سکس عاشقانه با رفیقم حنا

1400/04/26

سلام !
بعد از مدت ها بالاخره موفق شد یواشکی بیاد خونه ی ما
آخه فقط ۱۴ سالش بود و خانواده ی خیلی سخت گیری داشت
منم اون روز خونه تنها بودم .
اول که اومد یکی دو ساعتی حرف زدیم …
همونطور که مشغول حرف و غر زدن و حسادت کردن بود بهش نزدیک شدم
و هودیشو از تنش در آوردم .
خیلی بامزه بود. بهش گفتم : حنا من خیلی دوست دارم … میشه ؟
خندید و با اکراه گفت : چیییییییی ؟؟؟
موهاشو از جلوی صورتش کنار زدم و گفتم میشه سینه هاتو ببینم؟؟؟؟
حنا خیلی حسود و انحصور طلب بود
از وقتی باهاش رفیق شده بودم همه ی اطرافینمو گذاشته بودم کنار
از طرفی چون چهار سال از من کوچیک تر بود هرچی میگفتم بدون فکر قبول میکرد .
وقتی گفتم میخام سینه هاتو ببینم خندید …
منم لبامو گذاشتم روی چشماش و سعی کردم قربون صدق برم . یه دستمو گذاشتم روی سینش از روی سوتین و یه دستمو گذاشتم دور گردنش
دیگه صدای حرفهاش قطع شد
فهمیدم بدنش شل شده .
یواش از جام بلند شدم و بهش گفتم بریم رو تخت .
میخندید فقط !
انگار نمیدونست چه بلایی قراره سرش بیاد
نشوندمش لبه ی تخت و سوتینشو در آوردم
اولش یکم صداشو نازک کرد و جیغ کشید اما بعد با اخم من خودشو جمع و جور کرد.
نشستم رو زمین سرمو گذاشتم رو سینه اش
با زبونم نوک سینشو لیس زدم
خودشو عقب کشید و گفت الهام آجی …
گفتم دور صدات بگردم …
بزار کارمو بکنم .
بعد از چند ثانیه حس کردم خیلی تحریک شده
درازش کردم رو تخت و رو دستم خوابوندمش . دستمو گذاشتم رو سینه هاش و یواش یواش براش میمالوندم .
صدای آه و آه یواش ازش میومد …
بهش گفتم دوستم داری ؟
گفت مثل همیشه
گفتم پس شلوارتم …
حرفمو قطع کرد و گفت : هرچی تو بگی
شلوار و شورتشو در آوردم و خوب به کس کوچولوش نگاه کردم .
دیدم چشماش بدجوری بهم خیره شده …
خندیدم و انگشت وسطمو کشیدم رو لباش
بهم ثابت شده بود همه جورع دوستم داره که حاضر شده جلوی من لخت بشه .
پاهاشو بهم قفل کرده بود انگار خجالت میکشید . یکم لباشو بوسیدم و با شیطنت گفتم که یه تار موهاشم به کسی نمیدم
خیلی ذوق کرده بود . چون خیلی حسود بود و از اینکه من رفیق های دیگه ای هم دارم دلخور میشد
حاضر بود هرکاری بکنه تا مال من بشه .
پاهاشو باز کردم و انگشتمو کشیدم روش …
اول یه آه بلند کشید که صداش هم لرزید
خم شدم و لبامو گذاشتم رو کسش … یهو دیدم صداش در اومد گفت الهاممم آجی آھ آییی جون حنا دیگه اینو نه…
من …
من
آه الهاممممم ووییی
اوه
سرمو آوردم بالا گفتم چتهههههه خانم کوچولو
من که فقط دارم لیس میزنم
دستاشو گذاشت رو صورتش
فهمیدم دردش نگرفته فقط خجالت کشیده .
زبونمو روی چوچولش میچرخوندمو اونم کمرشو هی بلند و میکرد و یواش یواش صدای ناله اش به گوشم میرسید
زبونمو آروم بردم داخلش . اولش صداش قطع شد اما بعد یه آه بلند کشید و گفت خیلی میخوامت الهام .
خوشحال بودم که رفاقتو در حقش تمام کرده بودم باعث شده بودم به لذت برسه . از جام بلند شدم . انگشتمو گذاشتم روی چوچولش و باهاش بازی کردم . حنا چشاشو بسته بود و فقط با لبخند آه میکشید .
انگشت وسطمو گذاشتم روی سوراخش
و بردم داخل … دستمو چسبیده بود و نگاهش منتظر بود
دوست داشت سریع تر براش تلنبه بزنم
اما من عاشق نگاه مستش بودم و تا چند دقیقه انگشتمو تو کسش بدون حرکت نگه داشتم .
پاهاش باز بود و انگشت منم وسط کسش بود
با دستاش رو تختی رو چسبیده بود و نگاه منتظرش خیره شده بود به دستای من .
صداش کردم و گفتم . از لحظه ای که آبت بیاد دیگه فقط مال منی
حق حرف زدن با هیچ دختر و پسریو بدون اجازه من نداری .
رفیق کیلو چنده ؟ تا تهش عروسک منی ! خیلی میخوامت ماه کوچولو

خندید گفت امشب یه کاری کردی دیوونت بشم
انگشتمو در آوردم و دوباره با شتاب بردم توو
هی ای کارو تکرار کردم دیدم دماغش قرمز شده ، فهمیدم داره گریه اش میگیره ولی چون میدونستم از شدت هیجان و لذت اینجوری شده توجهی نکردم .
انگشتمو تو کسش چرخوندم و آهش بلند تر شد
اصلا نمیگفت یواش فقط اه میکشید و چشماشو میبست
یکی دیگه از انگشتامم بردم تو و تند تند عقب جلو کردم … میخندید و آه میکشید . سرعتمو تند کردم
انقدر تند که دیگه صدای ضربه های دستمو کسش کل اتاقو پر کرده بود
چشماشو رو هم فشار میداد و به رو تختی چنگ میزد . دیوونه ی صدای ناله هاش شده بودم .
چند دقیقه بعد پاهاش لرزید و آبش ریخت …
خیلی بی حال شد و حتی چشم هاشم باز نکرد .
براش یه لیوان آب آوردم و یه نفس خورد . اما باز بی حال افتاد رو تخت و پاهاشم همونجوری باز بود .
از اینکه آبشو بخورم متنفر بودم اما دستمال کاغذی آوردم و کسشو تمیز کردم .
شورتشو پاش کردم و رفتم کنارش خوابیدم .
سینه هاش خیلی کوچولو بودن . یه ویشکون ریز از نوک سینه هاش گرفتم که باعث شد جیییغ بکشه و خودشو لوس کنه .
از اینکه موفق شده بودم سینه هاشو بمالونم خوشحال بودم

نوشته: الهام


👍 14
👎 10
43601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

820544
2021-07-17 00:54:09 +0430 +0430

عالی 😍

1 ❤️

820552
2021-07-17 01:08:42 +0430 +0430

یه ذره هم بلند نشد 😒

1 ❤️

820644
2021-07-17 12:28:52 +0430 +0430

کصکش پدوفیلی

5 ❤️

820793
2021-07-18 01:19:09 +0430 +0430

نمی دونستم معیارِ خفنِ رفاقت لیسیدن کص طرفته :)))
هرکی گفته این روزا رفاقتا بوی شاش میده قطع به یقین پرتاب ۳ امتیازی زده!
کص شعر بود 👎🏻

2 ❤️

823693
2021-08-02 01:26:47 +0430 +0430

سلام اگه لطف کنید ایدی تل رو برا خانمم میخاستم تو خصوصی بدین

0 ❤️

825747
2021-08-12 11:59:01 +0430 +0430

در مورد چگونگی نگارش و یا واقعی بودن و نبودن داستان نظری نمیدم اما همانطور که دوستان عنوان کردن یه دخترچهارده ساله هنوز کودک حساب میشه و کلا سکس با یه کودک در تمام گشورهای دنیا غلطه و پیگرد قانونی داره حتی وقتی وارد همین‌سایت هم میشید میبینید که شرایط سنی مشخصی را عنوان کرده پس خواهشا اینکار را انجام‌ ندید و حالا اگر به هرصورت مرتکب این عمل شدید اونو به عنوان‌تجربه برای دیگران بازگونکنید

0 ❤️