سکس من و دختر خالم شهناز

1397/12/12

سلام. من کامرانم و 26 سالمه. داستانی که میخوام براتون تعریف کنم در ارتباط با دختر خالم شهناز هست. شهناز 30 سالشه و مثل من مجرده. از هیکل و زیبایی شهناز هرچی بگم کم گفتم. من و شهناز تقریبا با هم بزرگ شدیم و از بچگی همبازی هم بودیم. از دکتربازی های زمان بچگی که بگذریم تا قبل از این اتفاق اصلا در مورد مسائل سکسی با هم حرفی نزده بودیم. در عین اینکه خانواده راحتی هستیم و در قید و بند حجاب و محرم و نامحرم نیستیم ولی یک جور حیائی بین ما وجود داشت. شاید همین باعث جذاب تر کردن او برای من بود. خاطره ای که میخوام تعریف کنم مربوط به چند ماه پیش هست. جرقه سکسی ما از جایی شروع شد که یکی از روزها مانند قبل من و خانوادم رفته بودیم خونشون مهمونی. یک مهمونی ساده مانند همه مهمونی هایی که قبلا هم وجود داشت، اما…
اون روز شهناز به چشم من شهناز متفاوتی بود. نمیدونم شاید برای اینکه خیلی وقت بود که سکسی نداشته بودم یا واقعا خواست خدا بود که اون روز این دختر به چشم من دختری سکسی و هات به نظر برسه…
داستان از جایی شروع شد که شهناز اومده بود چایی بگیره. وااای… دختری با موهای مشکی لخت، چشم های مشکی، پوستی سفید و لطیف، لپ های گل انداخته، قدی حدودا 165 و مقداری تپل، سینه هایی حدودا سایز 75 که خط وسطش با گردنبندی که لای سینه هاش قرار داشت، از لباس قرمزی که پوشیده بود مقداری نمایان بود، لباس قرمز حلقه ای که بازوهای سفیدش در بیرون چنان دلربایی می کرد که هوش و حواسی واسه آدم باقی نمیگذاشت. اما ماجرا دقیقا از جایی شروع شد که شهناز میخواست به مادرم که روی مبل رو به روم قرار داشت چایی تعارف کنه. زمانی که خم شد که چایی رو تعارف کنه… کون تپل و گوشتیش که در اون شلوار تنگ سفید چنان خوش فرم شده بود منو به خودش جذب کرد. خط های شورتش از زیر شلوارش یک هفت قشنگی ایجاد کرده بود که آدمو مست خودش می کرد. شاید خنده دار باشه ولی ماجرا دقیقا از صحنه سکسی و هات کون شهناز شروع شد. شب موقعی که رفته بودیم خونه، قبل از خواب روی تختم بهش پی ام دادم. جمله ای گفتم که تا به حال بهش نگفته بودم. بهش پیام دادم که امشب خیلی زیبا شده بودی دختر خاله و ایموجی با چشم قلبی براش فرستادم. از اون شب، کم کم پی ام دادن های شبانمون بیشتر شد و رفته رفته رومون توی هم باز شد. به طور خلاصه بگم که این پروسه 1 ماهی طول کشید تا شهناز قبول کنه در روزی که خانوادم برای عروسی یکی از فامیل های پدرم رفته بودن شهرستان و من به بهانه درس باهاشون نرفته بودم بیاد خونه ما. ساعت حدودای 4 بعدازظهر بود و دل تو دل نداشتم. این دختر برای من با بقیه فرق داشت. واقعا فرق داشت. ضمن اینکه تا به حال سکس نداشتن با فامیل هم هیجانشو زیاد کرده بود. از اونجایی که می خواستم حال حسابی باهاش کنم و کم کم داشت 5/4 میشد، به کیرم اسپری تاخیری زدم. کیری که دورشو کاملا شیو کرده بودم و بالای کیرم موهاشو گذاشته بودم مقداری بلند باشه. خب زنگ در به صدا در اومد و با آسانسور اومد بالا. رو به روی آسانسور منتظرش ایستاده بودم. در آسانسور باز شد. شال سورمه ای، مانتوی سفید تنگ و ساپورت مشکی. رژ لب قرمز تند و آرایش غلیظی که تا به حال ازش ندیده بودم. دعوتش کردم بیاد داخل. روی مبل نشست و سلام و احوال پرسی کرد. من اینجور مواقع نمیتونم زیاد صبر کنم. برای همین نشستم کنارش. بوی عطرش داشت دیوونم میکرد. عطر باربی لندنی که همیشه به خودش میزد این بار منو حسابی هات کرده بود. قلبم داشت تند تند میزد، چند ثانیه نگاهش کردم. آروم آروم لب هامو به سمت لب هاش نزدیک کردم. اونم کمی به سمت من خم شد. شروع کردم آروم آروم به خوردن لب هاش. اوووووم. زبونم رو وارد دهنش کردم. اونم زبونش رو گیر داد به زبونم، داغ و خیس و سکسی. همینطور که لب هاشو میخوردم شروع کردم به مالیدن سینه هاش از روی مانتوی تنگش. انقدر تنگ بود که سینه هاش لحظه شماری میکردند دکمه های مانتو رو من باز کنم. صدای نفس نفس دوتاییمون بیشتر شد. دست راستمو آروم به سمت کسش بردم و از روی ساپورتش شروع کردم به مالیدن کسش. لب هاشو محکم تر از قبل میخوردم و کسشو میمالیدم. دیگه دل تو دل نداشتم و لحظه شماری میکردم هیکل لخت سکسی و هات شهناز رو ببینم. رفتیم تو اتاق خواب و به کمر خوابوندمش رو تخت. دوتا پامو گذاشتم دو طرف شکمش و نشستم شروع کردم به باز کردن دکمه های مانتوش. یکی یکی شروع کردم به باز کردن، قلبم از بس تند میزد میخواست از جا کنده شه. همینطور که دکمه هارو باز میکردم با تاپ زرد رنگی روبه رو شدم که نوک پستون هاش از زیر تاپ مشخص بود. مانتوشو با تاپی که پوشیده بود در آوردم. از زاویه بالا که نگاه میکردم، دوتا پستون تپل زیر سوتینی مشکی چشم انتظار منو میکشیدن. نوبت به درآوردن ساپورتش بود. همینطور که دوتا پام در حالت خم کنار شکمش بود پایین تر رفتم. دستمو گذاشتم دور ساپورتش و کمی کشیدم پایین. شورت مشکی فوق العاده سکسی اون زیر بود. رفتم عقب تر و ساپورتشو به سختی در آوردم، از بس تنگ بود. رون های تپلش انگار نفس راحتی کشیدن. الان دختری چشم و مو مشکی با بدنی سفید و کمی تپل همراه با شورت و سوتین مشکی جلوم دراز کشیده بود. کیرم از بس شق شده بود درد گرفته بود. لباس هامو خودم درآوردم به جز شورتی که جلوش خیس شده بود. من کلا آدم خیلی شهوتی هستم و زود خیس میکنم. کم کم نوبت این بود که برم سراغ کس و پستون شهناز. چیزایی که مدت ها چشم انتظارش بودم. ازش خواستم بشینه روی تخت منم پشت سرش نشستم. نمایی که جلوم بود، دو تا بند سوتین مشکی که از بس تنگ بود، از بین بنداش گوشت بدنش زده بود بیرون و شورتی که از پشت فقط کش طرح دار و خط وسطش مشخص بود. همینطور که پشتش نشسته بودم، دستمو از زیر بغلاش بردم زیر سوتینش و شروع کردم به مالوندن. وقتی دستم به نوک سینه هاش رسید بی هوا نوکشو گرفتم که شهناز یه آخ کوچلو گفت. دستمو درآوردم و از پشت سوتینشو باز کردم. هنوز نمیخواستم پستون هاشو ببینم و ترجیح میدادم فعلا در خماریش بمونم. از پشت شروع کردم به مالیدن پستون هاش. بالا پایینش میکردم، میچسبوندمشون به هم… آه آه شهناز شنیده میشد. معلوم بود داشت حسابی حال میکرد. ازش خواستم به شکم بخوابه. من هنوز از روبه رو پستون هاشو ندیده بودم. به شکم خوابید. این بار اون کون تپلش که قبلا راجبش صحبت کرده بودم انتظارمو میکشید. شورتشو از پشت به سمت کمرش کشیدم و حالت بند کردمش بین کونش. وای چقدر کون سکسی داشت. شورتشو محکم تر از بالا میکشیدم. انقدر کشیدم که سوراخ کونش یک لحظه مشخص شد. دیگه صبر نداشتم و آروم آروم شورتشو درآوردم. وای خدای من. مگه میشه کون به این زیبایی. خوش فرم، خوش دست، سفید و نررررررم
دو دستامو گذاشتم روی دو طرف کونش و راست و چپش کردم. حسی که زیر انگشتام از مالیدن کونش داشتم واقعا قابل توصیف نیست. دو طرف کونشو از هم فاصله دادم و سوراخ تنگی به رنگ قهوه ای تیره مشخص شد. چه کون زیبایی. واقعا چه کون زیبایی…
حالا نوبت این بود که از رو به رو زیبایی های بدنشو ببینم و لمس کنم. برش گردوندم و ازش خواستم به پشت بخوابه. وای خدای من زمانی که به پشت خوابید چنان صحنه زیبایی بود که تا به حال در هیچ دختری ندیده بودم. پستون های سایز 75 چنان برجستگی داشتن که هر پسری آرزوشو داشت. همینطور که خودمو روش انداخته بودم شروع کردم به خوردن لب هاش. حس لمس پستون هاش زیر سینه هام حسی بود که دوست نداشتم به این زودی ها تموم شه. هات هات شده بودم. محکم تر لب هاشو میخوردم. اوووووم اوووووم
چنان طعمی داشت که تا به حال نچشیده بودم. شروع کردم به خوردن گردن و گوش هاش. صدای نفس نفس شهناز بیشتر شده بود. همینطور که لیس میزدم رسیدم به پستون هاش. نوکشو کردم داخل دهنم و شروع کردم به خوردن. چنان محکم میخوردمش که کم کم داشت سرخ میشد. با دهنم پستون هاشو بلند میکردم و ول میکردم. خیلی واسش لذت بخش بود. خیلی آروم نوک پستونشو گاز میگرفتم. میگفت دوست دارم. کیرم از بس راست کرده بود زیر شورت اذیتم میکرد. موقعی که شورتمو درآوردم چنان پرید بیرون که شهناز خندش گرفت. همینطور که زانوهام خم بود و دور کمرش قرار داده بودم، کیرمو کردم داخل دهنش. وای خدااااای من. گرمای دهنش، حس لمس زبونش با کیرم، دندون زدن به کیرم و اووووم اووووم کردنش چنان لحظه سکسی آفریده بود که به جرات میتونم بگم با کسی تجربش نکرده بودم. کیرمو آروم فرو بردم داخل دهنش، دیدم حس خفگی بهش دست داد، عذرخواهی کردم و خیلی آروم در حدی که اذیت نشه فرو می بردم و در می آوردم. تلمبه زدن تو دهن شهناز با اون لب های سرخ رنگش که مانند نوار قرمزی دور کیرم بود، از زیباترین و خاص ترین لحظات زندگیم بود. خودم رو کمی بالاتر بردم و تخم هامو گذاشتم داخل دهنش. ساک زدن تخم هام واسم خیلی خیلی لذت بخشه. محکم یکی از تخم هامو مک میزد و فرو می برد داخل دهنش، بعد ناگهانی ولش میکرد و تخمم می پرید بیرون. به نوبت با تخم هام همین کارو میکرد. چنان صدایی تولید می کرد که انگار درب نوشابه رو باز می کنند. درست مثل ستاره های پورن. اگر به عینه تجربش نمی کردم باور نداشتم این کارهارو شهناز بکنه. کیرم از نوکش تا تخم هام خیس خیس شد بود. اومدم عقب تر و شروع کردم به تلمبه زدن بین پستون هاش. خودش با دوتا دستاش پستونهاشو فشار میداد به هم و منم تند تند تلمبه میزدم. انقدر سریع انجام میدادم که بین پستونهای نازش سرخ شده بود. مقداری عرق کرده بودم. نوبتیم که بود نوبت اصلی ترین اندام شهناز بود. کس که چه عرض کنم واسه خودش شاه کس بود. با موهای کوتاهی که بالای کسش داشت چنان الهه زیبایی بود که آدم فقط باید میپرستیدش. پاشو مقداری باز کردم. زبونمو آوردم بیرون و از پایین ترین نقطه کسش تا جایی که موهای کسش تموم میشد چنان لیس محکم و آهسته ای زدم که همون لحظه شهناز نفس عمیقی کشید. با دوتا دستم مقداری لای کسشو باز کردم و شروع کردم به لیس زدن داخلش. گرم، نرم و لیز. خیس خیس کرده بود. هر چه که بیشتر لیس میزدم صدای آه آه شهناز بیشتر میشد. همینطور که لیس میزدم با دستم چوچوله شهنازو میمالیدم. دستشو گذاشته بود روی سرم و بی قراری میکرد. صدای آه آهش بلندتر شد و منم سریع تر میخوردم. اوووم اووووم آآآآآه آآآآآه آآآآه ناگهان صدای آه بلندی کشید و فهمیدم که ارضا شد. تند تند نفس میزد. خیس عرق شده بود. لبخندی رضایت بخش روی صورتش نقش بسته بود. از قبل با هم هماهنگ کرده بودیم که از کون بکنمش و اون هم آماده کرده بود. آخه روم نشده بود ازش بپرسم که باکره هست یا نه. اومدم پایین تخت و ایستادم. شهناز هم روی تخت دو زانو نشت که کیرمو بخوره. ایستادم روبه روش و گل سرشو باز کردم. موهای لخت مشکیش تا کمرش آویزون بودن. دو تا دستشو گرفت پشتش و دهنشو آورد جلو. منم یک دستمو گذاشتم روی سرش و شروع کردم به تلمبه زدن داخل دهنش. آب دهنش راه افتاده بود و از کنار دهنش آویزون میشد. بزاقش غلیظ شده بود و کش دار. وقتی کیرمو از داخل دهنش می آوردم بیرون بزاق کش داری از دهنش به کیرم میچسبید. دوست داشتم که کیرمو تا جایی که میتونم داخل دهنش فرو ببرم. همینطور که دستهاشو پشت کمرش گرفته بود دو تا دستامو گذاشتم روی سرش و آروم فرو بردم. انقدر فرو بردم که کیرم مشخص نبود. برای لحظه ای نگه داشتم. دو سه تا قطره اشک از چشمش بیرون اومد. کیرمو که بیرون کشیدم نفس راحتی کشید و یکم سرفه کرد ولی خندید. مشخص بود که دوست داشته بود. منم که واقعا تجربه لذت بخشی واسم بود. دستاشو آورد جلو و تف انداخت روی کیرم و شروع کرد دو دستی واسم ساک زدن. حینش با یک دست دیگش تخم هامو میمالید. کیرم خیس خیس شده بود. بهش گفتم استایل داگی بشینه رو تخت تا از کون بکنمش. بهم گفت فقط آروم بکن کامران. چنان کون تمیزی داشت که هوس خوردنشو داشتم. یه تف انداختم دم سوراخ کونش و یکم خوردمش. وای خدای من. تجربه خوردن کونش هم واسم لذت بخش بود. حسابی خیس شده بود و آماده بود کیرمو فرو ببرم داخلش. سر کیرمو بردم نزدیک کونش و یکی دو سانت فرو بردم. آآآآه شهناز بلند شد. کیرمو با دست گرفتم و خیلی خیلی آروم فرو کردم داخل. سوراخ کونش خیلی خیلی تنگ بود و داغ. تا نصفه که فرو کردم آروم درش آوردم و بهش گفتم عزیزم اذیت نمیشی و اونم گفت نه ادامه بده. با دو تا دستم کونشو از هم باز کردم و باز آروم آروم فرو کردم داخلش. این بار بیشتر فرو بردم. آآآآی آآآآی… ولی انقدر شهوتی شده بودم که به آه و ناله شهناز توجهی نکردم. سوراخ تنگ کونش به کیرم فشار آورده بود. دیگه تصمیم داشتم تلمبه بزنم. دفعه اول تا آخر کیرمو بردم داخل و فقط تخم هام بیرون بود. جیغ بلندی زد شهناز اما لحظه لحظه پایان کردن نبود. اتفاقا لحظه شروع کردن و تلمبه زدن بود. شروع کردم به تلمبه زدن. دوتا دستامو دو طرف کونش گرفته بودم و تند تند تلمبه میزدم. صدای برخورد شکمم با کونش و فریاد زدن های شهناز در هم پیچیده بود. انگار گوش هام کر و چشم هام کور شده بود. هرچی که بیشتر داد و فریاد میکرد منم سفت تر و سریع تر تلمبه میزدم. عرق از صورتم به پایین میچکید. نفس هام تند شده بود و ضربان قلبم بالا رفته بود. موهای لخت بلندشو از عقب به سمت خودم کشیدم و تو دستهام نگه داشتم. سرشو مجبور بود کمی بالا بگیره. انگار یادم رفته بود دختری که در حال گاییدنش بودم دختر خالم شهناز بود. داد و فریاد میزد و با دست دیگش کسشو میمالید. همینطور که میکردمش زیر لب میگفتم سکسی خودمی… کون قشنگ خودمی… اشک از چشماش اومده بود پایین و آرایششو خراب کرده بود. کم کم سرعت تلمبه زدنم رو کم کردم و آروم کیرمو از کونش کشیدم بیرون. مقداری سوراخ کونش گشاد کرده بود و دهنش باز و بسته میشد. وقتی کونشو پایین آورد آب زرد رنگی از کونش خارج شد. کیرم خیس خیس بود. همینطور که نفس نفس میزد گفت کامران میدونی که من پرده ندارم؟؟
برق از سرم پرید. تعجب کرده بودم و در عین حال خوشحال بودم. در اون لحظه چنان شهوتی بودم که ازش خواستم بلند شه و کیرمو بخوره. شروع کرد به ساک زدن. دختری که جلوم داشت ساک میزد الان شهنازی با آرایش خراب شده و سرمه هایی که از چشماش آویزون بود. با موهای خیس عرق. اما چنان رضایتی در چشماش بود که فکر کنم تا پیش از این نداشت. فکر کنم یک بار دیگم ارضا شده بود. کیرمو که خورد کاندوم رو گذاشتم رو کیرم و از کمر خوابوندمش روی تخت. پاهاش رو در حالتی خم آویزون گرفت. آوردمش لب تخت. کس خیلی تمیزی بود. انقدر تمیز که نفهمیده بودم که قبلا کیر داخلش رفته. مقداری تف داخل دستاش کرد و به کسش مالید. دو طرف شکمش رو گرفتم، کیرم رو کردم داخل کسش. حس داغی و خیسی… همینطور که شروع کردم به کردن، با دستم چوچولشو میمالیدم… باز آه آه کردن شهناز بلند شد. منم سفت تر تلمبه میزدم. چند باری حین تلمبه زدن کیرم بیرون میومد و باز میکردم داخلش. با دوتا دستام پستون هاشو گرفتم و شروع کردم به تلمبه زدن. حس لمس پستون ها در دست های چنگ زده، دختری با چهره ای آمیخته از درد و لذت که نیم نگاهی به کسش داشت، حس داخل شدن کیر در کس شهناز، پسری که تا قبل از این خواب این لحظات رو هم نمی دید… چنان لحظه زیبا و مملو از شهوتی خلق کرده بود که تموم شدنش مثل یک کابوس بود. کیرمو از کسش درآوردم… نزدیک به ارضا شدن بودم و در این فاصله یک بار دیگم شهناز ارضا شده بود. دو زانو روی زمین نشست و شروع کردن به خوردن و ساک زدن کیرم. از بالا که نگاه میکردم، دختری رو میدیدم که چشم تو چشم من دوخته بود و با کیرم دلربایی میکرد. کیرمو از داخل دهنش درآوردم و خودم شروع کردم به مالیدن که بی صبرانه منتظر ارضا شدن بودم. اونم اون پایین تخم هامو کرده بود تو دهنش و نگاهش رو به چشم هام دوخته بود. دهنشو باز کرد و گفت بریز داخل دهنم. من حتی فکرش رو هم نمیکردم روزی برسه که آب کیرمو داخل دهن هم بازی بچگی هام بریزم. نزدیک به ارضا شدن بودم، صدای آه آه من بلند شده بود… شهناز همانطور که دهنش رو باز کرده بود زبونش رو بیرون آورده بود و لحظه شماری میکرد. آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآهههههه
سر کیرمو نزدیک دهنش بردم و با چند جهش آب کیرمو پاشیدم داخل دهنش… از قضا اون روز آب کیرم زیاد و سفید بود. سرش رو فشار میدادم که آخرین قطراتشو به لبش بمالم. نفس هام داشت آروم آروم تر میشد. الان دختری با دهن باز و مملو از آب منی جلوم بود. با دستش قطره هایی که دور لب و دهانش بود رو جمع کرد و گذاشت داخل دهنش. وای خدای من این دختر شهناز دختر خاله من بود؟؟ بعد چشم هاشو بست و قورت داد… چشم هاشو باز کرد و همراه با لبخندی که داشت ازم تشکر کرد. منم ازش تشکر کردم و بوسیدمش. کیرم آویزون و شل شده بود این یعنی پایان سکس من و شهناز. سکسی که تا عمر دارم از یادم نمیره و امیدوارم باز این فرصت نصیب من بشه تا باهاش سکس داشته باشم…

نوشته: کامران


👍 9
👎 15
67146 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

751856
2019-03-03 21:38:46 +0330 +0330
NA

خلاصه ما که نفهمیدیم داستان از کجا شروع شد

2 ❤️

751858
2019-03-03 21:39:47 +0330 +0330

بالای موهای سرت رو گذاشتی بلند بشه یا بالای موهای سرشو . کلا گویا تو کار فشن و مدلینیگی کله کیری

3 ❤️

751864
2019-03-03 21:47:54 +0330 +0330

فکر کنم خودتو گاییدی با این کلمه " وای خدای من" از کارایی که کردی هم معلومه که تا حالا از نزدیک ندیدی

2 ❤️

751866
2019-03-03 21:51:20 +0330 +0330

وقتی پرده نداشت مریض بود یکساعت کون دردو تحمل کنه؟؟ سوتینشو در نیاوردی که خمار سینه هاش بمونی؟؟ یعنی المپیک کسمغزا شرکت کنی مدال طلا و نقره و برنزو با هم میبری!! معلومه دختر خالت محل سگ بهت نمیزاره اما شوهر خالت چرا!!! ?


751870
2019-03-03 21:55:41 +0330 +0330

دوست عزیز خیلی فانتزیش زیاد بود و خیلی غیر واقعی راستش من خوشم نیومد و اصلا جذاب و تحریک کننده نبود
اما دم شما گرم

2 ❤️

751915
2019-03-04 02:04:40 +0330 +0330

ماله من که خوابید
نمیدونم مشکل از داستان تو بود
یا مشکل از من
شاید به خاطر توضیحات اضافه ای که دادی بوده باشه
در هر صورت ممنون

0 ❤️

751922
2019-03-04 03:24:52 +0330 +0330
NA

کیرم دهن ادم دروغگو

0 ❤️

751936
2019-03-04 05:30:07 +0330 +0330

دیگه داستان سکسی هم برام جذابیت نداره انقد خوندم و دیدم ک کلا جذابیتشو از دست داده برام دنبال یک سکس واقعی ام

0 ❤️

751940
2019-03-04 06:35:36 +0330 +0330

اخه جقی اینا تو فیلمهای سوپرم نمیشه اگر دیدی اسپره میزنن بعد یارو میخوره قبلش کات دادن اون وشسته!جندهاازکونشون دربیاری به قول تو آب زرد یابهترآب گوازش راه افتاده باشه رونمیتونن بخورن و…
اصلا تو راست میگی کس ناموس دروغگو

0 ❤️

751966
2019-03-04 09:37:12 +0330 +0330

اکثرا اسپری رو به تخمها میزنند . این موهای بالای کیر رو گذاشتم بمونه خیلی مسخره است . مگه کس داری که موهای بالاش رو نگه میداری که حشری بشه طرف. اگه مرد بود کلا لای پات باس پشمی باشه که اگه بزنی همه رو باس بزنی نه اینکه یه مثلث بگذاری بالاش بمونه اون کار رو زنها میکنند . سو تفاهم شده برات

1 ❤️

751974
2019-03-04 11:23:42 +0330 +0330

خرسنج تحمل سنجیدن خریتت رو نداره پوف ف میترکه.
فکنم خرها رهبر لازم دارند برو رهبر شو استعدادشو داری.
کیر خر تو ستون فقراتت.

0 ❤️

751986
2019-03-04 12:13:18 +0330 +0330

بالاخره داستان از کجا شروع شد؟؟

0 ❤️

751997
2019-03-04 14:06:42 +0330 +0330

فانتزی جالبی بود با اینکه دروغ به نظر میومد

0 ❤️

752003
2019-03-04 15:06:05 +0330 +0330

خودت ۲۶و دختر خالت ۳۰اختلاف سنی درحدیه که امکان نداره درزمان بچگی صمیمت پیش بیاد یا بخای دکتربازی فلان کنی.اینم سوتی که ماگیرآوردیم. خوب نوشتی ولی کلا یه فیلم سوپر بازنویسی کردی فک کنم سنت اازاینیم که هست کمتر باشه دخترخالت هم که به هیچکی پا نداده رفته بالای سی. توهم.که تو کفش هی بشین جق بزن رویا بباف درفیلم سوپز تخیلیت اونو جا بده

0 ❤️

752011
2019-03-04 16:16:11 +0330 +0330

با خوندن خط اول فهمیدم کامران جون،خانوم تشریف دارن.بابا حداقل جنسیتتو درست بنویس مثلا نویسنده.

1 ❤️

752021
2019-03-04 17:55:03 +0330 +0330

كصكش كمتر جق بزن و فيلم سوپر نگاه كن

0 ❤️

752029
2019-03-04 18:37:48 +0330 +0330

بالاخره میکنیش قصه نخور زیادی تو فانتزیت فرو رفتی

0 ❤️

752031
2019-03-04 18:55:50 +0330 +0330

اگه امیدواری که با این داستان تخمی و تخیلی آبکیت ما شهوتی شدیم و دست به کیر شدیم کور خوندی گالیور!!معلومه ملجوق فرومایه، فیلم های پورن زیاد میبینی که یکیش رو آنچه درفیلم گذشته رو تف کردی،خسته نباشی کص لیس خداقوت ملجوق!!!اسم داستانت رو باید میذاشتی توهمات یک ملجوق،دیس لایک دهم

0 ❤️

752046
2019-03-04 20:16:37 +0330 +0330

اه گمشو بابا ریدی
مرتیکه بی شعور

تا اونجا خوندم که از کونش در آوردی کردی تو دهنش
حتی اگه تخیلات ننوشته باشی
چون از کثیف کاری بدم میاد دیسلایک

0 ❤️

752047
2019-03-04 20:18:43 +0330 +0330

ولا من تا یادمه به زور میکردنمون حالا دختره راحت اومد داد رفت؟

1 ❤️

752424
2019-03-06 12:52:42 +0330 +0330

یادم نمیاد توی داستان داخل مقعد رو شست شو داده باشی اقای هات بنابراین هنگام ساک دم عملا گوه دادی به خورد خانم هات البته شما یه جور خوردی ون یجور دیگه
بعد روت شد بکی کون بده نشد بگی کوس؟
بروووووو کامران بروووووووو
داستانت صرف نظر ازدروغ یا راست بوودن نگارش خوبی نداشت درواقع توجه نکردن به حاشیه ها باعث خراب شدنش بود
(میدونستی وقتی پینوکیو دروغ میگه دماغش دراز میشه مثل اینکه بعضی دوستان شهوانی کیرشون دراز میشه)

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها