سکس پاک با دخترخاله

1390/12/24

قضاوت با خودتون.23 سالم هست و نه دوست دختر داشتم و زیاد به فکر سکس نبودم ولی همیشه دختر خالمو دوست داشتم و عاشقش بودم.تقریبا باهم بودیم و با هم راحتیم البته توی فامیل همه راحتیم ولی بخاطر اینکه بیشتر باهم رفت و آمد داشتیم باهم راحت تریم و کارای همو تا جایی که میشده انجام میدیم.یک سال از خودم بزرگتر هستش و فوق العاده دختر نجیب و خوبیه.توی عمرم ازش بدجنسی ندیدم.3 سال پیش که خبر ازدواجش رو دادن مثل شیشه تو خودم شکستم ،تا یک هفته منگ بودم.ولی گفتم اگه خوشبخت بشه این از همه مهمتره.ولی بعد یه سال معلوم شد شوهرش آدم درستی نیست و با اینکه زن داره همه کار میکنه و از همه بدتر اینکه دست بزن هم پیدا کرده بود.یه روز زنگ زد که برم ماهوارش رو تنظیم کنم و ویندوزش رو عوض کنم.گفتم میام.خونه ما با خونش یه کوچه فاصله داشت و اگه میرفتیم روی پشت بوم توی خونش پیدا بود.آخه طبقه دوم مستاجر بودن.رفتم و زنگ زدم درو باز کرد.رفتم بالا تا درو باز کرد،جا خوردم و خشم تمام صورتم رو گرفت.آخه صورتش کبود بود،فهمید ناراحتم سرش رو انداخت پایین.گفتم تو نباید خجالت بکشی اون مردک حیوون باید خجالت بکشه.رفتم که ماهواررو تنظیم کنم و توی کار حسابی سر به سرش گذاشتم که روحیش عوض بشه.به قول معروف کمی شر هستم :D میوه شربت اوورد خوردم.گفتم میرم ویندوز عوض کنم ولی قبلش گفتم بزار کمی کمی آهنگ گوش بدم بعدا ویندوزش رو عوض کنم.همینجوری روی فایل کلیک کردم ات باز شد دیدم کلیپ زهره هستش.خندم گرفته بود که آخه ازش بعیده.صداش زدم گفتم این چیزای باحال چیه میبینی،از تو آشپزخونه میگفت چی میگی با خودت.گفتم تو بیا تا اومد دید داستان چیه سرش رو انداخت پایین و گفت قطعش کن.هر جفتمون خندمون گرفته بود.توی تموم مدت می گفتم کاش میشد الان یه بوس ازش بگیرم آخه واقعا دوسش دارم.گفتم بیا چه برنامه هایی می خوای واست نصب کنم اومد نشست و همینجور که کار میکردیم بهش گفتم تا کی می خوای این مردمو تحمل کنی.بغض کرد و گفت دیگه تحملش نمی کنم.گفت دادخواست دادم.شروع کردیم به حرف زدن که گریش گرفت.دستش رو گرفتم فقط واسه اینکه آرومش کنم.اون حرف میزد و من گوش میکردم.می گفت یه وقتایی با خودم گفتم مثل خودش رفتار کنم و بزنم همه غلطی بکنم.بهش گفتم نه تو مثل اون نباش.یه لحظه گفتم بزار بوسش ببینم چی میشه.مرگ یه بار شیون یه بار.اسمشو صدا زدم تا سرش رو بالا اوورد یه بوس ازش گرفتم ولی سریع سرشو کشید عقب و گفت من شوهر دارم.این کار گناه هست ولی دیگه چیزی نگفت و لبخند زد.خیالم کمی راحت شد که احساسم رو می دونه…
6ماه طول کشید تا طلاق گرفت.2 ماه هم رفت تهران خونه اون یکی خالم تا روحیش عوض بشه.وقتی برگشت و دیدمش از همون شب نگاه ها و حرفامون عوض شده بود.از همون شب زنگ زدنای من شروع شد.اس ام اس دادن و …چند باری هم که دیدمش فقط یه بار یه بوس ازش گرفتم چون میگفت نه.یه روز زنگ زد بیا ماهواررو درست کن آخه بابا اینا نیستن.منو میگی برق سه فاز بهم وصل کرده بودن.آخه فهمیدم منظورش چیه ولی می دونستم امکان نداره منظورش همین باشه.وقتی رفتم خونشون و درو باز کرد،دیدم حجاب کامل گرفته،فکم داشت میفتاد.یه خورده ناراحت شدم گفتم من برم ماهواررو درست کنم گفت خودتو به خریت نزن،میدونی ماهواره سالمه.گفتم پس مریضی اذیت می کنی.گفت صبر کن الان میام رفت و با یه کاغذ برگشت و داد بهم.دیدم یه برگه هست که روش نوشته صیغه چیه و چجور صیغه رو می خونن.گفتم پس واسه همین همیشه میگفتی نه.جواب داد آره.به قول معروف صیغش کردیم و گفتم دیگه راحت شدم که یه دفعه بلند شد رفت توی اتاق.می خواستم گردنش رو از حرص بشکنم.از اتاق که برگشت بیرون باورم نمیشد خودش باشه.خیلی خوشگل شده بود خیلی.رفتم جلو بهش گفتم الان که گناه نداره،گفت نه
بوسیدمش.باورتون نمیشه ولی یادم نیست چه مدت می بوسیدمش.دیگه نفس خودم بالا نمیومد.کم کم لباسارو باز کردیم و وقتی سینه هاش رو دیدم مثل منگولا خیره شده بودم.گفت چته مگه تاحالا ندیدی گفتم نه که از نزدیک ندیدم.وقتی بهشون دست زدم تموم بدنم لرزید.خودشم خندش گرفته بود.سینه هاشو مالیدم و خوردم آخه این قسمتو از فیلم یاد گرفته بودم.چه لذتی داشت.رفتم پایین و شرتشو که در اووردم خودش گفت دوباره مثل منگولا نشی.یه خورده نگاه کردم ولی دلم نیومد که بخورم.خودش فهمید و گفت حالا بخواب.شرتمو در اووردم و خودم خجالت کشیدم هم واسه اینکه لختم و هم واسه اینکه کیرم بزرگ نیست.12 سانت هست.یه نگاه بهم کرد و شروع کرد به خوردن که بعد یه مدت فکر کنم 2 دقیقه دیدم دارم ارضا میشم.گفتم صبر کن.دارم ارضا میشم که گفت چه زود ولی یه لحظه هردوتامون به اتاق روبرو نگاه کردیم.بهش گفتم تو هم به همون فکر می کنی که گفت آره.داشتیم به اتاق پسرخالم نگاه می کردیم آخه پدرسوخته همه کاری میکنه و همیشه تمام وسایل موجود هست.رفتم توی اتاقش و توی کیف لب تاپش اسپری پیدا کردم.زدم ولی دختر خالم گفت بعد چند دقیقه برو کیرتو بشور.بعدش دوباره یه خورده خوردش و گفت بخواب.خودش نشست رو کیرم.زمانی که کیرم رفت توی کسش تمام بدنم داغ شد.چشمام رو بستم ولی بعد یه مدت که باز کزدم دیدم داره نگام میکنه و خم شد و منو بوسید.شروع کرد به بالا و پایین رفتن ولی دامنه حرکتش زیاد نبود :D یه مدت که شد بهش گفتن تو بخواب روی تخت و خودم شروع کردم به تلمبه زدن.ولی مدام بوسش می کردم.زمان رو یادم نیست چون چنان لذتی میبردم که زمان یادم نبود.بهش گفتم می خوام از عقب بکنم.خودش چرخید و من هم شروع کردم به کردنش.بعد از چند دقیقه احساس کردم قراره ارضا بشم بهش گفتم ولی دیرشده بود و آبم رو روی پشتش خالی کردم.با دستمال تمیز کردم و کنارش خوابیدم.فقط بهش نگاه میکردم و بوسش می کردم…
تقریبا 2 ماه هست که ما باهم هستیم و امیدوارم که همه اگه کسی رو واقعا دوست دارن بهش برسن

نوشته:‌ IM


👍 1
👎 0
110490 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

313859
2012-03-15 01:24:30 +0330 +0330
NA

وای خدا مرگم بده هئ Im جان چرا اسم منو نگفتی؟؟؟؟؟ها!!!
دوستان من متنشو اصلاح میکنم: (گفت صبر کن الان میام رفت و با یه کاغذو یه آخوند برگشت اسم آخوند هم caspian lordبود و داد بهم.دیدم یه برگه هست که روش نوشته صیغه چیه و چجور صیغه رو می خونن و منم (caspian lord)صیغه رو سریع خوندم چون مورد اورژانسی بود معطل نکردم امضاها رو گرفتم.)
راستی اینو یادم رفت بگم که این دو تا ایقدر هول بودن یادم رفته بود مهریه رو اعلام کنم!! ولش کن کون لقشون.

0 ❤️

313862
2012-03-15 02:08:10 +0330 +0330

ای بابا
یکی از یکی کیری تر
د عزیز من
اگه اینجوریه هر آدمی واسه خودش میتونه یه دفتر ازداج و طلاق بزنه
از دختر خاله ی محجبه ی جنابعالی بعیده
النکاح و سنتی
من وکیلم
تموم شد و رفت؟؟
راستی بچه ها صیغه کردن شاهد هم میخواد؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

313863
2012-03-15 03:04:24 +0330 +0330

اولش که خوندم فهمیدم تخمی نوشتی. کله کیری تو که سواد نداری مجبور نیستی داستان بنویسی.

0 ❤️

313864
2012-03-15 03:24:57 +0330 +0330
NA

خیلی داستانت تخماتیک بود…کیره همه ی بچه های شهوانی تو کونت
بچه ها شرمنده از شماها مایه گزاشتم :دی

0 ❤️

313865
2012-03-15 03:52:45 +0330 +0330
NA

خدا پدر رییس مایکروسافت رو بیامرزه که با این ویندوز هاش نصف سوژه های این سایت رو درست کرده فکر کنم با اومدن ویندوز 8 موج جدیدی از سکس کشور رو فرا بگیره.

0 ❤️

313866
2012-03-15 03:57:32 +0330 +0330
NA

ای کسخول.کیر تو که کیر کس کنی نیست.کیرت کیر جیش کنیه.منتها اونم نشسته.حواست باشه سرپا نشاشی که کفشاتو نجس میکنی.

0 ❤️

313867
2012-03-15 05:00:49 +0330 +0330
NA

محمدیاش صلوات الاااااف کردی مارو! اعتباره صیغه ات داره تموم میشه برو تمدیدش کن تا گندش درنیومده

0 ❤️

313868
2012-03-15 12:30:39 +0330 +0330
NA

خيلي قشنگ بود دمت گرم،موفق باشي رفيق…

0 ❤️

313869
2012-03-15 15:37:02 +0330 +0330
NA

احتمالا پسر خالت کونت میزاشته که به این سرعت رفتی اسپری اونو پیدا کردی

0 ❤️

313870
2012-03-15 16:10:10 +0330 +0330
NA

ميرين كونميدين و مياين خاطره اولين كون دادن خودتونو اينجا مينوسيد،كــــــير تو همه سوراخات

0 ❤️

313871
2012-03-15 17:06:12 +0330 +0330
NA

با تو از حــــادثه ها خـــــواهم گفــــــت
ویندوز این ویندوز اگر بگذارد.
یه روز زنگ زد که برم ماهوارش رو تنظیم کنم و ویندوزش رو عوض کنم
معمولا تنظیم ماهواره خودش یه سوژه بود و تعویض ویندوز یه سوژه دیگه
که ظاهرا نویسنده نو آور ، نخبه و ساختار شکن این دو علت العلل را ترکیب کردند.
مبارکه.

0 ❤️

313872
2012-03-16 11:38:33 +0330 +0330
NA

کس مغز بچه کونی همش که سوتی بود…!
با نظر Dj.j کاملا موافقم! اطمینان دارم پسرخاله گرامی اون کون گشادت رو بارها تو همون اتاق گاییده که جای اون وسایل رو ایکی ثانیه پیدا کردی…! کیر احمد جنبی تو چشات ابنه ای

0 ❤️

313873
2012-03-16 21:35:00 +0330 +0330
NA

کاری بات ندارم توکونتو بده راحت باش

0 ❤️

313874
2012-03-17 06:40:44 +0330 +0330
NA

این قدر سرکوفت نزنین. چه راست چه دروغ

0 ❤️

313875
2012-03-17 07:51:51 +0330 +0330
NA

khob.bod.

0 ❤️

313876
2012-03-17 14:29:50 +0330 +0330
NA

داستان خوبی بود همه ی بچه کونیا گوش بدید خودتون داستان بنوسید خوبه بیام براتون چرت بنویسم
اسکلای کسخل به شما چه مربوط خودتون حرفه اید که این چرت پرت میگید فهمیدیم شما هم کسخل
همین شمایید که کونی هستید وبه بقیه شک دارید اول برید سواد یاد بگیرید بعد بنوسید یکی گفته سوتی از خودش صدتا سوتی پیدا میشه
ایول داداش داستان قشنگی بود

0 ❤️

313877
2012-03-17 14:44:05 +0330 +0330
NA

نه پسر خالش کون شما گذاشته بود واین داداش هم داشته شما رو نگاه می کرده ویاد گرفته پسر خالش به اون قبل از کردن شما جاشو گفته بوده

0 ❤️

313878
2012-03-17 16:08:59 +0330 +0330
NA

بدك نبود از يه سری كس شرا قابل تحمل تر بود.

0 ❤️

313879
2012-03-17 19:26:33 +0330 +0330

خدا بگم چکارت کنه،خیلی وقت بود اینطوری نخندیده بودم

0 ❤️

313880
2012-03-23 04:57:23 +0430 +0430
NA

بهت نگفتن بیای … بگی…

آگه سکس پاک بود…چرا تو این محیط کثیف گفتی!!!معنی پاک رو میدونی اصلا؟

داستانت رو هم نخوندم…چون میدونم تو وجود خارجی نداری!!!

0 ❤️

551035
2016-08-01 12:16:48 +0430 +0430

اگر ماهواره کامپیوتر خراب وجود نداشت
این جغیا چطور میخواستن داستان بسازن…!

0 ❤️