سکس در خانه پدرزن

1397/10/30

سلام اسمم علی و۲۲سالمه پارسال نیمه شعبان عروسی کردم و همسرم اسمش زینب ۱۸ساله از قد و قامت و اینجور چیزا نمیگم میرم سر خود داستان
خونه ی ما تو کرجه ولی منزل پدرزنم قمه این خاطره برمیگرده به سه ماه بعد ازدواج یادمه یه مناسبت شد یکشنبه تعطیل بود زنم کلید کرد شنبه رو مرخصی بگیر از پنجشنبه غروب بریم خونه ی مامانم اینا ماهم روی گلشو زمین ننداختیم گفتیم چشم(البته زن ذلیلتر از این حرفام که بخوام بگم نه خخخ) پنجشنبه ساعت۲ اومدم ناهار خوردیم و یه سکس و چرت و حموم حاضر شدیم رفتیم خونه ی پدر زن محترم.
رسیدیم و مشغول حرف و گپ با پدرزن سینی چای اومد جلوم زنم با یه سارافون خوشگل که مادرش براش خریده بود انقدر بهش میومد همونجا دوست داشتم همونجا بخورمش ، از این به بعد با پدرزنه حرف میزدم ولی چشم دنبال زنم بود ۲-۳بار رفتم تو حیاط دست و صورتمو شستم گفتم فکر عوض بشه ولی اصلا گر گرفته بودم به خودم تو دلم فوش میدادم بابا تو ۵ساعت نشده سکس کردی این حالت یعنی چی(اگه کسی متاهل باشه یه جا مهمون باشه یا مهمون داشته باشه حال منو میفهمه) خلاصه شام و میوه رو خوردیم یه فیلم سینمایی نمایش نشون میداد دیدیم ساعت نزدیکای ۱مادر خانومم گفت جاتون تو اتاق پهن کردم هروقت خواستید برید بخوابید.
از اتاق خواب بگم براتون که چه اتاقی یه در شیشه ای فلزی پاچلاقی سه متری که شیشههای مشجر داشت ردیف بالا ی و پنجره اشم بخاطر جابجایی هوا شیشه نداشت از بدبختی ما فقط ما و پدرزن و مادرزنم با یه در فلزی ضایع از هم دور بودیم .
ما رفتیم تو اتاقو رو تشک دراز کشیدم زنم یه حرکتی کرد که حال من صد برابر خراب شد تو یه کانال تلگرامی بود هرشب رمان میزاشتن گوشیش شارژش کم بود پایین پای ما یه سراهی بود از پشت وسایل بیرون بود یه جا خالی داشت برعکس من خوابید پاش جای سر من شارژر وصل کرد به سرراهی به شکم خوابید داشت رمان میخوند من از بالا بین پاهاشو از لای ساپورت تنگ میدیدم و اون باسن نازشو یه ۳۰ثانیه ای نگاش کردم دستمو روش گذاشتم رو کونش و میمالیدمش چیزی نمیگفت زنم مشغول خوندن بود کم کم دستمو کردم تو ساپورت و شورتش کونشو تو دستم گرفتم سرشو برگردوند و گفت نکن منم با یه نیشخند گفتم نکردم اخمم کرد منم دستمو در اوردم هنوز ۱دقیقه نشده بود خودم رفتم روش با لباس دراز کشیدم گفت چیه گفتم تو داری رمان میخونی خوابم نمیاد منم میخوام بخونم اروم تو گوشم گفت درساتم با این میخوندی منظورش به کیرم بود لای کونش فشار میوورد .گوشی گذاشت کنار گفت بیا بخوابیم رو جامون دراز کشیدیم سرمو بردم جلو لبای خوشگل و خوشمزه شو گرفتم تو دهنم اولین لبو که گرفتم با حالت التماس گفت صدا میره بیرون زشته ما غروبی سکس کردیم الان دوباره هوس کردی منم گفتم تقصیر خودته انقدر خوشگلی من راست میکنم . بهم گفت توروخدا بیخیالشو بریم خونه یه حال مشتی بهت میدم مثل اون دفعه تو حموم که گفتی بهترین سکسمون بوده خیلی دوست داشتی امشبو بیخیالشو منم بخاطر اذیتش کنم گفتم کی اونم شروع کرد به تعریف کردن تو حموم بودی اروم اومدم تو کیرتو از پشت سر گرفتم تو دستم کمرتو بوس کردم حواست نبود از جا پریدی برگشتی بغلم کردی بوسیدی سینههامو خوردی برای اولین بار برات خوردم تو ام کسمو بوس کردی بعد خم شدم شیر گرفتم از پشت گذاشتی تو کسم تلمبه زدی اخرای کارم تو حموم گفتی پوزیشن جدید تو تل دیدم دستامو گذاشتم زمین پاهامو اوردی بالا خودتم واستاده بودی گفتی این فرغونیه انقدر کردی تا تو ارضا شدی ریختی تو کسم یادت نیست گفتم اهان اون موقعرو میگی . بنده خدا نمیدونست با تعریفاش من بدتر راست کردم جرش بدم یه دستم زیر سرش بود با این یکی کشیدمش سمت خودم حالا دیگه قشنگ کیر و کوسمون بهم چسبیده بود تنها مانع دخول این لباسای لعنتی بود شروع کردم به مالش کمر و باسنش اونم هیچی نمیگفت فقط بادستش بازمو میمالید و سرشو چسبونده بود به سینهمو تا خواستو سارافون خوشگلشو بدم بالا سینه شو بگیرم گفت توروخدانه منم گفتم حالم خیلی بده باورکن گفت صبح راه بیفتیم بریم خونه اصلا ابروم میره پیش پدر و مادرم منم بیخیال شدم ولی این شهوت بیصحاب دست بردار نبود من بیدار بودم تو اینستا و تل چرخ میزدم حواسم پرت بشه ولی نه زنم خواب بود قنبلش سمت من دوباره بغلش کردم بخوابم ولی مگه خوابم میبرد ساعت گوشیمو قبلش نگاه کردم ده دقیقه
سینههای خوشگلشو ازپشت تو دستم گرفتم از رو لباس کیرمم به کونش فشار میدادم کمکم دستمو از کردم تو لباسشو ممههاشو از رو کرست گرفتم پشت گردنشو بوس کردم چشماشو باز کرد گفت چرا نمیخوابی گفتم از زور شهوت خواب از سرم پریده یه کاری کن رفت زیر لحاف کیرمو گرفت دستش یکم مالید بعد شروع کرد به ساک زدن شاید ده دقیقه شد اومد بالا گفت چخبرته فکم درد گرفت تو نیومدی گفتم بزار بزارم توش سریع میاد من برای کست راست کردم تا تو خودش نزارم دلم اروم نمیگیره گفت من اماده نیستم دردم میاد بعدش ابروریزی میشه پدر مادرم پشت در خواهرم تو اتاق کناری ول کن گفتم اماده ات میکنم تو فقط سرصدا نکن من اروم میکنم گفت باشه لبامو گذاشتم رو لباش اروم شروع کردم به بوسیدن شلوارو شورت خودمو که رو زانوم بود دراوردم ساپورت زینبم دراوردم سارافونو ازتنش دراوردم حالا من لخت مادرزاد بودم اونم فقط شرت و کرست تنش بود دستمو از پشت حلقه کردم دورش سوتینو باز کردم گردن و ممههاشو میخوردم یه ممهشو میخوردم یکیرو میمالیدم شورتو از پاش در اوردم کیرمو فرستادم به خانه ی یار اولین تلمبه رو که زدم برق پذیرایی روشن شد سریع از روش بلند شدم به یه شونه دراز کشیدیم پتو رو هم رومون انداختیم صدای پدرزنم بود به مادرزنم گفت چرا چادر نماز و جانمازارو سرشب از اتاق بچهها برنداشتی اونم گفت یادم رفت الان میرم اروم برمیدارم در اتاق باز شد من فقط صورتم بیرون زنم کامل زیر لحاف چشمامو بسته بودم مثلا خوابم ولی زیر زیرکی نگاه میکردم لامپو که روشن کرد تو دلم گفت خداروشکر زنم سرش زیر لحافه ندید وگرنه تیکه بزرگه گوشم بود نگاش به لباسا رو متوجه شدم مخصوصا به شورت و سوتین که یک متری از تشک فاصله داشت فهمید هردو بیداریم و لخت سریع برقو خاموش کرد و رفت تو پذیرایی نماز و خوندن میخواست حاجی دعای ندبه گوش بده ولی مادرزنم گفت بچهها خوابن صدای تلویزیون اذیتشون میکنه بگیر بخواب تو این یک ربعی که برقا خاموش بشه کیر منم استراحت کرده بود یه اب کم مثل منی اومده بود از پشت زنمو بغل کردم و ناز و بوس پاشو یکم باز کردم کیرمو کردم تو کسش ۱۰دقیقه تلمبه زدم گفت سخته پام خسته شد بیا روم به پشت خوابید منم رفتم بین پاش کیرمو گذاشتم رو کسش اروم حل دادم تو بخاطر سروصدا اروم تلمبه میزدم شاید یکربع تلمبه میزدم خودمم خسته شده بودم همیشه تایم دخولمون ده دقیقه بود الان با سری اول شاید ۴۰دقیقه تلمبه زده بودم برای منی که تو مجردی پدر جق دراورده بودم شاهکار بود به پنج دقیقه نکشید ابم با فشار اومد شاید چندین برابر همیشه با اینکه ظهرم رابطه داشتیم این حجم منی بیسابقه بود کل کس عشقم پر شده بود چندتا بوسش کردم و تشکر ویژه کمرم درد میکرد از شدت عملیات خوابمم گرفته بود ششدید ولی مجبور بودم بجای خواب خودمو تکون بدم اول لباس تنم کنم زنمو گفتم چجور خودمونو تمیز کنیم شورتشو داد گفت بااین تمیز کن با شورت خودمو تمیز کردم لباسامو پوشیدم زنمم لباساشو پوشید شورتش بین پاش گذاشت منی نریزه بیرون ساپورتو کشید بالا ساعت گوشیمو نگاه کردم ساعت ۶بود گرفتیم خوابیدیم تا ساعت ۱۱/۵که مادرزنم اومد بیدارمون کرد . در ضمن از سکس اون شبم خدا بهمون یه دختر ناز داده الان شیشماهه است اسمشو گذاشتیم معصومه اگه غلط املایی داشت به بزرگی خودتون ببخشید من کلا از بچگی املام خوب نبود.

نوشته: علی


👍 40
👎 4
120896 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

742684
2019-01-20 21:13:26 +0330 +0330

چه عجب یکیم پیدا شد که زنشو میکنه

4 ❤️

742686
2019-01-20 21:20:26 +0330 +0330

سکس خونه پدر زن دوبار حساب میشه، میشه گل تو زمین حریف، نوش جونت،


742689
2019-01-20 21:25:08 +0330 +0330

اسم اون رمانه چی بود؟ بگو بخونیم

0 ❤️

742703
2019-01-20 21:46:40 +0330 +0330
NA

نوش جونت موفق باشی

1 ❤️

742743
2019-01-21 00:03:40 +0330 +0330

شاشیدم تو رمانی که زنت میخوند.

1 ❤️

742765
2019-01-21 06:31:13 +0330 +0330

عالی بود ، حال کردم ، دمت گرم
زنت نوش جونت ، دخترت مبارکت باشه.

0 ❤️

742776
2019-01-21 08:59:34 +0330 +0330
NA

بدک نبود میشه گف یه کوچولو واقعی بود

0 ❤️

742815
2019-01-21 13:14:46 +0330 +0330

ایول دمت گرم تو سه تا چیز باحال داری یه کیر همیشه آماده رزم یه کوس مشتی که نمی‌ذاره بجز اون به کسی فک کنی و یه دل صادق …معصوم رو ببووس

1 ❤️

742816
2019-01-21 13:19:18 +0330 +0330

راستش رو بگو رختخوابا رو کثیف نکردی.
اسم قصه باید ،بچه اجباری باشه ،اخه اون بنده خدا باکلی کمپرس منی تا صبح خوابیده
دمت گرم،خیلی باحال بود

1 ❤️

742858
2019-01-21 20:39:57 +0330 +0330

دمت گرم امید وارم سالهای سال با هم سکس داشته باشید. اما یادت باشه این جاده یک طرفه نیست.که هر وقت کارت راه افتاد بزنی بغل و بخوابی،بلکه همسرت هم سهمی داره باید بفکر ارضاع شدنش باشی تا شادیتون تکمیل شه.
موفق باشی

1 ❤️

742862
2019-01-21 21:04:27 +0330 +0330
NA

در کل عالی بود

0 ❤️

742949
2019-01-22 05:12:02 +0330 +0330

کی زن ذلیل باشه مثل تو بعد بگی پوز جدید تو تل دیدی.شامپوتو عوض کن یاتاقان زدی.

0 ❤️

743047
2019-01-22 20:24:45 +0330 +0330

خداییش قشنگ بود ایول

0 ❤️

743196
2019-01-23 11:19:42 +0330 +0330

نوش جووووونت حتی اگه تخیلی باشه چیزی که هست زن خودته نه زنو دخترمردموکرده باشی

0 ❤️

743269
2019-01-23 21:01:44 +0330 +0330
NA

چ اسم مزخرفي!!! حداقل اسم اون طفل معصوم رو معصومه نميذاشتيد خوو بزرگ بشه خجالت ميكشه از اسمش!!!

حالا چون تو قم توليد شده بايد اسمش معصومه ميشد احمقا!!!

0 ❤️

743421
2019-01-24 13:15:27 +0330 +0330

اسم بچه رو بزار توفيق اجباري

0 ❤️

743505
2019-01-24 22:21:22 +0330 +0330

خاطره باحالی بود.نوش جونت

خوشم میاد همیشه یسری کص مغز هستن که بیان یه گوهی بخورن.

انگار خدا اینارو آفریده فقط واسه گوه خوری

1 ❤️

745559
2019-02-03 07:20:11 +0330 +0330

عالی بود. دمت گرم. بسی لذت بردیم

0 ❤️