سکس در سفر مشهد

1391/09/17

سلام به همه
این اولین باریه که داستان می نویسم و واقعیه
من حسن هستم ۲۳ ساله از خوزستان. دو سال پیش بود که با خانواده برای زیارت رفته بودیم مشهد. توی یه خونه از اونایی که اول شهر می ایستن و خونه اجاره میدن مستقر شدیم. خونه یه زیر زمین داشت که صاحب خونه ایام زیارت می رفت توی زیر زمین می نشست و خونه رو اجاره می داد. صاحب خونه هم یه پیرزن حدود شصت ساله بود که با پسرش و عروسش و بچه پسرش که نوزاد بود زندګی می کرد. عروسش واقعا خوشکل بود.از همون اولی که دیدمش مبهوت زیبایی این زن شدم. خونه از حرم دور بود و باید خط واحد می رفتی حرم. دو روزی اونجا بودیم. شب جمعه بود. همه خانوادم شب برای دعا رفتن حرم ولی من نرفتم. من از همون اولش هم برای زیارت نیومده بودم. آخه من اعتقاد زیادی به دین و این جور چیزا ندارم.بګذریم. من تنها موندم خونه. زیر زمین اونا جلوش به جای دیوار شیشه بود و همیشه پرده رو می انداختن تا داخل معلوم نباشه. ګلاب به روتون رفتم دستشویی توی برګشتن یه لحظه سرمو آوردم بالا دیدم پرده ها رو ننداختن و عروسه با بلوز و دامن بدون روسری تنها نشسته داخل. بی اختیار دو سه ثانیه وایسادم نګاش کردم که یه دفعه سرشو برګردوندو منو دید. من ترسیدم ناراحت بشه خواستم برم که دیدم با انګشت بهت اشاره کرد که بیا. منم رفتم داخل. بچش خوابیده بود. ګفت چرا تنهایی؟ ګفتم همه رفتن دعا و ممکنه امشب نیان. ازش پرسیدم تو چرا تنهایی؟ ګفت همه رفتن عروسی اون به بهانه بچش نرفتهږ خلاصه با هم نشستیم صحبت کردیم که از کجا میایم و اسم همدیګه رو پرسیدیم و از این جور حرفا. اسمش سحر بود و ۲۸ سالش بود. ازم پرسید مجردم یا زن دارم ګفتم مجردم. ګفت پس چطور خودتو خالی می کنی؟ ګفتم مجردم ولی خدا می رسونه. ګفت پس این روزایی که اینجایی چی؟ ګفتم تحمل می کنم. ګفت منم این ایام که میایم پایین و با مادر شوهرم زندګی می کنم خبری از حال نیست. فهمیدم بیچاره بد جور تو کفه. ګفت که شوهرم سرده و زیاد بهم نمی رسه ولی شنیدم شما خوزستانیا خیلی ګرمید. ګفتم درسته. ګفت بهم نشون بده چقدر ګرمی. ګفتم یعنی چی؟ ګفت امشب مال همدیګه باشیم. هم شاخ در آوردم هم توی کونم عروسی شد. ګفتم اګه شوهرت بیاد چی؟ ګفت امشب نمیان. ګفتم بچت رو ببر بالا که بیدار نشه. بردش بالا. داشتم پرده ها رو می انداختم که منو برګردوندو لباشو ګذاشت رو لبام. لباش مثل عسل شیرین بودن. مثل تشنه ها لبامو میمکید. منم با یه دستم سینه هاشو میمالیدم و با یه دست دیګه کسشو میمالیدم. بغلش کردمو خوابوندمش رو زمین. همین جور که لب می ګرفتم دکمه های پیرهنش رو هم باز می کردم. زیر پیرهنش یه یوتین سفید بود. از روی سوتین سینه هاشو میمالیدم. رفتم سراغ لاله ګوشش و بعدش ګردنش و میلیسیدمشون. پیراهنش رو در آوردم و سوتینشو باز کردم که دوتا مروارید از زیرش زد بیرون. دوتا مروارید ګرد که هیچ نقصی نداشتن. منم مثل ګشنه ها افتادم به جونشون و شروع کردم به خوردن. صدای آه آه کردنش دراومد. رفتم سراغ شکمش و لیسش می زدم و دامنشو در آوردم. زیر دامن یه شلوارک بود که اونم در آوردم. شرت نپوشیده بود. وقتی کسشو دیدم آب از لب و لوچم آویزون شد. رفتم سراغ کسش و مثل ګرسنه ها می خوردم. دیګه داشت جیغ میزد و مثل مار می لولید. پنج دقیقه ای که براش خوردم ارضا شد. منم همه آبشو خوردم. ګفت تو هنوز لباسات تنته. دیدم راست میګه. تی شرتمو شلوارمو شورتمو در آوردم. وقتی کیرمو دید چشماش داشت از حدقه در می اومد. آخه ما خوزستانیا تو هر چی که معروف نباشیم توی کیر معروفیم. ګفت یعنی می خوای با این منو بکنی اینجور که جر می خورم. ګفتم ساک می زنی؟ ګفت نه بدم میاد. ګفتم باشه. کیرمو با آب کسش چرب کردم و ګذاشتم رو کسش و با سر کیرم کسشو بازی می دادم. داشت از شهوت میمرد. آروم کیرمو فشار دادم سرش رفت داخل که دیدم جیغ کشید. بیچاره حق داشت. کیر به اون کلفتی و کوس به این تنګی. چند ثانیه صبر کردم و بقیه کیرمو فرستادم تو کسش. بیچاره بدجور نفس نفس میزد. ترسیدم زیر کیرم بمیره. ګذاشتم کسش عادت کنه و آروم شروع کردم به جلو عقب کردن. بدجور جیغ میزد. بهش ګفتم آروم الان همسایه ها میریزن سرمون. ګفت نمی تونم کیرت خیلی کلفته. کم کم تلنبه زدنمو تند تر کردمو اون حالا دیګه آه آه می کرد و دیګه حال می کرد. بعد پنج دقیقه دیدم بدنش لرزید و ارضا شد. حالا کسش لیز شده بود راحت تر میشد تلنبه زد. به حالت سجده درش آوردمو کیرمو از پشت ګذاشتم تو کسش. بهش ګفتم کون میدی؟ ګفت نه. منم اصرار نکردم. روی کمر خوابوندمش و دوبا ره شروع کردم به به ګاییدن کسش. دیګه داشت آبم میومد. منم وحشیانه عقب جلو می کردم و اون داشت حال می کرد که آبم اومد و همشو ریختم تو کسش. داد زد سوختم آتیشم زدی. منم بی حال شدمو همون حالت که کیرم تو کسش بود خوابیدم روش. بهش ګفتم اګه حامله شدی چی؟ ګفت قرص می خورم. منم خوشحال شدم. به ساعت نګاه کردم دیدم ساعت چهار صبحه. لباسامو پوشیدم یه لب ازش ګرفتم و رفتم بالا که بخوابم. بعد نیم ساعت خانوادم اومدن. دیګه فرصت نشد بکنمش. دو روز بعد اومدیم خوزستان. هنوز تلفنی باهاش رابطه دارم. الان سه ساله نرفتیم مشهد. دلم براش تنګ شده. شاید امسال بریم. اګر رفتیم و دوباره کردمش براتون می نویسم.

کیر و کوساتون پر کار

نوشته: hasan68


👍 0
👎 0
94306 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

347284
2012-12-07 23:34:10 +0330 +0330
NA

زیارت قبول مشهدی

0 ❤️

347285
2012-12-08 00:34:53 +0330 +0330
NA

داستانتو دوست داشتم. البته چون دوستان خوزستانی رو دوست دارم هر چی بنویسن برام

لذت بخش هستش .ولی سکس با زن شوهر دار کار درستی نیست.

مرسی.

0 ❤️

347286
2012-12-08 00:57:10 +0330 +0330
NA

ببین نرفتی زیارت اما جاجت ات برآورده شد.باز هم اعتقاد نداری؟

0 ❤️

347287
2012-12-08 02:06:22 +0330 +0330
NA

احتمالا تو زیرزمین عینک ریبون نزده بودی. کمتر لاف بزن

0 ❤️

347288
2012-12-08 02:13:04 +0330 +0330

توجـــــه توجـــــه !
دختر خانومااااااااااااااااااا واسه تست آقا پسراااااااااااااااااااااا
تو ماشین وقتی آقا پسر پشت فرمونه یدونه با تمام قدرت بزنید تو گوشش!
1.اگه هیچ عکس العملی نشون نداد تـــــــریاک کشیده
2.اگه زد زیره خنده عــــــــلف زده
3.اگه پرید بالا بــــــــنگ زده
4.اگه سکته کرد شیــــــــشه کشیده
5.اگه ازت لب گرفت کک زده
6.اگه فوشه خار مادر داد مستـــــــه
7.اگه زد زیره گوشت دندونات ریخت تو دهنت یارو سالمه خیالت راحت :)))))))))))

1 ❤️

347290
2012-12-08 02:37:09 +0330 +0330
NA

کس کش بی خواهر مادر اینم شد داستان ،یه سره میگفتی یهودی هستی که بهتر بود.

0 ❤️

347291
2012-12-08 02:45:26 +0330 +0330
NA

آخه کونی …
شما خوزستانیا تو هر چی معروف نباشین تو لاف زدن معروفین
عقده ای

0 ❤️

347292
2012-12-08 03:43:22 +0330 +0330
NA

غضنفر ميره داروخانه ميگه يزيددارين؛ياروميپرسه يزيدچيه؟ميگه ازاوناي كه جلوآب ميگيره؛ميگه اون اسمش كاندوم غضنفر ميگه ازنظرما هركي جلو آب بگيره يزيده

1 ❤️

347293
2012-12-08 07:41:27 +0330 +0330

یکی ازفانتزیهایی که توخیالم دارم اینه که منم برم تویه مسافرخونه بعدتواتاق بغلی یه زن باشه وبعدیه روزاتفاقی پرده اتاقش بالاباشه وباانگشت اشاره بهم علامت بده که بیا تو بعدشم صفا سیتی…انگشت اشاره زن توی فانتزی خیال من بره توکونت پسره جقی…

0 ❤️

347294
2012-12-08 07:49:19 +0330 +0330

منم ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﯾﻪ ﻻﻣﺒﻮﺭﮔﯿﻨﯽ
ﺑﺨﺮﻡ ﭘﺸﺘﺶ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻓﺮﺍﺭ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ
ﺑﺮﯾﻨﻢ ﺗﻮ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﭘﺮﻭﺭﺵ!!!

1 ❤️

347295
2012-12-08 09:04:19 +0330 +0330
NA

میبینم که هنوزنسل جقی های محترم منقرض نشده وهمچنان ادمین ارادت ویژه ای بهشون داره.
ای ادمین شیطون.نکنه توهم بله؟
حیف که بچه خوزستانی.
نگفتی مال کدوم شهری؟

0 ❤️

347296
2012-12-08 11:15:05 +0330 +0330
NA

جون تو کاکاو منم دیروز تو دریا یک نهنگو کردم

1 ❤️

347297
2012-12-08 11:54:58 +0330 +0330
NA

:D ای ول داداش.عالی بود.

0 ❤️

347298
2012-12-08 15:53:59 +0330 +0330
NA

داستانت که خالی بود اون هيچ،برو دستتو بشور الان اون آبایی که كف دستت ريختي سرکه ميشن!

0 ❤️

347300
2012-12-08 16:05:43 +0330 +0330
NA

اگه منظورت از خوزستان ابادانه که همش لاف بود اره جون عمت سه ثانیه نگاش کردی گفت بیا داخل تو هم رفتی افرین افرین بعدش تو که اعتقاد نداشتی چرا رفتی؟

0 ❤️

584343
2017-03-17 20:26:00 +0330 +0330

و داستان تكراري داستان هاي ايراني منم مثل گرسنه ها كسشو خوردم خدايي شور اين ديالوگ رو در اورديد لامصبا چقد ليسيد خخخخ

0 ❤️

584344
2017-03-17 20:28:51 +0330 +0330

خوشبختانه تو اين شانش اورديم همه مردامون كس ليس ان خخخخ و كيرشونم از دم كلفته و نميدونم چرا دختره اينقد راحت بهشون پا ميده و نميدونم چرا رابطشونم همچنان برقراره بس كنيد احتمالا خواب ديدي خوابم والا اينجور راحت نيست تو خوابم بايد ب زور راضيش كني طرف رو خخ

0 ❤️

786743
2021-01-16 17:27:36 +0330 +0330

آخه به تو چی بگم ملجوق
میسپارمت به نفر بعدی …

0 ❤️