سکس ضربدری بشیر و شیلا با دوستان (۲ و پایانی)

1400/10/15

...قسمت قبل

سلام دوستان عزیز با وجود فحش تعدادی از دوستان و تعصب ایشان به لهجه و هویتم باز هم می خواهم برای اینکه داستانم یک شبه ۱۴۰۰۰ بازدید داشته، آنرا در چندین بخش باز هم میگذارم. خوب من یک روز هم تو ایران زندگی نکردم و نیمیتوانم با لهجه فارسی کالاً مسلط باشم و هم چنان لهجه خودم را هم یکشبه نمیتوانم تغیر بدهم و علت که کوشش کردم به لهجه فارسی بنویسم این بوده چون اکثر مخاطبین این سایت ایرانی هستند اما تشکر از فحش های شما مگر برایم مهم نیست.
خوب میپردازم به قسمت بعدی داستان: بعد از آڼ ماجرا بلاخره یک زوج با اعتماد یافتیم که در اولین تماس خانمش با ما صحبت کردن و عکس از کوس و سینه خانم خود را با شرایط و نشانی که ما گفته بودیم برایمان فرستاد و بسیار ارزو داشت که باید با ما سکس کنند و خانمش هم زیاد با ما تعهد و التماس کرد البته این زوج از فامیل های پائین شهر و زیاد مقید بودند و اینها با دیدن فلم پورن و شوهر شیفته سکس ضربدری شده بودند و در فامیل بزرگ زندگی می نمودند. هروز از آشنایی ما می گذشت و بشتر با هم آشنا می شدیم در حد که توانستیم ودیو از سکس خودمان را با هم تبادله کنیم البته بدون اینکه چهر معلوم باشد. و بلاخره خواستیم با هم ملاقات داشته باشیم و در یکی از همان مال ها که فروشگاه محمود درآنجا بود ( محمود فروشنده لباس فرد مورد نظر داستان) قرار گذاشتیم چون منزل آخر آن مال رستورانت بود که باید در آنجا با هم ملاقات می نمودیم و اتاق های مخصوص فامیل ها بود که قسماً از سالون عمومی جدا بود در آنجا با هم دیدیم زنم آن روز شلوار جینز چسب کشی که تمام کوس و کونش را نشان میداد به تن کرده بود طوری که قسمت سر زانو یک پای آن سوراخ بود و زانو سفید آن نمایان بود و پای دیگر هم قسمت ران آن شاریده و سراخ بود که ران سفید آن در دید بود در بالا تنه هم تاپ سرخ بند دار تن خود کرده بود که قسمت چاک سینه و ناف آن نمایان بود و در سر آن مانتو بسیار کوتا در حدود یک تونیک و یا کوت بود که جلو آن را قسماً بسته بود اما وقت به ملاقات آن زوج رفتیم و وارد رستورانت شدیم، بعد از احوال پرسی و روبوسی خانمم با زن و شوهر روبوسی کرد ولی خانم اون فقط به من دست داد و بس نشستیم. باید یاد آور شوم نام شوهر سمیع بود و نام خانم هم صدف … بعداً خانمم دکمه مانتو را باز کرد و دیدم که سمیع با ذوق به طرف شیلا می بیند. شیلا با وجود اینکه انقدر به خودش رسیده بود و آماده جلب توجه سمیع کرده بود اما خجالت می کشید، ولی آنطرف صدف بدون خجالت با من حرف میزد و قسمیکه یک عمر با هم آشنا باشیم اما صدف حجاب پوش آمده بود و من به صدف گفتم این چه وضع است صدف با عجله حجابش را در آورد و در زیر آن ساپورت مشکی با یک پیراهن نخی دراز تا قسمت زانو پوشیده بود که دو طرف آن چاک باز بود و کونش را می شد از بغل دید زد. صدف دختر سفید چهره با موها خرمایی بود و اندامش در مقایسه به شیلا لاغرتر و در مقابل سینه و کون مناسب داشت و قد آن هم در اندازه های شیلا بود چون لاغرتر بود بلندتر معلوم می شد اما در سن هردو نسبت به ما جوانتر بودند. بعداً از کمی صحبت من جای را با سمیع عوض کردم و سمیع کنار شیلا نشست و من در کنار صدف و در اولین اقدامم دستم را به کون صدف زدم و گفتم که در تصویر های که از کونت دیدم خوبتر دیده نمی شود اما ماشالله کون ردیفی داری که چهار تایی خندیدم و آنطرف سمیع هم از شیلا یک لب گرفت و دست به سینه های شیلا زد و گفت خانم خودت که ماشالله همه جایش همیشه در دید همگان بوده و است. خلاصه بعد از فرمایش غذا و خوردن غذا چاشت تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم البته طوریکه سمیع با شیلا و من با صدف دور بزنیم تا بتوانیم دور از چشم همسران مان در موارد آینده ارتباط مان با هم راحت باشیم. در این مورد من به شیلا گفته بودم که چنین اتفاق می افتد و اگر خواستی با سمیع کاری را انجام بدهی باید به فروشگاه فردین بروید و آنجا با فردین مشکلی پیش نمی آید و سمیع را دوست پسرت معرفی کن. و من هم میروم به فروشگاه محمود…همچنان به سمیع گفتم من می خواهم زن خودت را برای خودم جور کنم و باید همیشه لباس بپوشد که من می خواهم و به این منظور میخواهم برایش خرید کنم و سمیع هم گفت هرطور خودت بخواهی و ما از رستوران خارج شدیم اما شیلا و سمیع در رستورانت بودند. به صدف گفتم که باید چادرش را در گردن اندازد و سر نکند و موهایش را باز بگذارد و همینطور هم کرد و دست را در دست من انداخت و مثل زن و شوهر فروشگاه ها را دور میزدیم و کون صدف با در نظرداشت اینکه کمرش باریک بود خوب خود نمایی میکرد به خصوص وقت لباس نازک نخی با ساپورت پوشیده بود…خلاصه یک فروشکاه رفتیم و من برایش یک شلوار پارچه یی خریدم با یک بلوز نخی کوتا که آستین هایش جالی بود و خود بلوز هم تا سر کمر بند شلوار می رسید و شلوار هم طوری بود که در قسمت کون چسب بود و در قسمت پائین آزاد بود و البته شلوار های که در این چند روز قبل مد بود و با همین لباس از مغازه بیرون زدیم و بعد از دور زدن چند مغازه به مغازه محمود رفتیمو بعد از احوال پرسی با محمود صدف را دوست دخترم معرفی کردم و اون از شیلا احوال گرفت و من گفتم که با دوست پسرش رفته محمود لبخند شیطانت آمیزی زد و فکر کنم متوجه شده بود که شاید دوست پسر شیلا همان شوهر صدف باشد …به محمود گفتم میخواهم برای صدف هم مثل شیلا لباس سکسی در نظر بگیری و میخواهم طرز رفتار و لباس پوشیدنش مطابق ذوق خودم و هر جوان کوس دوست باشد و به صدف گفتم برو در پروف و خودت را لخت کن پیش از اینکه وارد پروف شود یک سیت سوتین و شورت هم از محمود گرفتم و برایش دادم گفتم این را هم اولتر از همه امتحان کن البته شرت آن از همان شورت های لمبادا بود به رنگ جیگری و صدف هم با تعجب نگاه میکرد و از اینکه داستان محمود را قبلاً با سمیع و صدف و تمام ماجرا های گذشته ما قصه کرده بودم با صدف گفتم این همان محمود است پس مثل شیلا تو هم زن من هستی و محمود با زن من از این پنهان کاری ها ندارد و چیزی از محمود پنهان نیست و هردو خندیدیم و صدف هم با عشوه وارد پروف شد و محمود هم در فروشگاه را بست و به محمود گفتم یک تکه شرت جینز سکسی برایش ترتیب کن یک تکه هم شلوار جینز چسب با یک تاپ جیگری همرنگ شرت و سوتینش که او هم همین کار را کرد و بعد صدف مرا صدا زد و گفت من آماده ام وقت درب را باز کردم طوریکه محمود نبید وای چه می دیدم در آن شرت لمبادا کون سفید صدف را نمی توان به زبان توصیف کرد فقط کیر بود که در صدم ثانیه شق شد و میخواست همان جا صدف را بکنم خوب تحمل کردم و کمی تعریف و شلوار جینز را از محمود گرفتم و دادم تا امتحان کند البته با همان تاپ البته تاپش طوری بود که فقط پیشرو آن پوشیده بود و از عقب لخت و فقط دو بند آن در گردن بند می شد و دو بند آن در کمر و قسمت ناف را می پوشانید اما قسمت از شکم معلوم می شد که وقت صدف پروف کرد گفتم بیا برون تا محمود هم نظر خود را شریک کند. وقت بیرون آمد محمود شکه شده بود با دیدن اندام صدف و به من گفت اینها ر از کجا پیدا می کنی گفتم تو میوه را بخور درخت را چه می کنی وقت از عقب صدف را دیدم عجب مال شده بود کمر صاف سفید با آن بند جیگری رنگ تاپ و سوتین و آن جینز چسب و کون تپل یک لحظه در آغوشم گرفتمش و از پشت کمرش را بوسیدم و گفتم حالا شدی مال که من میخواهم محمود گفت می شود من هم نظر بدهم گفتم چرا که نه مال خودت هم که هست محمود آمد بعد از براندازی اندام صدف به صدف گفت با این ستایل باید شرت لمبادا را هم نمایش بدهی و دست به باسن صدف زد و از زیر شلوار صدف شرت لمبادا را به طرف کمرش کش داد طوریکه وقت می نشست قسمت از باسنش با ان شرت دردید می بود اما ایستاده زیاد دیده نمی شد و آنطرف به صدف گفت با این تاپ نباید سوتین ببندی و بند سوتین را باز کرد صدف سوتین را در مقابل چشم محمود کشید اما نه طوریکه سینه هایش کاملاً لخت شود. بعد به صدف گفتم امروز با این وضع باید با من همراه باشی صدف گفت وای اینطوریکه که زیاد ضایع می شوم نکن تور خدا نکن من و محمود خندیدیم و گفتیم هنوز کجاست و محمود به صدف گفت که حالا اگر بگویم این شورت جینز را امتحان کن چه می شود صدف گفت امتحانش مشکل نیست اما بیرون نمیتوانم بپوشم اخر همه می افتند به جانم و شاید روانه زندان…شویم محمود خندید و گفت نه فقط امتحان کن که سایزت است یا خیر صدف رفت و این بار گفتم در را نبد اما باز هم در را بست و گفت اینطوری کیف آن بیشتر می شود و بعداً با همان شرت جینز که یک خط در وست دارد امد بیرون مثل آن لحظه بود که شیلا در فروشگاه فردین از پروف بیرون امده بود و محمود نزدیک بود حمله ور شود اما باز هم منتظر من بود و من رفتم و به ران های و باسن صدف که از زیر آن معلوم می شد دست زدم و انگشتم را به کوسش کشیدم و محمود را هم دعوت کردم و هردو به جان صدف افتادیم و یکی از لب و گردن و دیگر از پا و باسن می خوردیم و همینطور کمر، که صدف دیگر به خود می پیچید و و بعدا ارضا شد و با این حالت به محمود گفتم اینبار باید لباس محفلی که به شیلا داده بودی در همان مدل به صدف هم بدهی تا اماده شود برای یکی از محافل خودمانی ما و محمود هم لباس اورد که کشی بود مثل لباس شیلا فقط فرق آن این بود که دو تکه از عقب با هم دوخته شده بود که درز آن در وسط باسن صدف قرار می گرفت و باسن ان را به دو قسمت تقسیم می نمود وقت صدف با آن وضع خارج شد از پروف و ما هم به جان او افتادیم و باز هم شهوت صدف بالا رفت و می گفت شما را به خدا دیگر اذیتم نکنید بکننید تو کون و کوسم البته باید بگویم که صدف قبلاً با شوهرش از کون همیشه سکس داشته و راحت بود اما شیلا یکبار هم با من از کون سکس نداشت.
صدف را هم مثل شیلا لخت کردیم و لباسش را در کمر جمع کردیم و من کیرم را راست کردم و تپاندم تو کوسش و محمود هم کیرش را داده بود تو دهن صدف و از هردو طرف در کوس و دهن صدف تلمبه میزدیم و بعداً من خوابیدم و صدف آمد رو به پشت بالای کیرم نشست و کیرم رفت تو کون صدف و پاهای خود را باز کرد و محمود تو کوسش داخل کرد و هردو بسختی اما آرام آرام تلمبه میزدیم و صدف از دست درد و شهوت میخواست چیغ بزند آما از ترس اینکه فروشندها دیگر خبر نشوند چیغ نمی زد و بعدا من و محمود جای مان را عوض کردیم و من ارضا شدم و آبم را در دهن و روی صدف خالی کردم و محمود هم آبش را تو کون صدف خالی کرد و وقت به صدف گفتیم گفت من چند بار ارضا شدم دیگر توان ندارم و روی صحن فروشگاه دراز کشید و بعداً خود را تمیز کرد و از هردو ما تشکری کرد و گفت که اولین بار است که اینقدر لذت برده است و خواست لباس اولی خود را بپوشد که من گفتم نه باید تاپ را با همان شلوار جینز تنت کنی، صدف گفته این که زیاد باز است من گفتم نه مثل شیلا یک مانتو کوتا برایت می گیرم که همین کار را هم کردیم و با محمود خدا حافظی کردم و مقداری پول از لباس محفلی بالایم بدیهی ماند که محمود گفت فرق نمی کند هر زمان گذرت شد بیار با کلی خرید رفتیم نزد شیلا و سمیع که تو رستورانت بودن اما وقت رفتیم که در رستورانت نیستند به شیلا زنگ زدم گفت رفتم تو مال گشتی بزنیم من دانستم که رفته تا به سمیع سکسی داشته باشد و حتما فروشگاه فردین رفته است و من گفتم فروشکاه فردین هستید گفت آری گفتم ما هم می آیم شیلا گفت نه ما بالا می آیم و بعد 15 دقیقه آمدن تو رستورانت و نوشابه خواستیم و بعد از خوردن نوشابه گفتیم چه خبر سمیع گفت زنت که راضی نمی شود چه کنم؟ در این زمان بود که صدف صدا کرد من که آماده ام حتی امشب با هم باشیم که سمیع با خنده گفت با این خرید که بشیر برای خودت انجام داده باید هم آماده باشی اما شیلا گفت من نمیتوانم زمان میخواهم حالا نمی توانم و ضد حال زد و از رستورانت بیرون شد و بعدآً من هم با سمیع و صدف خدا حافظی کردم و رفتم پیش شیلا و با هم راهیی خانه شدیم شیلا معذرت خواست و گفت که نمی توانم … من هم وقت خانه رسیدیم به فردین زنگ زدم و پرسیدم که چه اتفاق افتاد فردین اولاً اسرار کرد که به شیلا قول داده و بعدا از اسرار من و اینکه خودم شیلا را آوردم تا تو با او سکس کنی و همچنان با سمیع هم همینطور باید بگویی که چه گذشت که فردین گفت که به سکس کامل نرسید اما شیلا برای هردو ایشان ساک زده و اما نگذاشته تا در کوسش بگذارند.
این ماجرا فعلاً همیجا ختم شد تا باز هم روی مخ شیلا کار می کردم تا مخش را برای ضربدری بزنم و همین مورد باعث شد که باز هم با شیلا صحبت کنم و برایش گفتم که کوس وکونت را بر علاوه اینکه سمیع ،محمود و فردین دیدن با خود سکس نسبی داشتند و دیگر نمی شود برگشت و باید امتحان نهایی را سپری کنیم …اما او اعتماد نمی کرد و نمی توانست که اعتماد کنند گفتم وقت به سمیع اعتماد نمیتوانی چطور شد که به محمود و فردین اینقدر زود پا بدهی گفت در اختیارم نبود و با آن لباس که بر تن داشتم و همچنان وضع فزیک و ظاهر محمود و فردین مرا جذب خودش کرد و نمی دانم نتوانستم بگذارم سمیع در کوسم بگذارد … گفتم پس چه می خواهی گفت کسی باشد که شود به او اعتماد کرد. البته ما در گذشته هم در این مورد حرف زده بودیم و اکثراً دنبال زوج های در فامیل بودیم که زندگی جدا از فامیل داشتند و یا هم زیاد مقید حجاب این حرف ها نبودند، این بار هم باز من تاکید کردم و گفتم درست است ارتباط با سمیع و صدف را هم قطع نمی کنیم تا خودت آماده شوی اما دنبال زوج در فامیل هم می باشم و اگر در فامیل زوج با اعتماد دریافت کردم باید خودت ممانعت برای سکس نداشته باشی.
بلاخره قبول کرد و دنبال زوج افتادیم در مرور چند مورد به پسر دایی ام به اسم رومل و خانمش ناجیه برخوردم که متوجه او شدم که خانمش سفید چهر و تپل بود البته نسبت به شیلا و رومل هم قد بلند داشت اما زیاد هیکلی نبود در کل اندام مناسب داشت. تازه بعد از ازدواج از فامیل خود جدا شده بودند و در نزدیک محله ما اپارتمان خریده بود در آن زندگی می کرد با خانمم در مورد او صحب کردم و خانمم گفت اگر اهل رابطه باشد درست است. من هم گفتم رفت و آمد خود را با رومل باید بیشتر کنیم و همین هم شد چون خانه ما با هم تقریباً با ماشین 15 دقیقه هم فاصله نداشت و دفتر کاری من هم نزدیک خانه رومل بود. خانم رومل از روز اول که دیده بودمش نظرم را جلب کرده بود با لباس چسب و بدن نمای که می پوشد اما هیچگای با بشتر از ساپورت ندیدمش.
خوب رفت و آمد ما شروع شد چون هر دو خانه تنهای جدا از فامیل داشتیم اون هم علاقه نشان میداد و خانمم هم در مقابل او با همان لباس راحتی خانه می گشت و گاهی هم با دامن می آمد که تا زانو بود و یا بالا تر از آن چون زنم در محافل لباس باز می پوشید و اکثر مرد های فامیل او را دیده بود و برایم ما این مورد عادی بود و برای مرد های فامیل همچنان چون دیگر کوس و کون زنم چیزی برای پنهان کردن نبود. خلاصه یک روز سر صحب را با رومل باز کردم گفتم آدم باید زن را بگذارد که راحت زندگی کند قید زیاد هم بد است باید زن را آزاد گذاشت تا از زندگی خود لذت ببرد و همچنان به ما هم لذت بدهد… اون هم در اکثر موارد موافق بود …این حرف ها باعث شد که روز به روز به هم نزدیک شدیم و خانم ها بر علاوه که با ما دست میدادند دیگر رو بوسی هم آغاز شده بود و اقدام اولی را شیلا نمود و لباس خود را هم روز به روز در مقابل رومل بازتر می کرد و شوخی ها و عشوه ها میکرد و همینطور ناجیه برای من، یک روز که عروسی برادر رومل نزدیک بود رومل و ناجیه خانه ما بودند و حرف از عروسی و طرز پوشش در محفل بود که من گفتم زن من که مشکل ندارد هر جوری لباس دوست دارد می خرد و می پوشد من که ممانعت ندارم در این مورد ناجیه گفت خوش به حالش، که یک بار رومل ایستاده شد و گفت من چه زمانی در طرز پوشش خودت ممانعت ایجاد کرده ام اصلاً فردا با شیلا برو و هر جوری لباس دوست داری بپوش و اصلاً هردو یکسان لباس بپوشید تا نگویی من از شیلا کمتر داشتم و چهارتایی خندیدیم، فردای آن روز زنها رفتند و خرید کردند و تصمیم بر این شد تا الی روز محفل کسی از لباس زنها خبری نداشته باشد که باز ممانعت ایجاد نکند و من مطمئن بودم که شیلا ناجیه را لخت می کند و در دلم میگفتم بلاخره مخ این را خواهم زد. خلاصه روز محفل فراه رسید و خانم ها یکجا رفته بودند سالون زیبایی و وقت دنبالشان رفتیم که برویم تالار عروسی، که چه میدیدم ناجیه و شیلا هردو یک مدل لباس با دو رنگ مختلف خریداری نموده بودند که از شیلا رنگ تیره قهویی بود و از ناجیه رنگ تیره یاسمنی یا همان بادنجانی ( بادنجان سیاه ) طوری که از پارچه لمه یی کشی که در بالا تنه دو بند داشت که از قسمت سینه آغاز الی پشت ادامه داشت و در قسمت بالا تنه نصف سینه های زنها بیرون بود و در پائین هم تا زیر باسن میرسید که پا های زنم لخ بود و کفش های پاشنه بلند پوشیده بود اما ناجیه با ساپورت سیاه نازک بود که از زیرش بدنش نمایان بود وقت سوار ماشین شدند مه گفتم ناجیه به به چه مالی شدی که خندید و رومل هم خندید و گفت خانم تو که همیشه مال بوده بگذار خانم ما هم مال باشد در راه به ناجیه گفتم که چه شد باز هم ممانعت ایجاد شد مگر قول نداده بودیم که در روز محفل از طرز پوشش خبر شویم که ناجیه گفت نخیر اینطوری نیست خود خواستم که زیاد ضایع نباشد. دیدم رومل هم گفت من هم بد ذوق شدم وقت دیدم زنم باز هم از شیلا یه چیز بیشتر پوشیده که دیدم ناجیه خندید گفت تو که مشکل نداری پس من چرا؟ پاه های خود را هوا داد و ساپور و یا هم همان جوراب را از پای خود در آورد که در این وقت متوجه کوس سفیدش که از زیر شرت لمبادا دیده می شد در آینه عقبی ماشین شدم . وقت داخل تالار شدیم همه چشم شان دنبال زن ها ما بودند که چه مال شده بودند و چشم من هم دنبال ناجیه که ناجیه متوجه شد گفت حال زنت که عین من است چرا چشمت دنبال من است گفتم زنم را که همیشه چنین دیده ام اما ترا و اندام مقبولت را امروز دیدم و این منظره هر وقت مساعد نمی شود که خندید و گفت اگر خدا خواسته باشد همیشه مساعد خواهد بود گفتم منظورت را نفهمیدم گفت باید با رومل با توافق برسم که اجازه بدهد این منظره همیشه همینطور در دید باشد. که گفتم من با تو ام.
چند روز بعد که در اپارتمان رومل و ناجیه با هم جمع بودیم گفتم فلم عروسی برادرت را بگذار که تماشا کنیم، وقت گذاشت و به تماشاه فیلم افتادیم با هم روی لباس زن ها در محفل و خانم مان و اینکه نسبت به زن های ما کسی لختر نبود صحب می نمودیم که من از موقع استفاده کرده گفتم وقت زنهای ما در مقابل آنهمه آدم لخت بودند و یا میباشند پس چرا باید در خانه ودر مقابل ما این قدر حجاب بازی کنند که رومل خندید و گفت شیلا که از این امر ندارد حتماً هدفت ناجیه هست گفتم تو که از زن ما کیف می کنی بگذار ما هم چشمی آب بدهیم که خندید و به ناجیه گفت برو لباس روز محفل را بدون سوتین و شرت بپوش و بیا به جمع ما ناجیه با تعجب گفت چه شده رومل گفت بشیر می خواهد چشمان خود را آب بدهد. که ناجیه هم رفت لباس عوض کرد آمد با همان لباس محفل برادر شوهرش و با کفش پاشنه بلند و هر قدم که می برداشت باسن خودش را تکان میداد و غر می رفت با این وضع شیلا که تا حالا دامن کوتا تا یک وجب بالاتر از زانو داشت با یک بلوز نخی استین حلقوی اون هم گفت پس من چه کم دارم زود باش مرا ببرخانه تا لباس عضو کرده بیایم من گفتم تو جه حالا هم چندان با حجاب نیستی بگذار برای بعد و اگر باز هم میخواهی خود را لخت بکنی پس دامنت را در آن و با شرت باش دیدم شیلا قبول نکرد اینطور اندامم درست به نظر نمی رسد. دیدم رومل گفت بیا این زحمت را من میکشم و راه افتادن طرف خانه ما و من ماندم و ناجیه تنها و این را هم میدانستم وقت خانمم خانه با رومل تنها شود و لباسی را هم که می شود چه خواهد پوشید و با اون لباس بیاید حتماً رومل در همانجا می گایدش و من هم باید کار خود را انجام بدهم و به طرف ناجیه رفتم که در آشپر خانه مشغول بود گفت به آرزویت رسیدی و حالا منظره همیشه در مقابل چشمانت است. که من گفتم حالا بسیاری از مناظر مانده که باید بیبینم و لمس کنم دست انداختم دور کمرش و در آغوش گرفتمش و گفتم من زنم را دادم که رومل تنهایی ببردش و لباسش را برایش عوض کند تا ترا بدست آورم و دستم را بردم زیر لباسش و سینه هایش را مشت کردم و بعداً دست دیگرم را بردم طرف کوسش و لباسش را بالا کردم دور کمرش دیدم کوسش خیس خیس است گفتم پس آماده دادن بودی خندید و گفت باید زود آماده می شدم مبادا شوهرم برسد. من هم از بالای تنه لباسش را هم پائین کردم و تمام پیراهنش در کمرش جمع شد و خوبی این نوع از لباس همین است که راحت میشود دوباره بپوشی و کسی بوی هم نبرد و دیدم که به کیرم دست میزند و بند شلوارم را باز کرد و کیرم را در دستش گرفت و گفتم ساک زدن دوست داری گفت حالا که باید بزنم چون جنده تو شدم و با ولع تمام شروع کرد به ساک زدن و من هم موهایش را گرفته بودم و در دهنش تلمبه میزدم و بعدا بردمش تو سالون و خوابوندمش روی کاناپه و کوسش را زبان زدم دیدم گفت طاقت ندارم بگذار در کوسم و کیرم را به یک فشار تمام داخل کوس داغش نمودم و چند تا تلمبه که زدم مرا در آغوش کشید و ارضا شد و بعد من هم به کنار انداختمش و باز هم چند دقیقه تلمبه زدم که باز هم ارضا شد و گفت طاقت دیگر ندارم میخواهم بالای کیرت بشینم و من هم زیر خواب شدم و آمد روی کیرم نشست و خودش را به زور به کیرم می کوبید که صدای شلپ و شلوپ آن تمام خانه را گرفته بود و باز هم ارضا شد بی حال در روی سینه ام خواب شد و بعدا چند دقیقه که به حال آمد گفت خودت هم بیاید ارضا شوی و من گفتم رای ارضا کردنم من اینست که باید داگی بیگیری تا ارضا شوم همین کا را کرد و تو کوسش داخل کردم گفتم اگر آب آمد در کجا بریزم گفت تو کونم گفتم مگر کونت باز است گفت بلی شوهر چند بار تو ماه از کون هم میکند که خوش شدم و چند بار تلمبه زدم و همچنان با آب کوسش با انگشتم سوراخ کونش را هم باز کردم و کیرم را در آوردم و فرو کردم تو کونش و راحت تا نصف رفت و با فشر بیشتر همه کیرم تو کونش جا شد و با چند تا تلمبه دیگر توان مقاومت درمقابل کون اون نداشتم و آبم را با فشار تو کون اون خالی کردم و رویش افتادم و بعدا بلند شدم و خود را تمیز کردم و او هم کون خود را تمیز کرد مقدار آبی که از کونش آمده بود با دستمال کاغذی پا کرد و رفت تو حمام و کون کوسش را شست و لباس خود را منظم کرد و آریش خود را هم تنظیم کرد امد نشست روی کاناپه و گفت که خوش گذشت. من گفتم حالا که من ترا گائیدم دوست دارم رومل هم زنم را بگاید و گفتم خودت که با این موضوع مشکل نداری گفت راستش مشکل که ندارم البته دوست هم دارم چون همیشه میخواستم تو دید مرد ها باشم و کوس کونم را برای مردهای بیگانه قر بدهم و اذیت شان کنم و اگر از کسی خوشم آمد دل سیر با اون سکس کنم به خصوص مثل خودت که نسبت به آزادی خانمت مثل جنتلمن رفتار می کنی و هیچ مشکل نداری دوستت دارم و میخواهم شوهر من هم همین عادات را داشته باشد تا من هم از زندگی ام لذت ببرم. گفتم من هم دوست دارم زنم از زندگی لذت ببرد و مارا هم لذت بدهد و دوست دارم هر مردی را که ازش خوشش می آید با اون سکس داشته باشد مگر نه پنهانی بلکه همه چیز روش باشد و من هم بتوانم با هر کی خواسته باشم جلو خانمم سکس کنم مثلاً خودت. گفتم اگر برنامه آماده شود که من ترا و رومل شیلا را یکجا در یک بستر با هم بگایم بهترین لذت را خواهد داشت. دیدم ناجیه هم گفت درست است پس کوشش میکنم رومل را راضی کنم و تو هم شیلا را راضی کن من گفتم که شاید شیلا هم راضی باشد. گفت پس رومل با من گفتم درست است. گفتم اگر به گروه ما دیگران را هم اضافه کنیم چه؟ گفت من که هیچ مشکل نمی بینم اما بعدا از عملی شدن برنامه ما باید نظر رومل و شیلا را هم داشته باشیم. گفتم درست است و دیدم که در باز شد و شیلا و رومل آمدن و شیلا اینبار همان لباس را پوشید بر رنگ لاجوردی که بار اول در فروشگاه محمود پوشیده بود که نسبت به لباس ناجیه کمتر پوشیده بود. وقت امد دیدم سوتین و شرت که ندارد تنها همان پارچه را انداخته و آمده گفتم کسی نبود تو شهر که شما را با این وضع می دید و در ایست بازرسی مشکل پیش می کرد، گفت نه شال را روی بدنم انداخته بودم که حالا در ماشین گذاشتم و در اپارتمان که کسی مشکل ندارد با لباسی قبلی ام هم از پارکینگ بدون حجاب بالا آدم. خلاصه رومل گفت وای زن تو که در محافل اصلاً لخت میرفت ما که تازه خبر شدیم گفتم من به زنم مشکل ندارم هر جور خواست از زندگی لذت ببرد. دیدم ناجیه به رومل گفت ببین یاد بگیر و رومل گفت اینکه یاد گرفتن ندارد برو تو هم خودت را هرجوری خواستی جلو مردم لخت کن و من مشکلی ندارم. بعد از غذا رقصیدیم تقریباً زنها تمام بندنش تو دید بود و فقط بنام لباس یک پارچه تن شان بود و گاهی هم جا عوض کردم و من با ناجیه و رومل با شیلا می رقصید و دست به باسنش می کشید و وقت می نشستند از بین پا های شان راحت می شد کوس های پوف کرده شان را دید. راس ساعت 12:30 بود که خواستم خواب شوم من گفتم باید برویم خانه خودمان تا صبح راحت سر وظیفه برسیم و رفتیم خانه تو راه به شیلا گفتم که رومل چی کرد گفت چیزی زیاد نه فقط وقت مرا رسوند گفتم بیا بالا که نیامد و بیرون در پارکینگ ایستاده بود فقط وقت من آمدم سوار ماشین شوم دست به رون هایم کشید و جسمم را تحسین کرد و گفت نوش جون بشیر با این زن و من هم گفتم که حالا که فرق بین بشیر و خودت که نه مونده تو هم همه جامو دیدی گفته نه بشیر دسترسی اش بیشتر از من است و من گفتم می شود دسترسی خودت را در آینده بیشتر کرد. وقت تو پارکینگ آمدیم برایم گفته وقت این جوری است باید یک لب از نوشجان کنم و من هم نتوانستم ممانعت کنم و لب ازم گرفت.
شیلا پرسان کرد که تو چه کردی من هم گفتم زیاد نه فقط در مورد طرز پوشش و روابط آزادانه صحبت کردیم و ناجیه هم راضی به نظر می رسد.
فردا وقت میخواستم طرف دفتر کارم بروم زنگ ناجیه آمد جوب دادم گفت شوهرم همین حالا رفته میخواهم بیایی خانه ما، من هم قبول کردم و رفتم تقریباً یک ساعت با هم سکس داشتم و هم در مورد سکس صحبت کردیم به ناجیه گفتم یک زوج هست به نام سمیع و صدف زنم به سکس با آنها راضی نشد می خواهم ترا عوض زنم در سکس مان تبادله کنم چه نظر داری اولاً جواب رد داد اما وقت در دفتر بودم زنگ زد گفت چه فرق می کند وقت بدون شوهر به یکی دیگری سکس میکنم به ده مرد دیگر هم اگر سکس کنم فرق نمی کند.

سلام دوستان به ادامه داستانم من به سمیع زنگ زدم گفتم خانم دوستم را تور کردم برایت و میخواهم ضربدری انجام بدهم که انکار کرد و گفت نه میخواهم با شیلا انجام بدهم نمی شود خودت یک جنده را بیاوری و ما زن خود را قبول نکرد زنگ زدم به صدف و گفتم که زن پسر دایی ام است و ما میخواهیم در آینده ایشان هم زوج ضربدری ما و شما باشند بیا ودیو و تصاویر از خودمان را کنار ایشان ببنید جنده بازاری نیست فقط چون دوست دارم زودتر صدف را بگایم اینکار را می کنم صدف قبول کرد و عصر برایم زنگ زد که تصاویر تان را با هم برایمان بفرستید تا باور کنیم و اگر باور کردیم فردا میایم گفتم درست است چند تصویر چهار تائی که از اونشب و شب عروسی که زنهای مان تقریباً لخت بودند به او فرستادم دیدم سمیع زنگ زد و گفت این کوس تپل خوشم آمد میخواهم بکنمش گفتم درست است پس فردا راس ساعت 10 قبل از ظهر بیا فلان جای تا باهم برویم خانه ایشان که چنین هم شد وقت رسید تو خانه ناجیه هم لباس خواب توری را با یک جوراب سیاه نازک بدن نما پوشیده بود و شرت لامبادا که فقط به کونش نمود میداد و بس همینطور وقت با هم احوال پرسی کردیم و دیدم ناجیه دست سمیع را گرفته و برد به طرف کاناپه در پذیرایی که در میز مقابل آن میوه و نوشابه روی آن پهن شده بود و شروع با لب گرفتن کرد و دیدم صدف هم حجاب دارد و دکمه های حجاب را باز کرد وای چه میدیدم با همان سیت سوتین و شرت لمبادا جگری که من برایش خریده بودم تن خود کرده و دیگر هیچی زیر حجاب نپوشیده وقت گفتم با این وضع از خانه بیرون آمدی که سمیع صدا زد خودت چنین دوست داشتی و زنم از آن روز به این طرف چه جنده بازی که نمی کند و می گوید عشقم بشیر چنین زنی دوست دارد حالا هم راننده تاکسی را تا اینجا اذیت کرده با این وضع هرکی صدفو دیده متوجه شده که زیر حجاب لخت است و شاید همه به یاد اون جلق بزنند. خوب من صدف را تو آغوشم گرفتم و شروع به خوردن لب و گردن صدف کردم و با دستم با باسنش نوازش میدادم و هیمنطور بند سوتینش را باز کردم و شروع کردم به خوردن سینه های خوش فورم صدف آنطرف دیدم ناجیه بین پاهای سمیع نشسته و چه با شوق کیر سمیع را ساک میزند و سمیع هم موهای ناجیه را چنگ زده و نوازش می کند و چشمان خود را بسته و به عقب تکیه داده است. در عین حال صدف دست به کار شد و بلوزم را از تن در آورد و نشست و شلوارم را با شرتم از تنم درآورد و کیرم که شق شده بود در دستش گرفت و نوازش کرد. بعدا هم شروع به ساک زدن کرد مثل جنده ها پورن می خورد و گاهی هم با ذوق به طرف چشمم نگاه می کرد و باز به ساک زدن ادامه داد با این صحنه دیدم شاید زودتر ارضا بشم گفتم برو روی کاناپه کنار سمیع و این در حالی بود که ناجیه با همان حالت که ساک زدن را تمام کرده بود روی کیر سمیع نشسته بود و پشتش طرف ما بود و بالای کیر سمیع بالا و پائین می شد و آه و اوه ناله های او تمام سالون را گرفته بود که صدف هم رفت کنار سمیع خود را انداخت و من چند دقیقه کوسش را برایش خوردم و بعدا دیدم سمیع در حالیکه سینه های صدف را نوازش میدهد به صدف گفت که میخواهم جربخوری پیش چشمم که صدف صدا کرد بشیر لطفاً مرا در مقابل چشم شوهرم جرم بده من هم کیرم را تو کوس صدف فرو کردم که صدف با دیدن به چهر سمیع اخ و اوخ را آغاز کرد و می گفتم من جنده ام من جنده بشیرم … که دیدم انگشت های دست سمیع را ساک میزند و همینطور ادامه دادم که ناجیه برگشت و رو به من بالای کیر سمیع نشست و من در حالیکه در کوس صدف تلمبه میزدم با ناجیه لب تو لب بودم و سمیع هم لب صدف را می خورد که دیدم صدف و ناجیه هردو ارضا شدند و صدف گفت حالا من میخواهم روی کیرت بشینم و همینطور باز هم من و ناجیه کنار هم قرار گرفتیم و سمیع در حالت ایستاده و صدف که بالا کیر من بالا و پائین میرفت سمیع دست خود را کرده بود تو کون زنش و سوراخ صدف را باز می کرد و من هم با دستم به باز کردن سوراخ کون ناجیه پرداختم در حالیکه پاهایش رو به هوا بود و سمیع در کوسش تلمبه میزد. در عین حال دیدم سمیع گفت من که با دین زنم طاقتم تمام شد و کیرش را درآورد و با آه بلندی آبش را روی شکم ناجیه خالی کرد که با آن ناجیه هم ارضا شد صدف همینطور که بالای کیرم بالا و پائین می شد که سمیع دوباره کیرش راست کرد و سوراخ کون صدف را با آب کوسش خیس کرد و کیر خود را فور کرد که صدف با آه بلند یک لحظه در همان حالت باقی ماند و بعداً دوباره روی من خم شود و روی سینه ام خود را انداخت که دیدم سمیع به تلمبته زدن شروع کرد و و صدف هم دردش به لذت تبدیل شده بود و می گفت مرا جر بدین به سمیع می گفت دوست داشتی مرا دو نفر بگایند حالا خودت همین کار را می کنی و لذت ببرید آیییییی جرم بدین که ناجیه آمد بالای سر من و صدف و روی بازوی کاناپه کوسش را در دهن من و صدف تنظیم می کرد و هردو به نوبت برایش کوسش را خوردیم و در عین حالت من هم در کوس صدف تلمبه میزدم که به صدف گفتم حالا بیا کونت را با کیرم تنظیم کن و او هم آمد رو به سمیع روی کیر نشست و کیرم رفت تو کونش از آن زیر برای من تلمبه زدن مشکل بود اما می شد با بالا نگهداشتن صدف تلمبه بزنم و یا خود صدف خود را روی کیرم حرکت میداد و در عین حال سمیع کیرش را داخل کس صدف نمود که بعد از چند دقیقه آب من هم آمد و صدف گفت بریز تو کونم و سمیع هم آبش را داخل کوس صدف خالی کرد و صدف هم با آب هردوی ما ارضا شد و بیحال افتادیم دیدم که ناجیه بین من و سمیع نشسته و با دست با کیر من و سمیع بازی می کرد که باز دوباره شق شد و باز هم دونفره ناجیه را از کون و کوس گائیدیم سکس توپ انجام دادیم. بعداً غذا چاشت را پیزا فرمایش دادیم وقت پیزا دلوری بای می آمد به سمیع گفتم چطور است ناجیه و صدف پیزا را از شخص آورنده تسلیم شوند و این صحنه ها را در فلم های پرون دیده بودیم و دیدم که سمیع هم راضی است. مثل همان فلم های پورن که قبول کرد و اما ناجیه گفت نشود شخص آورنده پیزا روز بعد هروز مزاحم من شود باز ان زمان چه کنم گفتم که نمی شود ثبوت که نمی داشته باشد علیه خودت دوم زیادتر شاید به شوهرت بگوید که او را هم نیم شناسد و این مورد برای اون هم یک تجربه می باشد که انجام میدهد و هروز هم که همان یک نفر برای تسلیم دهی نمی آید و یا هم از همان یک رستورانت که فرمایش نمیدهیم بگذار و حالتان را کنید ناجیه هم با همان لباس توری که تن داشت و صدف هم با شرت و سوتین فقط حجاب خود را پوشیده بود ولی دکمه های پیشروی آن را نبسته بود و از پیشروی کوس و کونش در دید بود وقت فرد وارد شد شکه شده بود و زود خواست برود که صدف چون تجربه دیدن فلم ها را زیاد داشت خود را زیاد لوس داد و دست اورا گرفت و به سینه خود زد و یک لب از او گرفت دیدم نفر دست و پاچه شده پول را از ناجیه گرفت و فرار کرد. بعد از غذا خوری یک سکس دیگر هم در حمام داشتیم که اکثراً از کون با خانم ها بود. بعد از اون خدا حافظی کردیم و صدف و سمیع را با ماشینم رسوندم تا خانه ایشان و در ماشین صدف به سمیع اقرار کرد که دفع قبل تو فروشگاه محمود در روز قرار اول مان به من و محمود از کون و کوس داده است و یا گائیده شده است که سمیع هم مخالفت نه کرد و گفت وقت شما از ما جدا شدید حدسم همین بود که صدف گائیده می شود و اینکه نتوانستم تا حالا شیلا را بگایم ناراحتم ولی اینکه تو صدف را با محمود یکجا گائیدی من هم توانستم شیلا را با فردین یکجا لخت کنیم و معاشقه در حد سکس نیمه کنیم … گفتم خیر به زودی ها آمده می شود و میتوانی سکس کامل هم داشته باشی.
چند روز گذشت که شیلا گفت که از اون روز که در خانه رومل و ناجیه بودیم به بعد رومل همیشه برایم مسج های سکسی میفرستد …و همیشه تعریف از بدنم می کند و اینکه دوست دارد بدنم را همیشه در دسترس و دید خود داشته باشد و آنطرف ناجیه نیز برایم گفت که رومل قسماً با سکس ضربدری رازی به نظر می رسد. و من مطمئن شده بودم که دیگر رومل راضی است و به رومل زنگ زدم و گفتم می شود همدیگر را ببینیم گفت درست است عصر که طرف خانه میرفتم میایم دم دفترت با هم یکجا میرویم گفتم درست است. عصر امد و در ماشین من نشستیم در جریان راه گفت بگو می شنوم، گفتم بیبن رومل خودت میدانی که زن های هردوی ما دیگر جلو مان قید و شرط ندارند گفت بلی و تقریباً همه مواردی خصوصی ایشان را با هم شریک دیدیم گف بلی گفتم من از اینکه با خودت نسبت به سایر پسرهای دائیم دوست هستم و یا شدم افتخار می کنم که تا این حد با هم اعتماد داریم و هیچ مورد از ما از هم پنهان نیست فقط یک مورد می ماند میخواهم دیگر آن را هم پنهان نکنیم گفت منظورت را شاید بدانم اما می خواهم اولتر از خودت بشنو گفت پس آن چه است؟ گفتم سکس، رومل لبخندی زد و بعد از مکثی گفت راستش من از روز که روابط ما با هم باز شده بسیارعلاقمند این مورد هستم به خصوص وقت خانم های دیگر جلو ما حجاب ندارند و راحت قسماً لخت می شوند و در اصل تمام موارد خصوصی زنهای مان را با همدیگر دید زدیم به خصوص و وقت شیلا را آن روز با ان لباس دیدم دیگر زیاد زهنم مشغول اوست. من گفتم منظورت را درست نفهمیدم گفتم تو علاقمند سکس با شیلا استی من که سکس موازی را گفتم، دیدم خجالت کشید گفتم مشکل نیست واضح بگو گفت راستی زیاد می خواهم سکسی با شیلا داشته باشم به خصوص وقتی میدانم تو هم می خواهی با ناجیه باشی پس مشکل چیست وقت هردو می خواهیم. من دست به شانه رومل گذاشتم و خندیدم گفتم رفیق هیچ مشکلی نیست من که آرزوم است که شیلا با خودت و من با ناجیه سکس کنیم. گفت شیلا چه راضی می شود گفتم پس در این مدت که در مقابل چشمت خود را لخت می کرد بی مورد بود ما از اول برای این هدف آمده بودیم دیدم خندید و گفت منافق گفتم ناجیه چه گفت اون که راضی است اون هم از اون روز که گفتی دید بزنم همیش میخواهد تو دید تو باشد. گفتم پس برنامه اوکی است شب جمعه بیاید منزل ما گفته شب اول را منزل خودما بعدا منزل شما گفتم برا یما فرقی نمی کند و آمدم خانه و به شیلا گفتم شب جمعه خود را آماده کن برای سکس ضربدری با ناجیه و رومل، شیلا گفت مگر آماده شدن گفتم بلی دیدم شیلا گفت بلاخره کاری خودت را کردی و من هم مجبوراً کوسم را بگا بدم، گفتم بیا دیگر گند نزن گفتم من دیگر مشکل ندارم وقت کوس کونم را همه دیدند بگذار یکی توش هم بگذاره.س
روز موعود شیلا به خود رسیده بود و یک پیراهن محفلی بلند پوشیده بود طوریکه از کمر پائینتر یک چاک داشت که یک پای شیلا تا نزدیکی های کوسش معلوم بود با این وضع اگر بادی می وزید دیگر لخ می شد و در بالا تنه هم چاگ سینه آن الی نافش پائین امده بود قسمت عظیم از سینه آن معلوم بود و پشتش هم که تا کمر نمایان بود، موهای خود را خرمای رنگ کرده بود و با هایلایت بسیار مقبول شده بود و پیراهنش طلایی رنگ بود لب ها را هم جگری کرده بود که مثل جنده ها شده بود ود در زیر لباس هم مثل همیشه هیچی تنش نکرده بود و اینبار حتی شورت لمبادا هم زیادی بود واقعاً تو ابر ها بودم فکر اینکه شیلا با این وضع در مقابل رومل قرار می گیرد و اینکه قرار است امشب شیلا در مقابل چشمم با یکی دیگری سکس کند شهوتیم می کرد که کیرم از همین حالا شق بود و منتظر لحظه که زمانی زیادی انتظار آن را کشیده بود. رویایی که بلاخره حقیقت می شد. وقت رسیدم که ناجیه درو باز کرد وای وای ناجیه هم عین جنده ها شده بود کیرم دیگر طاقت نداشت دیگر باید منفجر می شد لبان سرخ رنگ دامن جالی کوتا پرک پرک گلابی رنگ که به مشکل باسنش را می پوشاند و یک تاپ آبی رنگ نیمه ندار نازک که فقط روی سینه هایش را پوشانیده بود بعد از احوال پرسی و روبوسی پذیرایی کرد و گفت که امروز با این حال نمیتوانستم آشپزی کنم گفتم پیزای با بال مرغ بیاورد تا ما متوجه برنامه اصلی خود باشیم که هر سه با هم خندیدیم. ناجیه بدون اینکه به شیلا توجه کند آمد روی زانوی من نشست و ازم لب گرفت و دست در گردن من انداخت و گفت بلاخره آماده شدیم گفتم بلی عزیزم بعد از این در زندگی فقط لذت و لذت و بس که در همین حال دیدم رومل وارد خانه شد و با دیدن اینکه ناجیه تو بغل من نشسته گفت بی وجدان ها قبل از آمدن من شروع نمودید، گفتم نه عزیزم فقط یک پیش غذایی بود دیدم رفت تو اتاقش و لباس راحتی پوشید و آمد و همینطور که می آمد شیلا را بغل کرده برد روی کاناپه ی که کنار ما بود و شروع به خوردن لب های شیلا کرد و شیلا یک نگاهی به من کرد و من باز هم تائید خودم را دام و گفتم عزیزم امروز همه به آرزو خود می رسند که شیلا موهایش را یک طرف سر خود تنظیم کرد و به ادامه لب گرفتن با رومل پرداخت. دیدم رومل دستش رفته تو چاک پیراهن شیلا و به کوس زنم دست می کشد و همینطور دهنش هم مشغول چاک سینه خانم است که از پیراهن بیرون زده بود و دیدم که شیلا با دست خود بند های پیراهن که روی شانه اش بود را کنار زد تا بلاخره تا کمر لخت شد و رومل هم در همین حالت به خوردن سینه های شیلا پرداخت بعد یک دم از جایش بلند شد و رفت تو اتاقش و بعد با یک حوله دور خودش آمد و به شیلا گفت پس عزیزم تو هم بیا با هم حمام کنیم کمی کمرم را بشور وشیلا هم لباسش را در مقابل چشم من در آورد و با لبخند شیطانت آمیز کونش را قر میداد و به شکل کت واک دستش را تو دست رومل داد و بدون لباس وارد حمام شد و بعد یک ربع ما هم مشغول لبازی و سینه خوری بودیم که صدای شیلا بلند شد که به رومل می گفت بکن اون کیر درازت را بکن تو کوسم با شنیدن حرف های شیلا ناجیه هم بلند شد و نسشت بین پاهایم و کیرم را در آورد و شروع به ساک زدن کرد و بعداً من هم ناجیه را روی کاناپه پرت کردم و دامنش را که فقط یک وجب بود را بالا دادم و کوسش را برایش خوردم که ناجیه هم دیگر صدایش بلند شد و گفتم بشیر مرا بکن کوس کونم را جر بده تا رومل و شیلا هم متوجه شوند که در همین حال اه و اوخ شیلا هم تو حمام بیشتر می شد و صدقه کیر رومل می شد. من در دلم گفتم حیف شد که اولین تماس کیر غریبه را با کوسم زنم ندیدم ام گفتم بهتر این شد که زنم بلاخره دیگر ممانعت از کوس دادن به غریبه ها ندارد و فانتیزی اصلی که میخواستم عملی می شود. خوب ناجیه گفت عزیزم می خواهم اول بالا کیرت بشینم و خوب اسب سواری کنم چرا که بعداً باز توان آن نخواهد بود و روبه من کیرم را در کوسش تنطیم کرد و با یک فشار همه رفت تو داغ داغ بود همینطور خودش را بالا و پائین می کرد و من سینه هایش را برایش می خوردم و دستم مصروف نوازش کونش بود و انگشتم را تر می کردم و داخل سوراخ کونش می کردم الی اینه کونش باز شد و بعد از اینکه یک بار ارضا شد کمی کیرم را ساک زد و باز اینبار کونش را روی کیرم تنظیم کرد و شروع به گائیدن کونش کردم در همین حال بود که رومل از حمام بیرون شد و در حالیکه شیلا در آغوشش بود و کیر رومل همدر کوس شیلایم بود و پاهای شیلا هم به دو طرف کمر رومل حلقه شده بود، شیلا را آورد به طرف سالون و کنار ما رو کاناپه خوابوندش و پاهایش را باز کرده و در کوسش تلمبه میزد و با دیدن این صحنه کیرم بیشتر شق شد و به گائیدن ناجیه ادامه دادم ناجیه هم گاهی از شیلا لب می گرفت و گاهی هم به رومل لب میداد و شیلا هم طرف من صدا میزد می گفت ببین بلاخره زنت را گائید ببین چجوری زنت را جر میدهد و من می گفتم عزیز لذت ببر عزیزم…تا اینکه من هم در کون ناجیه ارضا شدم که ناجیه هم بعد از خالی شدن آبم تو کونش لرزید و آه بلند زد و ارضا شد در عین حال رومل هم آبش آمد و روی شکم شیلا خالی کرد که بسیار اندکی بود و دانستم که قبلاً هم ارضا شده است نمیدانم در حمام در چه پوزیشن ها و چند بار گائیده بودش. شیلا بعدا از ارضا شدن رومل اونهم یکجا ارضا شد و روی کاناپه افتاد.
بعد از چند دقیقه رومل هم به دستمالی شیلا و ناجیه پرداخت تا اینکه ناجیه دوباره سر حال آمد و اینبار روی کاناپه خوابید و مرا گفت کیرت را در کوسم داخل کن و من هم همین کار را کردم و چندید بار تلمبه زدم تا ارضا شد و بعدا هم داگی شد و باز هم تلمبه های من و ناله های ناجیه تا بلاخره ارضا شد اما من چون یکبار ارضا شده بودم و اینکه یک بار ارضا شوم دفعه دوم آن دیرتر می آید الی اینکه دوباره روی کاناپاه خوابیدم و ناجیه روی کیرم نشست و به رومل هم گفتم در کون ناجیه داخل کند و وقت میدیم که ناجیه را می گایم در حالی که کیر شوهرش هم در کونش است و از پشت یک لایه نازک با کیرم در تماس است و یکجا زنش را می گائیم ارضا شدم و همینطور رومل هم ارضا شد و هردو در داخل ناجیه خالی شدیم که ناجیه زود رفت در حمام کوس خود را خالی کرد و رفت قرص خورد تا مبادا حامله شود اما بعد از اون شب زن ها لوپ انداختن تا ما راحتر خودمان را هرجوری خواستیم خالی کنیم.
خوب بعداً هر چهار نفر بلند شدیم و رفتیم با هم دوش گرفتیم و آمدیم و روی کاناپه در سالون نشستیم طوریکه شیلا تو آغوش رومل بود ناجیه در آغوش من و هردو مصروف بازی با سینه های زن ها بودیم، قبلاً ناجیه به رستورانت غذا را فرمایش داده بود و تا چند دقیقه دیگر می رسید آرام در گوش ناجیه گفتم چطور است همان برنامه را که با صدف و سمیع کردیم با شیلا هم بکنیم گفت چه برنامه گفتم سکس با پیزا بای. گفت نه رومل و شیلا شاید نخواهند گفتم شیلا که تازه جنده شده فکر نکنم با موضوع مشکل داشته باشد چون قبلاً ودیو های زیاد از این قبیل را دیده و همیش برایش گفتم که یک روز باید عملی کنیم. که ناجیه گفت پس همش با خودت و من هم به رومل گفتم حالا اگر عوض من هر کی می بود و زنت را می گائید فرقی می کرد گفت دیگر هیچی برایم فرقی ندارد و فقط میخواهم زا گائیده شدن زنم لذت ببرم، گفتم زنت را که هم دیگر هرکی تو محافل لخت ببیند برایت فرقی نمی کند گفت این را که دیگر خودت بهتر می دانی، گفتم پس حالا یک برنامه باحالی دیگر تنظیم میکنم امید تو و شیلا موافقت کنید چون ناجیه مواف است که گفتند چه برنامه گفتم حالا پیزا بای می آید میخواهم مثل همان ودیو ها ناجیه و شیلا بروند و به او لاس بزنند و حتی اگر شد یک سکس که رومل گفت ای وای چه فانتیزی جالب که شیلا هم صدا کرد که اگر برای یه بار هم شده این برنامه را بایداجرا کنیم که گفتم پس همه موافیم گفتند بلی. پس گفتم خانم ها ما میخواهیم با اون مرد شما را بیبینم و لذت ببریم دیگر پیبردش با شماست. وقت باز هم پیزا بای آمد ناجیه و شیلا با همان حوله رفتند دم در و پیزا را گرفتند اما اینبار یارو کار کشته بود و با لبخند پیزا را تسلیم داد تا ناجیه پیزا را بیاورد شیلا حوله را باز کرد و سینه های خود را با کوسش نشان یارو داد نفر هم دست به سینه های شیلا زد و بعد هم در حالیکه سینه اش را می خورد دست به کوس شیلا میزد و در همین حالت ناجیه آمد و اون هم حوله اش را کنار انداخت و نشست و برایش ساک زد و وقت نفر نزدیک به ارضا شدن شد هردو نشستن و اون تمام آبش را روی زنهای ما پاشید و با حوله شیلا خود را تمیز کرد و از هردو یک لب آبدار گرفت و خدا حافظی کرد البته اول میخواست نمبرش را به شیلا و ناجیه بدهد و یا نمبر ناجیه و شیلا را داشته باشد تا برنامه کاملی را عملی کنند و شیلا و ناجیه گفتند که برو که حالا شوهرایمان نرسد. بعد از رفتن او شیلا و ناجیه هم رفتند حمام تا روی خود را شستن بعد از اینکه از حمال بیرون شدند بدون لباس هردو به شکل کت واک به طرف ما می آمدن و می خندیدند آمدن نشستن تا با هم غذا را خوردیم بعد غذا باز هم تو آغوش هم بودیم و لاس زنی با زن های هم بود و تصیمی بر این شد تا هر یک تو یه اتاق با زن جدیدش بخواب و من به رومل گفتم که نشود کون زنم را فراموش کنی باید تا صبح هر طوری می شود کونش را افتتاح کنی، خوب بعد از چند بار توپ با ناجیه بلاخره خواب شدیم و فردا وقت بیدار شدم دیم شیلا هم روکاناپه نشسته و کنارش هم رومل و دست شیلا روی کیر رومل است و برایش نوازش میدهد. بعدا وقت از حمام بیرون آمدم شیلا میخواست حمام برود که دیدم راحت را نیمی رود گفتم چه شده؟ گفت کونم آتش گرفته از شب تا صبح رومل امان ندادش و حالا ببین به چه وضعیت افتادم. گفتم رومل با زنم چه کردی رومل خندید که شیلا جوابم را داد نه تقصیر خودم است خودم گفتم بگذار تا با ناجیه برابر شوم و بتوانم مثل ناجیه در یک وقت هم ترا و هم رومل را داشته باشم، درد که فراموش می شود اما لذت همیشگی می ماند. بعد از آن ناجیه هم آمد لخت به جمع ما اضافه شد و هر چهار ما لخت روی کاناپه نشسته بودیم که ناجیه رفت صبحانه درست کرد آورد خوردیم و هیچ کس علاقه نداشت تا لباس بپوشد که شیلا گفت واقعیت از این وضع لذت میبرم و متاسفم که در این مدت به تو زجر دادم دیگر هر جوری و هرنوع سکس ازم بخواهی آماده ام. من پیشانی اش را بوسیدم و روی کاناپه نشسته بودیم و با هم میخندیدم من گفتم دوست دارم زوج های بیشتر به جمع مان اضافه شود و رومل هم به همین نظر بود گفتیم کسانیکه هم اهل اعتماد باشند هم اهل حال به انواع مختلف آن و هم اهل پشیمانی در آینده نباشد را با خود دوست می کنیم. خوب این روز با اولین ضربدری واقعی من با رومل و ناجیه با هم لذت ان تمام شد و ما خواستیم برگردم خونه خود مان.
در راه برگشت به طرف خانه متوجه شدم که شیلا بسیرا زیاد شاد است و شیشه ماشین را پائین کرد و از وزش باد لذت می برد و در اوج بود بی خیال همه چیز گفتم چه شده که با لبخند به طرف دید و گفت هیچ آرامش و خوشی خاصی وجود را فراه گرفته و تشکر کرد از من و گفت که اگر تو با من نمی بودی شاید این تجربه شرین در زندگیم اتفاق نیمی افتاد و متاسفم از اینکه این اتفاق بسیار دیر به وقع پیوست. گفتم عزیزم مشکلی نیست بلاخره بعد از این از زندگی مان لذت میبریم و خوشحالم که ترا با خود دارم. شیلا در جریان صحبت هایمان یک دم گفت میخواهم بشیر می خواهم گفتم چه را گفت میخواهم امشب هم همین برنامه را داشته باشیم تو خونه خودمان گفتم مگر سیر نشد گفت سیر را که نمیدانم ولی می خواهم گفتم پس زنگ بزن به ناجیه و رومل تا ببینیم چه نظر دارند. که گفت نه عزیزم می خواهم از سمیع و صد فدعوت کنیم تا تلافی اون روز را کنم. گفتم مطمئن نی که گفت صد در صد پس گفتم خودت زن بزن به سمیع و وقت به سمیع زنگ زد و گوشی را تو بلند گو زد سمیع با ذوق جواب داد و گفت سلام جگر چه حال او احوال که بعد از احوال پرسی گفتم سمیع ناجیه با تو حرفی دارد که ناجیه صدا کرد سمیع جان عزیزم می شود امشب مهمان ما شودی که سمیع گفتم مهمان شویم که چه؟ من گفتم کوس نشو در این وقت بگذار حرفش را تمام کند که ناجیه گفت مهمان شوید تا با کوس و کونم ازت پذیرائی کنم. که سمیع با هیجان صداکرد آخ جون من فدای آن کوس کونت آمدم عزیزم آمدم.
خوب شب شد و شیلا غذا را برای شب آمده کرد و آنطرف هم رفت و یک تیپ خفن زد لباس سرخ رنگ چسب که کونش پراهن را جر میداد و همینطور سینه هایش و بالا تنه هم که مثل همه لباس های شیلا لخت و بند دار بود و قسمت بشتر از سینه هایش دیده می شد و با یک سیت جوراب و شرت لمبادا که در قسمت کمر با بند که مخصوص آن دارد بسته می شود در فلم ها پورن زیاد شاید دیده باشد همون که کون را قاب می بندد. خوب صدف و سمیع هم راس ساعت 6 شام آمدند و وقت در را باز کردم دیدم صدف با همان لباس است که من برایش خریده بودم به زنگ طلایی. اما متوجه شدم که در بالا سوتین نبسته و اصلاً برای سکس باید همیشه آماده بود پس هر قدر می شود لباس هاس اضاف را باید کم کرد و صدف همین کا را کرده بود جالب تر از همه که حجاب را در وردوی اپارتمان در آورده بود و شاید همسایه های که در پله ها بالا و یا پائین میرفتند او را با این وضع دیده باشند و البته من از این تغیرات که در صدف آورده بودم خوش بودم، خلاصه بعد از روبوسی و و بوس از لب صدف و سمیع هم از لب سیلا ایشان را پذیرای نمودیم تو سالون و روی کاناپه کنار هم نشستیم طوری که صدف کنار من و شیلا کنار سمیع و طوریکه دستم هردوی ما تو کمر زن ها بود خوب سمیع گفت خوش بخت هستم که بلاخره برنامه مون ردیف شد و صدف هم همیشه انتظار کیر بشیر بود و میخواهد همیشه توسط یکی بغیر از من گائیده شود به خصوص وقت طعم کیر بشیر را چشیده است. که خانمم گفت چشده یعنی چه گفتم شیلا همان روز اول ملاقات مان شما که کارتان پیش نرفت راستی من و محمود صدف را از کون و کوس گائیدیم البته زمینه ان برای خودت هم مساعد بود اینکه خودت استفاده نکردی تقصیر ما که نیست. که شیلا گفت پس اینطور طرف سمیع رو کرد گفت عزیزم ببخشی امروز میتوانی تلافی کنی. که سمیع شروع کرد به خوردن لب و گردن و همینطور قسمت های لخت سینه زنم و در عین حال بود که شیلا هم حشری شد و نشست و برای سمیع سک زد تا ارضا شد و خالی کرد تو دهن و روی زنم و حتی چشماش از من پر شد و راه را درست نمی دید که سمیع عذر خواهی کرد و گفت در اختیار نبود و شیلا را بر تو حمام تا خود را تمیز کرد و برگشت تو اتاق خودمان و دوباره اریش خود را تنظیم کرد و در عین حال من و صدف هم مشغول لب خوری و خوردن سینه های صدف بودم و به صدف گفتم که تو هم بادی مثل شیلا آب را بیاری تا در در مقابل سمیع کم نیارم و او هم در عین حالت که سمیع از حمام با شیلا برگشته بود و شیلا رفته بود تا دوباره اریش کند روی کاناپه نشسته بود که من آب آمد و در عین حالت تو دهن و روی صدف پاشیدم و او هم رفت خود را تمیز کرد و هردو خانم ها برگشتند و خذا را آماده کریدم و بعد از خوردن غذا مدت از این ور و اون ور حرف زدیم که شیلا لبش را نزدیک لب سمیع کرد و گفت امشب میخواهم تلافی کنیم پس بیا منو بکن که سمیع هم حشری شد و شروع بع خوردن لب شیلا کرد و من هم رفتم موزیک ملایم گذاشتم و صدف را کشوندم تو آغوشم و هردو در جریان رقص بودیم که سمیع و شیلا هم به جمع ما پیوستند و در حالت رقص زنها کون و سینه و کوس خود را روی ما می شقیدن و در عین حالت بود که من سینه های صدف را لخت کردم و ب خوردن سینه های صدف پرداخت و در عین حال سمیع به خوردن سینه های شیلا پرداخت و آهسته آهسته زنها لخ شدن و باز هم زنها نشستند و با تقلید از یک دیگر به ساک زدن پرداختند و بعداً در همان حالت هردو را روی زمین خوابوندیم و به خوردن کوس شان پرداختیم و سمیع بود که نمیتوانیست خود را کنترول کند و در عین خوردن کوس زنم صدا بلند می کرد و بلاخره فتح کردم … که شیلا هم لبخند شهوت انگیز خود را می زد و سر سمیع را به کوسش فشار می داد که بلاخره هردو با هم تو کوس زنهایمان تپانیدم و شروع به تلبمه زدن کردیم و بعد زا چند دقیقه صدف لرزید و ارضا شد و من او را برگشتاندم به کنار و از پشت کیرم را فرستادم تو کوس صدف که دیدم سمیع به بغل خوابیده و شیلا تو آغوشش است و پاهای شیلا هم دور کمر سمیع و داره تلمبه میزند تو کوس زنم و با یان وضع نمی دانم چه شد که به یکبارگی ارضا شدم و کیرم را در آوردم و آبم را روی کون صدف پاشیدم که صدف هم با اه ارضا شد و هردو از هم لب می گرفتیم تا دوباره سر حال شدیم و صدف پاشد و رفت کمر سمیع را نوازش می کرد که در حال گائیدن زنم بود و بعداً من هم رفتم کنار آنها و و شروع کردم به بازی کردن با کون زنم و با انگشتم کونش را باز کردم و به شیلا گفتم بشین روی کیرم شیلا هم خود را از سمیع جدا کرد و آمد روی کیرم نشست و بریا اولین بار بود که کیر در کون زنم رفت و از پائین مشکل بود تلمبه بزنم اما با انهم خود را آهسته آهسته حرکت میدادم و در عین حال سمیع آمد و کیرش را وارد کوس زنم کرد و صدف هم سرش را آورده بود وسط پاهای شیلا ازپشت و به خوردن کیر من و سمیع می پرداخت در عین حال زبان هم به کوس و کون شیلا میزد و بعداً هم ایستاده شد و امد بالا سر شیلا و کسش را تو دهن شیلا گذاشت و بعداً هم تو دهن من و همینطور خود را تنظیم کرد که کوس و کونش کنار کوس شیلا قرار گرفت که با دید این صحنه من آب آمد و در کون شیلا خالی کردم و مسیع هم درعین زمان مصروف باز کردن کون صدف بود کیرش را از کوس شیلا کشید و تو کون صدف داخل کرد و در عین حالت شیلا هم لرزید و ارضا شد که من از زیر صدا کردم من که کاناپه نیستم کشتید مرا که شیلا خود را از وسط بیرون کشید و کسش را تو دهن من گذاشت تا برایش بخورم تا کمی خودش را جمع کند و در عین حا بود که صدف هم کوسش را روی کیرم بالا و پائین میکرد در حالیکه سمیع تو کونش تلمبه میزد که دوباره کیرم شقه شد و فرستادمش تو کوس صدف و با همکاری سمیع تو کون و کوسش تلمبه میزدیم که مسیع تو کون زنش ارضا شد و من به گائیدن صدف ادامه دادم دیدم صدف مرا محکم در آغوش کشید و ارضا شد و با لرزش صدف من هم ارضا شدم و کمی از ابم آمد و تو کوس صدف خالی شدم که صدف رفت حمام و خودش را تمیز کرد و شیلا هم قرص برایش آورد تا بخورد و حامله نشود و سمیع گفت فرقی نمی کند حالا که همه زن و شوهر هم هستیم پس بچه که از چه کسی باشد فرقی نمی کند که شیلا گفت قرص را برای این دادم تا زودتر بچه دار نشه و برنامه مو ادامه داشته باشد.
اون شب تا صبح چند بار دیگر هم من و سمیع صدف و شیلا را از کون و کوس گائیدیم و اکثراً دو نفر با یک نفربود و راس ساعت 1 شب خوابید و صبح هم زود بیدارشدیم تا سر کار برویم.
باید یاد اور شوم که صدف وقت اعتراف از سکس با محمود کرد و ضربدری ایشان با من و ناجیه به بعد سمیع راضیش کرده بود که باز هم نزد محمود برود و اینبار در مقابل شوهرش سمیه با محمود سکس کند و حتی دونفر با هم صدف را گائیده بودند.


شب جمعه باز هم ما با رومل برنامه داشتیم و اینبار آنها خانه ما آمده بودند و چندین بار با هم سکس داشتیم و به خصوص که زنها را به نوبت دو نفره گائیدیم. که درجریان این برنامه ناجیه صدا کرد که یک اعتراف می خواهم بکنم گفتم خفه شو چون فهمیدم چه می گوید گفت نه باید حرف پنهان بین ما نباشد. گفت اونشب که شما رفتید بشیر مخ مرا زد و سکس با هم داشتیم چون حدس ما این بود که شیلا هم وقت با اون لباس جلو رومل حاضر شود طبعی است که اتفاق سکس می افتد اما اینکه رومل نتوانسته شیلا را بکند تقصیر من نیست و این برنامه من بود که باید سکس ضربدری انجام بدهم و عملی هم شد و دیگر کسی به کسی طلبکار نیست. دیدم که رومل گفت نوش جانت ناجیه جون حق است این من بودم که نتوانستم شیلا را تور کنم.
ناجیه گفت اعتراف دیگر اینکه بعد اون روز دیگر من عملاً جنده شده بودم و نمیتوانستم جلو خود را بگیرم و به درخواست ضربدری بشیر با دوستش و خانم دوستش جواب مثبت دادم و ضربدری انجام دادیم و بسیار هم لذت بردم. دیدم باز هم رومل جوابش مثبت بود و گفت باز هم حق با تو است من که وقت با یه مرد مشکل نداشته باشم خدا کند به هر مردی سکس داشته باشی فرقی نمی کند. در این مورد شیلا صدا کرد دوستش سمیع که نبود گفت آری گفت بشیر پس تو پیش از اینکه من به کیر سمیع برسم به کوس صدف رسید و همینطور به کوس ناجیه و در حالیکه قصد ما ضربدری بود گفتم بلی مجبور بودم تو که پا نمی دادی گفت مشکل نیست آما حالا که پادادم باید جبران شود شود گفت میخواهم من و رومل نیز یک برنامه با سمیع و صدف داشته باشیم و همه قبول کردیم و به سمیع زنگ زدم گفتم دوشنبه شب مهمان ما هستند و من خودم در پوست خود نمی گنجیدم دیگر زنم با معنی واقعی آن جنده شده بود و فقط چیزی که می خواست آن کیر بود که همیشه یک باشد که تو کون و کوس تلمبه بزند.که شیلا گفت زیاد خوش نباش خودت آنروز همینجا می مونی و با ناجیه میباشی من میرم زیر کیر سمیع و رومل هم میرود تا مزه کوس صدف را بچشد بعد از آن باز نوبت دیگر میتوانیم 6 نفر باهم باشیم و هرکی با هرکی که جور افتاد. گفتم درست است روز دوشنبه من با ناجیه ماندم و شیلا با رومل رفتند خانه ما و تا صبح از کون کوس شیلا و صدف را رومل و سمیع گائیده بودند هم رومل و شیلا و هم سمیع و صدف از سکس راضی بودند و از من بابت همه چیز تشکری نمودند. اما برنامه شش نفر با هم را شب جمعه ترتیب دادیم بازهم خونه رومل و ناجیه و در این روز همه خوش بودند و لحظه شماری برای برنامه می کردند. شیلا در اون روز یک لباس ساتنی کوتا به رنگ سبز خریده بود پیراهن بسیار کوتا بود که فقط باسن شیلا را می پوشاند و در مقابل دو تا چاک در کنارش داشت که از کنار می شد باسنش را هم دید حتی کوسش را همینطور قسمت بالا آن بند دار بود و عقب آن هم تا قسمت کمر باز بود موهای خود را هم بسته بود تا کمر کو کونش خوب دیده شود و لبان را هم جگری کرده بود و دیگر از پورن ستار ها چیزی کم نداشت. وقت در پارکینگ اپارتمان رومل اینا برایش گفتم این طوری زیاد ضایع هستی باید شالی و یا سر شلواری سرش بپوشی که مخالفت می کرد و دیگر می خواست همه شهر او را چنین ببیند و بلاخره حرفم را قبول کرد و شالی روی خود پیچوند و داخل خانه شدیم دیدیم سمیع و صدف قبل از ما آمده ایند و صدف یک پیراهننخی کوتا تا قسمت رون هایش تن کرده که قسمت بالا بند نداشت و شانه های آن باز بود و موهای خود را هم باز گذاشته بود. در عین حال ناجیه هم پون تپل تر بود کوشش می کرد با لباس های توری ما را به خود جلب کند او هم لباس توری با جوراب بدن نما داشت با کفش پاشنه بلند به رنگ سرخ در اول، در اول وردو با هم رو بوسی و لب بوسی کردیم و شیلا هم رفت در آغوش سمیع و سمیع هم دست به کون زنم زد و صدف هم رفت کنار رومل و ناجیه هم با من و هر سه رفت تو سالون و به خند و لذت بردن از روابط هم افتادیم و همه از روابط که میان مان خلق شده لذت میبردند و خوش بودند که همو داریم و بعد از غذا بود که کم کم شروع به سکس کردیم و شروع آنرا هم شیلا کرد طوریکه با همان تیپ سکسی خود سمیع و رومل را یکجای دعوت کرد که با او معاشقه کند و یک به جان بالاتنه و دیگر هم پائین شیلا افتادند و صدف و ناجیه هم آمدن و برای من ساک زدن را آغاز کردند و شیلا از قبل هم عملاً لخت بود ولی اونها لباسش را در کمرش جمع کرده بودند و همینطور شیلا نشست بین هردو ایشان و برایش ساک زد که در عین حالت سمیع خود را روی کاناپه انداخت و شیلا برایش ساک میزد و رومل هم در کوسش تپوند و تلمبه میزد که من هم صدف را بلند کردم و روی کیرم نشوندم و ناجیه هم کوسش را تو دهنم گذاشته بود که دیدم زنم شیلا کوسش را روی کیر سمیع تنظیم نموده و کیر سمیع رفت و کوسش و بعد از چند حرکت دیدم رومل را دعوت به گائیدن کون خود کرد که روم هم با آب دهن خود کون زنم را خیس کرد و آهسته آهسته فرو کرد که زنم با یک آه بلند اردو را پذیرایی می کرد که لباس که در کمرش جمع شده بود آنرا هم بیرون کرد و کاملاً لخت شد دیدم که ناجیه سوراخ کونش را به دهنم نزدیک کرد با زبان خوب سوراخ کونش را برایش خوردک دیدم صدف ارضا شد و ناجیه هم با زبان زدن من یکجا ارضا شد. که من ناجیه را اینبار روی کیرم تنظیم کردم و کیرم را فستادم تو کونش و همینطور صدف هم کوسش را کنار ما خوابیده بود و دست میزد. که دیدم سمیع تو کوس زنم ارضا شد و زنم زودتر از سر کیر بالا شد و باز هم قمبل کرد برای رومل که رومل هم با این وضع خالی کرد تو کون شیلا و شیلا هم با رومل یکجا ارضا شد. دیدم سمیع دوباره کیرش شق شده و آمد و ناجیه کیرم را به کوسش تنظیم کرد و کیر سمیع رفت تو کونش و من هم بعد از چند تلمبه خودم را خالی کردم البته اینبار کیرم را در آوردم و صدف برای خوردش و هم به بدن خود به خصوص سینه خود نیز مالش داد
به ناجیه گفتم که برو قرص بخور گفت قبل از شروع سکس خوردم ام و مشکلی نداردو و البته هرسه ما قرص خوردیم و خیالتان راحت باشید. دیدم صدف صدا زد به سمیع بیا یکی به کوس و کون من هم برسد که رومل رفت و بعد از خوردن سینه و کوس صدف، کیر خود را تو کوسش فرو کرد و بعد از چند بار تلمبه زدن صدف ارضا شد و اینبار دوباره کونش را داد تا رومل بگائید و بعد از اینکه خوب کونش را گائید خود را روی کاناپه انداخت و صدف با کوسش روی کیر رومل نشست من که دوباره کیرم راست شده بود کیرم را فرو کردم تو کون صدف و هردو تقرباً ده دقیقه صدف را از کون و کوس گائیدم و بلاخره بعد از اینکه صدف هم دوبار ارضا شده بود ما هم آب مون را تو کون و کوس صدف خالی کردیم و دیدم سمیع و ناجیه هم خلاص شده اند و هردو در کنار شیلا نشسته و در حال معاشقه با هردو هستند. بعداً هم با هم رفتیم حمام کردیم و میوه خوردیم و کمی شربت و تصمیم گرفتیم که زنها مان را سه نفر بگایم یکی تو کون و دیگر تو کوس و نفر سومی هم تو دهنش تلمبه بزنند و مثل همیشه اولین کس شیلا بود که داوطلب شد و همینطور دو تان زن دیگر هم مشغول لز بودند و تا صبح هم هر سه زن را به نوبت سه نفر گائیدیم. بعد اون روز چون وضع مالی سمیع نسبت به ما خوب نبود ما خود یک اپارتمان دوست مان را برایش دریافت کردیم که از فامیل جدا شود و بیاید کنار ما تا با هم خوش بگذرانیم و سمیع هم چون دوستم به آمریکا رفته بود و صرفاً کسی میخواست که اپارتمانش را برایش نگهدارد و اجاره یی هم نمی گرفت قبول کرد و آمد کنار ما. از اون روز به بعد ما هر کدوم ما سه زن داریم و سه شوهر هر کی هر زمانی خواست با زنی دیگر بخوابد می خوابد مشکلی نیست با وجود اینکه ضربدری داریم به نوبت زن های خود را تو بستر هم می فرستیم. صدف هم دیگر محجوبه نیست و حالا سر تر از شیلا و ناجیه شده و دیگر لاغری آن هم به تپلی تمایل پیدا کرده و هر سه برای این که اندام کیر شق کن داشته باشند به باشگاه بدن سازی و فتنس میروند.
گذشته از آن تا حالا دو بار شده که وقت دوستانم را در خانه دعوت کرده بودم برای خوش گذرانی و سکس از صدف و ناجیه دعوت کردم بیایند خانه و با آنها حال کنند که رومل و سمیع هم قبول نمودند همین مورد با شیلا و صدف در مهمانی رومل و با شیلا و ناجیه در مهمانی های سمیع هم اجرا شد البته دوستانیکه من میخواستم از فامیل نبودند بلکه از دوستان دوره دانشگاه و یا محل کارم بودند. همینطور یک روز محمود را دعوت کریدم تا با زنهایمان سکس داشته باشد تا مهربانی هایش را جبران کنیم و همینطور فردین را هم دعوت نمودیم البته اینکه زنها هر زمان به خرید میروند و یک سکس با ایشان دارد حتی به خاطریکه تخفیف از مغازه دار ها بدست ارند لوس بازی زیاد را تو فروشگاه ها انجام می دهند. شیلا هم دیگر شیلا نیست که خجالت بکشد حتی روزی می شود که در کنار سرک پسر جوان زیر سن 18 و 17 به نظرش خوش می خرد با اشاره دعوت می کند و اگر اهل حال باشد سوار ماشین مان میکند و یک سکس اساسی با تجارب جدید برایش انتقال میدهد. و اکثراً می گوید دوست دارم بچه ها را اولین بار مرد بسازم و یا اولین تجربه سکس پسره پیش خودم باشد. البته ودیو از انها می گیرد تا مبادا مار را لو بدهند. دیگر راحت سوار ماشین های می شود که برایش آمار می دهند، در محافل اصلاً دیگر به لباس خود توجه ندارد هرجوری لباس خواست می پوشد و در خانه هم همیشه پاهایش لخ است و لباس باز می پوشد. حتی زنها ما شبها پارتی سکس برای خودشان جور می کنند و پسر ها و مرد ها را می آورند و خود را می گایند و گاهی هم برای ما دوستان و دختران جوان را تور می کنند حتی برای این مورد در باشگاه با دخترای دیگر لز می کنند و وقت آنها را تور کردند می آورند تا ما بگایم. همه ما از این وضع راضی هستیم و هیچگونه کمبود از سکس نزد ما وجود ندارد و در کوشش هستیم تا زوج های با حال دیگر را هم به جمع خود اضافه کنیم. شیلا بعد از اینکه از دانشگاه فارغ شده بود خانه بود ولی در این اواخر شیلا در یک شرکت تبلیغاتی مدیر بازاریابی شده نسبت رشته دانشگاهی اش البته رول اصلی را بدنش بازی کرد و این که چه موفقعیت ها را بدست آورد و بلاخره ناجیه و صدف را هم در دفتر کاری خود جذب کرد داستان های سکس دارد که بعداً اگر دوستان خواسته باشند خواهم نوشت و همینطور سکس های دیگر من و شیلا و موارد که جنده بازی کرده و به سکس نه انجامیده و یا انجامیده است تجربه های زیاد در این مدت داشتیم که اگر خواستید خواهم نوشت
بنده داستان نویس نیستم فقط خاطرات خودم را نوشتم امید دوستان لذت ببرند و تجربه باشد برای دوستان دیگر که علاقمند به سکس هستند. بابت کاستی های موجود در املا و انشا و طولانی شدن داستان از دوستان معذرت می خواهم.

نوشته: بشیر


👍 5
👎 7
42101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

851602
2022-01-05 01:12:49 +0330 +0330

عنتر !!!
عمله افغانی !!!
مادر یک کاره !!!
کونی!!!
مگر بهت نگفتیم ننویس؟
الاغ اون داستان تخمی ات نبوده که ۱۴۰۰۰ هزار تا بازدید خورده !!!
اون فحشهایی بوده که ملت بهت دادن جاکش بازدید داشته!!! نه داستان تخمی ات!!!
بس که احمق و جاکشی هزار پدر!!!
زودتر کس و کون خودتو و ننه یک کاره ات و قبیله کونی تو جمع کن و از این سایت برو!!!
ریدم بخودت و اون مغز متعفن ات عمله افغانی کونی
هررری

3 ❤️

851626
2022-01-05 02:28:23 +0330 +0330

نمیدونم بهت چی بگم.فنر با این سرعت که کیر شما بعد ارضا شدن دوباره شق می‌شده به حالت اولش برنمی‌گرده.
این کسشعرنامه که خوندنش دو ساعت وقت می‌بره خداوکیلی واسه نوشتنش چند روز وقت گذاشتی؟!!!

1 ❤️

851632
2022-01-05 03:00:09 +0330 +0330

فقط میتونم بگم پشمااااااااام
چقدر زمان گذاشتی واسه تایپ این رُمان تخمیت ؟؟

تازه بازم میگی ادامشو بعداََ میگم ؟؟
چقدر پر رویی تو بشیر

2 ❤️

851648
2022-01-05 05:57:32 +0330 +0330

زیاد بود نحوندم

0 ❤️

851661
2022-01-05 09:54:41 +0330 +0330

منم اولش را خوندم فهمیدم این نوشته فقط میتونه ماله یک ذهن مریض و بیمار باشه و یک جانور بیکار

1 ❤️

851682
2022-01-05 13:32:27 +0330 +0330

دوستان به طرف یا داستانش چیزی بگید مهم نیست. اما لطفاً به لهجه یا قومیت انسان‌ها توهین نکنید. لهجه انگلیسی مردم آمریکا ، انگلستان ، ولز ، ایرلند ، استرالیا ، اسکاتلند و … یکی نیست.

2 ❤️

851758
2022-01-06 00:33:10 +0330 +0330

من به لهجه يا كشور يا مليت شما توهين نميكنم. اما داستان را نتونستم بيش از چند سطر بخوانم. عزیز آقا اخوی استاد، وقتی میبینی با نوشتن تو 99% مخالف هستند سعي كن از درست كردن فحش براي خودت و مردم كشورت دوري كني و ننويسي،گرچه مطمئنم که خوشت میاد از فحش خوردن اما اون هموطنهای بی گناهت را چرا به فحش بزاری کشیده بشن؟
به هر حال با خودت هست هر کاری خواستی انجام بده.

0 ❤️

851768
2022-01-06 01:11:04 +0330 +0330

طولانیه
نخوندم
ولی لایک 👍

1 ❤️

851834
2022-01-06 06:50:05 +0330 +0330

خوب بجای اینکه سعی کنی به لهجه ایرانی داستان بنویسی و اینقدر فحش و توهین بشنوی، به زبون خودتون بنویس و توی تاپیک عنوان کن که به چه لهجه یا زبانی نوشته شده. مطمئن باش بعضی از هموطنات اینجا هستن و شاید کلی با نوشتت حال کنن. هر کیم حال نکنه اصلا نمیخونه.

2 ❤️

851886
2022-01-06 14:26:33 +0330 +0330

عزیزم نظرم انسانی که زنشه میزارم بارضایتش کوس بده بهترین انسان روی زمینه بشرطی که زنش بدون اجازه اش آب هم نخوره من شوهرم روخیلی دوس دارم ولی تاحالا بدون اجازه اش هیج کاری نکردم واکه اجازه میده درست حسابی لذت می برم ولی هیج کیری مزه کیرشوهرم رونمیده

1 ❤️

851896
2022-01-06 15:23:01 +0330 +0330

کصخل تو هنوز فرق لهجه و زبان رو نمیدونی؟ کیرم دهنت با ای نوشتنت کلا دو خط خوندم
کلا کیرم دهنت

1 ❤️

852131
2022-01-07 20:41:17 +0330 +0330

داستانت واقعی بود سند هم داره: کُسِ نَنَت بِ میمَنَت با تاجو تَخت سَلطَنَت، اینم سَنَد

0 ❤️

917064
2023-02-28 22:37:56 +0330 +0330

اخه کله سکسی
اخه کله کیری
اخه کیرم تو اون قیافه سه درچهارت
د اخه بنگی
تو اول برو اون لهجه افغانی کیریتو درست کن بعد بیا داستان بنویس ریدی تو زبون فارسی رفت مادر به خطا کیرم تو کس و کون زنت
هرچی افغانیه خودم از کون گاییدمشون
ببند با این داستانت جقی
اینقدر کس و شعر نوشی که گوز در کونم گره خورد لاشی دیگه نیمتونم بوگوزم کله کیری ننویس دیگه

0 ❤️