سکس با همکار عزیزم مثل زن و شوهرا

1397/01/25

من مهدی هستم و 25 سالمه و توی یه شرکت خصوصی توی تهران کار می کنم .
آدم شادی هستم و با همه بگو و بخند دارم .
قضیه از اونجایی شروع شد که دو سه ماه ار اومدن یه دختر جدید به اسم نسرین به شرکت می گذشت که کم کم باهاش صمیمی شدم و هر وقت همدیگر رو می دیدیم با هم صحبت می کردیم . چند وقت بعدش توی اینستاگرام ادم کرد و اونجا پیام میداد اینا و بعدش هم ایدی تلگرام داد و تهش تم شماره ش رو گرفتم .
من تازه توی تهران خونه گرفته بودم و تنها بودم و دلم می خواست یه کس برای کردن جور کنم که وقتی دیدم نسرین خوب پیام میده و اینا تصمیم گرفتم روی مخش کار کنم .
هر روز هر شب پیام میدادیم و توی محل کار هم به هم سر میزدیم و اینا .
ازم در مورد اینکه دوست دختر دارم پرسید که گفتم الان یه مدتیه سینگل و و من ازش پرسیدم و گفت که اونم سینگل ه
کم کم بیشتر بهم پیام میدادیم و من حرف رو میبردم سمت ازدواج و سکس و بچه داشتن و اینجور چیزا
در مورد مسافرت رفتن دوتایی و اینکه با هم بریم بیرون و این چیزا هم کلی صحبت می کردیم اما با توجه به اینکه نگران بودیم کسی ما رو ببینه ، من همیشه بخونه میگرفتم که بیرون نمیشه و اینا و اونم هی دلش بیرون رفتن و با هم بودن می خواست
یه روز بعد ساعت کاری بهم گفت که بریم بیرون و گفتم الان ما رو میبینن و داستان میشه واسمون
الان میگن اینا دوست دختر دوست پسرن و این چیزا
که گفتم اصلا اگه دلش می خواد بیاد خونه ی ما
یکم من من کرد و گفت باشه
منم از خدا خواسته
بعد کار با هم راه افتادیم سمت خونه و سر کوچمون پیاده شدیم و من گفتم باید یه قرص از داروخانه بگیرم و رفتم داخل داروخانه و یه بسته کاندوم گرفتم و گذاشتم توی کیفم و یکی دو تا قرص هم گرفتم که ضایع نشه
رفتیم سمت خونه و من اول رفتم بالا و بهش گفتم سه چهار دقیقه بعد بیاد و در بازه
اونم سه چار دقیقه بعد اومد دم واحد ما و اومد داخل
همین که اومد داخل رفتم باهاش دست دادم و یه بوس ریز گذاشتم روی لبش
خندید و گفت اجازه میدی بیام داخل ???
منم تعارفش کردم و رفتم براش نوشیدنی ریختم و دادم بهش
و رفتم که لباسم رو عوض کنم و با یه تاپ و شلوارک برگشتم و تعریف از خود نباشه چربی اینا ندارم و باشگاه میرم و بدنم رو فرمه
بهش گفتم که لباساش رو عوض کنه و رفت و با یه بلوز و دامن اومد که تو دلم گفتم لعنتی تا اینو راضی کنم ذهنم سرویس ه
رفتم کنارش نشستم و گفتم دیدی تهش اومدیم پیش هم و کسی هم نمیبینه
گفت به همین بهانه دختر دست کل مردم رو آوردی خونه ت و معلوم نیست می خوای چه بلایی سرش بیاری
گفتم آدم که سر عشقش بلا نمیاره و فقط از بودن باهاش لذت میبره
که گفت من آماده ام آقا مهدی و لذت ببر خب
اینو که گفت لبم رو گذاشتم روی لبش و شروع کردم به خوردن
بعد یه سال داشتم لب می خوردن و اون قلقلکی که توی لبام ایجاد میشد واقعا برام جذاب بودش
نسیم هم معلوم بود اینکارست و تا دلت بخواد لب داده
شروع کردم کم کم بلوزش رو درآوردم و سوتینش رو باز کردم و گفتم حیف نیست این دو تا بیچاره رو حبس کردی که از خنده منفجر شد و گفت خب الان آزادشون کن و از دلشون دربیار این دوران اسارت رو
سینه هاش رو یه عالمه خوردم و شلوارش رو کشیدم پایین و شرتش رو درآوردم و سرم رو بردم سمت کسش و شروع کردم به خوردن که داشت دیوونه می شد و هی میگفت اینجوری نکن مهدی و منم می گفتم اتفاقا همین جوری می کنم و می خندید ???
گفت بسه و شروع کرد در آوردن تاب و شلوارک و شورتم و شروع کرد از بالا تا پایین بدنم رو لیس زدن
بهش گفتم معلومه اینکاره ای و اینا
گفت الان فقط واسه تو از این کارا می کنم و تا آخرش هم واسه خودتم
دیگه شروع کرد به ساک زدن که انگار داشتم دیوونه می شدم
واقعا هیچ چیزی به اندازه اینکه با دست کوچیکش میرم رو توی دستش بگیره و با لباس بخوره برام ، برام جذاب نیست و هیچ چیزی رو با اون لحظه عوض نمی کنم
بالاخره رسید به لحظه ی موعود گفتم باید بکنمت دیگه و رفتم و از داخل کیفم کاندوم رو برداشتم که گفت فهمیدم سر کوچه رفتی داروخانه تا کاندوم بخری که گفتم حرفه ای هستیا
گفت من اینم دیگه
کاندوم رو گذاشتم و مثلا می خواستم کونش رو آماده کنم برا کردن که گفت دختر نیستم
منم به شوخی گفتم نکنه پسری ???
که گفت پسر بودم اینجا چی کار می کردم و زنم و قبلا پرده م رو زدن
منم که دیگه انگار توی کونم عروسی بود به پشت خوابید روی تخت و کسش رو لبه ی تخت گذاشتم و
کیرم رو گذاشتم روی سوراخ ش و گفتم رخصت ؟
که اونم ادای فیلم خوب بد جلف درآورد و گفت فرصت
منم آروم کردم توش و شروع کردم خیلی آهسته تلمبه زدن
و دیدم صدای اه و اوه ش بلند شد
که سرعتم رو بردم بالا و با سرعت تلمبه زدم و اونم هی آه و اوه می کرد و بعد سه چار دقیقه دیدم داره آبم میاد و توی کاندوم خالی ش کردم و سفت چسبیدم بهش
اونم فهمید و گفت زود تموم شدا
گفتم حالا دارم برات بعدا
دفعه اول بود
دیگه کیرم و درآوردم و کنارش دراز کشیدم و گفتم خیلی حال دادی و خدا از کس دادن کمت نکنه و کلی خندید
با اینکه حوصله نداشتم دیگه اما خودمو کنترل کردم و چند دقیقه ای بغلش کردم و بوسیدم ش و نازش کردم و گفتم چقدر خوشحالم که فرشته ای مثل اون توی زندگی م اومده
کلی ذوق کرد و بعدش با هم رفتیم حموم و حسابی همدیگرو رو شستیم و بعدش موهایش رو براش سشوار کردم و با هم مثل زن و شوهر ها شام درست کردیم و خوردیم و فیلم دیدیم و شب هم لخت توی بغل هم تا صبح خوابیدیم
بعضی وقتا فکر می کنم کاش واقعا می تونستم تا اخر عمرم توی زندگی م داشته باشمش ولی بعید می دونم بشه
امیدوارم خوشتون اومده باشه
ممنون از همگی

نوشته: مهدی


👍 4
👎 17
34981 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

681868
2018-04-14 21:00:44 +0430 +0430

نسرین یا نسیم چی شد بالاخره

2 ❤️

681871
2018-04-14 21:07:38 +0430 +0430
NA

واقعا که چی بود این کارت

0 ❤️

681901
2018-04-14 21:54:55 +0430 +0430

اخه پلشت کی زیر مانتو دامن میپوشه میره سرکار… که میگی رفت لباس عوض کرد با یه دامن و بلوز اومد بیرون

1 ❤️

681906
2018-04-14 22:08:14 +0430 +0430
NA

نسیم یا نسرین ؟ شلوار یا دامن ؟
کلا سر و ته داشت ؟؟؟

0 ❤️

681924
2018-04-15 00:08:31 +0430 +0430

لانتوری فلسطینی ننویس.کیر تو قلمت.

0 ❤️

681926
2018-04-15 00:21:08 +0430 +0430

نظرم اینه بیا بپر بهش فعلا یه کتلت درست کن تا بعد.

0 ❤️

681935
2018-04-15 02:59:06 +0430 +0430

داستان زندگیتو گایدم

0 ❤️

681954
2018-04-15 06:36:16 +0430 +0430

این کستان دیگه چی بود ؟ پلشت کون نشور.

0 ❤️

681966
2018-04-15 07:23:03 +0430 +0430

این دخترا کجان؟خونه و زندگی و پدر مادر و کس و کار ندارن؟تا صب پیش تو بود؟پرده هم نداشت؟قبلا یکی دیگه زده بود و اماده کرده بود برای تو

0 ❤️

681970
2018-04-15 08:09:41 +0430 +0430

گفت بسه و شروع کرد به در آوردن تاپ و شلوارک و شرتت ؟؟؟؟؟
خدا شفات بده جقول

0 ❤️

682060
2018-04-15 19:13:39 +0430 +0430

تا یجاهایی خوندم دیدم جقی ای ول کردم

0 ❤️

682094
2018-04-15 21:08:57 +0430 +0430

شتر درخواب بیند پنبه دانه

اما من واقعا دیشب با دخترخالم سکس کردم

0 ❤️

682100
2018-04-15 21:16:21 +0430 +0430

این جنده تون خانواده نداشت؟؟

0 ❤️

682124
2018-04-15 22:03:32 +0430 +0430

چقدر تو کامنتا تازگیا واژه پلشت رو استفاده می کنن.

0 ❤️

682235
2018-04-16 14:03:24 +0430 +0430

زمانه خیلی عجیبیه حالاکافیه یک کوس یاکون ده باشی وبتوانی یک مدت ازکوس وکونت تبلیغ کنی افرادزیادی کیربدست واماده اندتاهمه جوره ساپورتتان کنند

0 ❤️

682289
2018-04-16 20:04:55 +0430 +0430

من نمیدونم چرا همه میان داستان مردم رو میخونن بعد بجای یک دست مریزاد طرف رو میبندن به فهش . اتفاقا به نظر من داستان خوبی بود ، داستانی بود که توی واقعیت برای خیلی هامون اتفاق افتاده ، توش نه بدآموزی رابطه های موازی و ضربدری و رابطه با زن متاهل بود ، نه خالی بندی داشت ، بهر حال خوب بود و میتونست بهتر هم باشه

0 ❤️

718573
2018-09-21 08:56:27 +0430 +0430

نمیدونم چرا سر کوچه همه یه داروخانه هست جز سر کوچه ما ؟

0 ❤️

753520
2019-03-11 13:16:26 +0330 +0330

نسرین نسیم اصعر اخر کی بود‌.جالبه تو هم تاب داری با شلوارک بعد شورت؟؟اییی وایر ساژم پرلید با اچار شمع تو ماتحتت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها