سکس با کلی خجالت

1392/09/14

من شهروز هستم 19سالمه توی تهران ساکن هستم بزار برم سر اصل مطلب.
قضیه از اونجا شروع شد که دختر خالم به خونه ما اومد تا به خواهرم برای اساس کش کمک کنه من زیاد اهل گرم گرفتن با دخترا نیستم دو روزی خونه مه بود تا این که داداشم از سربازی تشریف آوردن داداشم 48_48بود یعنی دو روز سربازی دو روز خونه داداشم از اون آدماست که دوست دختر زیاد داره این که اومد با دختر خالم سر شوخی باز کرد و هر چی دلش میخواست میگفت تا این که شب شد ساعت 3:30بود که من از خواب پریدم دیدم داداشم سر جاش نیست(آخه من و محمد توی یه اتاق می خوابیم)بعد نگران شدم چون چند وقت پیشه تشنج کرده بود رفتم دنبالش بعد دیدم در اتاقی که دختر خالم اونجا بود بازه یواشکی سرم یکم بردم تو دیدم بله داره برای آقا محمد می ساکه سریع برگشتم توی اتاقم دم سحر بود گفتم الان مامانم بیدار میشه نماز بخونده گفتم اینارو با هم می بینه کار محمد و دختر خالم (رویا) زاره بعد گفتم برم دستشویی سروصدا کنم بیاد بیرون تا اومد برم پام گیر کرد به لبه فرش با صورت خوردم زمین چه صدایی داد سرم خورد شد بعد محمد دوید امد بیرون گفت چی شدی گفتم هیچی رفتم بخوابم که مامانم بلند شد نماز بخوانه ما خوشحال که داداش رو نجات دادیم. توی رختخواب دراز کشیدم تا خوابم ببره هی ساک زدن رویا میامد توی مخم که توی ذهنم باهاش یه سکس توپ داشتم میکردم.راستی یه کمم از رویا بگم دختر متوسطیه ولی به دل میشنه با سینه های کوچیک وگرد و یه کونه متوسط قدشم 160 سانتی متر هست من خودمم قدم180 سانتی متر هست برای همین اون روز چه سکسایی با هاش توی ذهنم ساختم ببخشید زیاد حرف زدم برم سر اصل اصل مطلب تا اینکه شنبه شد محمد که رفته بود مامانم رفته بود کلاس قران معمولا کلاسش 5ساعت طول میکشید برای همین من توی کونم عروسی بود که به رویا تنهام ساعت 8بود بلند شدم رفتم رویا رو صدا کردم که بیاد صبحانه بخوره اومد گفت بقیه کجان گفتم تنهایم همه رفتن دنبال کاراشون بعد ترسید خودشو جمع کرد رفت مانتوشو با روسریشو تنش کرد من توی ذهنم گفتم به ما رسید وا رسید منکه نمیدونستم باید چه کار کنم هم اینکه جرتشو نداشتم بر گشتم توی اتاق پای کامپیوتر فوتبال بازی می کردم.راستی اینم بگم که رویا صبح می رفت به خواهرم کمک می کرد و شب برمی گشت خونه ما ولی اون روز کارشون تموم شده بود وقرار بود یکشنبه ما ببریمش خونشون.همطوری که اعصابم کیری بود رویا در رو باز کرد اومد تو گفت شیطون چی کار میکنی گفتم دارم فوتبال بازی میکنم گفت میشه منم بازی کنم بهش گفتم فکر نکنم که بلد باشی گفتش آره بلد نیستم ولی حوصلم سر رفته من گفتم کلیپ خنده دار بذارم ببینیم گفت آره شروع کردم به گذاشتن کلیپ خنده دار دیگه ساعت که داشت کم کم 9میشد به خودم گفتم بی عرضه یه کاری بکن الان مامان میاید بعد یه کلیپ گذاشتم دختر ه فقط با شورت بود بعد برگشت رویاو نگاه کردم گفتش این چی گذاشتی بی ادب گفتم کلیپ دیگه هیچی نگفت بعد خودمو با هزارتا زور زدن راضی کردم سینشو به مالم دستمو آروم بردم سمت سینش گرفتم قلبم از دهنم داشت میزد بیرون تا گرفتم رویا گفت داری چی کار میکنی؟می فهمی چه گوهی خوردی؟منم که دستم هنوز روی سینه هاش بود گرخیدم توی ذهنم گفتم زوری بگیرمش بکنمش دیدم نه راه بهتری هست بهش گفتم بهش گفتم با محمد آره ساک میزنی به ما رسید وا رسید از تعجب شاخ درآورد با صدای لرزن گفت از کجا فهمیدی منم دیگه ترسم ریخته بود دو دستی مالندم رویا گفت برو گمشو اونور منم گفتم خفه شو تو باید امروز به من بدی از روی صندلی بلند شدم انداختمش روی تختخواب خودمم انداختم روش سینه هاشو می مالندم از لب می گرفتم ولی راضی نمی شد ولی میدونست که نمی تونه در بره زور زورگی همکاری میکرد منم که خیلی فیلم سوپر دیدم حرفه ای بودم شروع کردم به لب گرفتن هم تپش قلب من هم رویا هی زیاد تر میشد کل بدن هر دوتامون گرم شده بود روسری درآوردم بعد رفتم پایین گلوشو لیس می زدم با یه دستمم کسو می مالونم نفس کشیدن براش سخت شده بود تند تند نفس می کشید همون جوری که می خوردم دکمه مانتوشو باز می کردم دیدم یه بلوز تنشه اون آروم درآوردم وای رسیدم به سینه هاش بعد از مدتها سینه یه دختر توی دستم بو از گلوش آروم اومدم روی سینش سوتین آبی فیروزه ای شو باز کردم آروم آروم نوک سینش و می خوردم داشت لذت مس برد ولی بازم راضی نبود توی صورتش حس می کردم بعد جاهمون عوض کردیم از یه لب گرفت تی شرتمو درآورد بعد از روی شلوار کیرمو مالند من که داشتم دیونه میشدم بهش گفتم سرت و ببر پایین ساک بزن آروم کیرمو در آورد یه پایین و بالاش کرد کیرمم که سیخ سیخ بود یه 16سانتی میشد خیلی حرفه ساک میزد تا آخر میکرد توی دهنش بهش گفتم چقدر حرفه ساک میزنی چند بار دادی اونم همون جوری داشت میخوردگفت 6بار برای محمدتون فقط خوردم که دیشب برای اولین بار میخواست کونمو جر بده دیگه داشت آبم میومد گفتم بسته گفت آب باید خالی شه آبم که داشت میاومد تا آخر کرد توی دهنش وقتی آبم داشت خالی میشد حس میکردم که صاف داره میره توی نایش حدوده همشو خورد یکمش ریخت روی سینه بلند شد بره لباسشو بپوشه گفتم کجا اصل کاری مونده گفت برو گمشو کونم میخوای بچه پرو همین که داشت می گفت چسبندمش به دیوار شلوارشو در آوردم ولی این دفعه شهوت و داشتم توی صورتش حس می کردم شلوارشو که درآوردم بر خلاف فکرم شورتش قرمز بود این بیشتر حشریم کرد شورتشو سریع درآوردم شروع کردم به لیس زدن کسش.کسش سفید بود مو هم نداشت خیلی کس خوشگلی بود دوست داشتم همونجا کار پرده رو تموم کنم ولی به خودم امدم گفتم اون برای شوهرشه همون جوری داشتم میخوردم دیدم تنش داره میلرزه بعدشم آبش خورد توی صورتم شل شد اتاد روی تخت منم رفتم یه روغن بچه آوردم بلندش کردم بهش گفتم قمبل کن دولا شد کونش زد بیرون دیگه دیونه شده بودم روغن و زدم دم کونش با شصتم کردم تو کونش یه آهی کشید از ته دل فهیدم دست نخوردس واقعا صفره یه کم با کونش ور رفتم پا شدم کیر گذاشتم دم کونش هل دادم نمی رفت از این ورم یه آه و ناله میکرد من حشری میشدم بعد دستمو گذاشتم روی شونش با فشار خیلی محکم دادم تو کلش رفت تو یه جیغ بلند زد بعدش کونشو داد بالا کیرم داشت در میومد دستم گذاشتم روی کونش که در نیاد یکم همون جا نگه داشتم تا دردش کمشه باز شروع کردم به فشار دادن دستم گذاشته بودم روی کونش که کیرم درنیاد نفس بند اومده بود داد میزد شهروز تا آخرشو بکن تو این حرفارو میزد بیشتر حشری میشدم یه فشار دادم حدوده تا آخرش رفت تو یه جیغ خیلی بنفش کشید البته حق داشت داشت جر میخورد صفرش داشت باز میشد بعد همون جا نگهش داشتم یکم هم عادت کنه هم جا باز کنه اون آی و اوف میکرد من و دیونه میکرد شروع تلمبه زدن دیدم پای هر دو تامون خسته شده همون جوری که کیرم توی کونش بود بردمش روی تخت مدل سگی ادامه دادم تلمبه می زدم اینقدر سرعت رفته بود بالا فقط کیرمو می دیدم که میاد بیرون بعد تا ته میره توی کونش دیدم داره نفس نفس میزنه هم میلرزه فهمیدم باز داره ارضا میشه بعدش دیدم خودمم دارم ارضا میشم کشیدم بیرون چرخدمش باهم ارضا شدیم آبمو ریختمم روی سینش کیر مو همون جوری می کشیدم روی سینیش عجب حالی داد دیگه حال نداشتم ساعتم12:30بود نمیشود بریم حموم چون مامانم دیگه میاومد بعد دیدم رویا رفت بیرون دستمال مرطوب آورد صورتم و باکیرمو تمیز کرد منم یه دونه ور داشتم سینه و کونش وکسشو با لبا شو تمیز کردم بعد کیرمو یه بوش کرد آومد بالا یه لب دیگه هم گرفت بعدشم گفت با این حال که دوست نداشتم باهات سکس کنم ولی خیلی خوب بود کاملا ارضا شدم لباسشو پوشید و رفت. این داستان که نه ولی سکس من و رویا یک بار دیگه اتفاق افتد اگه حالی بود براتون می نویسم.
امیدوارم که خوشتون اومده باش.

نوشته:‌ شهروز


👍 0
👎 0
149484 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

406476
2013-12-05 05:59:20 +0330 +0330
NA

جمله اول کسشعر + آوردن اعداد و ارقام = کل داستان کسشعر

0 ❤️

406477
2013-12-05 07:07:20 +0330 +0330
NA

ادمین تجاوز اپ نکن. خودت تو قانونات زدی ممنوع بعد داستانشو میذاری؟

0 ❤️

406478
2013-12-05 07:08:12 +0330 +0330
NA

چقدم که خجالت کشیدی!!! اسمشو گذاشته سکس با کلی خجالت!!!

0 ❤️

406479
2013-12-05 07:11:59 +0330 +0330
NA

<<<کیرمم که سیخ سیخ بود یه 16سانتی میشد/////د اخه جاکش تو به ۱۶ سانت میگی کیر >>> در کل کیر بن لادن با پمشاش توی کونت

0 ❤️

406480
2013-12-05 13:05:26 +0330 +0330
NA

جالب بود.دمت گم

0 ❤️

406481
2013-12-05 17:33:37 +0330 +0330
NA

حالا همه خالي بنديات بماند من موندم اون مامانى كه ميگى 5ساعت ميره كلاس قرآن چطورى پسرشو با دختر خواهرش تو خونه تنها ميذاره ميره؟

0 ❤️

406482
2013-12-05 17:40:08 +0330 +0330
NA

حالا همه خالي بنديات بماند. من موندم اون مامانى كه ميگى 5ساعت ميره كلاس قرآن چطورى پسرشو با دختر خواهرش 5ساعت تنها ميذاره؟

0 ❤️

406483
2013-12-05 22:33:02 +0330 +0330
NA

اساس كشي ؟ اساس چي رو داشتين مي كشيدين؟ آها اساس اعصاب ما رو مي كشيدي با اين مزخرفاتي كه گه خوردي نوشتي مرتيكه بي سواد. اسباب كشي نه اساس كشي كس كش . باقي غلط هاتم حوصله ندارم برات بنويسم ديوث خجالتي

0 ❤️

406484
2013-12-05 23:34:59 +0330 +0330
NA

salam rasto droghesh khob bram mohem nist vali dastanet hese khobi dash faght badaz erza shodan ta abet omad azizam dige be in zodi boland nmishe ke bekhahi bokoni mer30 bazam

0 ❤️

406485
2013-12-06 11:32:43 +0330 +0330
NA

دو شب سربازی دو شب خونه کس مغز دوشب پادگان دوشب خونه فکر کنم سنت زیر 18دیگه نیا تو سایت برو گمشو

0 ❤️

406486
2013-12-06 13:14:25 +0330 +0330
NA

بازم بکن تا میتونی بکنش
مفت چنگت
چرا داداشت بکنه به تو نده :D
بکن بکــــن یالا بکن !!

0 ❤️

406487
2013-12-06 15:01:28 +0330 +0330
NA

كسشعر بود اما خنده دار بود اراجيف خوبي بهم بافتي

0 ❤️

406488
2013-12-06 19:17:31 +0330 +0330
NA

ﻣﻦ ﺷﻬﺮﻭﺯ ﻫﺴﺘﻢ 19 ﺳﺎﻟﻤﻪ ﺗﻮﯼ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺳﺎﮐﻦ
ﻫﺴﺘﻢ ﺑﺰﺍﺭ ﺑﺮﻡ ﺳﺮ ﺍﺻﻞ ﻣﻄﻠﺐ

هنوز چیزی نگفتی که بری سر اصل مطلب
:-D
اساس کش؟
:O

0 ❤️

406489
2013-12-07 04:25:27 +0330 +0330

تو تخيلاتت ريدم كثافت . خواهر اون معلم ديكته تو گاييدم . اين كس شعرها چيه. يه كم فكر كن بعد بنويس كوچولو

0 ❤️