سکس عجیب با خاله (۲)

1401/03/22

...قسمت قبل

سلام خوب قسمت قبل داستان رو میتونید در سایت ببینید من با اونایی که فوش دادن کار ندارم ولی از کسایی که حمایت کردن بسیار ممنونم .
.
خوب بعد اون ماجرا من کونم بد جر خورده بود و حتی دستشویی رفتن برام سخت بود حدود دوهفته ریحون ،نگینم خیلی کاریم نداشتن چون میدونستم زیاده روی کردن هم اونا هم من این دوهفته فقط کس لیسی ریحون میکردمو برا نگین ساک میزدم خوب سخت بود چون من فقط از کون دیگه ارضا میشدم و دودولمم که همیشه تو چستیتی بود دیگه ،خلاصه یه شب خیلی بهم فشار اومد دیگه رفتم دیدم ریحون ،نگین هیچ کدوم نیستن تو این دوهفته شیوه هم نکرده بودم سریع رفتم حموم و همون مقدار کمم زدم لخت کونمم حسابی تمیز کردم اومدم بیرون نگین برگشته بود اما خاله ریحون نه نگین تا منو دید یه جون گفت اومدم سراغم منم مقاومتی نداشتم اونم مراقب بود اول با انگشت هم چرب کردش با وازیلین هم کم کم سوراخمو باز کرد ولی تا کیرش رفت تو یه لرزشی کل بدنمو گرفت همون لحظه ریحون اومد تو خونه اولش ترسید اومد طرف ما که دید من حالم میزون نیست انگار ارضا شدم ولی آبم نیومده بود جفتشون تعجب کرده بودن ریحون اومد گفت: خوبی عزیزم ها تو الان مثل یه زن ارضاء شدی 😂 فکر میکردم بعد اون شب دیگه دوست نداری کون بدی حتی میخواستم چستیتی تو باز کنم😅.
بعدشم یکی زد رو کونمو به نگین گفت این دختر خوب بکن تا من بیام نگینم دوباره شروع کرد منم آبم یواش یواش از سر دودولمم میومد پایین تا ریحون اومد ریحون خوابید رو منو نگین یه تلمبه تو من میزد یکی تو کس خاله ریحون صدا هممون در اومده بود که من ارضا شدم.
یه دفعه زنگ خونه زده شد من که حتی حال نداشتم بعد دوهفته اون همه آب ازم خالی شده بود یه دفعه نگینو ریحون سریع افتادن جمع کردن من و وسایل با هم میگفتن خاک تو سرت بچه با من بودن مثلا 😅
مثل این که یکی از رفیقاشونو با دوست پسرش دعوت کرده بودن ولی منو که دیده بودن یادشون رفته خلاصه نگین منو برداشت برد تو اتاق دونفره و همون‌جوری لخت رو تخت ول کرد منم که حتی نمی‌تونستم پتو بکشم رو خودم ولی درو بست نگین .خلاصه شراره با دوست پسرش حامد اومدن تو خونه شنیده بودم نگین تو کف حامده چون خیلی بچه خوشگله ولی خوب من تا حالا ندیده بودمشون .خلاصه اون دوتا اومدن داخل نگینو ریحون هر دوتا لباس راحتی پوشیده بودن البته اینارو همرو بعد فهمیدم چون اون لحظه بیهوش بودم اینارم ریحون بهم گفته.خلاصه یه بیست دقیقه که حرف میزنن شراره حوصلش سر می‌ره ریحون نگینم میرم آشپزخونه تا به چیزی درست کنن شراره بلند میشه خودرو ببینه که یه دفعه میاد تو اتاق دونفره تا منو میبینه اول تعجب می‌کنه ولی یواش می‌ره حامدو صدا می‌کنه جوری که نگینو ریحون نفهمن حامد میاد تا چستیتی منو میبینه یه جون میگه یه دستی بهش می‌کشه یه دستم به کونم میزنه منم ناخودآگاه گفتم .ریحون نکن دیگه نمیتونم درد می‌کنه سوراخم که حامدو شراره میزنن زیر خنده نگینو ریحون سریع خودشونو میرسونن و منم که از صدا خندشون فقط چشمم باز کردم و حامدو دیدم واقعا عجب چیزی بود موهای بور ،چشما آبی ،بدن سفید. و بی مو ولی خوب از ترس چیزی نگفتم ولی ریحون ،نگین کلی با شراره ،حامد دعوا کردن که شراره گفت اول فکر کردم دوست پسرتونه ولی انگار کونیتونه😂 که ریحون ناراحت شد گفت :شراره حرف دهنتو بفهم اون عزیز ترین کسمه فهمیدی خلاصه حامدو نگین جلوشونو گرفتن و نگینم ماجرا من رو براشون گفت حامد و شراره ام فقط میخندیدن البته بیشتر شراره.

ادامه دارد …

نوشته: علیرضا


👍 22
👎 11
155801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

878946
2022-06-12 00:59:29 +0430 +0430

هنوز ادامه داره؟ به قرآن نفهمیدم چی نوشتی.

2 ❤️

879235
2022-06-13 12:48:12 +0430 +0430

وایییی من عاشق پسرای بیبی بوی و سیسی ام. دلم میخواد با دیلدو بیوفتمبه کونشون روزی ده بار بکنمشون. مخصوصا اونایی که از کون ارضا میشنن


879653
2022-06-15 11:24:39 +0430 +0430

ادامش ومیخواممم

2 ❤️

883613
2022-07-07 12:21:18 +0430 +0430

لطفا ادامش رو بزار 🥰

0 ❤️

901915
2022-11-07 16:31:21 +0330 +0330

داستانت قشنگه ولی خیلی کوتاهه

0 ❤️

914312
2023-02-09 03:12:46 +0330 +0330

ادامه نداره؟

0 ❤️