سلام من میثم هستم 28 سالمه قدم 181 هست و وزنم 94 و مجرد هستم . این داستان بیان یکی از شیرینترین و جالبترین ماجرای سکسی که داشتم هست . خب ماجرا از این قرار بود که پسر خاله من که اسمش محمد رضا هست و سه سالی از من بزرگتره ازداوج کرد و مستاجر بود و بعد از یک سالی صاحب خونه بلندشون کرد و مجبور شد که جابجا بشه و برای اسباب کشی از من کمک خواست البته بیشتر اساسیه را با یه وانت نیسان که از دوستش قرض گرفته بود بار کرده بودن و برده بودند ولی تخت خواب و میز توالت و یکمی دیگه واسیل جهیزیه زنش مونده بود که بهم گفت اگر میتونم برم کمکش و منم رفتم خونه پسر خاله تا کمکش کنم راستش تنها دیدار من با زن پسر خاله ام فقط توی عروسیشون بود و دیگه همدیگرو ندیده بودیم تا همین اساس کشی وقتی رفتم خونه تا کمک کنم دیدم هم خاله هست یعنی مادر محمد رضا هم مادر زنش و هم زنش که اسمش مینو هست . منم سلام علیکی کردم و خاله ازم خیلی تشکر کرد که اومدم کمک پسرش منم گفتم خاله این حرفها چیه وظیفمه با این حرفم مادر مینو هم شروع کرد تشکر کردن یه نگاهی هم به مینو کردم اونم یه لبخند خوشگلی روی لبهاش نقش بسته بود و خلاصه دیگه با محمدرضا مشغول شدیم و وسایل را توی عقب وانت چیدیم تقریبا نصف وانت پر شده بود محمد رضا گفت خب سوار بشیم بریم ولی هم من بودم هم مادر زنش هم خاله و زنش . یکمی محمد رضا مکث کرد گفت عه حالا چطوری با هم بریم بعد به من گفت تو بیا بشین پشت فرمون من و مینو عقب میشینیم . مامان و مادر خانمم هم جلو بشینند منم گفتم محمد میدونی که من تازه گواهی نامه گرفتم اصلا هم بلد نیستم با وانت نیسان رانندگی کنم شماها با ماشین برید منم یه ماشین میگیرم و میام که خاله گفت وای این چه حرفیه نه نمیشه همه مون با هم میریم بعد گفت من و میثم عقب میشینیم مینو و مادرش هم جلو بشینند به نظر معقول میومد ولی موقع سوار کردن خاله عقب نیسان نمیدونم یهوئی چش شد که گفت اخ اخ اخ کمرم و محمدرضا که دست مادرشو گرفته بود اروم دوباره پیاده اش کرد و گفت اخه مامان شما با این کمرتون که نمیتونید عقب وانت نیسان سوار بشید اینجا بود که مینو وارد ماجرا شد و برگشت به محمدرضا گفت مامانا برن جلو بشینند و منو میثم هم عقب سوار میشیم ، منکه سرمو پائین انداخته بودم ولی زیر چشمی داشتم محمدرضا میپائیدم که چی میگه و خاله گفت اره مادر بزار مینو و میثم عقب سوار شن محمدرضا هم دیگه چیزی نگفت و اول کمک کرد مینو سوار شد منم پریدم بالا یه فرش پادری مینو انداخت کف نیسان به محمد گفت در بار بندو ببند دوست ندارم کسی منو عقب نیسان ببینه محمد هم در بار بند رو بست و رفت و راه افتاد و منو مینو تنها شده بودیم . از مینو بگم قدش متوسط و پوستش سفیده صورت تقریبا ملیح و جذابی داره و اگر اون ارایش هم کرده بود که خیلی خیلی جذابتر میشد ولی بدون ارایش هم خوشگل بود من همش سرم پائین بود ولی چون نزدیک هم باید مینشستیم همش پر و پاچه خوش فرمش توی دیدم بود مینو یه شلورا جین پاش بود که رونهاش خیلی جذاب نشون میداد یکمی که رفتیم مینو گفت وای خیلی گرمه هوا و روسریش را برداشت باد میزد به موهاش یکمی نگاهش کردم نگاهمون به هم قفل شد برای ده ثانیه که من دیگه نتونستم تو چشماش نگاه کنم و رومو اونور کردم ولی لامصب وقتی بدون روسری شده بود از قبلش هم خوشگلتر به نظر میرسید برای همین هی بیشتر و بیشتر به صورتش نگاه میکردم شاید ده دقیقه هم راه نرفته بودیم که مینو سر صحبت را باز کرد و سوالهای معمولی مسخره میپرسید و باعث میشد که بیشتر و بیشتر تو چشماش زول بزنم هر لحظه اتیش شهوتم برای گائیدنش داغ و داغتر میشد کیرم دیگه توی شلوارم کاملا سیخ شده بود اخه تقصیر خودش بود همش با ناز و عشوه و اطفار حرف میزد . ازش پرسیدم کجا خونه گرفتید و اونم ادرس و داد بلند شدم یه نگاهی به بیرون کردم دیدم هنوز کلی راه داریم دیگه قشنگ از نگاه جفتمون معلوم بود داریم به چی فکر میکنیم یکمی پامو به پای مینو تکیه دادم تا ببینم عکس العمش چیه اونم سریع بهم فهموند که اوکی هست دیگه قشتگ پامو چسبوندم زیر یکی رونهاش که مینو گفت اینطوری چرا میکنی لباسم کثیف میشه منم سریع گفتم خب درشون بیار تا کثیف نشن اونم یه خنده شیطونی کرد و گفت اینجا که نمیشه دیگه علنا اوکی رو داد رفتم جلوتر و تقریبا چسیبده بودم بهش و مینو تقریبا توی بغلم بود دستمو گذاشتم رو کسش تا کسشو یه ذره فشارش دادم و مالیدمش اهش بلند شد و چشمشو بست گفت اخخخخ میثم نکن منم لبمو گذاشتم رو لبش لامصب اینقدر حشری بود که داشت لبمو میخورد زبونشو کرده بود توی دهنم منم هم زبونشو میخوردم هم کسشو میمالیدم یکمی با هم اینطوری حال کردیم داغی کسش از روی شلوراش معلوم بود به نظر یه کس جمع جور میومد یا شایدم توی اون پوزیشنی که داشتیم کسش اینطوری بنظر میرسید هرچی بود که داشتم بینهایت کیف میکردم خوبیش هم این بود که شروع کننده این ماجرا خودش بود . ماشین همینطوری حرکت میکرد و منو مینو داشتیم عقب وانت با هم حال میکردیم که مینو لبشو جدا کرد گفت میثم من کیر میخام یالا لامصب بلندشو یه کاری کن منم یکمی با پستونای نرمش ور رفتم و فشارشون دادم گفتم دوستدارم لختت کنم گفت نه اینجا نمیشه گفتم دلم میخاد مینو بعد شلوراشو از پاش دراوردم وای چه رونهای خوردنی و سفیدی داشت یه شورت مشکی پاش کرده بود و بیشتر پاهاشو خوشگل کرده بود یکمی دیگه از روی شورتش کسشو مالیدم داشت اروم ناله میکرد واقعا دوست داشتم کامل لختش کنم شورتشو دراوردم و مینو یکمی عقبتر تکیه داد کس خوشگلش جلوی چشمم بود یکمی مو داشت ولی برام مهم نبود هرطوری بود خدومو خم کرد و شروع کردم خوردن و لیسیدن کسش مینو هم داشت اه میکشید . واقعا حس خیلی خوبی بود توی خیابون که صدای ماشینها و بوق و ترافیک و موتوری بغل گوشمون بود من و مینو داشتیم با هم حال میکردیم و صدای شهوتناک یه زن حشری و خوشگل قشنگ توی گوشت میپیچید منم که دیونه وار داشتم کسشو میخوردم و لیسش میزدم مینو فکر کنم یکبار ارضا شده بود چون دیدم بدنش شروع کرد به لرزیدن و جلوی دهنشو گرفته بود تا صداش به گوش کسی نرسه . بعدش با دستش سرمو هول داد تا از کسش جدا بشم یکمی ولش کردم تا حالش جا بیاد نمیدونم چقدر طول کشیده بود خوردن کسش شاید ده دقیقه کمتر یا بیشتر ولی در همین حدود بود خیلی زیاد زمان نبرد . بلاخره حال مینو بهتر شد فکر کردم دیگه با اینکه ارضا شده بود نزاره بکنمش یکمی عقبتر نشسته بودم بهش نگاه میکردم به صورتش و به کسش مینو بهم خیره شده بود و یکمی فقط به هم دیگه نگاه میکردیم بعد مینو گفت پشیمون شدی ؟گفتم نه چرا پشیمون بشم مینو گفت پس چرا کاری نمیکنی؟گفتم اخه فکر کردم تو دیگه نخواهی ادامه بدی ؟مینو خندید گفت توکه تازه اتیشموروشن کردی باید خودتم خاموشش کنی گفتم باشه مینو جون رفتم جلوش نشستم دست انداختم لباسشو از تنش در اوردم مینو گفت وای دیونه چرا داری لختم میکنی یه موقع یکی از بالا میبینه گفتم من حالیم نیست دوست دارم لخت باشی ، مینو هم دیگه مقاومتی نکرد مانتو و پیرهن تنشو دراوردم وای لامصب پستوناشم هالی بودن سوتینش هم ست شورتش بود اونو هم از تنش در اوردم و لخت لختش کرده بودم خم شدم سمت پستوناش که از شهوت نوکش شق شده بود و نوک پستونشو کردم دهنم و داشتم حسابی مکشون میزدم و نوبتی پستوناشو مک زدم مینو گفت میثم تو منو لختم کردی ولی خودت لخت نشدی بعد با هم داشتیم لباسهای منو در میاوردیم اول پیرهنمو در اورد و بعدشم دکمه شلورامو بازش کرد گفتم بزار خودم در میارم باورم نمیشد که دارم پشت نیسان با یه زن سکس میکنم . دیگه هردومون کامل لخت بودیم فقط جوراب پامون بود مینورو خوابوندمش کف وانت نشستم جلوش مینو دستشو اورد و کیرمو گرفت و میمالید و میگفت وای جون خیلی خوبه کیرمو میمالید لای کسش و اه میکشید تکونهای نیسان هم خیلی کمک میکرد هم سر صدای ماشین زیاد بود و مینو یکمی خیالش راحت بود صداشو کسی نمیشنوه و کم کم بلند تر ناله میکرد کیرمو گذاشت دم سوراخ کسش و گفت میثم منو بکن منم کیرمو هول دادم تو کسش داغ و خیسش تا کیرم رفت توش یه اه بلندی کشید گفتم جووووووووووونننننننن قربونت بشم مینو جون خوبه دوست داری کیرم تو کسته مینو هم گفت میثم بکن بکن اه بکن منم شروع کردم تلمبه زدن تو کسش وای که چه کیفی میداد مینو زیرم ناله میزد ماشینها بوق میزدن یه جورائی انگار عروسی بود و مینو زنم بود و الان هم شب زفافمون بود و داشتم کس زنمو میگائیدم . همینطوری هی محمدرضا رانندگی میکرد و میرفت منم اون پشت داشتم زنشو میگائیدم زنش هم زی رکیرم اه و ناله میکرد هی میگفت اخ میثتم کسمو بگا کسمو بگا منو محکم چنگ میزد راستش اصلا به هیچی جز لذت بردن از همدیگه فکر نمیکردیم حتی به اینکه نکنه محمد رضا یه جائی نگه داره و بهمون بخواد سر بزنه داشتیم حسابی حال میکردیم یکمی که از جلو کسشو گائیدم مینو گفت دربیار گفتم چرا چی شده گفت هیچی دیونه دوست دارم داگی بکنی منم خندیدم اونم سریع کونشو برام قمبل کرد وای وای دیدن کونش در حالت قمبل دیونه کننده بود ولی باید از کس میکردمش کیر منم که 18 سانته و کلفته مینو بینهایت داشت لذت میبرد . از پشت کیرمو کردم تو کسش ولی دیدن کونش داشت روانیم میکرد دو دستش لپ های کونشو گرفته بودم همینطوری که داشتم کسشو میکردم با کونش هم بازی میکردم سوراخ کونش قهوه ای روشن بود انگشتمو تف مالی کردم و کردم تو کونش مینو یه اخخخخیی گفت ولی من بهش توجه نکردم انگشتمو تا بیخ فرو کردم تو کونش مینو گفت وای میثم کونم گفتم قربونت بشم مینو جونم بخدا دیونه کونت شدم دارم میمیرم برای کونت مینو داشت اه میکشید هی میگفت کسمو بگا کسمو بگا منم هی تو کسش تلمبه میزدم دیگه داشتم ارضا میشدم که دیگه لحظه اخری کشیدم بیرون و با یه ناله بلندی همه ابم پاچید بین کون مینو از لای کونش سرازیر شد رو کسش مینو هم از پائین داشت کسشو میمالید و دیدم ابم رفت لای کسش مینو ابمو با انگشتاش میکرد تو کسش ناله میکرد با دیدن این صحنه انگار دوباره جون گرفته باشم و کیرمو دوباره کردم تو کسش و دوباره داشتم تو کسش تلمبه میزدم و مینو اه و ناله میکرد یه چند دقیقه بازم کسشو داشتم میگائیدم و دوباره ارضا شدم و اینبار دیگه ابمو تو کسش ریختم و هی کیرمو به کس و کونش فشار میدادم و ناله میکردم بینهایت لذت ببخش وقتی دیگه کاملا راضا شده بودم و خالی شدم سست شدم کیرمو از کسش در اوردم و نشسته بودم و داشتم کس و کون مینو را تماشا میکردیم که ابم از کسش سرازیر شد و میچکید روی اون فرشه با یه دستم لپ کونشو میمالیدم صورتمو بردم سمت کونش و بوسش میکردم سوراخ کونشو میلیسیدم اینقدر حشری بودم براش که اصلا به هیچی فکر نکردم و زبونمو کردم تو کسش تا بیشتر لذت ببره مینو هم بازم اه و ناله میکرد انگشتشو اورده بود و داشت چوچولشو میمالید دوباره زبونمو بردم رو سوراخ کونش اونم هی سوراخ کونشو جمع میکرد و بازش میکرد منم دیونه وار سوراخ کونشو براش لیس میزدم بعد شروع کردم انگشت شصتمو میکردم تو کونش مینو هم همش ناله میزد و اخ و اوخ میکرد دیدم از اینکه دارم سوراخ کونشو با انگشت میگام داره خیلی حال میکنه بهش گفتم مینو جون داری حال میکنی دارم سوراخ کونتو بازش میکنم اونم با اه و اوه میگفت وای اره اره اه دوست دارم وای جون دیونم میکنی میثم گفتم جون دوست داری با کیرم بکنم تو کونت هیچی نگفت منم که دوبار پشت سر هم ابم اومده بود کیرم دیگه راست نمیشد که بخوام از کون بکنمش ولی در عوض حسابی کونشو انگشت کردم دیگه عقلم داشت میومد سرجاش و راستش ترسیدم که نکنه محمد بزنه کنار بیاد ببینه برای همین سریع به مینو گفتم یالا بلندشو لباس بپوشیم یه موقع دیدی محمد اومد ببینه اونم که تازه انگار یادش افتاده بود که شوهر داره یهوئی لباسهاشو پیدا کرد و شوراتشو پاش کرد میخواست شلوراشم بپوشه گفتم مینو تورو خدا بزار یه بار دیگه کستو ببوسم گفت وای نه میثم گفتم تورو خدا اونم لای پاهاشو باز کرد و گفت فقط زود باش وای نمیدونم رسیدیم یا نه زود باش منم شورتشو زدم کنار و کسشو کردم توی دهنم اونم دوباره خوشش اومده بود سرمو به کسش فشار میداد یکی دو دقیقه کسشو خوردم بلند شدم اونم شلوراشو پوشیدو منم لباسهامو تنم کردم دو سه دقیقه ای هردومون دوباره کاملا پوشیده بودیم مینو روسریشو سرش کرد همدیگرو دیدیم و خندیدیم بهم گفت میثم بین خودمون بمونه ها نری جائی بگی زن پسرخالمو گائیدم گفتم دیونه شدی مگیه خر مغزمو گاز گرفته . مینو گفت وقتی محمدو دیدی با من مثل قبل رفترا کن باشه نمیخام بهمون شک کنه گفتم باشه خیالت راحت مینو سوتینشو نبسته بود سوتینشو گذاشت توی کیفش واقعا دیونه اش شده بودم بلندشدم بیرون را نگاهی کردم دیدم تقریبا نزدیک شدیم به مینو گفتم داریم میرسیم من ازت با فاصله میشینیم و رفتم روی یکی بوفه های کنار تختش نشستم که فاصله ام از مینو تقریبا زیاد باشه و اگر محمد در را باز کرد ببینه من کجا نشستم و شک نکنه خلاصه رسیدیم و محمد هم وقتی در عقب وانت را باز کرد اول یه نگاهی به من کرد دید من اون بالا نشستم منم خودمو مظلوم نشون دادم کمک کرد مینو پیاد بشه ازش پرسید این پشت خسته شدی مینو هم گفت اره بابا این ماشین لعنتی همش بالا پائین پرتم کرد کمر برام نزاشت منم اومدم پائین و با محمد وسایل را بردیم توی خونه جدیدش و بعدشم من از خاله و مادر مینو و مینو خداحافظی کردم و با محمد سوار وانت شدیم تا ماشینو ببره بده دوستش . تو راه گفت جای تو بد بود دیگه ببخشید میثم جون امروز خیلی بهت زحمت دادم گفتم نه بابا این چه حرفیه هروقت کاری داشتی بهم خبر بده ، توی دلم میگفتم احمق خبر نداری اون پشت زنتو چطوری برات گائیدم که تشنه کیرم شده و بازم زنتو میکنم . بعد از اساس کشی محمد یه روز دعوتم کرد برای تشکر که رفتم خونشون مینو هم تا منو دید با خوش روئی لبخند بهم خوشامد گفت و شام خونشون بودم برای دوبار تو خونه وقتی محمد رفته بود دستشوئی منو مینو بهم چسبیدیم من کسشو میمالیدم اونم کیرمو میمالید برای چند ثانیه هم دامنشو داد بالا و منم سریع زبونمو کردم تو کسش و چندتا لیسش زدم که با صدای سیفون توالت سریع از هم جدا شدیم . چند روز بعدش هم داشتم رو تخت خوابشون مینو را میگائیدم و زیرم حسابی اه و ناله میکرد و اینطوری رابط داغ سکسی من و مینو شروع شد.

نوشته: میثم