سلام
اسمم حمید هستش قد بلند هیکل ورزش گاری داستانی که مبخوام بگم مربوط به یکسال بعد از فارغ التحصیلی دانشکاه هستش
زمان دانشگاه یک دختره بود به اسم نازی که لاغر و سبزه بودش نازی یک دوست داشت به اسم ریحانه که باهم می رفتن و میامدن نازی به دلیل اینکه فامیاش تو همه کلاس ها دانسکاه بعد اسم من بودش دوستهامبه شوخی و مسخره بازی می گفتن این زید تو هستش بماند که من خیلی سر به سرش می زاشتم کل کل باهش می کردم اونم کم نمیاورد
تا اینکه دانشگاه تموم شدش من رفته بودم سربازی یک شب سر پست نگهباتی که بیکار بودم با یک شماره فیک شروع کردم اذیت کردن نازی
خلاصه سرتو درد نیارم آخرش خودم معرفی کردم کلی خندیدیم و اون شب گذشت هرچندگاهی اسی میدادم تبریک عیدی چیزی تا خدمتم تموم شدش یک روز قرار گذاشتیم همو ببینم یادی از خاطرات دانشگاه کنیم آخر وقت بود ساعت ۱۰ گفتم بیا برسونمت سر راه نزدیک خونه شون بودیم گفت یک چیزی میخوام بهت بگم میشه بزنی کنار
منم اول فکر کردم باز مسخره بازی اینها گفتش راستشو بخوای بهت علاقه مند شدم فکر نمی کردم اینقدر پسر خوبی باشی و تو دانشگاه نشناختم از این جور چیزها (داشت کس می گفت دنبال شوهر می گشت )منم بهش گفتم ببین من نمی دونم در لحظه چی بگم باید بیشتر باهم آشنا بشیم و از این چیز میزها اون شب به خیر گذشت
ولی باهم بیرون می رفتیم این چیزها تیپ های خفن میزد لباس تنگ می پوشید باهم رفتطم کوه به بهانه های مختلف خودش بهم می مالید منم دیدم کس این میخاره گفتم بایو بزنم توش
یک روز اون دوست دوران دانشکاهش روضه زنانه داشتن به مادرش گفته بدد میرم کمک ریحانه رفته بود ولی از جای که کسش میخارید زنگ زد به من کجایی این حرفها منم خسته بودم گفت آدرس بده بیام ببینمت
نیم ساعت بعد دیدم در خونه اس گفت پاشو بریم دور زدن گفتم خوب بیا بالا تا حاضر شم
اولین بار بود میامد تو خونه در باز کرد گفت کجایی گفت بیا تو کسی نیست من دارم لباس عوض می کنم دیدم اومد تو اتاق داشتم تیرشتم در میاوردم پیراهن بپوشم که یکهو از پشت چسبید بوس کرد منم دیدم تا موقعبت مناسب بغلش کردم لبرو گرفتم بعد گفت بزار برسی بعد دختر
در گوشم گفت کیر میخوام اونم کلفتش دیوانه وار لب گرفتیم همونجور داشتم مانتوشو در میاوردم زیر گیلوشو میخوردم که سینه شو از توسوتین انداختم بیرون شروع کردم مک زدن صدای نازی اتاق پر کرد بود
به دیوار چسبوندمش کیرم رو از رک ساپورتش به کسش می مالوندم
گفت کس که نمی تونی بکنی بنداز تو کونم اون رو جر بده همونجور که کیرمو به کسش میمالوندم انگشتم تف زدم اتداختم در کونش گفت واستا از تو کیفش ژل در آورد گفتش هم بی حسی هم رون کننده تا من کیرتو میخورم تو ژل بزن که کونمو جر بدی به حالت ۶ و ۹ شدیم اون کیر می خورد من کونش میخوردم و زل می زدم کیرم داشت می ترکید دیدم کونشو وا داده
همونجور که کیرم تف نازی روش بود از دهنش در آوردم انداختمش رو تخت حالت داگی گفت یواش بکنی ها درد می گیره
منم که کیرم داشت می ترکید گفت گوه خوردی هوس کیر گردی جنده خانوم با یک فشار خودم انداختم روش کیرم تا نه رفت اسکش در آمد گفت خیلی نامردی کون جر خورد گفتم اسکال نداره به جاش خاطره اش یادت می مونه با ناله می گفت درش بیار تو رو خدا می سوزه گردنسو گرفتم موهاشو کشیدمگفت نازی جنده باید کیر توش باشه گشاد شه عادت کنه سوراخ کونت
یواش یواس شروع کردم نلنبه زدن تو کون نازی گردنش محکمگرفته بود موهاشو می کشیدم با دست دیگم یک نف انداختم دم کسش سروع کردم کسش و مالوندن اونم وا داده بود خودش شروع کرد انگار اول موتورش روشت نشده بود دست با کسش کشیدم حال دادنش شروع شد کونش تنگ بود ولی حسابی گشادش کردم گفتم آبمومیریزم تو کونت که جای سوزش سوراخ کونت جنده خانوم زود خوب شه هموتجور که داشتم تلنبه می زدم آبمو بریزم تو کونش موبایلش زنگ زد محکم گرفتمش گفت تا جنده خاتم آب من نیاری جایی نمی ریی را چندتا تلنیه محکم آب ریختم تو کونش محکم بغلش کردم موبایلش زنگ زد مامانش بود گفت کجایی نازی جنده تو بغل من داشت کون می داد هنوز آبم تو کونش بود گفت خونه ریحانا روضه خانی ام گوشی رو قطع کرد گفتم جنده خانوم بیا بقیه آب کیرم بخور
اونم با حرص و ولع میخورد
نوشته: حمید
تمام تخیّلات و توهّماتی که ممکنه وجود داشته باشه، رو شد.
طرف هنوز درست بلد نیست بنویسه، اومده داستان فتحالفتوحش رو نوشته.
دوستت داشت که شوهرش شی، یهدفعه کون بهت داد و رفت؟
اصلش اینه که به یه دختری دل میبندی، داداشش میفهمه، با نوزده داداش دیگهش، هجده عمو و چهل و سه پسرعمو، یازده دائی و بیست و هشت پسردائی، با شونزده شوهرخاله و هفت و شش پسرخاله میریزن سرت و فوقع ماوقع!
آبشون رو هم میریزن داخلت و یه بشکهی چهارصدلیتری سیّار، میسازن ازت.
چون کونت عایق نبود، آبشون به یَکیَکیاختههات نفوذ کرد و سوادت نم کشید!
همون منبع چهارصد لیتری حوالهت بادا ابله بیسواد دروغگوی خالیبند چاخان!
فقط میتونم بگم سر در اون دانشگاهی که توش درس خوندی ریییییییییدم
متن مزخرفی که نوشتی فارغ از غلط های املایی فراوانی که داره این حس را به خواننده القاء میکنه که تو یه آدم عقده ای کُس و کون ندیده ای که هیچکی محل سگ بهت نمیزاره، این کستان راهم با حرص و حسرت نوشتی.
یه جورایی نوع داستانت نشون میده داری از حرص(حرس، هرس…) مینویسی، یعنی حدث میزنم ازت پول کشیده و بهت حال نداده، تو هم گفتی کردیش( ما هم میگیم کردیش دیگه)
همون ورزش گاری که خودت گفتی. تا همینجا خوندم. خوش بگذره با گاری
یا با کلمه ی گفتم مشکل داری یا کانه ی گفت رو بیشتر دوست داری
کاری به داستانت ندارم ورزشگگگگار
ولی معلم های ادبیاتت گند زدند
بجای اینکه بیایی اینجا از رویاهای وحشیانه ات بنویسی اگر پولی هم که شده با یه جنده بخواب تا ناکام نمونی …با این مغز متوهمت فقط مغز ما رو متورم میکنی.
اصلا برو بابا
با اون قد بلند و هیکلی نوشتن تخمی بهم نمیان😂😂😂
من تا اینجا خوندم که نوشتی :
قد بلند هیکل ورزش گاری :)))))
دلم حتی برای اون دوست دختر خیالیت توی جلقت هم میسوزه :)))))
دیگه ننویس لطفا
مرتیکه کصدست جقی 🤣 دوتا خط اولت اندازه یه داستان غلط املائی داشت کونی
دیگه لوس شده هرکی داستان مینویسه 185قد80وزن هیکل ورزشکاری،خوشگل،38سانت کیر،ب کلفتی نوشابه خانواده.
آبجیت دیروز رفته بود خونه دوستش.همینجوری کونش رو گشاد کرد همون دوستش.گفت اون داداش کونیت رو دفعه بعدی بیار کون اونو هم گشاد کنم.و نوبت مامانتم دفعه بعدسه کون بچه بیسواد🍆🍆🍆
اسمش حمیده کون هم نمیده کله کیری داشگاه هم رفته ولی فقط در حد اکابر سواد داره
آی کیو پدر نازی تو کوس مادر خرابت
اسمش حمیده کون هم نمیده کله کیری داشگاه هم رفته ولی فقط در حد اکابر سواد داره
آی کیر پدر نازی تو کوس مادر خرابت
گاری به داستان گیریت ندارم ولی جنده هم به این سرعت راه نمیده دو تا اس دادی یارو گفت خیلی خوبی میخوام از کون بهت بدم بعد اومد در خونه گفتی بیا تو و به سرعت شروع به دادن از کون کرد حتی وقت نکرد عرض ادبی کنه فقط به قصد کیر تو اومده بود. موفق باشی
ورزش گاری چه جوریه آیا گاری میبندی به خودت میکشی بار هم میبری خیلی دور از واقعیت نوشته بودی دوست عزیز