سکس من و همسر جوونم (۱)

1401/03/18

تو آشپزخونه سر گاز بودم داشتم سیب زمینی سرخ میکردم که حمید خیلی دوست داشت حمید از پشت بغلم کرد ی لحظه شوکه شدم در گوشم گفت درچه حالی؟ گفتم خدا خفه ت نکنه مردم از ترس باز در گوشم گفت دیب دمینیه؟ گفتم دوش دالی؟ گفت آله. اینا طرز صحبت کردنی بودن که منو حمید هر وقت سرحال و آماده بودیم اینطوری به همدیگه علامت میدادیم گفت پس ژود بیال بوخولیم بلیم سله کالمون گفتم باشه عژیژم آماده س رفت سر میز و همه چیز و آماده کرد غذا و چایی رو خوردیم و رفتیم رو تخت دراز کشیدیم طبق معمول حمید پشت من بود هوا کمی گرم بود فقط ی ملافه سفید کشیدیم رومون یخورده زمزمه های عاشقونه کرد و خوابش گرفت گفتم بخوابیم گفت اوهوم بعد از نیمساعت با نفسهای حمید پشت گوشم از خواب بیدار شدم که داشت با زمزمه چیزای مبهمی میگفت که نشونه های شروع رابطه بود با خنده و حالت لوس گفتم ببخشید چیزی میخواستین؟ گفت آره جاهای نرمتو میخوام گفتم من جاهای نرم زیاد دارم کدومشو میخوای؟ گفت اونکه لای پاهاته. گفتم باید برم تمیزش کنم. گفت من جا رو گرم نیگه میدارم زود بیا زیرچشمی نگاش کردم، فقط ی شورت اسلیپ پاش بود. با ی غلت از تخت رفتم پایین و تو حموم با ی ژیلت نو زیربغل و لاپامو آینه کردم دستی کشیدم روش و خودم کیف کردم. ی لیف هم سرتاپامو زدمو از حموم رفتم بیرون با حوله خودمو خشک کردم با سشوار هم نم بدنمو گرفتم حمید داشت زیر چشمی نگام میکرد. یواش از بغلش رفتم زیر ملافه آروم بغلم کرد گرمای بدنش منو قلقلک میداد دلم میخواست قاطی بدنش بشم و لذتشو ببرم با تکونایی که میخورد فهمیدم دار شورتشو درمیاره یواش چرخید طرف من نصف بدنشو گذاشت رو من دست چپشو گذاشت زیر گردنم دست راستشم رو میمی سمت چپم لب تو لب شدیم گاهی هم لپ و چونه و گردنمو ماچ میکرد نفس گرمش داغم میکرد چشامو بسته بودمو لذت میبردم. دست راستش استادانه کار میکرد گاهی میمیامو میمالید گاهی هم شیکم و ناف و رونامو نوازش میکرد امان از وقتی که انگشتاشو لای پاهام میکشید و هر چی درز و تپلی بود رو ماساژ میداد چنان شدید تحریک میشدم که نفسم میرفت و برنمیگشت.منم سعی میکردم از این کاراش لذت ببرم. حدود ده دیقه این کاراش ادامه داشت. دیگه طاقت نداشتم. با ی غلت نصفه نیمه رفتم روش مچ دستاشو گرفتمو بردم کنار سرش لبمو گذاشتم رو لبش و سعی کردم بی دست کیرشو بکنم اونجایی که باید باشه ولی لیز میخورد و در میرفت. مجبور شدم ی دستمو ول کنم و بگیرمش ببرم بکنم توش. بلافاصله فشار حمید هم مضاعف شد در یک لحظه وااااااااای که چه حالی شدم درست مثل برق گرفته ها پاهام از حالت نشسته، کشیده و سیخ شدن عضلات دو طرف کمرم گرفت با درد شدید مجبور شدم خودمو رها کنم که کیرش دراومد. آروم خودمو کشیدم‌ کنار و کنارش طاقباز شدم. بلافاصله اومد روم کیرشو گذاشت لای کصمو یواش یواش شروع کرد به عقب جلو کردن. کصم که آب ازش میچکید براحتی باز شد و آماده پذیرایی از کیر حمید. کیرش ذره ذره پیشروی کرد و زیاد طول نکشید که اونو تو دهانه رحمم، شایدم جلوتر حس کردم چنان تحریک شده بود که به بزرگترین و کلفت ترین حالت خودش رسیده بود با اینکه خیلی لذتبخش بود ولی کمی هم ترسیده بودم بنظر میرسید بیش از حد معمول پیشرفته. سعی کردم پاهامو بهم نزدیکتر کنم شاید ی کم بکشه بیرون ولی با قدرت تمام کیرشو به ته کصم زد صدای برخورد بدنهامون صدای آشنا، همیشگی و لذتبخشی بود و از اون مهیجتر کیر دراز و کلفتش که به تمام دالون کصم فشار میاورد و تحریکش میکرد. من ارضا شدم ولی اون تقه هاش ادامه داشت پاهاشو مینداخت رو پای چپم بعد عوض میکرد و میرفت رو پای راستم. این حرکتش جدید بود و باعث میشد کصم بشدت نبض بزنه و دیوونه تر بشم. بارها این حرکت رو تکرار کرد و من دیوانه وار و متعجب منتظر پایانش بودم. اونقدر ادامه داد که یکبار دیگه بدنم لرزید و لرزید. تو همون حالت، بسرعت با دستاش منو برگردوند. برق ازم پرید فکر کردم میخواد آنال بکنه ولی وقتی باسنمو از زمین بلند کرد نفس راحتی کشیدم تا اومدم خوشحال بشم کیرشو با دستش از لای پاهام هدایت کرد تو کصمو با ی فشار نصفشو کرد تو. دستاشو گذاشت رو شونه هام. سر کیرش فشار زیادی به استخون بالایی کصم وارد میکرد سعی میکردم باسنمو ببرم بالاتر تا فشار کمتری بهش بیا‌د ولی اون تقه های وحشتناکشو از پشت تو کصم وارد میکرد و من دوباره به تشک میچسبیدم. از درد و لذت داشتم میمردم اونقدر تقه زد که کصم بیحس شد ولی نفسم داشت بند میومد در حالت خفگی بودم که خوشبختانه در حالیکه وحشیانه تقه میزد، آبش اومد و ولو شد روی من. بریده بریده گفتم از روم برو کنار نفسم بند اومده یواش چرخید و بیحال افتاد کنارم. دقایق زیادی رو به همون حالت دمر خوابیدم. توان بلند شدن نداشتم و به این فکر میکردم که از این به بعد باید لذت و درد و ترس رو همزمان با هم تجربه و تکرار کنم!!!

نوشته: پورشاد


👍 4
👎 4
51901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

878312
2022-06-08 02:27:08 +0430 +0430

عزیزم لذت ببر بجای غر هم هدایت ‌ و رعببب کن توی سکس از هیچی نترس هیشکی از دادن نمرده

1 ❤️

878345
2022-06-08 06:58:40 +0430 +0430

داستانش دقیقا عین داستان واقعیه من و خواهرمه

0 ❤️

878434
2022-06-08 22:02:28 +0430 +0430

انگار ۲ نفر نوشتن
عروس دامادای تازه عقد کرده هم انقدر لوس صحبت نمیکنن ولی قسمت سکسش خوب بود

0 ❤️