به خاطر کرونا، یک سال و نیم بود که باشگاه بدنسازی نرفته بودم. چهره های جدید و جوان زیاد بودن تو باشگاه. یکی از این جدیدا آرمین بود. پسر ۲۴ ساله ای که شش ماه بود از سمنان اومده بودن به محل تولد پدری برای زندگی.
نکته عجیب این بود که آرمین با همه باشگاه رفیق شده بود و وقتی میومد تو باشگاه صدای به به و چه چه همه بلند میشد. پسر پر انرژی با آهنگای قدیمی و رقصی گوشیش توجه همه رو جلب کرده بود. وقتی لیلا فروهر و شهره و شهرام صولتی شروع به خواندن میکردن تقریبا دیگه کسی حواسش به تمرین نبود و یا داشتن قر میدادن یا به قر دادن دیگران توجه میکردن و با آهنگ زمزمه می کردند. اما این وسط رقص دیدنی آرمین و قرهای باسن گرد و برجسته ش توجه همه رو جلب می کرد. با همون اولین بار که موقع تعویض لباس کون خوشگل و سفیدش رو دیدم، رفتم تو کف کونش.
یه بار که آرمین داشت برای گرم کردن میرقصید چندتا از بچه‌ها رو دیدم که دارن انگشتش میکنن. مربی از اون ور سالن داد زد: «آقایون این‌قدر آرمین رو انگشت نکنید امانت دست من!»
من چهل سالمه، متاهلم و بچه‌های باشگاه منو به اسم عمو جهان میشناسن. من که مدتها بود تمرین نکرده بودم شکمم جلو اومده بود ولی آثار ورزش گذشته با چند جلسه تمرین خودش رو نشون داد.
تقریبا یک ماه هر روز تو باشگاه کارم دید زدن کون خوشگل آرمین بود. تا اینکه یه روز موقع جلو بازو زدن با هالتر آرمین اومد جلوی من خوابید رو دستگاه پشت ران با سیمکش، لعنتی با هر حرکتی که میزد کیرم بیشتر راست میشد. منم که شلوارک ورزشی تنگ پوشیده بودم راست شدن کیرم تابلو شده بود. چند بار دیدم که آرمین موقع تمرین به کیر راست شده ام دید میزنه و لبخند می زنه.
نشستم رو نیمکت تا کمی کیرم آروم بگیره ولی باز لعنتی اومد جلوی من هالتر رو وزنه گذاشت تا پشت ران با هالتر بره. بعد از چند حرکت برگشت سمت من که میخ کونش شده بودم و اصلا دیگه نمی تونستم تمرین کنم گفت چطوره عمو؟ درست میرم؟ گفتم آره مثل حرفه ای ها می ری، کارت درسته خوشگل پسر.
آرمین گفت: عمو جهان از تمرین کردن شما خیلی خوشم میاد تو چهل و پنج دقیقه نهایتا یک ساعت جمع می کنی تمرینو! تمام لباست خیس می شه وقتی تمرینت تموم میشه.
گفتم آره نیومدم که استراحت کنم وقتی میخوام تمرین کنم با تمام وجود این کارو میکنم. آرمین گفت: میشه با هم تمرین کنیم؟ منم که از خدا خواسته گفتم چرا که نه البته ما پیرمردا مث شما جوونا نمی تونیم وزنه بزنیم ولی رفیق تمرینی داشتن به آدم انگیزه میده.
این شروع یه رابطه احساسی و عمیق بین من و رامین بود. حسادت بچه ها به این رابطه کاملا مشخص بود. بعضی اوقات هم مربی تیکه مینداخت که عمو جهان مخ آرمین رو زده.
چند بار موقع تمرین نگاه کردن به کون خوشگل آرمین باعث شد راست کنم و نتونم خوب تمرین کنم ولی آرمین حواسش به من بود.
خونه آرمین اینا تقریبا تو خیابون ما بود ولی چون من تو محل زیاد نمیگشتم و محل کارم یه شهر دیگه بود نمی‌دیدمش. با هم میرفتیم و برمی گشتیم. نکته جالب این بود که آرمین با اینکه از نسل جوان بود ولی علایق موسیقی و فیلم و حتی کتابهاش شبیه من بود.
کتاب بهانه ای شد تا آرمین رو به خونه مون دعوت کنم.
یه روز که خانومم خونه نبود آرمین رو به خونه مون دعوت کردم تا کتابخونه من رو ببین.
البته آرمین چند بار با حرکاتش پیام داده بود که دلش می خواد با من رابطه عمیق تر داشته باشه. مثلا یک بار موقع اسکوات پا ازم خواست که کمکش کنم، منم دستم رو زیر بغلش نگه داشتم که موقع بلند شدن بهش کمک بدم ولی کون نرمش رو می مالید به کیرم و منو تحریک میکرد تا راست کردم و رفتم نشستم.
وشروع یک سکس رؤیایی!!!
وقتی آرمین جلوی کتابخونه ایستاده بود رفتم پشتش و بغلش کردم و گفتم اشکال نداره بغلت کنم؟
گفت: چرا عمو؟ از خدامه.
بغلش کردم و کیرمو چسبوندم به کونش. نبض کیرم داشت شورتمو پاره میکرد. آرمین برگشت و دستاش دور گردنم حلقه کرد لبای منو بوسید و گفت اگه خانومت خونه نمیاد میشه با هم بریم حموم؟ بوی عرق می دم. منم لباشو بوسیدم و گفتم بریم خوشگل پسر.
لباسش رو در آوردم و اون هم لباس منو در آورد و در حالیکه از پشت بغلش کرده بودم بردمش به سمت حموم.
زیر دوش کلی لباشو بوسیدم و بدن سفیدش رو مکیدم اونم سینه هامو می مکید و با زبونش تحریک میکرد منو. هنوز شورتش رو در نیاورده بود. منو هل داد سمت توالت فرنگی و نشوند روش و پشت به من کرد. لعنتی تصمیم گرفته بود ضربان قلبم رو به هزار برسون. با یه رقص استریپ سکسی شورتش رو در آورد و انداخت سمت من و چهار دست و پا اومد سمت من و شروع کرد به لیسیدن کیرم از روی شورت منم که دیگه داشتم میترکیدم سرشو از بغل شورت بیرون آوردم و گذاشتم دهنش.
چه ساکی؟؟!! رو اوج آسمون بودم. تمام کیرم ۱۵ سانتی منو تو دهنش جا میداد و دوباره بیرون میآورد. ازش پرسیدم حرفه ای هستیا چند بار این کارو کردی؟ گفت از ۱۶ سالگی خیلی زیاد. همین جور که نشسته بود با انگشت شست پا تلاش میکردم با سوراخ کونش بازی کنم انگشت گرفت و گذاشت دم سوراخ کونش و آروم نشست روش انگشت بزرگم تو سوراخ گشادش جا خورد. گفتم جووووووووون چقدر گشاد.
یه نگاه به من کرد و به ساک زدن ادامه داد. شورتم و در آوردم و ایستادم و برش گردوندم، کیرمو که گذاشتم دم سوراخ گشادش رفت تو و فقط صدای جاااااان میداد.
من شب قبل سکس داشتم آبم قصد نداشت بیاد واسه همین آرمین شاکی شده بود که چرا آبت نمیاد من خسته شدم.
سرعت تلمبه زدن رو بیشتر کردم و حال کردن آرمینم بیشتر شد. چند ثانیه قبل از اینکه آبم بیاد کیرمو تو سوراخ گرد کونش نگه داشتم و براش جق زدم در همون حال سینه هاشو میمالیدم تا اونو تحریک کنم. آبش اومد با فشار پرت شد و این تحریک کیرمو پس تو کونش پس زد ولی من به گاییدن این سوراخ تنگ شده ادامه دادم و جیغش بلند شد که نکن درد داره! بیار بیرون خودم آبتو میارم، ولی من توجه نکردم و ادامه دادم. لحظه آخر که داشت آبم می اومد برش گردوندم کیرمو زیر دوش شستم و کردم تو دهنش مجبورش کردم دوباره برام ساک بزنه ولی دیگه نا نداشت گرمای حموم و طولانی شدن سکس خسته ش کرده بود. دهانش رو باز کردم و خودم دهنش رو گاییدم. التماس کرد که تو دهنش نریزم ولی من تو حلقش آبمو خالی کردم و وادارش کردم که قورتش بده. یه سیلی آروم بهش زدم و گفتم وقتی دلبری می کنی و آدمو به اوج میرسونی منتظر این چیزا هم باید باشی.
بلند شد و لبامو بوسید و گفت تو این همه مدت هیچ کس این حس رو به من نداده بود و هیچ وقت آب کسی رو نخورده بودم، ولی خوشمزه بود از این به بعد با لذت میخورمش.
این داستان ادامه دارد

نوشته: جهان