ساملکم، من احمدم(احمد جنتی اسم مستئار) ۲۰ ساله ا قزوین قد ۱۸۰ وزن 78 فیس جذاب(اینجوی ک بقیه میگن) موهام خوار مادر فِر هیکلمم دروغ چرا ورزشی نیس ولی خوبه ا نظر من سکس ن ب هیکله ن ب کیره ب تجربه و بلد بودنه. یه خاطره ی پشم ریزوت دارم براتون ینی هیچ وقت یادم نمیره این لعنتیو فک کنم اولین سکسی بوده ک داشتم،سرتونو درد نیارم ما یه شب رفته بدیم عروسی خالهم بود خالهم جوونه پنجسال ا من بزرگتره همش(اونموقع ۱۸ ۱۹ سالم بود) آقا ما گرم رقصو اینا بودیم نگو بیپدرا قاتی دلسترا شراب اورده بودن سر میز ما، منم تو اون موقع شراب نخورده بودم ک، یه پیک کامل زده بودمکصصصخل شده بودم قشنگ(((((((:
خلاصه ک انقد خورده بودم مثانهم داشت میتتترکید بدو بدو رفتم دسشویی خودمو خالی کردم،تازه شروعشه! در دسشوییو که وا کردم دیدم دختر داییم جلوی در وایستاده پشتش ب من داره گلاب ب روتون آره…! بش گفتم اینجا چیکا میکنی دسشویی مردونه اومدی یهو برگشت منو نگا کرد قشنگ با چشاش داشت سر تا پامو میجججوئید! یادم رف بگم دختر داییم دوسال ازم کوچیکتره
قد تهتهش ۱۶۹ هیکل رو فرم سینه ها درشت کونشم با اینکه من بیشتر کص دوس دارم ولی خوش فرمو خفن موهای مشکی چشای خاکستری اصن یهچیزی، خلاصه این یه کلوم حرف نزد فقد منو هل داد تو دسشویی کم مونده بود سرم بخوره ب پنجره دستشو کشید رو قفسه ی سینم آروم آروم با ناخنش میرفت پایین قلبم داشت ا جاش کنده میشد اکت اومدم ک مثلا انگا ب چپم نیس یه پوزخند زدم گفتم چیزی میخواسی، تو چشام نگا کرد اومد تو دو سانتی صورتم گف کیر میخوام، داری بدی؟ دهنش بو الکل میداد معلومه زنونههم پخش کرده بودن مادرجندهها (((((((: گفتم حالا ب اونشم میرسیم یهو قفل کردم رو لباش مدل فرانسوی زبون همدیگه رو میخوردیم دستمو هی پشت کمرش میکشیدم رسوندم ب کونش فشار دادم یه اسپنک آبدار زدم گفت ججججوووووون دکمه های مانتوشو وا کرد یه کرست مشکی جذب تنش بود وای سینههاش اونتو داشت خفه میشد انگار کرستو خودم دست انداختم وا کردم براش بمیرم الهی قرمز شده بود اون زیر افتادم ب جون سینههاش فشششار میدادم با حرص میخوردم اونم فقد آهو ناله میکرد بلندش کردم چرخوندم گذاشتمش رو توالت فرنگی از چاک سینههاش دونه دونه بوسیدم خندهش گرفته بود یه لیس دور نافش کشیدم گفتم ب چی میخندی گف همچین بوس میکنی انگا زنتم دامنو دادم پایین یه شرت هفتی مشکی توری داشت اونم کشیدم پایین یه کص صصصاف کر میریختم کشاله رونشو لیس میزدم داشت مینالید ا شهوت میگفت بخورش دیگه اذیت نکن یه لیس محححححححکم کشیدم یه عاااااه کشید صداش کل دسشوییو ورداشت هی لیس میزدم سرمو گرفته بود فشار میداد ب کصش میگفت بخور بخور همش واس توئه عشقم بخخخخورش وحشی شده بودم چوچولشو گاز میگرفتم با دستامم سینههاشو فشار میدادم یهو کل بدنش لرزید آبش ریخت ببرون ارضا شده بود آخر گفت احمد بکن توش دیگه دارم آتیششش میگیرم گفتم مگه پرده نداری گف ب کسی نگیا اکس کصخلم ک هیچی بلد نبود بگا دادش ذوق کردم شورتو شلوارو باهم کشیدم پایین چشاش چارتا شد گف چقد بزرگه(همچینم بزرگ نبود همش ۱۷ سانت بود) گفتم قابلتو نداره اومدم بذارم تو ک گف نمیدی بخورمش؟ اصن انگار کیرم میشنوه چی میگه بلندتر شد منم با کمال میل دادم بخوره اصلا دندون نمیزد کاملا حرفهای تخمامم میخورد گف جووون حالا بذار توش مسست حشر شده بود همه حرفاشو کششششدار میگف با کیرم یه ذره مالیدم رو چوچولش ک عذابش بدم اونم هی مینالید فحش میداد میگف ننهسگ بکن توش دیکه طاقتش تموم شد خودش کیرمو گرفت کرد تو کصش((((((((: منم آروم شرو کردم تلمبه زدن ازونورم گردنشو میخوردم آهو ناله ک میکرد وحشی میشدم سرعتمو میبردم بالا اصن انگار تو بهشت بود، چن دیقه تلمبه میزدم آبم داشت میومد گفتم چیکارش کنم گف بدش ب من دادم دستش با دستای نرمش برام جق میزد آبم اومد پاشید رو صورتش چشام سیاهی رف بیهوش افتادم کنارش بلند شد یکم کشید منو اینورتر ک نیوفتم پایین بعد نشست رو زانوهام گف تو چرا زودتر نیومدی ننهکصته((((((((((((((: گفتم اگ مست نبودی ک کابلو میگرفتی خندید گف کاش هرروز مست بودم. بلند شدیم با دسمال توی دسشویی همو تمیز کردیم لباسامونو واس همدیگه صافو صوف کردیم رفتیم بیرون دیدیم دختر اونیکی خالم وایساده داره با پوزخند مارو نگا میکنه گف بلخره کارتون تموم شد دیوثا؟ گفتیم چطو مگه گف دوساعته وایسادم دارم کشیک میدم بگا نرین (((((((: … ازونموقع با دخترداییمم خیلیم همو دوس داریم ولی بخاطر حرف خونواده نمیتونیم باهم باشیم ): هرچند هستیم (؛ شرمنده خیلی طولانی شد امیدوارم حال کرده باشید بای
نوشته: آیتالله احمد جنتی
سوای دریدگی نسل جدید من متوجه مشکلشون با نقطه نشدم
اول اینکه تا دستشویی بیشتر نخوندم از بس چرت بود ولی عاشق نسل جدیدم که اینقدر زرنگن ولی فرق دلستر با شراب رو تشخیص نمیدن!!!تازه به یه پیک شراب مست هم میکنن!!!صاحب عروسی چقدر لارج بوده که به کسی نگفته و برای پذیرایی شراب قاطی دلسترها گذاشته!!!
محل عروسی همین قزوین خودمونه یا تو خارج از ایران هم قزوین داریم؟؟؟
تا مدل فرانسوی خوندم
نافم تو پیشونیت(کیرم دهنت)
ساملکم و کوفت
کلمه اول ریدی
بقیش ارزش خوندن نداشت
سیکتیر ببم جان کس نگو سرمون درد گرفت با این لهجه و تتیپ تخماتیکت
بنظر من سکس ن ب هیکله ن ب کیره ب تجربه و بلد بودنه.
بنظر من هم سکس ن ب هیکله ن ب کیره ن ب تجربه و ن ب بلد بودنه بلکه ب ی مغز معیوبه احتیاج داره ک تو ازش بهرمندی.
توی توالت ایران نمیشه وارد شد چون هم خیلی بو می هو هم خیلی کثیف هست،
یه فکری برا تخیلات بکن ☺️🖕
آره بابا خیلی هم حال کردیم اصن یه حالی کردیم که در تاریخچه شهوانی بی مثال هست . ادمین گفته به دلیل اینکه زیادی حال کردیم ممکنه مشکلات جنسی بوجود بیاد برای همین نباید تا یکسال ابدا حال کنیم اگر حال کنیم دچار بلای آسمانی بشیم . توله سگ تو چی فکز میکنی از راه رسیدی هر کوس و شعری توی مخیله گندیده تو میاد تحویل میدی کبرت و دید گفت آه چقدر بزرگه و لی تو میکی بزرگ هم نیست همش ۱۷ ساخته ؟ ! بچه جون اون ۱۷ میلی متر هست اشتباه عینک ذره بینی زدی چشمات دچار تورم حجمی شده عدسی چشمت انفاکتوس کرده درست نمی بینه . میگم جون دایی کوچیکه ننه آت دیگه هر چی میخوای حال بدی بگذار یکسال بگذره ما جنبه نداریم یهو از حال زیاد غش و ضعف میکنیم آخه همه جنبه نداریم مثل شما بزرگوار. آره عزیزم فعلا بیا کنار سر راه نباش که بعد خجالت زده مامانت نسیم بگه کون بچه رو به باد عظما دادیم . خخخخخ
امان از توهمات دوران جووونی …هعی جووونی کجایی 😀 😀
تو دهات شما با مانتو میرن عروسی که دکمه مانتوش رو باز کردی.
پلشت
😂😂دمت گرم روزمو ساختی. مردم از خنده
خاطره باید باحال باشه حالا دروغ یا نه ولی شبیه واقعیت باشه. باحال تعریف کنی من بدم نیومد
کامل نخوندم
فقط مخاطبتوخرفرض نکن
بچه ۵ساله هم باشراب مست نمیشه
شراب بوی الکلش کجابود
مجبور که نیستی اینقدر کُسشِر بنویسیُ سریع خلاصه کنی
همون يه خط اولش براي ديسلايك دادن كافي بود
كسشعر🤌🏽
فقط دم دختر خاله گرم که کشیک میکشیده بگا نرین البته اگه واقعا راست باشه که بعید میدونم راست باشه
برازرز دقیقا یه همچین داستانی داشت.
دختره میر۶ خونه خواهرش بعد داخل حموم به شوهر خواهرش میده. جالبترشم خواهره اومد تو حموم ولی شوهره جلوی کیرش و خواهر زنش یه پارچه کشید و زنش نفهمید خواهرش اونجاس😕😕
کامنت دوم حرف دلم بود.والا که ما تو دور و بریامون،ته ته خلافشون این بود چشمشون افتاده بود به خشتکم،که تا چند مدت روشون نمیشد چش تو چش بشن باهام
احمد قزوینی تا اونجا خوندم که دختر دایی تو مستراح اون عروسی با مانتو بود ولی حاجی با این تفسیری که از خودت کردی هنوز خیلی مونده قلکت پر بشه حالا حالا جا داری ببم جان به کون دادنت برس تو رو چه به کردن گوزو ی پیک شراب اونم قاطی دلستر کاری نمیکنه باز میگفتی عرق سگی ی چیزی دیدی ریدی مفعول الدوله
خدا بده از این دختر داییا…
حاجی لاقل یکم خلاقیت میپاچیدی روش شعر محض
جقی چند بار تو توالت مدرسه کونت گذاشتن؟؟؟؟😂😂😂
توهم کیری نزن
اونوقت مجبوری با کون بپری روش
قحطی اسم بود
چرا از اسممن سواستفاده کردی
بدم علیمون کونت بذاره
علیک کونی چرب کن دارم میام از همون جایی ک داییت کردتت بکنمت شل کن شل کن
متاسفانه ریدی
با شناختی که من از زن ها دارم تو عروسی اگه مستم باشن اگر بزرگ ترین کیر دنیارم بهشون بدم رقصیدن و لگد پرونی رو با هیچی عوض نمی کنن
تامام 💩
بچه. کونی دهه هشتادی
چاک سینه یه دونه س
چاک سینه ها نداریم
درضمن دامنو میدن بالا، نمیکشن پایین
اونکه کشیدن پایین و پرده تو زد تومبون تو بوده
عزیزم کمتر جق بزن
تو ابران توتالار ها و دسشویی عمومی ها کلا 1 دونه توالت فرنگی هست بقیش معمولیه
و تو اون معمولیا جا برا شاشیدن هم نیس چه برسه به کردن🗿
کسشعر بودفقط تو قزوین اونم مست بعدم توی دستشویی مردونه بری ودوساعت کس کنی پاشو شافتک ظربه مغزی معلوم نیست کی مشروبش داده به یاد دختر داییش کردتش این کسخلم اومده داستان نوشته واسه ما
از ساملکم به بعد ارزش خوندن نداشت