد…
انصافا خوب چیزی بود منم خوشحال که این شماره ی این تیکه ی بلوند و خوش هیکل رو بدست آوردم سیو کردم دیدم تلگرام داره و عکساش نزدیک پنجاه تا میشن! سوت زدم پیش خودم و شروع کردم به دیدن عکسای مینا که فهمیدم که سگ خوشگلی داره!
در حال لود کردن و دیدن عکساش بودم رفته بودم تو حس که یکی در زد سریع صاف نشستم و گفتم بفرمایید!
صدای جذاب یه خانوم بود که گفت میتونم چند لحظه وقتتونو بگیرم؟
گفتم خواهش میکنم بفرمایید!
اومد تو دیدم یکی از مشتریای شرکته که چند بار دیده بودمش از همکارای خانوم مشاوره میگرفت خیلی هیکل نایسی داشت قد بلند ۱۷۰ به بالا بود و سینه های خوش فرم که از زیر مانتوش خودنمایی میکردن… گفتم چطور میتونم کمکتون کنم که گفت:
-چند بار دیدمتون اسم شما چیه؟
-***ی(فامیلیم).
-نه اسم کوچیکتون؟
-امیر هستم!
-خوش بختم من حنانه هستم دنبال یه پسر خوشتیپ مثل شما برای دوستی میگردم که به دوستام پزشو بدم!
منم راستش به شدت شکه شده بودم نمیدونستم چی بگم که انگار تو ذهنم یکی یه پس گردنی بهم زد گفت امیر به خودت بیا! خانوم به این خوبی داره پیشنهاد دوستی میده بهت تو بهتت زده؟جوابشو بده بگو آره با کمال میل عزیزم!
تو همین فکرا بودم که ناخودآگاه گفتم منم دنبال یه خانوم زیبا و با کمالتی شما میگشتم!
شمارشو داد حنانه و گفت دیگه باید برم عزیزم حتما زنگ بزنیا!!

اونروز با فکر و رویای حنانه تموم شد از بقیه تایم کاری هیچی نفهمیدم!
فردا صبح زود پاشدم و دوش گرفتم و عضلات زیبام رو شستم و برق انداختم و یه جقیم یه یاد حنانه زدم رفتم آشپزخونه
صبحونه درست کنم دیدم موبایلم زنگ میزنه گفتم کیه این وقت صبحی دیدم حنانس!
-سلام
-سلام امیر
-شماره منو از کجا آوردی عزیزم؟
-از یکی از همکارات گرفتم قرار بود زنگ بزنی نزدی من زدم
-این وقت صبحی خیره؟
-آره خیره امشب یه مهمونی خودمونی تو جمع دوستامون داریم منم چون دوست پسر ندارم ازت دعوت میکنم که بیای چشم همه هم دربیاد از خوشتیپیت!

باشه باشه حتما ساعت چند و کجا؟
-ساعت ۱۱ شب آدرسو برات اس ام اس میکنم…
آقا منو میگی از شادی داشتم بال در میاوردم سریع صبحونرو خوردم رفتم باشگاه ورزش کنم چند ساعت گذشت که یادم افتاد ای داد بیداد یادم رفت به مینا زنگ بزنم!
کارت ویزیت خوشگلشو درآوردم زنگ زدم :
-سلام
-سلام شما؟
-امیر هستم از شرکت *** که دیروز اومدین دفترم شکایت داشتین!
-آهان بله بله اطلاع دادید؟
(منم که بعد اومدن حنانه هوش از سرم پریده بود یادم رفت به مدیر شرکت بگم)
-نه یه مشکلی پیش اومد نشد امروز که تعطیله فردا به اطلاعشون میرسونم حتما!
-خیلی ممنون راستی امروز ناهار جایی دعوت دارید؟
-نه چطور مگه؟
-هیچی بیاین به منزل من آدرس *** منم تنهام یه ناهاری بخوریم باهم!
(گفتم ای جان جور شد میناجون)
-خیلی ممنون زحمتتون میشه آخه
-نه بابا چه زحمتی(با یه عشوه خاص و قطع کرد)
رفتم خونه سریع دوباره دوش گرفتم و یه جقی به یاد مینا زدم و آراسته و تر تمیز با ادکلن ۲۱۲ سکسی من آماده شدم که برا ناهار برم خونه ی مینای عزیز…
رسیدم ساعت ۲ ظهر بود زنگو زدم سریع باز کرد رفتم تو دیدم اونم مثل من تنها زندگی میکنه و خونش پر از تابلوهای هنری و …س!

یه آهنگ لایت گذاشته بود میز غذا رو هم به زیبایی چیده بود ولی خبری از خودش نبود که دیدم از اتاق خواب اومد بیرون اونم با چه لباس قرمز زیبایی! فوق سکسی شده بود تو این لباس و بوی عطر کارولینا هررا که زده بود داشت دیوونم میکرد و البته فکر کنم فهمید رفتم تو رویا با دست به میز غذا اشاره کرد و گفت سرد میشه ها!
نشستیم سر میز غذا فسنجون درست کرده بود مشغول خوردن شدیم گفت ععع نوشیدنی یادم رفت صبر کن رفت از تو آشپزخونه شراب سفید آورد و باز کرد اول لیوان منو پر کرد بعد لیوان خودشو و لیوانشو کوببد به لیوانم و گفت به سلامتی! منم گفتم به سلامتی!

ناهارو خوردیم با اون بطری شراب سفید که دوتایی تموش کردیم گرم گرم شده بودیم ناگهان اومد نزدیک من و لبمون تو هم قفل شد چنان لبی از هم گرفتیم که فکر کنم یه ربع شد دیگه مینا نفس کم آورد و جدا شد و رفت طرف اتاق خواب و گفت بیا!

رفتم اتاق خواب دیدم تاریکه و چه محیط سکسیه لباسامونو درآوردیم سریع و رفتیم تو تخت دوباره لب گرفتیم که آروم رفتم طرف گردنش و سپس پایین تر و یه حال دهانی حسابی بهش دادم اونم تو ابرا بود سرمو که از طرف کسش کنار کشیدم سریع بدون اینکه چیزی بگه کیرمو گرفت دستش یه نگاهی کرد و زبونشو گذاشت سرکیرم و بعد شروع به ساک زدن کرد ولی خب نمیتونست همشو بکنه تو دهنش به خاطر سایز بالای آلتم (۲۸سانته) و چند دقیقه ای حال داد بعدشم شروع کردم به کسشو گاییدن در حالت سگی جفتمون داشتیم لذت میبردیم که به فکرم رسید همشو بکنم تو کسش ببینم چی میشه! آقا چشمتون روز بد نبینه ۲۸ سانتو تا خایه فرو کردم چنان جیغی زد که کل کوچه شنیدن فکر کنم بعدشم فحش داد گفت گمشو بیرون مرتیکه عجیب الخلقه اگه میدونستم کیرخر داری دعوتت نمیکردم منم هم ضایع شده بودم هم خندم گرفت لباسامو پوشیدم اومدم بیرون رفتم خونه جلق زدم تا خالی شم خوابیدم از شدت از حال رفتگی…

بیدار شدم دیدم شب شده ساعت ۱۰ بود سریع رفتم شام خوردم که حاضر شم برا مهمونی حداقل حنانه رو به سیخ بکشم…

رسیدم مهمونی دیدم دختر پسر دارن میرقصن و چه بکن بکنیه منم رفتم یه نوشیدنی گرفتم رفتم بالا که حنانه رو پیدا کردم کنار دوستش سمیرا وایساده بود داشتن مشروب میخوردن و حرف میزدن…

رفتم جلو گفتم خانوما خوش میگذره؟ حنانه گفت نه اینجا خیلی شلوغه بیا بریم یه جای خلوت و زد زیر خنده معلوم بود خیلی مسته!

گفتم کجا گفت هرجا فقط یه جایی که بتونیم خلوت کنیم منم از خدام گفتم باشه بریم خونه من که گفت سمیرا هم بیا fmf بزنیم!!! من به شدت جا خوردم از این نوع ادبیاتش اونم تا منو دیده اینجوری حرف میزنه که گفتم باشه اونم بیاد…

سوار ماشین شدیم نفهمیدم چطور داشتم میروندم انقدر که عجله داشتم کیرمم شق شده بود گیر میکرد به فرمون اذیت میکرد تازه داشت شلوارمو پاره میکرد همون لحظه بود که حنانه از رو صندلی شاگرد چشمش به کیرم خورد گفت این ترمز دستی دوم چیه !!! و خندید زیپمو باز کرد شروع کرد ساک زدن از شانس افتادم تو دست انداز کیرم قشنگ خورد به ته حلقش حالش بد شد گفت بزن بقل زدم بقل رفت کنار خیابون بالا آورد کارش که تموم شد
دوباره سوار شد گفت بریم اوووف عجب کیری داری این کیره یا شیشه کوکا!! و زد زیر خنده رسیدیم خونه رفتیم تو نفهمیدم چی شد دیدم ۳ تایی لختیم دو تایی داشتن کیرمو میخوردن سمیرا نصفه اولشو حنانه نصفه دومشو یه نیم ساعتی شد که گفتم بسه حالا جفتتون قنبل کنین میخوام سیخ بزنم
دوتاشون قنبل کردن سمیرا سبزه بود و حنانه سفید اول رفتم سراغ حنانه ۱۵ سانتشو کردم تو و عقب جلو میکردم بعد یه ربع در آوردم کردم تو کوس سمیرا ۱۵ سانتشو دوباره و بیست دقیقه ای بهش حال دادم که دیدم حنانه میگه من همشو میخوام همشو بکن توم!گفتم تو الان مستی هم حشری نمیدونی چی میگی اگه اینکارو کنم بیهوش میشیو اینا که گفت مسئولیتش با من تو تا خایه جا کن! منم گفتم حالا که میخوای بگیر که اومد سمیرا هم داشت با ترس و بهت زدگی صحنه رو از نزدیک میدید کردم توش تا ۲۰ سانتو نفسش بند اومد داشت ملحفه تختو چنگ میزد که گفتم بسه یا بیشتر میخوای؟ گفت بیشتر!!! گفتم از جونت سیر شدی تو همشو کردم توش داشت ملحفه تختو گاز میزد خودشو چند ثانیه نگه داشت تا اینکه من شروع کردم به تلنبه زدن دادش دراومد گفتم آروم باش لعنتی آبروم پیش همسایه ها میره دیدم نه گوشش بدهکار نیست گفتم سمیرا بیا کستو بکن تو حلقش تا صداش ببره اونم از خداش بود اومد کسشو کرد تو دهن حنانه بدبخت که داشت جر میخورد و یه جورایی در واقع درد زایمانو تحمل میکرد(اینو از یکی از زنایی که قبلا زایمان کرده بود و باهاش سکس داشتم شنیدم که میگفت کیر تو از درد زایمانم بدتره) نیم ساعت گذشت و دیدم یه جورایی در حق حنانه داره ظلم میشه چون همه ی این برنامرو اون جور کرده بود و این لذتو مدیون اون بودم بیچاره یه سره هم خودشو فحش میداد که غلط کردم هم سمیرا رو که میگفت گمشو کنار کستو ببر کنار بذار نفس بکشم دیدم سمیرا داره میخنده گفتم به چی میخندی؟ و کیرو از تو کس حنانه درآوردم حنانه یه نفس راحت کشید یه چک زدم به سمیرا گفتم بیا بخورش اونم ترسید شروع کرد خوردن که گفتم دیپ تروات میخوام میخوام کیرمو کنم تو اعماق حلقت اومد در بره با دستم پس کلشو نگه داشتم کیرو تا جایی که میشد کردم تو حلقش عوق زد سمیرا در آوردم گفتم به چی میخندیدی هان؟حنانه هم داشت با تعجب نگاه میکرد و کس جرخوردشو میمالید!سمیرا گفت گمشو عوضی که دیگه عصبانی شدم با خودم بردمش آشپزخونه گذاشتمش رو اوپن و روغن زیتونو از کابینت برداشتم خالی کردم رو کیرم و سوراخ کونش و به صورت ناگهانی کیرو کردم تو کونش چنان دادی زد فکر کنم جو بایدن از کاخ سفید شنید! چهل و پنج دقیقه تو کونش تلمبه زدم کیرمم خونی شده بود اولین بار بود کون میکردم چون با این کیرم کس به زور بهم میدادن چه برسه به کون خلاصه که فکر نکنین سایز بالا خوبه بلکه عذابه کاش منم یه کیر معمولی داشتم … خیلی حس خاصی داشت کون کردن …
آخرش دیدم آبم داره میاد با یه دست از رو اوپن که خونی هم شده بود برش داشتم بردم تو اتاق خواب و با دست دیگه حنانه رو بلند کردم جوری که صورتشون نزدیک کیرم باشه و کیرم خونیمو مالیدم بین دو صورتشون تا آبم اومد و صورت جفتشون سفید شد …
گفتم لباساتونو بپوشین برین بیرون که پوشیدن در رفتن دوتا فحشم دادن بیچاره ها…
منم بی حال افتادم بعد از ۴ بار انزال تو اون روز و انقدر خوابیدم که فردا به کارم نرسیدم و خواب موندم…
شاید بگین چرا اینطوری رفتار کردی ولی خب به خاطر همین سایز آلتم هیچوقت نشده با یکی دوبار سکس کنم پس مجبورم همون بار اول همه جوره خودمو خالی کنم که بعدا حسرتشو نخورم …

خیلی ممنون از وقتی که گذاشتین و این خاطره ی منو خوندین اگرم احیانا از نوع نگارشم یا هر چیز دیگه ی خاطرم خوشتون نیومد عذر میخوام فقط خواهشا توهین نکنین اولین باره مینویسم و خیلی سخت بود این همه رو تایپ کردن اونم با موبایل و واقعا ۲ساعت وقت گرفت!

بازم ممنون که وقت گذاشتین اگرم خوشتون اومد بازم وقت میذارم خاطرات دیگمو مینوسیم.

نوشته: امیرجان


👍 2
👎 72
80601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

799487
2021-03-26 00:55:38 +0430 +0430

دوست عزیز اولا مرسی از داستان و وقتت
دوما درسته که تو داستانای اروتیک فضا کمی کارتونیه و غلو مشکلی نداره ولی دیگه یکم رعایت کن برادر من😂
کیرت چی بود که میخورد به فرمون؟!
یکم کمتر کاریکاتوریش کنی دلنشین تر میشه
در هر صورت مرسی🌷

4 ❤️

799492
2021-03-26 00:59:29 +0430 +0430

تو همون پاراگراف های اول چند تا سوتی داشتی خواستم بگم دیدم هرچی جلوتر میام کار خرابتر میشه!! پس فقط به گفتن این بسنده میکنم : اگه کارگردان فیلمای اونجرز اینو بخونه زنگ میزنه میگه کم ببند همیشه ببند! دیگه اینقدر چاخان کردنم خوب نیست!! 😀


799548
2021-03-26 02:10:51 +0430 +0430

دلم میخواد همه ی فحشای دنیارو بهت بدم هرچی که به دهنم میاد و به ذهنم میریه بهت بگم
ولی بیخی تو ارزششو نداری
تورو خدا زده با این مغز گوهی که داری
خوش باشی کیرطلا :)))))))))))

1 ❤️

799554
2021-03-26 02:50:13 +0430 +0430

تکراری و چرند

0 ❤️

799557
2021-03-26 03:13:22 +0430 +0430

واقعا این کجو کوله هایی که تو خیابون میبینیم کجا هستن
نکنه شما برا یه سیاره دیگه هستید
البته شما درست میگید و تمام شرکتهای لوازم آرایشی از شما استفاده میکنن برای جلب مشتری
آخه عن چوچک قیافتو جلو آینه ببین بعد بیا از عقده هات اینجا صحبت کن
عنتر خان مثل مداد نوکی میمونه قیافش بعد میگه همه خانومها التماسمو میکنن
گوزو جقی

1 ❤️

799580
2021-03-26 05:51:16 +0430 +0430

بابا مشتی گوریل انگوری اونهایی که مثل تو بدنسازی میکنند بهتر میدونند که دودولشون بدرد نمیخوره و باید حتما ی جک بخورن تا بخاری ازش بلند شه ولی خوش میاد اعتماد بنفس بالایی داری تورو بعنوان نوکر یا ملیجک دربار استخدام کرده بودند سیکس پک البته از بغل

0 ❤️

799590
2021-03-26 07:22:54 +0430 +0430

کیرم تو کونت کمتر پورن ببین و جق بزن اینهمه کسشر ننویسی

0 ❤️

799623
2021-03-26 09:35:56 +0430 +0430

میدونی تو زندگی فقط از یه مدل آدم متنفرم اونم آدمای ع ق د ه ا ی
یعنی کیر میکنین تو اعصاب بقیه همه نداشته هاتونو به زور میخواین بکنین تو کون دیگران

1 ❤️

799641
2021-03-26 10:26:26 +0430 +0430

والا ما هم بدنسازیم هفده سالمون هست بیبی فیس رل هم داریم ولی هبچ کدوم بهمون نمیدن فلذا باکره ایم بعد تو کونی چجوری سه تا رو همزمان سیخ میزنی درضنن تکراری بود دیسسس

0 ❤️

799667
2021-03-26 13:27:03 +0430 +0430

تیتر داستان: مینا،حنانه،سمانه
متن داستان : مینا،حنانه،سمیرا

سایز الت: ۲۸ سانت که میرسا به فرمون …

خواستم بگم کوصمغز دروغ میگی حد اقل یه دور داستانو بخون که سوتی ندی

1 ❤️

799671
2021-03-26 13:54:54 +0430 +0430

خاک بر سرت ۲۸ تا انلایک گرفتی
قبل رفتن جق زدی
حقه باز دروغ گو

1 ❤️

799673
2021-03-26 13:55:42 +0430 +0430

باید تگ طنز میخورد!
ته خنده ای بی آبرو
اونجا که گفتی 28 سانتو تا دسته جا دادی تو مینا جیغ زد نداختت بیرون ریدم از خنده
یا اونجا که کیرت گیر کرد به فرمون
فانتزی باحالی داری بازم بنویس بخندیم امیر جوون 😂

1 ❤️

799703
2021-03-26 16:46:17 +0430 +0430
+A

کیرت به فرمون گیر میکرد/ دنده با کونت جا میزد

1 ❤️

799706
2021-03-26 16:50:12 +0430 +0430

اینقدر گوه خوردی و از هیکل کیریت تعریف بیخودی کردی که دو پاراگراف بیشتر نتونستم بخونم و حالم بهم خورد
تابلوئه که از این کیرفیس ها هستی و کسی حتی روت نمیرینه

1 ❤️

799709
2021-03-26 17:03:30 +0430 +0430

28 سانته😂😂😂خدایا منو بکشش

0 ❤️

799714
2021-03-26 18:19:31 +0430 +0430

سلام عزیزم
یه مشکل کوشولو موشولو داره داستانت اونم یه چیزه
قبلا چند سلال پیش تو همین سایت خوندم
کل کارت تغیر اسم داستان بود
که واقعا خسته نباشی

1 ❤️

799716
2021-03-26 18:21:12 +0430 +0430

به جای ریحانه پارسا تو باید بری قرار داد ببندی😐
۲۸سانت مگه الکیه ابله

0 ❤️

799725
2021-03-26 19:50:24 +0430 +0430

سه بار جق و سه تا خانم رو گاییدی
واو تو دیگه محشری الانه تمام دخترهای سایت صف جلوی پی وی شما واسادن، اشتباه نکن برای شماره دادن نمیان
براي گفتن تف به کون ادم دروغگو تشریف میارن
آخه جناب
ژان کلود کونی پور آخه آقای آرنولد کون سوراخ غار آخه بی جنبه و ظرفیت
خر باباته که تو کره خر اومدی ملت رو مثل بابات فرض کردی و ک س شر تحویل میدی؟؟؟
جاکش خان کبیر الشان همیشه گفتم با هیچ چیزی مشکل ندارم جز کسی بیاد ملتو عین بابای خودش فرض کنه.
حالا دلایل خر بودن بابات که فرض کردی مثل اون باشیم.
این ابتدا داستان پدر خر تو هست
)))اما از خودم بگم من اسمم امیره و ۲۵ سالمه و ۹ ساله بدن سازی کار میکنم طوری که هرکی میبینه منو آب از لب و لوچش آویزون میشه مخصوصا خانوما و میگن چی ساختی لامصب!
کارم توی یک شرکت لوازم آرایشه که نمیتونم بگم اسمشو ولی فکر کنم از من که قدم ۱۹۱ه و هیکلم واقعا ورزشکاریه با چشم و ابرو و موی مشکی استفاده کردن تا خانومارو جذب کنن! که البته موفقم بودن و به خاطر شغلم با خانومای زیادی باید سروکله بزنم که خیلیاشونم به شدت میخارن وقتی منو میبینن و آمار میدن منم چرا دروغ بگم از خدامه! ))))
اما کسیکه اینجور مواصفاتی داره ایا نیاز به جق زدن و اینقدر ندید بدید بازی در آوردن داره؟
فردا صبح زود پاشدم و دوش گرفتم و عضلات زیبام رو شستم و برق انداختم و یه جقیم یه یاد حنانه زدم رفتم آشپزخونه،
این یک
اما دو
آقا منو میگی از شادی داشتم بال در میاوردم( برای دعوت در یک میهمانی و یک دختر آقای خر پدری که اون جور استارت زده بود بال در آورد
و الان سه
رفتم خونه سریع دوباره دوش گرفتم و یه جقی به یاد مینا زدم و آراسته و تر تمیز با ادکلن
فکر کنم برای همه ثابت شد و کافی باشه
که این یارو امیر
خر پدر هست
تمام جا کش خان کبیره کره خر زاده

1 ❤️

799727
2021-03-26 20:04:16 +0430 +0430

با این حجم کسشعر خایه فنگ شدم، واریکوسلم باز زده بالا

1 ❤️

799734
2021-03-26 20:56:39 +0430 +0430

اولا نصف بیشتر داستان از خودت تبلیغ کردی وتعریف
دوما هرکی بهت سلام میکنی یه جقی به یادش میزنی

1 ❤️

799737
2021-03-26 21:18:42 +0430 +0430

زبانم از گفتن فحش لایق قاصر است 28 سانت کیر داری قرمصاق خر 28 سانت کیر نداره میگن کسی که زیادی کون میده کیرش بزرگ میشه ولی نه 28 سانت با اون بدنسازی که تو کرده 20 سانت اضافه گوه خوری کردی آرزو بر تو عیب نیست کنتور نمیندازه بگو 100 سانت

2 ❤️

799744
2021-03-26 22:01:53 +0430 +0430

ممنون میشه برای داستان نویسی برای ما دیگه وقت نزاری عزیز.
از ی بابت خوشحالم جونایی هستن برای جق زدن هاشون این همه فانتزی و داستان‌های متنوع میسازن، از طرف دیگه ناراحت از اینکه چرا این داستان ها تایید میشه!!!

1 ❤️

799759
2021-03-27 00:04:47 +0430 +0430

به گنجشک میگن ستون برق تو کونت میگه یه چیز بگو بگنجه

میخوای چاخان کنی و سکسی نشون بدی جوری نشون بده که حدافل4/5تا لایک بگیری

بقول خدابیامرز پدرم:هرچی میخوای کصشعر بگی زودتر بگو چون میخوام پیک نیکو خاموش کنم

2 ❤️

799769
2021-03-27 00:43:51 +0430 +0430

خیلی طولانی بود باید برای خوندنش از شرکت مرخصی بگیرم مردیکه مادر جاده تواز بی کاری اینهمه نوشتی اگر دفتر وکار داشتی وقت نداشتی رمان بنویسی #کیر ۲۸ cm#

0 ❤️

799788
2021-03-27 01:14:01 +0430 +0430

کیر تو چون ادم دروغ گو

0 ❤️

799814
2021-03-27 02:36:24 +0430 +0430

عن نخور ،کونی عقده ای،ببین من خدای مخ زدن هستم و ده تا بیشتر کس تو دست و بالم هستش،اما اینجوری گوه اضافه نمیخورم،خخخخخ،کسکش جقی

1 ❤️

799819
2021-03-27 02:52:54 +0430 +0430

حالا همین چاقال که میگه با دیدنم اب از لب و لوچه ی همه راه میوفته
در اصل یکی هست هم هیکل ۱۰ سال پیش مهران غفوریان.
بسه برادر من چقد کس میگی😂

1 ❤️

799820
2021-03-27 02:57:38 +0430 +0430

داستانت کلش مال دیروزه و ۴۷ دیسلایک. هرچی فحشت بدم و از سوتیای کصتانت بگم کمه پس به یدونه کص ننت اکتفا میکنم. حاضرم قسم بخورم یه پسر پونزده ساله دارای مشکل هویتی و کمبود توجه و مقبولیتی و مشکل حاد اعتماد به نفس داری و همه باهات مثه گوه رفتار میکنن و اومدی برای خودت اینجا کسی بشی

1 ❤️

799824
2021-03-27 03:16:11 +0430 +0430

خیلی عالیه
خالی کن تخیلات ذهنیتو 😂
با این ذهنیت جغ بزنی جغ مرگ مبشی 😂😍

0 ❤️

799862
2021-03-27 10:19:58 +0430 +0430

چون اسمت امیره
نظر خاصی ندارم . همش راست بود فقط بخاطر اسمت .

1 ❤️

799891
2021-03-27 12:40:23 +0430 +0430

تا حدی قابل باوره چون منم خودم ۲۲ سانت دارم کسی باورش نمیشه پس تو هم لابد ۲۸ سانتو داری دیگه

0 ❤️

799900
2021-03-27 13:31:56 +0430 +0430

یعنی تو این 6 سالی که داستان میخونم، بار اولمه میبینم یه داستان انقدر کیری و به درد نخوره.
یعنی 58 تا دیسلایک… فقط 2 تا لایک!!!
وای خدای من، بعضیا چه فکری پیش خودشون میکنن؟!؟
بقیه رو چی تصور میکنن؟!؟
خدایا خودت ظهور کن…

1 ❤️

801096
2021-04-01 16:55:46 +0430 +0430

عه یادش بخیر ی سوپر دیدع بودم ژانرش همین بود 😂😂😂 همینقد کصشر 😂

0 ❤️

801103
2021-04-01 18:02:01 +0430 +0430

کاش میشد بیشتر از یدونه دیس لایک داد. اونوقت کص ننتو پاره میکردم با دیس لایک.
سلام گرمیم خدمت مادر و عمه اون دوتا دوستی که لایک کردن دارم. البته فک کنم اون دو لایکم خودت بودی با اکانتای دیگه خودت لایک کردی

0 ❤️

801355
2021-04-02 23:30:22 +0430 +0430

کص ننت بابا کسخل ادمی که ایتجور هیکل و کیر داره و بدنسازی میکنه اینجور که تو میگی و بدن خوش فرمت جققققق میزنه اخه😂😂😂😂 . کیرم تو مغز جقیت بکنن

0 ❤️

801584
2021-04-03 23:31:47 +0430 +0430

كي از خواب بيدار شدي جقي؟
حداقل عادت جق زدنتو وسط خالي بنديت، كنار ميزاشتي

0 ❤️

801753
2021-04-04 15:50:51 +0430 +0430

همینکه کلی از خودت تعریف کردی فهمیدم دست به جقی عشق گوزی چون تصویر سازیت عالییه 😁🤢ننویس دیگه لطفا ایندفعه هیچی بهت نمیگم

0 ❤️

814920
2021-06-12 20:36:46 +0430 +0430

خیییییلی تخیلی خب بنویس این به داستانه که ذهن خودم بود زنگ زدم به مشتری گفت بیا خونمون؟ جنده ها هم یه نازو قمیشی میان قیمتو ببرن بالا

0 ❤️

886260
2022-07-21 16:11:43 +0430 +0430

😂عزیز شما باید اینو توی قسمت طنز او میکردی

0 ❤️

886270
2022-07-21 16:27:19 +0430 +0430

ناموسا این چی بود که تایید شده؟؟ کیر 28 سانتی؟؟ کیرت به فرمون گیر میکرد؟؟ کص ننت، به میمنت.

کاش اونشب بابات خواب افتاده بود، تا تو، مرتیکهِ ی جقیِ دو سر قافِ قُرُّمدَنگِ بیشعورِ هول کص، بدنیا نمیومدی.
شاشیدم تو شرکت آرایشی و بهداشتی که توی کیر فِیسِ سوسیس بلغاری رو استخدام کرده تا زنا رو جذب کنه و موفق هم بوده 😀

0 ❤️

886272
2022-07-21 16:43:47 +0430 +0430

بعد یه ربع در آوردم کردم تو کوس سمیرا دوباره و بیست دقیقه ای
نیم ساعت گذشت و دیدم یه جورایی در حق حنانه داره ظلم میشه
چهل و پنج دقیقه تو کونش تلمبه زدم

تقریباً یه نیم‌ساعتی هم اول و وسطش ساک زدن، با یه حساب سرانگشتی حول و حوش 2 ساعت و نیم داشتی میکردی کصپدر؟؟ لامصب چی فکر کردی؟؟ ریدم تو مغز نداشتت.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها