اسمم عرفانه و سی و شش سالمه و خانمم زهرا سی و دو ساله با یه کون بزرگ که خیلیا آرزوشونه.
من تو سکس خیلی داغم و سایت شهوانی زیاد میام و فیلم هم میبینم. تو سکس با زهرا معمولا اون ساکته و من حرفای سکسی میزنم و از کون هم میکنمش.
یه شب که داشتیم باهم سکس میکردیم داشتم تو کسش تلمبه میزدم و کونش رو میمالیدم و انگشتش میکردم که بهش گفتم دوس داری الان یه چیزی بره تو کونت اونم گفت آره منم گفتم چی باشه که چیزی نگفت. منم به انگشت کردن ادامه دادم و تو سکسهای بعدی باز هم همینجوری حرف میزدم مثلا بهش میگفتم دوس داری یکی الان کونتو بخوره یا دوس داری الان یه کیر واقعی هم تو کونت باشه و دوتایی بکنیمت و زهرا که حشری میشد میگفت اره ولی بعدش میگفت دیگه ازین حرفا نزن ولی من بازم میگفتم. یه سری گفتم الان دوس داری یه کیر دیگه باشه بره تو کونت اونم که حشری بود گفت آره و منم گفتم کیر کی باشه که گفت خودت بگو و منم اسم رفیقم احسان که زهرا هم میشناسدش رو گفتم.
احسان از دوستای قدیمیمه و باهم راحتیم، یه سری داشتیم صحبت میکردیم گفت شب جمعه خوش گذشت من گفتم آره، جات خالی. احسان اولش ساکت شد و گفت معلومه چی میگی. گفتم که واقعا جات خالی خب حال داد. اونم از خدا خواسته حرف رو طولش داد تا من گفتم کثافت با تو راحتم اینجوری میگم اگه اکی باشه که خیلی خوبه دوتایی باهاش حال کنیم و دیگه بعدش باهم همیشه از زهرا حرف میزدیم و بهش میگفتم که وسط سکس اسمت رو میارمو ازین حرفا. حتی یه بار از سکس با زهرا براش فیلم هم گرفتم باهم دیدیم عکس کیرشم به زهرا نشون دادم. دیگه یواش یواش تو سکس بیشتر از احسان میگفتم و زهرا وسط سکس اکی میداد ولی بعدش میگفت نه و همینجوری نزدیک سه سال طول کشید که چند بار هم با تصور کیر احسان وقتی از کس میکردم یه خیار هم همزمان تو کونش می کردم که یه بار خیلی جدی بهش گفتم زهرا اگه تو اکی بدی من مشکلی ندارم که واقعا انجام بدیم اونم گفت باشه فقط یه بار که من جواب دادم دیگه نزن زیر حرفت فقط.
به احسان ماجرا رو گفتم و اونم خوشحال شد و برنامه ماهیگیری چیدیم که باهم بریم بیرون.
احسان بعد از غروب پنجشنبه اومد دنبالمون وباهم راه افتادیم، من یکم استرس و هیجان داشتم و زهرا هم زیاد حرف نمیزد تو ماشین. تو راه احسان یکم چوب برا آتیش گرفت و برا شام و نهار هم یه چیزایی گرفتیم و تنقلات هم خریدیم را افتادیم به سمت سد برا ماهیگیری.
رسیدیم کنار سد و چادر زدیم و احسان بلافاصله مشغول ماهیگیری شد و من و زهرا تنها تو چادر موندیم من حال عجیبی داشتم آب کیرم راه افتاده بود یکم با زهرا حرف زدم و گفتم شام رو ردیف کن بخوریم و رفتم پیش احسان و باهم حرف میزدیم یکم تنقلات سه تایی باهم خوردیم و زهرا هم شام رو ردیف کرد و یکم باهم گپ زدیم کنار آتیش و زهرا هم با احسان یکم راحتتر شده بود و شالش رو برداشته بود البته خودم بهش گفتم و با بلوز و شلوار استرچ بود. اخر شب احسان دوباره رفت کنار سد که ماهیگیری بکنه و منم گفتم من میرم پیش زهرا که گفت عجب چیزی بوده نمیدونستم گفتم کثافت دم دست باش اشاره کردم اضافه شی و رفتم تو چادر و شروع کردم به مالیدن و بوسیدن زهرا و آروم آروم لخت شدم و اونم لخت کردم و شروع کردن به خوردن کسش که خیلی حشری شده بود و ارضا شد منم قرص خورده بودم و خبری از ارضا شدن نبود یه کم دیگه مالیدمش و بازم رفتم روش. سرمون سمت در چادر بود که دیدم احسان گوشه چادر رو زده بالا و داره نیگا میکنه با سر اشاره کردم فعلا نه. یکم تو کس زهرا تلمبه زدم و بعدش خوابیدم زیر و کشیدمش رو خودم و نشست رو کیرم و بالا پایین میشد منم کونش رو میمالیدم و گفتم بگیم احسان بیاد که گفت خجالت میکشم. گفتم الان میگم بیاد گفت نه که احسان اومد تو و زهرا دستاش رو گذاشت جلو چشاش و احسان لخت اومد تو. دیگه کسی حرفی نمیزد احسان رفت پشت زهرا و شروع کرد به مالیدن کون بزرگش و منم آروم اروم تلمبه میزدم نزدیک بود ابم بیاد که زهرا رو زدم کنار و خوابوندمش رو زمین که احسان اومد روش بلافاصله کرد تو کسش که زهرا گفت نه و احسان هم اروم اروم شروع کرد تلمبه زدن و منم سینه هاش رو میمالیدم که یواش یواش حال زهرا عوض شد و آه و ناله میکرد منم نازش میکردمو سینه هاش و بازوهاش رو میخوردم.
به احسان گفتم بخواب زمین زهرا بیاد روت که احسان خوابید و زهرا نشست رو کیرش و بالا و پایین میکرد منم رفتم پشتش و کیرمو به کون نازش مالیدم و تف زدم و یواش یواش کردم تو کونش که زهرا با صدای زیاد آه و ناله میکرد و کیرم رو تا اخر کردم تو کونش و تند تند شروع کردم تلمبه زدن خیلی خیلی حال میداد دو تا کیر تو کس و کونش و همین باعث شد ابم بیاد و ریختم رو کمرش و پاک کردم با دستمال. احسان هم ده دقیقه دیگه آبش اومد و یکم زهرا رو ناز کرد و دوباره رفت ماهیگیری و منو عشقم هم بغل هم خوابیدیم تا صبح و بعد از ناهار هم را افتادیم اومدیم خونه و کلا بعد از سکس در موردش حرفی نزدیم تا الان که سه ماه گذشته از اون داستان.
و اون سکس یکی از بهترین سکسام تا الانه
نوشته: عرفان
ای بابا هر میخواد زنشو جنده کنه میگه حین تلمبه زدن میگه میخوای یه چیزی بره تو کونت؟؟؟؟
خب بیشعور بگو میخوای جنده شی؟
لذت ببر از این حسّت که منم جایگاه احسانو تجربه کردم
خوب بود.آفرین.اما شما هنوز طمع سکس واقعی رو نچشیدین
اصلا ادم معتقد و مذهبی و اینا نیستم ولی این قلمو نمیتونم درک کنم
خجالت بکش جقی بدبخت اگه راست باشه که خاک عالم تو سرت آدم میزاره یکی بیاد جلو چشمش بزاره کس زنش احمق
موضوع خوب بود ولی تعریف کردن را خلاصه کرده بودی انگار شاش داری خوب قبل از نوشتن برو دستشویی که راحت بنویسی
هرزه
یعنی شاشیدم توی تفکرات هرزه. این چرندیاتی که توی شهوانی میخونید که همه زناشون را به حراج گذاشتن را باور نکن و داستان روش نساز. توی یک جقی هستی. همین.
ها کـُکا
هرکسی هرجوری دوست داره زندگی میکنه نباید فحش بدیم و انتقاد کنیم
چی بگیم آخه؟؟؟!!
دختر مردم با هزار آرزو رو میارید به خونه زندگی تون، بعد تبدیلش میکنید به یه جنده…
فکر میکنی تا چند وقت فقط به کیر تو احسان بسنده میکنه؟؟؟؟
حالا که با هم ندار شدید یه آمار ازش بگیر، واسه ما هم تعریف کن😁😁😁
👎
خاک بر سرت یعنی خوک از تو بهتره…آخوند که مورد نفرت عالم و آدمه به تو شرف داره
بی غیرتی چرته. زهرا زنت نبوده. بگو دوست دختر مام باور میکنیم
کصکشای حرومزاده جدیدا چتون شده همش بی غیرتی آپلود میکنین.
محض اطلاعتون اکثر حیوونا هم با جفت دیگران سکس نمیکنن. توف توی این بیماری(تاکید میکنم بیماری)
بیغیرت یا زوج از کرج تهران پیم بده خوشگلم هستم نفرسوم میشم رازدار،mehran202076تل
کدوم سد رفتی ماهیگیری ادرس بده منم یه بار با شما بیام ماهیگیری خیلی میچسبه
بیار مام بکنیمش خو
نمیدونم مردا ایقد بی غیرت شدن
یا زن ندارن
یا کس میگم
جریان چیه
سلام. در جواب دوستان بگم بله واقعا زمان برد و من اینجوری لذت میبرم و چون بچه دارم بچه رو سپردم به خاله اش رفتیم سد طالقان. فقط میدونم زیادی خلاصه نوشتم و شاخ و برگ ندادم. طرز فکر هرکسی متفاوت و همه قانونا رو ما مشخص میکنیم نه کسه دیگه و وقتی یه کاری رو انجام میدین تازه میفهمین که شاید بد هم نبوده. و مردایی که دم از غیرت میزنن بیخود میکنن خودشون هرزگی میکنن و لاشی هستن و همه رو میخوان بکنن ولی میخوان زنشون از در خونه بیرون نره و میان داستان و خاطره میخونن و جق میزنن با تصوراتشون بعد جفنگیات میگن.
کاملا واقعیه،قشنگ بود،منم یک سال طول کشید تا زنم اوکی بشه…
تتو کار از تهران اگه هست پیام بده،زوجیم ۲۵ ۲۹،دنبال عکس هستی نیا،چون به هیچ وجه عکس نمیدم
خیلی دوست دارم نفر سوم یه زوج باشم قابل اعتماد هم هستم
کونده کی میاد زنشو جنده کنه که تو دومیش هستی.
چوب ماهیگیری یا قلابش تو کونت
جالبه یه سری کاربرا فحش میدن مثلن نوشتن متوهم جقی
اتفاقن باید گفت شماها متوهم جقی تشریف دارین مشنگا این بابا که داستانشو نوشته ممکنه حقیقت نداشته باشه یا داشته باشه شاخ و برگش و زیادکرده باشه اسمش داستانه دیگه شما ها توهم زدین فکر کردین علامه شدین اومدین ملتو از منجلاب نجات بدین وجدانن چی میزنین یهو غیرت ازتون فوران میکنه
خیلی تجربه شیرینیه، نوش جون زنت… خیلی شیرینه ببینی زنت بغل دوست پسرش داره کس می ده
چه مسخره
سكس سه نفره واسه اولين بار، اونم توي چادر؟؟؟
خونه نداريد؟
مشتی مگه لاتاری میخواستی بگیری سه سال طول کشید بعد چاقال مگه تو چادر زندگی میکنید که رفتید سد تا زنت به همه بده یا فقط به دوستت خیلی باحالی
واقعا بی غیرتی پیام بده یه جوری جرش بدم که چند بار ارضا شی
داستانت خوب بود و واقعی هم به نظر میاد، ممنون.
این عده ای هم که میان فحش میدن علت عمده ش اینه که درون خودشونم یه همچین میلی هست و از اینکه یکی داره این حس رو عیان میکنه ناراحتن،
اگه خوشت نمیاد نخون خب
اسم داستان روشه دیگه.
سه سال؟ گرفتن ویزای آمریکا اینقدر طول نداره!! در ضمن مطمئنی احسان عکس کیرش رو به خاطر زنت برات فرستاد؟