سلام اسمم هانی الان ۳۵سالمه این داستان در اواخر بهمن سال ۱۳۹۱برام اتفاق افتاد. من تو یه جایی کار میکردم که نمیشه اسمشو ببرم تازه از زنم جداشده بودم سالگرد یکی از همکارامون بود بعد صرف ناهار خواستیم بریم سر خاک تو ماشین من دوستم سیدعلی و دوتا دیگه از همکارامون که زن بودن نشستن تو راه دوستم سیدعلی گفت خانوما یه آستین واسه هانی بالابزنین مجرده یکی از خانوما که ما میگفتیم خواهر گفتش من دوروبرم زیاده شمارمو گرفت و گفت بهتون معرفی میکنم شما انتخاب کنین. من اول فکر کردم خودش از ظوهرش جداشده و منم چکش خودشو میزنم اسمش فهیمه بود از فرداش شروع شد به اس دادن به هم منم خیلی دوستانه و راحت باهاش اس میدادم با الفاظ عزیزم و فدات بشم وقتی فهمیدم نه شوهر داره اوایلش دلسرد شدم ولی دیدم اونم بدش نمیاد درضمن ازاین زنای محجبه مومن بود بالاخره خلاصش کنم اینقدر قربون صدقش رفتم باهاش مهربون رفتار کردم که چکشو زدم تا اینکه شوهرش اول عید سال ۹۲رفت دو هفته مسافرت یه بچه دختر ۳ساله داشت اسمش سمیرا بود کاری ندارم شب اول رفتم خونشون آخر شب رفتم که سمیرا خواب باشه رفتم و شامو خوردیم قبلش منم یه حب شیره ناب رفته بودم بالا نعشه نعشه بودم کاری ندارم وقت خواب رسید چراغا خاموش دل تو دلم نبود از ظاهرش لگم بهتون قد ۱۶۷سانت وزن ۶۰کیلو سینه هاش یخورده کوچیک ولی گرد و سفت کونش نگو گرد نقلی وای کیرم بلند شد دوباره یه کس سفید ناز تنگ موهاشم بلند تا رو کونش بگم براتون چراغا خاموش شد لباساشو درآوردم از لباش شروع کردم به خوردن اومدم کنار گردنش هنوز تندتند نفس زدناش تو گوشمه اومدم رو سینه های کوچیکش شروع کردم به خوردن داش دیوونه میشد اومدم پایین تر به کسش رسیدم شروع کردم خوردن کسش داش دیوونه میشد سرمو فشار میداد به کسش همون جاکه یبار ارضا شد بعد اون شروع کرد به خوردن منکه نعشه اومد رو کیرمو کرد تو کسش وای وای یه کس تنگ خودش میگفت که کسش همیشه تنگه حالا چرا نمیدونم دیگه تلم زدم دوبار اون ارضا شد که داش از حال میرفت منم بعد یکساعت ارضا شدم و ریختم تو داغ کرد منم موندم چی بگم یهو گفتم نترس من قبلا لوله هامو بستن نترس هیچی نمیشه دیگه نزدیک ۱۰،۱۲شب کار من رفتن خونه فهیمه بود تا اینکه شوهرش از سفر برگشت سر یه مسائلی باهم قهر کردیم و دیگه از همون موقع بود که دیگه تو کفش موندم تا الان. الانم میبینمش تو اداره و همش حسرت میخورم که چرا باهاش قهر کردم ولی خداوکیلی عاشقانه دوسش دارم و حاضرم هروقت از شوهرش جدابشه باهاش ازدواج کنم خیلی دوسش دارم خیلی یجور بهش وابسته شدم.
نوشته: هانی
نه جون من قدش ۱۶۷ سانت و ۸ میلیمتر و ۳ میکرو نبود؟
دقیقتر اندازه بگیر لطفا
میسی
باو هنوز مامانم نمیدونه بابام وزنش چقدره چطور شما وزن میگیرین لامصبا؟!
نمیدونم چرا اكثرا"میگن کسش تنگ بوداونم زتی که خداقل یشکم زايیده ویه بچه حداقل دوکیلویی باقطرسر15سانتی ازاون اومده بیرون .غلط املايی هم که خدابرکت بده .
یه جایی کار میکردی که نمیشه اسمشو ببری؟؟؟ … مشکل شد دوتا ?
حالا اگه بگم شما با اون خانم حرمت ابدی پیدا کردی و نمیتونی ازدواج کنی بچه ها میان ایسگام میکنن ولی شما ک و س ننت با میمنت بابت داستانت
در ضمن هانی اسم دختره ولی تو عربی اسم پسره مثل هانی ابن عروه که اسمشو حتما شنیدین
داستان که مزخرف بود. ب قول فراستی مقوا بود! اقا یا خانوم گنجینه ایستگاه کردن نداره حرف شما صحیحه و تا ابد حرامن بهم. اما شما اینو ب کی داری میگی؟به کسی ک براش فرقی نمیکنه با زن شوهر دار بخوابه؟
سازمان اطلاعات کار میکنی که نمیشه اسمشو ببری!؟!متر و ترازو هم با خودت میبری خونه طرف!!بعد این تیکه کلام چکش زدم و با اونش کاری ندارمو دیگه کجای دلم بذارم!کلا رییدی
واقعا واست متاسفم
همون شیر کشیدی نعشه ای داشتی خواب میدیدی تایپش کردی
اخرشو اونطوری گفتی که کار انجام دادنت با زن شوهر دارو بپیچونی ??? لابد مامانت هم وقتی 3 سالت بود ازین کارا میکرد :)))
اقا اومدم کامنت بذارم، حرف رکیک هم توش نبود، سایت قبول نکرد، بالای صفحه تو یه کادر زرد نوشت به کجا چنین شتابان؟ این دیگه چه صیغه ایه… ؟
همه هم لوله هاشونو بستن برو تحقیق کن شاید مامانتم لوله هاشو بسته بوده تو رو ریدن از تو کون متولد شدی
کس کشا شما طرفو اول میبرید رو باسکول اگه اضافه وزن داشت جریمه بگیرید؟ یا فقط میکنید؟
Ramtin34 هانی اسم پسره و اسم دختر نیست. بله اسم عربیه و مونثش میشه هانیه که اسم دختره. هانی به معنی شاد و مسرور و البته حانی هم داریم به معنی گاو وحشی.
تا وسطاش فکر کردم زنی,بد که کیرت رو در آوردی فهمیدم یه جلقی هستی
بعدشم مگه هانی اسم دختر نیست؟؟؟
خجالت نمیکشی با یه خروار پشم و پیلی اسمتو گذاشتی هانی
:|
فکرکنم الان ی حب شیره زدی چکشکاری میکنی حالا کاری ندارم
کلا ذهنیات پریودی دارییییییییییییییییییییی مومن یهو بهت داد خخخخخخخ
کس تنگ داریم منم سراغ دارم…اولین و تنها کسی که کردم یه بانوی محترم بود که 7 سال ازم بزرگتر بود و یه دختر داشت سوم راهنمایی بود…ولی کسش عین جارو برقی بود…شرط می بندم بین همه اینای که اینجا داستان سر هم می کنن و توهماتشونو می تایپن شاید ده نفر واقعاً کس تنگ رو تجربه کرده باشن…سر اون تجاربم من الان با کمتر کسی راحت ارضا میشم… تو اولین سکسم با هانیه من فقط دو تلمبه طاقت آوردم و بعدش عین سیل آبم اومد…به مرور عادت کردم…الان خیلی داغم ولی بعد رفتن هانیه من فقط چند بار با یه نفر سکس داشتم که نه حال دادن بهم و نه اینکه راحت ارضا شدم…دهن طرف سرویس شد و بعدش گفت مواد می زنم و باهام به هم زد!!!..بعد از اون دیگه حال و حوصله سکس با کسیو ندارم…فقط برا تفریح و رفاقت دوستی می کنم!!!
شرط بستم…چند نفرتون واقعاً کس تنگ کردین؟!!! اگه کرده باشین میدونین که دیگه هیچ کسی اون لذتو بهتون نمیده
خوب خوب خوب
بالاخره شاهد یه سبک جدید کسشعر نویسی بودیم
بعد از تعمیر کاران کامپیوتر موبایل شربت خوران و …
سبک نوین نمیتونم اسمشو بگم
درین سبک بصورت اینفینیتیو میتونید کسشعر بگید و درآخر بگید نمیتونم اسمشو بگم
(inlove) jaleb bud ;)
واااای ترکیدم
نظرات خیلی از داستان بیشتر میچسبه :D
نظر مریم بخونید ، میگه نرخر :))
بپوکید که گایده شدم از خنده
کاری ندارم،خیلی کیری بود،بعدشم کاری ندارم به مجلوق بودنت ادامه بده،ضمنا کاری ندارم که جوک گفتی.
اگه اینهمه که در داستان تخمی تخیلیت گفتی کاری ندارم پس اونجا چکار داشتی.
درپایان:کاری ندارم هااااااااا (dash) (dash)
بهتر بود داستان خودت و زنت رو که همکارش بجای شما زحمت میکشیدن رو میزاشتی واقعی تر بودش هر کی موافقه لایک لطفا
نظر شما چیه؟واقعا شماها که این چرت پرتا رو اینجا مینویسین خواننده هارو چی فرض میکنین؟؟
همش گفتی کاری ندارم کاری ندارم… خسته نباشی از بیکاری
چقدر داستان آبکی و فوق العاده تخیلی
مجبور نیستی که اینقدر خالی بندی کنی …
ما هم کاری باهات نداریم، میسپاریمت به خدا که شفات بده