سکس عجیب با خاله داف

1400/07/23

سلام دوستان اسم من سام است(مستعار)این خاطره مال شهریور ۱۴۰۰ است .خالم من اسمش معصومه هسش(مستعار) .تو سن ۱۸ سالگی بر خلاف خواسته خودش ازدواج کرد و همیشه تو زندگیشون جنگ و دعوا جزوی از روزمرگی شون بودچون طبقه پایین ما میشستند و بابا بزرگ کادو ازدواج بهشون داده بود .خالم ۴ سال بعد ازدواج تنش وارش فهمید که شوهر جانش اعتیاد شدیدی به شیشه پیدا کرده و قبل از همه با پدر شوهرش حرف زد تایه شانس برای ادامه زندگی به امیر شوهر جان بده چون ازش دوتا بچه دختر داشت .امیر به کمپ بردن امد و دوباره بعد ۳ ماه شروع کرد به کشیدن که ایندفعه خاله جان تصمیم به طلاق گرفت و مهرش رو بخشید که آقا طلاقش داد و بچه ها هم پیش خاله موندن و امیر صلاحیت نگهداری ازشون نداشت.خو میرم سر اصل مطلب اول من چون از ۷ سالگی ورزش میکردم الان که ۱۸ سالمه بدن خشک و ماهیچه ای دارم البته از رو لباس معلوم نیس چون لاغر هسم و قدم بلنده ۱۸۶ سانت و قیافه ام معمولی و تیپم بجاش خوبه که کمبود قیافه ام یدک میکشه و خاله معصوم هم سینه هاش ۷۰ و بادکنکی هسش و توپره (نه چاق نه لاغر) کمرش باریکه چون بدنسازی حرفه ای میره با دوره و … و طی ورزش های طولاتی تونسته گودی کمرش زیاد کنه که کون مبارکش یکم قیافه بگیره خلاصه از نظر من یه کیس تمام عیار بودش.یه شب که اواسط شهریور بود بهم زنگ زد (سلام خوبی خاله
مرسی خاله جان
امشب برو خونه من زهرا دختر ۳ ساله اش در باز میکنه پیششون بمون تا بیام دیر میام
برا چی دیر بیای (اصلا سابقه نداشت که از ۱۰ بیشتر بیرون بمونه)
تولد دوستمه امشب یه خورده دیر میام .
باشه خاله جان .
منو خالم باهم رفیقم و تو جریان کاراش بودم ۳ رفیق داشت که خیلی وقت میگذروند باهاشون .وکلا با همینا بود .
در ضمن ارث خانوادگیه بابا بزرگ بین بچه ها پخش شده بود و خالم از سود پول بانکش و خیاطی کسب درامد میکرد.
اون شب حدود ساعت های ۲ یا ۳ بود که امد فک کرد منم خوابم و یواش و ازوم میومد اما پاشدم برم ازش خدافظی کنم برم بالا که دیدم تلو تلو میخوره فهمیدم خیلی خورده بیش از حد معمول همیشگی که رفتم جلوش
خاله جان مثل اینکه امشب زدی به دریا
اره عزیزم تولد دوستم بود دیگه ۱ شب هزار شب نمیشه
اوکی حالت میزونه من برم بالا یا نه؟
راسش بمونی بهتره اخه اصلا حالم خوب نیس.
باش پس دستت بده بریم بزارمت رو تخت.
بردمش تو اتاق میخاستم بیام بیرون که گفت
کجا بیا اینجا بینم من نمیتونم لباسام عوض کنم کمکم کن.
رفتم لباسش یه تیکه بود و زیپش که باز کردم واستادم تا خودش کمک کنه اخه زیرش فقط شورت و سوت بود اما گف
زود باش دیگه کلافه شدم انقد که این لباس تنگه و منم شونه هاش که آزاد کردم لباس کشیدم پایین تا اون موقع اینجوری ندیده بودمش یه سوتین مشکی اسفنجی بدون بند و یه شورت نخی قرمز بار اول بود که کون مبارکش میدیدم. تا حالا تصورش کرده بودم حتی موقع سکس با رلم بهش فک کرده بودم اما تا حالا همیچین اتفاقی نیوفتاده بود که بخام به فکر گاییدنش بیوفتم.
چند لحظه ای قفل بدنش بودم که گفت چیه ها ندیدی مگه تا حالا.
چرا چرا ولی خو تو رو که ندیدم
اخیه خوشت امد؟
امدم حرف بزنم که جمش کنم خوشو پرت کرد رو تخت .
خالم من تو پذیراییم چیزی خواستی یا کار داشتی صدام کن.
مرسی عزیزم برو بخواب .
هنوز به در اتاق نرسیده بودم که صدام کرد
سام یه زحمت دیگه هم میکشی
جونم خاله بگو
یکم ماساژام میدی ؟
ماساژاش هم میدادم گاهی اوقات اما نه تو این شرایط.
مطمعتی خاله چیزی نمیپوشی؟
اییی ول کن حالا چیه مگه محرم منی دیگه ،لخت مادر زاد که نیسم زود باش دیگه
رفتم کنارش رو تخت شروع کردم به ماساژ دادن بدن سفت و تو پروش که کمی نگذشته بود بیا بالا بشین روم اینجوری نمیشه مثل همیشه باش دیگه اه اه یه شب دیگه .
منم که بدم نمیومد رفتم بالا و ماساژ دادم و تموم که شد (خودش گف بسه)
بلند شدم برم کع یهو پاشد دستم گرفت یه بوس از سرم کرد و گف مرسی که هستی.
تو همین حال که کیر منم داشت میترکید و از رو شلوارک داد میزد خالم گف.
خوبه هنوز کاری نکردی چه خبرشه رلت بهت نداده که رو من راس کردی
اولا خاله جان نیمه لختی و ماساژت هم که دادم و روتم نشستم
دوما ۱ ماهه سینگلم و اوضاعش خرابه
و سوما …
خوب حالا پرو نشو برو بخواب
اونشب که خوابید رفتم در باز کردم رفتم تو اتاق و مطمعن شدم غرق خوابه یه جلق تو اتاقش زدم و بدبختانه ابمم که پاشید تو کف اتاقش و با زحمت پاک کردم که بیدار نشه ‌.
امدم بخوابم فک کردم که امشب چقو عوضی بازی در اوردم و عذاب وجدان بعد جلق یقم گرفت و حالم گرفته شد.
موقعی که بیدار شدم ساعت ۱۲ ظهر بود .
دیدمش سر حال شده و مثل همیشه خوشگل کرده (همیشه آرایش ملایم و با ست بدنسازی تو خونه میگرده!) صبحانه داد و گف برو خونتون کارتو بکن بیا پایین امشب میخام بابت دیشب ازت تشکر کنم.
منم که کلا فکر دیشب نمیکردم دیگه رفتم بالا و حموم و کارام انجام دادم حدود ساعت ۹ رفتم پایین .
دیدم شام درست کرده و یه سفره پهن کرده پر مخلفات سفره مشروب بود.
گف بشین بیام رف تو آشپزخونه با یه شیشه پلمپ و پیک امد .
گف اینم تشکر امشب تو بخور من هواتو دارم .
خوردیم و خوردیم اما اون بیشتر از من میخورد تا وقتی که درست مست شدیم و گف بسه دیگه یه جوری نشه نتونیم واستیم .
سفره رو جم نکردیم گف بشین تلویزیون روشن کن تا فیلم ببینم منم الان میام.
رف سرویس وقتی برگشت امد کنارم نشست و کنترل گرف و صدا رو برید و شروع کرد بی مقدمه و هیچی به حرف زدن(رو مبل به سمت من چهار زانو نشت) سام خاله جان میخام دردو دل کنم .
جونم خاله بگو
میدونی که الا نزدیک ۲ ماهه طلاق گرفتم و با هیچ مردی هم نبودم .
منم کمکم داش دوهزاریم جا میوفتاد که چه خبره (اخه تا حالا باهم نخورده بودیم) قند تو دلم اب میشد و کیرم داش راس میشد.
اره خلاصه رابطه نداشتم و فقط با اتنا (دوست لزبینش) لز میکردم اونم از رو اجبار چون دوست نداشتم با کسی رابطه داشته باشم.
خاله جان حالت خوبه اخه تا حالا راجب این مساعل…
اره گوش کن و بزار حرفم تموم شه الا تو سینگلی و منم همینطور
جفتمونم بالغ و جونیم و شهوتی بیا بهم کمک کنیم .تو منو ارضا میکنی من تو رو .
منم که کاملا مست بودم چند ثانیه ای ساکت شدم و بدون حرفی و یا چیزی لبام رو انداختم رو لباش که یهو کشید عقب واسا واسا
با خودم گفتم خاک تو سر جلقی کس ندیده ات کنم منظورش اشتب برداشت کردی اخه مانعی نبود که بخاد چیزی بگه که
گفتم چیشد کار اشتباهی کردم منظورت چیز دیگه بود!؟
نه نه دقیقا همینو میخاستن اما.
اما چی ؟
اجازه بدی میگم!
باشه ببخشید بفرما فقط زود دارم میترکم
خو منم دارم اتیش میگریم اما بچه ها یه وقت نبینن .
وقتی شنیدم یه نفس راحت کشیدم گفتم میخای تا بسترمون بقلت کنم
عجب درست کردی برو توی اتاق تا کارتون بزارم براشون میام.
فاطمه که خواب بود و زهرا رو نشوند مای تلویزیون و امد تو اتاق که با صحنه ای عجیب روبه رو شد لخت شده بودم و درو که قفل کرد پیچیدم به هم و شروع کردیم به لب خوردن و اروم رفتم رو گردنش داشم میخوردم که هلم داد رو تخت و افتاد به جون کیرم گف مال تو خیلی کلفت تره از امیر ولی قدش ۱ یا ۲ سانت کوچیک تره یکم که خورد و داشت ابم میومد (تاخیری نزه بودم و۱ ماهم سکس نداشتم کمرم فوق العاده ضعیف بود)پاشدم درازش کردم رو تخت و پلیورش در ادرم سوتین بنفش طوریش هم در اوردم و رنگ پوست گندمیش نوک سینه های قهوه ای روشنش دیدم با حرص یکیو میخورم یکو با دست فشار میدادم حالم دست خودم نبود گاز میگرفتم لیس میزدم تا وقتی صداش در امد ولی بلند نمیکرد که یه وقت زهرا نشنوه و حرص رو سر موهام و پشتم خالی میکرد.خیس بود قرنز شده بود و چشاش سر جاش نبود
اتاق بوی الکل و عطر VIP 212 خاله پر کرده بود
سام پایین پایین برو پایین که شیر اب باز شده اول شلوارک در اوردم و اونجا فهمیدم ست پوشیده شورت طوری پاهاش داد بالا در اوردم و بوی کس خیسش هم رسید بهم(یه بوی خاصی داره میدونید چی میگم)
خیس و داغ بود کسش دل میزد دهنم تا جایی که میتونستم باز کردم و کسش تو دهنم کردم و شرول کردم به خوردن و با دستم سولاخ کونشون باز میکردم .
عجیب تنگ بود (بعدش گف امیر زود انزال بوده و به عقب نمیکشیده کارش شاید ماهی ۱ بار) کسش گاز میگرفتم چوچولاش لیس میزم کسش یه کم تیرگی داشت اما صاف صاف بود لیزر کرده بود خلی خوب بود
داشتم میخوردم که ماشد و داگ کرد رو تخت امدم بالاخره بکنم اون کون گندمی نازشو گف
خشکه عوضی میخاستم توف بندازم گف
بلیس خاله جان بلیس خیس کن زود
خم شدم بلیسم(کونو رلام نمیلیسیدم اخه بوی بدی نسبت به کس داشت)
دیدیم بویی غیر صابون انار خس نمیکنم که افتادم به جون سولاخ
کونش حسابی خیس که شد جوری خوردم و زبون زدن که اب دهنم از لای پاش راه افتاده بود
بسه بکن دیگه کیر کلفتت بکن تو اما اروم کونم خیلی تنگه
اروم سرش فرستادم داخل اما ۲ دفعه سر خورد خورد خیلی لیز شده شده بود
گفتم خاله ۱ ۲ و ۳ رو نگفتم و رو دو تا ته فشار دادم با دستش جلو دهش گرف و ملافه تختش رو چنگ انداخت و چند لحظه صبر کردم یه بالش زیر دهنش گذاش و داد میزد و با دستاش عقب و جلوم میکرد و دردش که به لذت تبدیل شد کف تلنبه بزن
شروع کردم به زدنبا سرعت بالا نمیزدم اخه زیر ۵ دیقه چپه میشدم
یه ۱۰ دیقه ای از کون کردمش و بعدش بگردونمش پاهاش دادم بالا و رو شونم گذاشتم از کس شروع به وردن کردم و زیر ۷ دیقه ابم داشت میومد که قبلش اب خاله جان اود و به ارگاسم رسید فشار و داغی ابش خیلی تحریکم طوری‌که بعد ۵ تا تلنبه صدام در امد
داره نیاد رو شکمت بریزم خاله جون
نه نه قرص خوردم داخل بریز
تو کسش خالی کردم و روش افتادم نا نداشتم کیرم از تو در بیارم جوری که داخلش خوابید خاله لباس پوشید و رف پیش زهرا که خواب افتاده بود بردمش تو اتاق و
بعد یک دست دیگه هم سکس کردیم و تا ۱ ظهر شنبه خواب بودیم .
جوری که زهرا فاطمه رو صبح برداشته بود برده بود بالا.
هنوز که ۲۱ مهره هفته ای دو بار سکس میکنیم و رل زدیم باهام😑😁
و به نظر خودش میخایم ۱ شب اتنا رو هم به اتاقمون دعوت کنیم و اگر اوکی شد براتون مینویسم.
این داستان راست هسش و فوحش ندین منم میخاستم تجربه ام بنویسم و چون پسند نمیکنید دلیل نمیشه من جلقی باشم و …؛

نوشته: سام


👍 34
👎 20
236001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

837527
2021-10-15 01:10:21 +0330 +0330

ریدم به داستان مزخرف کله خرابت پسره بیسواد و خاله کلفت بی کلاست ریدی ننویس

3 ❤️

837534
2021-10-15 01:21:18 +0330 +0330

بد نبود تا حدودی

0 ❤️

837546
2021-10-15 01:52:22 +0330 +0330

آهای شنبه تویی؟اینهمه غلط املایی و لهجه افغانی از ترس این بود که یکدفعه طالبان بریزه سرت یا طبق معمول یک دستی تایپ کردی و موقع تایپ جق میزدی؟
بچه کونی از زبان فالگیرهای تلویزیون داستان نوشتی:آقا فالت بگیرم!!!

3 ❤️

837547
2021-10-15 01:54:59 +0330 +0330

اونی که خودشو زیاد توصیف میکنه شبیه پوست پشمالوی خایه هستش . از توهمات جق زیاد اینطوری شعر میگه

0 ❤️

837550
2021-10-15 02:13:07 +0330 +0330

تموم شد؟

خیلی تاثیر گذار بود

1 ❤️

837568
2021-10-15 04:10:30 +0330 +0330

راست یا دروغش مهم نیست
فشنگ بود

0 ❤️

837573
2021-10-15 05:18:26 +0330 +0330

حتما قبلش برا کیر بابات قرص می‌خورده
اسکل خالت جندس کاندوم بزن به گا نری

1 ❤️

837579
2021-10-15 07:27:37 +0330 +0330

شهریور پلیور…
مشروب با پلیور…
بنظرتون با چی خودمو بکشم 😁

1 ❤️

837608
2021-10-15 11:53:56 +0330 +0330

وقتی ینقلی از دوقوز اباد جفلا با وی پی ان و اینترنت اشنا میشه!
همون دو خط اولتو که خوندم سرم درد گرفت.

0 ❤️

837622
2021-10-15 17:07:53 +0330 +0330

۷دقیقه؛چه آمار دقیقم داری 😒

0 ❤️

837628
2021-10-15 18:03:43 +0330 +0330

واقعا بدترین داستان بود

1 ❤️

837629
2021-10-15 18:16:48 +0330 +0330

میخوایین اتنا روهم دعوت کنین؟!!!
ریدم تو تک تک سلولهای خاکستری مغزت ملجوق

0 ❤️

837642
2021-10-15 20:27:13 +0330 +0330

آفرین
کردنی رو باید کرد
هیچ فرقی هم نداره که کی باشه

0 ❤️

837647
2021-10-15 21:27:38 +0330 +0330

هر چی ورزشکار کلفته ریخته تو شهوانی، یه آدم با کیر عادی و قیافه معمولی پیدا نمیشه؟ یارو میبینه داره کس و شعر تخیل میکنه، میگه بزار کیر خودمم دو برابر کنم

1 ❤️

837655
2021-10-15 23:48:18 +0330 +0330

قبلا مقدمات سکس آبمیوه و قلیون بود، الان شده ماساژ

1 ❤️

837657
2021-10-16 00:00:59 +0330 +0330

خوب بود اما نوشتنت خیلی اماتور بود بیشتر بنویسی بهتر هم میشه.

0 ❤️

837660
2021-10-16 00:07:00 +0330 +0330

سامی جون کونی محل خیلی باحالی شوهر خاله فقط تو رو میکرد یا مامیت بهش میداد

0 ❤️

837733
2021-10-16 08:58:07 +0330 +0330

چرا همتون اقلا تو اقوامتون چن تا بده دارید و ما هیچی گیرمون نمیاد؟
نمیخواید کیرتون رو از خاله هاتون بکشید بیرون؟

0 ❤️

837748
2021-10-16 10:15:47 +0330 +0330

دوهزاری نه شلسکول
دوزاری
یه سکه ای بود زمان بچگی من که باهاش تلفن میزدیم، ازین تلفن سکه ای ها، دوزاری یعنی سکه ی دو ریالی

0 ❤️

837762
2021-10-16 12:24:47 +0330 +0330

کرنومتر هم داشتی ؟
تو تمام مراحل دقیقه ها رو هم کامل ذکر کردی ؟
خوب نبود ؛
موفق باشی

0 ❤️

837764
2021-10-16 13:00:54 +0330 +0330

سلام
وقتتون بخیر
متوجه نمیشم.
چرا اینهمه تاکید،
که
اسمها مستعاره!!!
اگه نگین مستعاره،
فکرمیکنیم واقعیه!
و
نوشتتون خیلی ایراد داشت.
گذشته از غلطهای نگارشی.
(خالم من اسمش معصومه هستش)!!!
اسم خالم معصومه هست.
لطف کنین
بیخودی دست به قلم نشین.
باور کنین،
اگه ننویسین
کسی نمیگه چرا چیزی ننوشتین جونم!
💅💅💅💅💅💅💅

1 ❤️

837824
2021-10-16 22:11:06 +0330 +0330

کونی جغی تو که سواد نوشتن نداری گوه میخوری تراوشات ذهن بیمار جغیتو با اون خاله مادرکس دت میاری واسه ما …

0 ❤️

837877
2021-10-17 01:53:23 +0330 +0330

اگه خالی نبندی خوبه

0 ❤️

838293
2021-10-19 16:19:41 +0330 +0330

حالا خاله تو کردی قبول بگو ببینم ۷ سالگی چند کیلو پرس میزدی عمو حتما سنگین زدی هالتر رفته تو کونت اینقدر کس میگی

0 ❤️

838324
2021-10-19 23:38:07 +0330 +0330

چرت نوشته بودی

بچه‌ها رو یادت می‌رفت فیلم سوپر می‌ذاشتی یادت میومد کارتون می‌ذاشتی

0 ❤️

860119
2022-02-19 22:31:59 +0330 +0330

یه تیکشه خوشم اومد اونجایی که عرق خوردی هیچکس جلو دارت نیست درست مثل من

0 ❤️

879417
2022-06-14 10:18:27 +0430 +0430

اخه کیرم تو اون مغز کوس بینت،ادمی که زیادی مست کنه بو میفهمه ،درضمن خالت جنده ی شهر نو هستش همیشه قبل دادن قرصاشو میخوره ،اوسگل

0 ❤️