سکس من با دختر فمینیست دانشکده

1397/11/14

سلام. من یک بسیجی هستم. یعنی بودم. اگرچه هنوز هم دلم به سمت معنویاته ولی سکس با قدرت افسونگریش جوری منو در خودش فرو برده که راه توبه واسم بسته است. نه اینکه از توبه نا امید باشم…نه… واسه اینکه فعلا نمی خوام توبه کنم. اما می خوام اعتراف کنم.
سر کلاس تاریخ هنر بودیم که یه دختر با سویشرت و موهای کوتاه اومد داخل کلاس. قد بلندی داشت سینه هاشم سایز متوسط بود. من نمیشناختمش اصلا همیشه تو دانشگاه جلو دخترا سرم پایین بود و استغفرالله استغفرالله می کردم. ولی این دختر تا توی کلاس بوی عطرش پیچید یه جوری شدم. به دوستم محمد گفتم این دختره کیه؟ محمد گفت همکلاسیمونه دیوونه . تازه دوزاریم جا افتاد دختره کی هست. اسمش آیدا بود. از این دخترایی که فاز فمنیسیم و این کوس و شعرا رو دارن و موهاشونو کوتاه کوتاه می کنن.
استاد درس دادن رو شروع کرده بود و دوباره تاریخ هنر تخمی ای که سه سال توی سرمون فرو کرده بودن رو میخوندیم. یه دفعه آیدا از جاش بلند شد و به استاد گفت : «استاد… تا کی ما باید تاریخ زندگی داوینچی و رامبرانت و پیکاسو رو حفظ کنیم؟… چرا توی تاریخ هنر سخنی از زنان هنرمند نیومده؟ چرا سیر تاریخی هگل داره ما زن هارو سرکوب میکنه ؟ چرا ما هنرمند زن، یا فیلسوف زن نداریم؟ »
استادمون کپ کرده بود. منم کپ کردم. آیدا شجاعت وصف ناپذیری داشت. شجاعتش منو یاد حضرت زینب تو صحرای کربلا انداخت. نمی دونم شاید همین خوانش مذهبی من از آیدا باعث شد بهش علاقه مند بشم. از اون روز کیرم راست شده بود . سه روز پشت سرهم روزه گرفتم ولی کیرم نمی خوابید. نماز شب خوندم ، سفر مشهد رفتم ولی بازم فکر آیدا از توسرم بیرون نمی رفت. تصمیم گرفتم هرجور شده حتی اگه شده باهاش سکس کنم. قصد ازدواج هم باهاش داشتم اما اگه خودمم می خواستم پدر مادرم که مذهبی بودن راضی نمی شدن.
دلم زدم به دریا رفتم که باهاش صحبت کنم. یه روز سرد زمستونی جلو در دانشکده نشسته بودم که آیدا اومد. پا شدم رفتم پیشش گفتم سلام. گفت سلام… به پته پته افتاده بودم گفتم من از شما … که یه دفعه دیدم مسئول نهاد رهبری دانشگاه داره از اونجا رد میشه. گفتم حجابتون… حجابتون… که بعد رفتم عقب و کلی خجالت کشیدم. خیلی ضایع شد. رفتم بیرون دانشگاه و سریع سیگار کشیدم. خیلی بگایی شده بود اما کیرم همونجا بازم راست مونده بود. من از خجالت داشتم می مردم ولی بازم کیرم کوس می خواست. تازه اونم فقط کوس آیدا. اما دیگه آبروم رفته بود . به دختری که فاز آزادی زنان و حقوق زن داره گفتم حجابش رو درست کنه. اینکه کیر من دیگه عمرا بتونه کوس آیدا رو ببینه، حقیقتی بود که من باور کردم اما کیرم نه. همینطور راست مونده بود. که یه دفعه معجزه شد. دیدم آیدا اومد تو خیابون اومد نزدیکم. سیگارش رو در آورد و روشن کرد وگفت به قیافت نمیاد سیگاری باشی. گفتم سیگاری نیستم ولی اعصابم داغون باشه می کشم. گفت چون مجبور شدی جلو رییس نهاد رهبری بهم تذکر حجاب بدی اعصابت خورد شد؟ گفتم آره . گفت آروم باش اون خودش آدم کثیفیه.
خیالم راحت شده بود. حالا دیگه اون سیگار دودش لذت بخش شده بود. دونفری با هم سیگار می کشیدیم و از علایقمون می گفتیم. واقعا جالب بود که تیپمون از زمین تا آسمون فرق داشت اما افکارمون رگه های نزدیکی به هم داشت. آیدا می گفت نظام لیبرال زن رو به یک کالا که ابژه پورنوگرافیه تبدیل کرده و من میگفتم تا مفهوم زن در چارچوب های تعریف شده از رسانه های توده ای هست که غالبا سرمایه گذاراهاش هالیوودی هستن .چاره ای جز این نمی مونه .
خلاصه سرتون رو درد نیارم . ما خیلی جذب همدیگه شده بودیم و توی دوهفته خیلی با هم صمیمی شدیم. لازم به گفتنش هم نیست که کیر من در تمام این مدت راست مونده بود. اما خونه اوکی نبود. به آیدا گفتم آیداجون حقیقتش می خوام لمست کنم. دستش آورد جلو. گفتم نه کلا می گم. خودش فهمید اما جالب بود اصلا پرخاش نکرد . گفت بریم خونه ما. گفتم نیم ساعت دیگه کلاس شروع میشه. گفت «ولش کن . این نظام آموزشی هم وسیله برای سرکوب امیال ما است.» سریع رفتیم سوار ماشین شدیم و به سمت قلهک حرکت کردیم. کیر من به اوج سفتی در یک ماهه اخیر رسیده بود. دوییدیم تا داخل خونه در رو بستیم. دیدیم ای دل غافل مامان آیدا خونه است. گفتم سلام. مادرش گفت سلام. آیدا گفت منتظر چی هستی بیا داخل اتاق. قشنگ کفم برید. مادرش چقدر اوکی بود! رفتیم داخل اتاق سریع لباسای همدیگر رو کندیم. ولی خوب بلد نبودم بند سوتینش رو باز کنم گرهش یه جوری شد آخر پاره کردم سوتینش رو.
چونان گرگی درنده لب هام به گردنش گره خوردن. بعد به پیشونیش رسیدم که بهشت گمشده بود … … وای وایی… کیر من جز این در تمام عمرم چه چیز دیگه ای می خواست. دیوانه وار همدیگر رو می بوسیدیم . دیگر نمی توانستم صبر کنم. بهشت با حوری هاش جلو چشمم پشیزی نمی ارزید وقتی آیدا برهنه و لخت با اندام دیوانه کننده اش جلوم ایستاده بود. روی تخت همدیگر رو بغل کردیم کیرم رو لای پاش گذاشتم که یه دفعه از جا پرید . گفتم چی شد گفت کیرت بزرگه باید ژل لوبریکانت بزنی. تمام کمد ها و کشو هاشو زیر و رو کرد. پیدا نشد. صدا زد مامان مامان ژل لوبریکانتم کو؟ مادرش داد زد تو آشپزخونه است رفت آورد دم در داد. یکم عصبی شده بودم که دوباره به شکاف قرار داده شده بین لای پاهاش نگاه کردم. گفتم سپاس برای خدای بلند مرتبه است که همچین شاهکاری رو خلق کرده. کوس آیدا هنر مطلق بود. هنر مصور ، هنر جلا یافته، هنر خفته در زیر آوارهای دوگانه بسیجی و لابالی گری. هنر از زمان پیدایشش مدیون تعادل شیار کوس آیدا بود. ژل را به آن شیار که از آن هنر الهی می ریخت، مالیدم. و کیرم را آرام در آن فرو بردم. کوسش چون غار ازازیل که عیسی مرده را از درون آن زنده کرده بود، می ماند . کوس آیدا گرم بود لیز بود . مثل یخی بود که داشت آب می شد اما گرم بود . شاهکار طبیعت بود. آه آن لمبر های زیبا چون هلال ماه شب چهاردهم خودنمایی می کرد. من زنده شده بودم با ریتم نفس نفس زدن آیدا کیرم را عقب جلو می کردم. وای آیدا شاهکار خدا بود. به اوج لذت رسیده بودم . و آبم داشت می آمد. آیدا گفت نقد پورنوگرافی به اینه که ارضا ی مردهارو نشون میده اما ارضای زن رو نه. آبت رو باید بریزی داخل کوسم. منم تا دسته کیرم را فرو بردم و آبم را داخل کوس آیدا ریختم. کنار هم دراز کشیدیم و همدیگر را درآغوش گرفتیم. دوباره از آیدا از جاش پرید رفت سراغ کمد و کشو ها. باز داد زد: مامان، مامان… قرص اورژانسیم کو؟ مادرش فریاد زد دیشب برش داشتم الان میارم. مادر آیدا هم اعجوبه ای بود. حالا اگه قسمت بشه داستان مادر آیدا رو هم میگم. آیدا رفت بیرون قرص بخوره. منم نشستم دستی بر سر کیرم کشیدم . انگار بعد از عمری جق زدن کیرم حسابی حال کرده بود. آیدا اومد و همدیگر رو بغل کردیم.
بعد از یک سال منو آیدا با هم ازدواج کردیم. الان آیدا محجبه شده و پدرمادرم خیلی باهاش خوب شدن. ماه عسل رفتیم کربلا و نزدیک بین الحرمین هتل گرفتیم. هر شب می کردمش و ثواب می بردم. از همون موقع هر دوتا مون تحصیلاتمون ادامه دادیم عضوهیئت علمی پژوهشگاه هنر اسلامی شدیم. هشت تا مقاله آی اس آی راجع به هنر فمینیستی در اسلام هم نوشتیم. از زندگیمون هم راضی هستیم. و من الله توفیق

نوشته: ال گرکو


👍 13
👎 42
50508 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

745710
2019-02-03 20:58:37 +0330 +0330

خط اولو خوندم خندم گرفت ولی جسارتا اخوی کیرم تو کونت در اون زمان بسیجی بودنت

3 ❤️

745713
2019-02-03 21:00:52 +0330 +0330

نمیدونم چی بگم واقعا…

0 ❤️

745724
2019-02-03 21:09:03 +0330 +0330

تا اونجا خوندم که به فمنیزم توهین کردی و خواستم بگم فاک یو

4 ❤️

745731
2019-02-03 21:14:42 +0330 +0330

کیر تو کونت با این داستان کیریت

2 ❤️

745733
2019-02-03 21:15:56 +0330 +0330

شوخی بود دیگه؟

0 ❤️

745736
2019-02-03 21:18:22 +0330 +0330

هنر فمینیستی در اسلام فقط همونجاش که فرمودن زن در حضور مرد غریبه بهتر است از پشت پرده و در حالی که انگشت به دهان فرو برده صحبت کند تا مبادا تار های ظریف صوتی اش موجبات ارگاسم های شدید مرد غریبه را فراهم اورد :دی


745742
2019-02-03 21:24:47 +0330 +0330

من پاراگراف اول خوندم

رييس ناحيه رو ببوس

2 ❤️

745749
2019-02-03 21:33:25 +0330 +0330

کپ کرده بودی یه تخم هم میذاشتی یباره

0 ❤️

745754
2019-02-03 21:43:18 +0330 +0330

حاجی خیلی خوب بود.دوساعته دارم میخندم.ازین داستانا بیشتر بنویسین روحمون شاد میشه
فقط اونجاش که تورو یاد حضرت زینب انداخت (dash)

4 ❤️

745758
2019-02-03 21:52:05 +0330 +0330

این چرا تو کتگوری طنز نیست؟
"کوس"شر خوبی بود :)))

1 ❤️

745766
2019-02-03 22:23:52 +0330 +0330

واااى واااى
بينظير بود داستانت. يكى از قشنگ ترين ها بود كه تو سايت خوندم. يك ساعته دارم ميخندم . نبوغت تو تركيب موضوعات به ظاهر بى ربط در غالب طنز تحسين برانگيز بود.
دمت گرم شبمونو ساختى .

6 ❤️

745768
2019-02-03 22:26:12 +0330 +0330

من تاحالا هیچ جا نظرندادم ولییییی کص کش خار کونی بچه کونی براچی درسومشقتو ول کردی اومدی تو این سایتا کص کش گمشو بروتا مادرتو صدا نکردم مارو کیر خودش فرز کرده بسیجی کونی

3 ❤️

745783
2019-02-04 01:20:55 +0330 +0330

نکیدونم منظورت طنز بود یا چی!
ولی مطمئنم جنسی که زمان نوشتن این داستان مصرف کرده بودی ناخالصیش زیاد بود
نظرم اینکه در اولین فرصت یه دکتر مغز و اعصاب بری
چون نشانه های آلزایمر رو دارم درون نوشته ات می بینم

2 ❤️

745788
2019-02-04 03:59:18 +0330 +0330

برادر تسبیح منو ندیدی؟

0 ❤️

745789
2019-02-04 04:02:45 +0330 +0330

طنز خوبی بود! اشکال داشت، اونم به خاطر اینکه معلوم بود تند تند و باعجله نوشتی. ولی من خوشم اومد.

از مقاله آی اس آی نوشتنت هم معلومه اهل درس و دانشگاهی.

1 ❤️

745796
2019-02-04 05:01:08 +0330 +0330

البته ناصر جان تعریف زنا فرق میکنه؟
زنا مربوط به متاهل هستش!
این یارو که متاهل نبوده؟

0 ❤️

745797
2019-02-04 05:54:47 +0330 +0330

غار ازازیل یک ساعت منو خندوند دمت کرم ولی نتونستم باهاش بجقم

1 ❤️

745801
2019-02-04 06:32:37 +0330 +0330
NA

بی بوته

0 ❤️

745806
2019-02-04 08:14:27 +0330 +0330

چونان گرگی درنده کیرم بر لب هایت گره خورد اخوی

0 ❤️

745811
2019-02-04 08:58:02 +0330 +0330

من همون اولشو خوندم اومدم اینجا بنویسم کیرم توی سردر بسیج و بیت رهبری و کون وکس تک تک بسیجای بیناموس
کس کشای کثیف

2 ❤️

745816
2019-02-04 10:09:30 +0330 +0330

خخخ وقتی گف چرا هنرمند های زن گمنام هستن کیرت شق شد ؟؟؟بعد یاد چی افتادی ؟؟؟ شاید من دقیق نخوندم‌… ؟
خدایا اشفع کل مرضانا

0 ❤️

745820
2019-02-04 10:27:42 +0330 +0330

ای کیرم اول توی دهن توی جقی بعدتوی کوس آیداومامانش کس کش مگه رفته بودی جنده خونه که دم به دقیقه یه چیزی نبودازمامانش میگرفت مخصوصااونجاکه گفت قرص رودیشب برداشته مامانش مشخصه هردوتاشون جنده هستن وترس بالااومدن شکم داشتن

0 ❤️

745826
2019-02-04 10:54:12 +0330 +0330
NA

کیرم یه راست تو اون مغر مرضیت کسکش بسیجی الاغ خر
چ وضعشه کم کم بسیج ها هم دست به کیر شدن جق میزنن

فردا پس فردا برادران سپا و ارتش و… هم عضو میشن

0 ❤️

745830
2019-02-04 11:52:21 +0330 +0330

خخخخخخ
برادرا و خواهرای گرامی فکر کنم ساندیس ایشون انگور بوده و چون تو گرما مونده الکل بهم زده و ایشون در کل تو فضا بودن

ای کیر تمام ساندیس خورای بیت عظما تو کونت

و ایضا کیر تمام بروبچه های شهوانی

زیارت قمبول ایهاالمجلوق

0 ❤️

745831
2019-02-04 11:54:59 +0330 +0330

نکنه تو با یوزارسیف نسبتی داری آیدا خانوم زلیخا وار بهت حال داده، برو کوس کش تو چه میدونی ثواب چیه اگه میدونستی میدادی آیدا رو بین الطلوعین تو بین الحرمین اعرااب های جوانمرد میکردن تا هم اونا حال کنن هم آیدای جندت باز خوبه نگفتی بعد ازدواج آیدا اسمشو به زینب تغییر داد،قشنگ معلومه یه کوسکش هیچی ندار از قصد این خزعبلاتو نوشته تا ملت به حسین و حسن و زینب فحش بدن،فحش بدن به من چه ایکاش با فحش دادن همه چی درست میشد،معذرت میخام برادر اگه بی ادبی کردم دیشب مامانتو و آبجیاتو بدجور گاییدم استفراغ… حلالم کن،این دخترای فمینیست هم مث پسرای گی هستن ومن الکیرالکفتین منا بچه های الشهوانی الچپ و الراست فی کون انتَ و فی کوس و کون انتِ

2 ❤️

745835
2019-02-04 12:21:45 +0330 +0330

سبک نگارشتت رو دوست داشتم خدایش هم چندجاش کلی خندیدم،بازم بنویس ولی جوری که به حقیقت نزدیک باشه

1 ❤️

745860
2019-02-04 16:05:01 +0330 +0330

معلومه تو هيئت خوب كونت گذاشتن

0 ❤️

745876
2019-02-04 20:13:01 +0330 +0330

ننویس, لعنتی دیگه ننویس???

0 ❤️

745880
2019-02-04 21:22:44 +0330 +0330

معامله شیخ حسن جوری قاضی شارع و الت طوسی در ماتحتت مدتها بود بسیجی اینو را افتابی نشده بود برخلاف عقایدم که فحش نمیدم اما اینبار عمامه عمام راحل تو ماتحتت پیپ ملوان زبل تو چفیت ریش پر خون حبیب ابن مظاهر وسط اون سوتین که نتونستی باز کنی و جفت خایه طفلان مسلم وسط نصف النهار قاچ کون پشموی ساندیسیت فقط خواستی فمینیست رو خراب کنی که تمام دیلدوهای حوثی های یمن وسط بصل النخاع اون زن قاطی کماندوت که با یه من سیبیل و چادر سعی کردی اپدیت جلوش بدی تقصیر شما نیست اخرش هر جکو جنده ای میشه زنتون که به صورت دختر های مردم سیلی بزنن کیر گوریل انگوری و مناره های بیت المقدس تو کونت که زنتم با زینب یکی کردی دیگه چی موند حوالت کنم کیر میمون فضانورد ماهواره امید هم تو اپاندیس اونی که تو رو رید و نزایید مادر اون پرستارم گاییدم که وقتی بدنیا اومدی گفت بچتون سالمه ?

3 ❤️

745883
2019-02-04 21:33:56 +0330 +0330

البته شماجقی بسیجی نیستین شما کونی بسیجی هستین وداستان از کون دادنت بگی بهتر تا بخاطر اینکه بگی ماهم اره یه زن جنده ومادرزن جنده برای خودت تجسم کنی کس مشنگ کیر فقط دیده

0 ❤️

745897
2019-02-04 22:13:22 +0330 +0330
NA

جمیع کیرهای موجود در بنیاد رویترز تامسون تو کس مادرت جقی کسمغز.

0 ❤️

745924
2019-02-04 23:00:49 +0330 +0330

اخوی فقط خواستم بهت بگم آلتم دهن اون فاطی زهرا و محمد و علی و روی لب تشنه ی حسینتون و مقام معظم عنتری و کل نوامیسش و نوامیس خودت. الت مبارکم توی دینت و تمام مقدساتت. در مورد داستان هم حتی فانتزی جالبی هم نبود باید اسم داستانو میزاشتی آرزوها و عقده های یک بسیجی. مزدور تاپاله و متوهم هم دیدیم هه هه

0 ❤️

746000
2019-02-05 07:30:23 +0330 +0330
NA

اخه ک سک ش جقی اخه کیرتو ک س ن ن ت جاکش این چیه نوشتی اول اینکه ریدم تو مذهبی بودنت گوه میخوری اینجایی دوم اینکه لاشی تخم حروم اسم خانوم زینب چرا میاری اینجا سوم اینکه برای من تیریپ بسیجی برمیداری برو تا نیومدم نکردمت کون بچه اسراییلی

0 ❤️

746069
2019-02-05 15:38:38 +0330 +0330

میسپارمت به دوستان تا زحمت لازم را از طرف من هم متقبل شوند.

0 ❤️

746095
2019-02-05 19:03:20 +0330 +0330

خودتو و زن جنده ایی که توصیف کردی با کیر رستمم گاییدم.خار هرچی بسیجی جرقی مثل تو سگ یهودی بگاد.

0 ❤️

746103
2019-02-05 19:45:47 +0330 +0330

اينا از اولش دست به كير و دست به جق بودن

0 ❤️

746116
2019-02-05 20:31:19 +0330 +0330

کیر تو مغز ساندیسیت کنن
ارزش نداره
چرت و پرت های یه ساندیس خور رو بخونم

0 ❤️

746140
2019-02-05 21:09:13 +0330 +0330

خاک تو سر بیشرفت کنم با این داستانت ناموسا کی تو رو ریده؟؟؟

0 ❤️

746219
2019-02-05 23:26:27 +0330 +0330

من خیلی کم میگم بد بود ولی داستان تو خیلی بد بود رفتی هم ننش حنده بود هم خودش و تمام ژل و کوسشعرا رو بلد بود زنتم شده و محجبه شده؟ فکر کنم تو مخت رو کیرته اگرم واقعی بود که درصدی اطمینان از واقعی بودنش ندارم بخاطر اینکه شما عوضی های اخوندی و قارچهای سیاهو سفید که ایرانو دست گرفتید هستی یه کلام اقا زاده ای و پول امثال مارو میریزی تو جیبات اینا به کنار اخه انگل جامعه اخه مغز کیری میگی بهشت و حوری بعد بردی کربلا؟ مردم میرن کربلا بینلحرمین رو لبس میزنن که حسین شفاشون بده بعد بردیش هتل و کردیش؟ اونم هرشب؟ نه دیگه واقعا واقعا کیرم تو نوک ممه های ننه و ابجیاتو زن جندت که از جندگیش به قول خودت اعتراف کردی یه جنده رو گرفتی ای ری دم به دهن ننت

0 ❤️

746220
2019-02-05 23:36:49 +0330 +0330

من تاجایی که بتونم فحش نمیدم ولی تا نصف کسشعری که نوشتی خوندم ریدی تو اعصابم و تصمیم گرفتم بگم کیر تموم پسرای شهوانی و کیر بابا و داداشا دخترای شهوانی از راه راست تو کس خواهر مادرت بدبخت جقی ریدم تو دهن تو و هرچی بسیجیه… محل سگ بهت نمیزاشته دختره اومدی اینجا توهمات اون ذهن خراب ملجوقتو نوشتی با اون لوبیا وسط پات خاک توسرت بااین کسشعرت شغااااال

0 ❤️

746221
2019-02-05 23:40:34 +0330 +0330

درضمن حتما یه دکتر برو اون کیرت مشکل داره که همش راسته و اینکه شعور داشته باش اسم حضرت زهرا و کلمات قرانی رو کمتر به اون دهن کثیفت بیار

0 ❤️

746349
2019-02-06 19:39:26 +0330 +0330

شنوندگان عزیز توجه کنید شنوندگان عزیز توجه کنید…

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها