سکس ضربدری بشیر و شیلا با دوستان (۱)

1400/10/10

سلام دوستان عزیز
قبل از اینکه داستان را بنویسم میخواهم چند نکته خدمت دوستان عرض کنم به خصوص کسانیکه بعد از خواند داستان به فحش می پردازند. دوستان این سایت سایت ارشاد نیست سایت سکس است و سکس خوب و بد ندارد سکس را باید به عنوان سکس دید اینکه آن سکس بین کی ها اتفاق می افتد فرق نمی کند. دوم اگر دوست ندارید بفرما هیچ به سایت مراجعه نکنید و باز اگر مراجعه می کنید عنوان داستان معلوم است که چه نوع داستان است باید نخویید و اگر داستان را می خوانید و جلق خود را زدید و بعدا دشنام میدهید این بی انصافی است در واقعیت خود شما هم دنبال همین فانتیزی هستید ولی از عملی نمودن آن هراس دارید. سوم هر دختری که در جریان یک داستان سکس گائیده می شود. یا خانم کسی است یا دختر کسی و یا هم خواهر و یا مادر پس در این مورد جدی نشوید. از زندگی لذت ببرید
داستانیکه که مینویسم واقعیت زندگی من است و فقط نام ها مستعار هستند.
من بشیر هستم و خانمم شیلا تقریباً 5 سال است که با هم ازدواج نموده ایم خانمم سنش 26 سال است و من 31 سالم است خانم قد متوسط دارد در حدود 165 سانت و وزنش هم در حدود 60 کیلو گرام است و کون تپلی دارد و سایز سینش هم مناسب است کمی هم قسماً شکم دارد. سفید چهر موهای سیاه و گاهی هم خرمایی رنگ میکند چهر زیبا دارد البته از نظر بنده
من خودم هم چهر معمولی دارم و قدم حدود 172 سانت است و وزنم هم در حدود 80 کیلوگرام. ما با هم فامیل هستیم و در دوران دانشگاه با هم به علت اینک تو یک دانشگاه بودیم بیشتر آشنا شدیم و بلاخره عاشق هم شدیم و بعدا هم ازدواج نمودیم.
شیلا در زمان مجردی هم در خانه لباس بازتر می پوشید که همیشه خط سینه از تیشرت و کون تپلش در ساپورت های نازک که می پوشید دید بود و همیشه آرزویم گائیدن شیلا بود که یکبار هم اگر شده شیلا را بگایم و ارتباط اولی من با شیلا هم برای همین منظور بود اما بعدا علاقمند یکدیگر شدیم بلاخره عاشقی و ازدواج و بعدا گائیدن همان کون تپل و خوردن سینه شیلا.
در مورد خودم بگویم که من از بسیار سن کم با سکس اشنا بودم و در دوران جوانی انواع سکس ها را تجربه نموده بودم به خصوص سکس ضربدری که دوست دختر هایم را به عنوان خانمم در سکس ضربدری با دیگران شریک نموده بودم و الی ازدواجم تقریباً 5 بار سکس ضربدری را تجربه نموده بودنم و در کنار انواع سکس داشتم. همچنان علاقه به سکس و دیدن فلم های پورن زیاد داشتم و این عوامل باعث شد که خودم هم بعد از ازدواج این تنوع در سکس را بخواهم.
این مورد را از ابتدا با شیلا در دوران نامزدی مطرح نمودم که می خواهم لباس های باز بپوشد و بدنش در دید باشد و لباس های شیک بپوشد…خوب تا اینجا که اونهم مشکل نداشت همیش وقت خارج از خانه می رفتیم شلوار جینز چسپ می پوشید و گاهی هم ساپورت با مانتو جلو باز و آهسته آهسته بعد از ازدواج هم به شلوار های که سر ران آن شاریده و یا زانوی آن سوراخ است تبدیل شد و در محافل هم لباس های محفلی که تا زنو بود می پوشید گاهی بدون جوراب و گاهی با جوراب سیا و یا هم بدن نما…و سرشانه هایش پوشیده نمی بود…بلاخره در جریان سکس هایمان برایش میگفتم که میخواهی فلان کس بگایدت و یا می خواهی در یک وقت با چند نفر سکس کنی و یا هم نام از دوستان و یا خواهر هایش را میگرفتم و میگفتم کیرم در کوس شان و می خواهم فلان خواهر و یا دوستت را بگایم…و اون هم در جریان سکس همراهی میکرد و اما بعد از سکس منکر همه حرف ها می شد و بعد از آن من همیشه نام یک دختر خواهر زنم بود برای او میگرفتم که میخواهم فلان خواهر زاده ات را بگایم و اون هم موقع که خواهر زاده اش پیش ما می بود برایم تیکه می انداخت که چشمت به کجا مانده…و گاهی هم از خواهرهایش برایش می گفتم تا رویم بیشتر باز شد و بلاخره برایش گفتم که می خواهم یکی ترا بگایید و به خاطریکه روابط دوطرفه مصئون باشد باید ضربدری انجام دهم و همیش در جریان سکس نام زوج های را از فامیل می گرفتم که تو با اون و من با زنش باشم… اما در کل وقت موضوع جدی می شد انکار می کرد و انجام نمی داد و من اسرار می کردم و میگفتم من واقعاً دوست دارم این مورد را تجربه کنیم و دوست دارم تو لباس باز بپوشی در محافل با لباس بروی که همه دنبال کوس کونت راه بیفتند… و میگفتم این که تو لباس سکسی بپوشی و با من در بازار و یا محافل بروی احساس غرور می کنم و همینطور هم است.
از من تکرار و از اون انکار تا بلاخره بعد از یک ونیم سال یا دو سال بلاخره کم کم راضی می شد و برایم گفت که اگر خانه جدا از فامیلت برایم بسازی شاید بتوانم به این موارد فکر کنم و من هم بلاخره یک آپارتمان سه اتاقه را اجاره گرفتم و به او جای انکار زیاد نگذاشتم تا نگوید محیط مناسب نیست و او مجبوراً در خانه لباس های باز که اندامش را در دید قرار میداد در ماقبل تعدادی از مهمان های که میدانیستیم به پوشش مدرن عادت دارند می پوشید و در محافل هم لباس های کوتا و بدن نما می پوشید و در سایت های انترنیتی به خصوص فیسبوک دنبال زوج می گشتیم و با زوج ها دوست می شدیم و حرف میزدیم گاهی هم نفر ها سوم را با زنم اشنا می کردم و با آنها چت های سکسی انجام میداد اما در کل بعد از انجام سکس از طریق تلیفون و یا کانال های ارتباطی با دیگران پشیمان می شد و باز انکار را آغاز میکرد تا بلاخره باز راضی می شد تا اینکه دیگر در محافل لباس نمی پوشید که بدنش را بپوشاند بلکه لباس می پوشید که اندامش را زیبا نشان بدهد لباس های محفلی که اکثر پشتش تا نزدیک باسنش باز بود و از پیشروی هم چاک سینه اش معلوم می شد و یا هم از پائین تا زیر باسنش می رسید و ران های خوش فرمش نمایان می بود و یا هم لباس دراز چاک دار می بود که یک پای آن همیشه نمایان می بود… در برون هم شلوار و ساپورت های بدن نما می و چسب می پوشید و شلوار های کوتا که قسمت ساق پای ان نمایان می بود و مانتو آن کوتا شده بود و به تونیک و یا کوت مبدل شده بود همیش در بازار چشم همه دنبال کون سینه وران زنم می بود به خصوص وقت در زیر مانتو فقط تیشرت و یا تاپ کوتای می پوشید که تا سر ناف و یا هم تا سر کمربند شلوارش می بود وقت شبانه بیرون میرفتیم اکثراً مانتو کوتا جلو باز با تاپ بندار می پوشید که هم سینه اش در دید می بود و هم نافش و اکثراً کفش پاشنه بلند پاش می کرد و این مشوره من بود تا کون و رانش شکل مقبول به خود بگیرد.
خلاصه در بازار سخت جندگی میکرد و هر کس در شلوغی از پیش ما رد میشد یک دست به او میزد . همچنان در کنار آن با دیدن فلم پورن عادتش کردم و تشویق برای سکس با کیر سیاه و کیر های کلفت می نمودم البته کیر من هم بد نیست حدود 15 سانت شاید باشد و سر کیرم کلفت است که زنم تا حالا همیشه از اون راضی بوده
همچنان ودیو های از پارتی های سکس در کلب ها یا سواحل را نشانش میدادم که در کنار سواحل مرد و زن همه لخت اند و یا در کلب های یا استخر و یا هم ودیو سوینگر پارتی ها را میددیم و به این شکل او را تشویق به رابط سکس ضربدری و یا مرد ها غریبه می نمودم. تمام این عوامل باعث شد که کم کم براه بیاید لباس پوشیدنش که عوض شده بود و این طور راحت در محافل مردان دیگر میتوانستند کوس و سینه زنم را دید بزنند و به خصوص وقت در زیر لباس های محفلی کوتا و توری شرت های لمبادا می پوشید که وقت از پیشروی وقت پا سر پا عوض می کرد کوسش در دید می آمد… خلاصه چت سکس هم که عادی شده بود و باز زوج های بودند که سکس چت می کردیم و یا هم بدون چهره اندام هم را دید میزدیم اما اکثراً ترس از رسوای بود که با هم نمیتوانیستیم اعتماد کنیم…
اینطور با این وضع رسید وقت برای خرید لباس در مال و فروشگاه ها میرفتیم اکثراً خرید ما از فروشگاه های بالای شهر بود جای که زن های و دختر های با سر وضع مثل خانمم زیاد می آمدند و من خانمم را تشویق می کردم که با فروشنده لاس بزند تا هم ارزان حساب کنند و هم لذت ببریم و این هم شده بود عادت همیشگی و گاهی هم خانمم را میفرستادم داخل پروف و خودم لباس برایش میبردم و وقت خانمم با شورت و سوتین بود در را باز میکرد و لباس را می گرفت و اینطوری گاهی فروشنده اورا می دید و من لذت میبردم.
خلاصه یکبار در یکی از مال های مشهور شهر رفته بودیم و در یکی از فروشگاه ها که فروشنده آن پسر در سن حدود 25 سال بود و خانمم شلوار جینز از او خرید و جینز که قسمت ران آن پاره بود و یک وجب از ران خانمم دیده می شد و قت آن را پروف کرد و با همان شلوار پیش فروشنده حاضر شد میدیدم که فروشنده چطور ضایغ او را براندازی می کند و بعد خانمم در جریان دیدن لباس ها از فروشنده شرت های جینز تقاضا نموده و او هم آورد و به خانمم گفت که شما این را در کجا می پوشی و یا استفاده می کنید؟ خانمم گفت که در خانه و یا هم محافل، فروشنده با تعجب دید و به خانم چند مورد آن را داد تا امتحان کند و خانمم برای فروشنده گفت که خودت بسیار با تعجب نگاه میکنی اگر کسی نپوشد حتماً شما هم برای فروش اینها را نمی آورید فروشنده گفت خیر فقط برای معلوماتم پرسیدم من فکر می کردم که اینها را شاید برای موارد فانتیزی استفاده کنند خوب خانمم لبخند زد و به انتخاب یک دوعدد پرداخت یکی آن پاچه کوتا داشت و دیگر هم پاچه نداشت و صرفاً شکل یک شرت را داشت و زنم رفت که پروف کند و به نوع شهوت در چشمانش موج میزد و به فروشنده گفت اگر می خواهی پروف آن را ببینی باید درب دوکان را بسته کنی که فروشنده نظر به من کرد و من سر تائید نشان دادم و گفتم با شلواری که تنش است چه فرق می کند فقط آن پاچه دارد و این ندارد در حالیکه از پاچه شلوار هم ران های زنم دیده می شود و زنم که در محافل می پوشد و مرد های زیادی دیده است خودت هم مثل اونا یکی هستی
و خانمم رفت و فروشنده هم درب دوکان را بست و تعداد ماکن هارا طوری در وترین قرار داد که از بیرون به داخل دید آن کم شود و نور را هم کم کرد این وقت بود که خانمم با اون یکی پاچه دار بیرون آمد و کونش را به طرف فروشنده کرد و بعدا کوس خود را باید بگویم که بالا آن هم یک تاپ بود که تا سر کمربند آن می رسید و بند دار بود و مانتویش را هم نپوشیده بود، وقت بیرون شد آن تاپ را هم کمی بالازد و نافش هم نمایان شد. و آب بود که از دهن فروشنده سر کرده بود و من خود را به بی خیالی زده بودم و زنم اینبار بعد از کمی عشوه رفت داخل و اینبار با او یکی دیگر را امتحان کرد که وقتیاز پروف خارج شد از پشت قسمت بیشتر از کونش نمایان بود و تاپ را هم در آورده بود و با یک سوتین بود آمد در کنار میز فروشنده به صندلی نشست و پا های خود را برای فروشنده باز کرد و فروشنده از اینکه کوس زنم را زیر اون شرت جینز میدید طاقت نیاورد و رفت طرف زنم و زنم را به طرف اتاق پروف برد و شروع به لب گرفتن با زنم کرد و بعدا با سوتین به خوردن بالای سینه زنم کرد و دستش هم به کس زنم رسانیده بود و با کوسش ور میرفت و زنم هم کیر فروشنده را از شلوار کشید و با دست با آن بازی می کرد و در این زمان بود که زنم در عین اینک مصروف معاشقه به فروشنده بود آه بلند کشید و ارضا شد و بعد خود را جمع جور کرد و از فروشنده معذرت خواست و رفت لباس های را عوض کرد و برامد و من با تعجب نگاه می کردم که دیدم فروشنده به شیلا گفت: عزیزم چرا چه شد زنم گفت زیادی شد …و باهم از فروشگاه بیرون شدیم و در را پله ها به زنم گفتم من که مخالفت نداشتم پس چرا ؟ ولی زنم انکار می کرد که نه درست نیست و اما در جریان راه گفت نباید اون را اینطوری رها می کردم و برایم گفت برگردیم فروشگاه و رفت و در ضمن اینکه از فروشنده لب گرفته پیشرویش نشست و برایش ساک زد و الی اینکه فروشنده هم آبش آمد و در دستمال کاعذی که روی میزش بود پا کرد و زنم ازش باز هم یک لب گرفت و خدا حافظی کرد و برایش گفتم بین خودمان باشد و بس و شمارش را هم گرفت .البته باید یاد آور شوم نام فروشنده بعدا که پرسیدم فردین بود.
این بود ماجرا اون روز یکی از روز های دیگر باز هم رفته بودیم که برای محفل خرید کنیم و اینبار دوست داشت لباس بسیار باز و سکسی بخرد چون عروسی برادر یکی از دوستانش بود و اون هم از فامیل های بالا شهر بودند که عروسی های ایشان خیل آزاد هست و زن ها لباس های باز می پوشند و خود دوست خانمم هم به او گفته بود که باید همان ستایل های خفن ات را بزنی و زنم هم تصمیم گرفت تا لباس محفلی از جنس لمه بود که باید کوتا هم باشد و هم از پشت تا باسنش هم باز باشد که من گفتم که با این مدل که خودت تعریف می کنید نه شاید در بازار پیدا شود و اگر پیدا شود فروشنده صد در صد خودت را جنده فکر میکند و در محفل هم گایدن خودت توسط مهمانها حتمی است او اون گفت که خودت میخواهی لباس را برای زیبایی بدنم بپوشم نه برای پنهان کردن آن و من هم همین کار را می کنم و با گائیده شدنم هم که تو مشکل نداری، من گفتم در این مورد حق داری پس امروز باید چشم همه را آب بدهیم که شیلا خنده کرد و رفتیم چند تا فروشگاه را گشت زدیم که در ویترین یکی از فروشگاه ها لباسی به رنگ لاجوردی با همان مشخصال که از جنس لمه بود و کشی که از پیشروی که از چاک سینه باز بود و فقط دو بند داشت که در پشت گردن بسته می شد و عقب آن هم تا نزدیک باسن باز بود و فقط دو بند داشت که از طرف شکم در کمر بسته می شد و فقط تا چهار ناخون زیر باسن می پوشانید و از پیشرو هم تا قسمت از سینه پوشیده بود، فروشنده هم پسر در حدود 19 الی بیست سال بود انصافاً مقبول و خوش هیکل و منظم، پسره خوش آمد کرد و نوشیدنی تعارف کرد و بعداً پسره هم با تعاریف از انتخاب خانمم و اینکه لباس به شما خوب می آید و بسیار در این لباس سکسی معلوم خواهید شدید … حرف ها که خانمم کمی به طرف پسره دید و لبخند شیطنت آمیز زد و من هم گفتم به پسره که می شود لباس را امتحان کند؟ گفت چرا که نه فقط گفت اگر از همان رنگ که در وترین است می خواهید باید از مانکن بردارم چون آن رنگ را در داخل ندارم و من هم گفتم زحمت می شود و وقت پسره طرف وترین رفت من به خاننم گفتم چطور است پسره ؟ که خانمم با ذوق گفت که ازش خوشم آمد و من گفتم پس چطور است که جلو اون لباس را امتحان کنی دیدم گفت گمشو و خندید فهمیدم که راضی است پروف فروشگاه پسر طوری بود که در آن به طرف داخل فروشگاه باز می شد و وقت فروشنده سرجای خود ایستاده و در پروف باز شود داخل پروف دیده می شود و در ماقبل فروشگاه از بیرون دید زیاد نداشت چرا که وترین که در مقابل شیشه فروشگاه ساخته شده بود کاملاً توسط زر ورق پوشانیده شده بود و از بیرون بدون ویترین پیش شیشه داخل دید نداشت و این امر برای ماجراجویی ما خوب بود وقت خانمم داخل رفت گفتم باید زیر لباس هیچی نپوشی و فقط همان لباس را تنت کن چون سوتین آن به رنگ سرخ بود گفتم شاید خوب به نظر نرسد و شرت که لمبادا بود مثل همیشه وقت بیرون میروم یا در محافل خانمم شرت لمبادا می پوشد و آنهم به خاطر احتیاط بود چرا که هر زمان ممکن اتفاق بیفتد و باید آماده باشد.
وقت لباس را تنش کرد برایم صدا زد که باید بند عقب گردن و کمرش را برایش ببندم و من هم بند گردن را بستم و همینطوری فکر به سرم زد و به پسره گفتم بند کمرش را نمیدانم چه جوری ببندم به خاطریکه قسمت سینه آن درست تنظیم نمی شود و در را باز کردم و زنم با همان لباس پشتش به طرف پسره بود که پسره را گفتم بیا زحمت این را خودت بکش و پسره هم آمد وقت میخواست بند کمر را ببند به خانمم گفت که اول باید بند کمر را ببندی و بعداً بند گردن را که اندازه آن معلوم شود و همینطور بند گردن خانمم را باز کرد و به بستن بند کمر پرداخت و در همین زمان بود که خانمم کونش را عقب داد تا به پسره چسپید و پسره هم وقت متوجه حرکت خانمم شد دستش را به کمر خانمم کشید و کمرش را نوازش کرد و بعدا هم دست به کون زنم کشید و من هم در همین وقت رفتم و درب فروشگاه را بستم که مبادا مشتری وارد شود. البته باید تذکر داد که این مغازه های بالا شهر اکثراً در جریان روز کمتر مشتری دارند نسبت به شام . دیدم پسره میخواهد بند گردند خانمم را هم ببندد که دستش به سینه های خانمم تماس پیدا کرد که خانمم به طرف پسره دید و عشوه خاص به او کرد که پسره به عوض بستن بند به ور رفتن با سینه های شیلا پرداخت و همینطور به طرف من دید و من سر تائید نشان دادم و گفتم راحت باشد درب مغازه را بستم و پسره پررو تر شد و خانمم را به طرف خود دور داد و شروع به خوردن لب خانمم کرد و بعد هم به خوردن گردن و سینه خانمم و عملاً بالا تنه خانمم لخت بود و خانمم هم با دست با کیر اون پسر البته که نامش محمود بود پرداخت و از روی شلوار با دست با کیر محمود ور میرفت و محمود هم آهسته آهسته لباس را از روی کون زنم هم بالا آوردو تمام لباس در کمر خانمم جمع شد و او هم با کون و کوس خانمم ور میرفت و انگشت میکرد تو کوس خانمم و بعدا کیر خود را در آورد و خواست که در کوس زنم بگذارد که زنم مخالفت کرد و در عوض آن در دهن خود گذاشت و حدود 10 دقیقه برای او ساک زد و محمود ارضا شد و آبش را در بین سینه های خانمم خالی کرد و خانمم هم با عجله با دستمال آن را صاف کرد که مبادا لباس را کثیف کند و البته با نصف قیمت لباس را از محمود گرفتیم و رفتم به خانه در خانه متوجه شدیم که محمود شماره خود را در کیف لباس گذاشته است و زنم آن را گرفته و شماره را ثبت تلیفون خود کرد و بسیار مست بود و بعدا ان هم تماس های تلیفونی با محمود داشت و ارتباط خود را با محمود و فردین تو تلیفون حفظ کرده بود و شاید هم به مغازه اش میرفت اما من خبری نداشتم. خلاصه همینطور در محفل هم خوش گذشت همه با ولع تمام به زنم دید میزدند…شاید شب مردای همه محفل به یاد زنم جق زده باشند و یا به یاد زنم خانم های خود را گائیده باشند و از جمله این قضایا فروشگاه یکی هم در فروشگاه لباس زیر که فروشنده آن یک خانمم و یک مرد بود اتفاق افتاد که زنم را با سوتین و شرت لمبادا فروشنده دید زد… خلاصه این ماجرا های بوده که زنم وانمود میکرد که برای لذت من اینقدر را انجام دام و اینکه وقت تنهایی میرفت یا با دوستان خود بود چقدر به این فروشنده ها لاس میزد نمی دانم.

بخش های بعدی داستان که انجام ضربدری های واقعی است بعدا می گذارم از حوصله مندی شما سپاس پذارم

ادامه...

نوشته: بشیر


👍 6
👎 20
67001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

850700
2021-12-31 01:14:47 +0330 +0330

ایشان ده کیلوگرام وزن داشت و قسما شکم و با او سکس نموده بودم و بعد در داستان و نگارشم ریده بودم و فحش‌های خوانندگان را به کان خود خریده بودم

3 ❤️

850702
2021-12-31 01:19:48 +0330 +0330

از غلط هاي نگارشيت در ژاپن برق توليد مي كنند پفيوز

2 ❤️

850706
2021-12-31 01:29:30 +0330 +0330

کیر تو لهجت کس مغز جلقی دروغگو

2 ❤️

850732
2021-12-31 02:33:20 +0330 +0330

اسم داستانو باید میذاشتن:
وقتی یک عمله افغانی مبایل صاحبکارش را میدزدد و هوس نوشتن خزعبلات میکند
تو که هر روز توی کیوسک نگهبانی کارگاه ساختمانتون دارن کونت میذارن شِت میخوری میای تو سایت و ادای ایرانی حرف زدن رو در میاری!!!
مادر یک کاره ِ هزار پدر، هم از لهجه و هم از اون اسمای تخمیی که انتخاب کردی کاملا مشخصه که تو دهات های مزار شریف از بچه گی داشتی کون میدادی.
عنتر ، ما ها اگر هم بخوایم اسم مستعار برای خودمون انتخاب کنیم اسم ایرانی و اصیل برای خودمون انتخاب میکنیم نه اسمای تخمی افغانی.
مادر بخطا بشیر اسم بکن ننه ات بوده یا خوده کونیت؟
بکن گورتو گم کن از این سایت با اون لهجه تخمی و نگارش کیری ات
دیگه هم ننویس افغانی عوضی هزار پدر

2 ❤️

850741
2021-12-31 03:23:05 +0330 +0330

خوارکوسه افغانی بروگمشو

0 ❤️

850750
2021-12-31 04:04:46 +0330 +0330

آی چکیلین بشیر گلیر

1 ❤️

850753
2021-12-31 04:11:59 +0330 +0330

دروووووود بر كسخوووول بزررررگ… مادرت را گاييدم … بدروووود…

0 ❤️

850754
2021-12-31 04:14:12 +0330 +0330

کاری با داستانت ندارم،اخه برادر خودت یه بار بخون ببین چی نوشتی بعد داستان بفرست

0 ❤️

850769
2021-12-31 07:25:43 +0330 +0330

اخه کوسکش میگی فحش ندین کیرم تو دهنت این چه نوشتنیه انشا کلاس سوم دبستان نوشتی

0 ❤️

850782
2021-12-31 09:18:45 +0330 +0330

افغانی بودی

0 ❤️

850785
2021-12-31 10:00:36 +0330 +0330

تا حدودی میشه گفت باور پذیر بود،اونجا که خانم میگه فقط بخاطر دوست داشتن شوهرش اینکارارو میکنه،و اینکه توی موقعیت ها تا حال و هول و ساک می‌ره ولی بیشتر نه،خط قرمز خانما چه تو ایران چه اروپا هرجایی سوراخشونه و خیلی سخت میپذیرن یکی دیگه غیر شوهرشون افتتاحش کنه،مگه اینکه کم کم فانتزی نفر سوم و ضربدری و…رو بپذیرن و ملکه ذهنشون بشه،یا اینکه عاشق یه مرد دیگه بشن

1 ❤️

850809
2021-12-31 14:36:08 +0330 +0330

هم زنت و هم خواهرت را گاییده کردم با این لهجه کبریت
کوسکش اعظم خودت میخوندی ببینی چه گوهی زدی با داستان نوشتنت.

1 ❤️

850918
2022-01-01 02:56:21 +0330 +0330

ریدم در دهانتان با این جملاتی که نگارش کردین

0 ❤️

850942
2022-01-01 05:15:17 +0330 +0330

باعث خوشحالیست که دوستان افغان هم داستان مینویسند.
پارگراف اول هم عالی

0 ❤️

850952
2022-01-01 06:15:11 +0330 +0330

تو دوران ابتدایی رو ب سرانجام نرسوندی،سگ حسنک(حسنک کجایی) واق واق کرد تو از ترس بی خیال مدرسه شدی،تو رو چ ب دانشگاه،خدا ب دادمون برسه داستانت هم ادامه داره.

0 ❤️

850956
2022-01-01 07:37:10 +0330 +0330

ای خدا اینجا هم از دست افغانیا آرامش نداریم

0 ❤️

850993
2022-01-01 11:40:08 +0330 +0330

اقایون و خانم ها فراموش نکنید که افغانی ها زنهای فوق العاده سکسی و کس تنگی هستن وعاشق کیرای ایرانی ،من که خیلی کس افغان دوست دارم چون خیلی به کیرم حال دادن

0 ❤️

851059
2022-01-01 23:57:24 +0330 +0330

این چه ادبیاتیه واسه داستان سکسی؟من هم تو را بنمودم تو رستگار شوی

0 ❤️

851232
2022-01-03 00:06:14 +0330 +0330

انگار داشتم شاهنامه میخوندم 😂 😂

0 ❤️

851238
2022-01-03 00:45:14 +0330 +0330

خیلی کسخلی!!
حیف فحش…

0 ❤️

851739
2022-01-05 19:41:15 +0330 +0330

داستانت رو خوندم
هیجان خاصی داره‌ چون برا منم پیش اومده‌ كه‌ بازنم تو فروشگاه لباس ، فروشنده‌ دیدش بزنه‌ .
بهتره با زبان عامیانه‌ بنویسی

0 ❤️

864963
2022-03-22 17:29:52 +0430 +0430

درسته اینجا سایت سکسیه.
ولی حداقل برو نگارش داستان نویسی و یادبگیر بعد بیا کصشعرهات و بلغور کن.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها