سلام به همه ی بچه های شهوانی
داستانی که میخوام براتون تعریف کنم کاملا واقعی هست و هیچ چیزیو دروغ نمیگم
من اسمم سونیا هستس تقریبا 3ساله که بلیبرم مظورم از بلیبر یعنی طرفداره جاستین بیبرم 17 سالمه قدم 163 شاید یکم نسبت به سنم کوتاه باشم ولی هیکلم فوق العاده سکسی و لاغرم
7ماه پیش تو فیسبوک از طریقه یکی از پیج های جاستین با یه پسری به نام سینا اشنا شدم که اونم بلیبر بود و مثل خودم 17ساله ما از هم خیلی خوشمون اومد ولی متاسفانه اون قشم زندگی میکرد و من تهران خلاصه این که دوس شدیم عکسای همو دیدیم ولی فقط میتونستیم چت اس و زنگ بزنیم!
سینا یه پسر فوق العاده حشری بود من اون موقع زیاد تو فاز سکس و اینجور چیزا نبودم تا اینکه سینا شروع کرد به سکسی حرفیدنو اینا منم یه ذره راه انداخت از اول دوستیمون تا الان خیلی همدیگرو دوست داریم سینا گفت سونیا من هر بار با تو که میحرفم ابم میاد خیلی میخوامت دلو میخواد فقط بکنمت منم عینه اسکلا خوشکم زده بود :))))
گفت تورو خدا بیا سکس چت کنیم منم که بدم نمیومد دلم میخواست تجربه کنم گفتم اوکی عشقم گفت پس بخواب هیسسسس!
هیچی نگو فقط کاریو که بهت میگم بکن!!! منم خوابیدم لپ تاپمو گذاشتم رو خودمو اینجوری مینوشتم گفت چی پوشیدی؟؟؟ گفتم تاپو شالوارک گفت جوووووووووووووووووووون میخوام لختت کنم تاپت رو در بیار بعد سوتینتو بعد شلوارک بعد شرت منم همرو درو وردم 10 مین با بوس فرستادن مثلا لب میگرفتیم :)))))) بعدش اونم اومد سمت سینه هام تو عکسا سینمو دیده بود میگفت لیس میزنمشوم نوکشو گاز میگیرم میمیرم واسه اون سینه های سفتو خوش فرمت لختتو دوس دارم مثلا داشت سینه همو میخوردو میمالید منم لای کسمو میمالیدم یکم بعد گفتم تو ام درار لباستو درو ورد گفتم کیرتو بمال سفت اونم میمالید گفت سونیا شورتتو بپوش از بالا شورتتو به سمت خودت بکش که فشار بیاد بهش واااااای چه حالی بود مست مست شوده بودمو خودمو میکردم!!! چشمام از لذت داشت بسته میشد نمی تونستم بنویسم سینا هم هی میگفت عشقه خودمی ماله منی دیگه داغه داغ بودیم گفت سونیا تخمام دیگه داره میترکه!!! انگشتتو ببر سمت سوراخ کست اروم فشار بده!!! دیگه تحمل نداشت مثله دیوونه ها عصبی بود و همش میگفت میگامت پارتتتتتتتتتتتتت میکنم! دستم بهت میرسه منم دلم میخواست جیغ بزنم گفت بسه دیگه برو کرم بیار با یه شونه!!! گفتم شونه؟؟؟؟! شونه واسه چی؟؟؟؟ گفت واسه گاییدنه تو! منم میخواستم لذت ببره رفتم اوردم گفت حالا بخواب پاهاتو تا جایی که میتونی باز کن بگیر بالا به سوراخه کونت کرم بمال زیاد بمال باهات خیلی کار دارم!!! منم گفتم جوووننزززز بکن فقط منو دلم میخواست تو بغلت بودم عششششقم :* گفت حالا به انگشت وسطه دستت کرم بمال به انگشت اشارتم همینطور مالیدم گفت حالا اماده شدی انگشته اشارتو اروم یکن تو تا ته! منم کردم اولش یه ذره درد داشت ولی چون کرم زده بودم راحت رفت منم هی میگفتم اه میگفت تموم میشه عزیزم بعد وسطی رو کردم تا ته بعدم یه ذره بالا پایین کردم میخاستم بیشتر بهش حال بدم گفتم انگشت شصت و اشارتو یه هم حلقه کن کرد کن دوره کیره خوشگلت بالا پایین کن دورش بچرخون فک کن تو کونه منه کیرت خیلیی داغ شده بود
داشت ابش میومد که گفت دیوونتم به خدا حالا در بیار به شونه حسابی کرم بزن بکنش تووو تو باید امشب گاییده شی منم که عاشقه این عصبی بودنش بودم بیشتر تحریکم کرد دسته ی شونه رو به بد بختی تا نصفه کردم داشتم میمردم گفتم سینا بسه گفت اااا؟؟؟؟
تازه اولشه خانوم!!! دیگه گریم گرفته بود ولی به لذتش بیشتر توجه میکردم تا نصفه کردم گفت حالا حالته سگی شو از پشت به دیوار نزدیک شو و شونه رو با کمکه دیوار ها بده تو کونه تنگت اینکارو کردم با یه دستمم کسمو میمالیدم وقتی ته شونه میخورد به بدنم خوشم میومد یه دفعه گفت ای ی ی ی ی ی ی ی ابممممممم داره میاد کجات بریزم؟؟؟ میخوام رو سینهات بریزم مثلا ریخت! :|
یه ذره کونم میسوخت ولی تحمل کردم بعد گفت حالا بیا تو بغلم عزیزم یه ذره با هم حرفیدیم بعد خوابیدیم الانم با هم خیلی خوبیم تقریبا هفته یی 2 بار سکس چت میکنیم خیلیم همدیگرو دوست داریم چون هم من نیاز دارم هم از همه مهم تر اون چون یه پسره نوجوونه تقریبا خانواده هامونم دارن میفهمن ما هیچ وقت از هم جدا نمیشیم ^___^
امید وارم هر کسی که BF یا GF داره و دوسش داره همیشه باهاش بمونه ممنون از این که وقتتونو واسه داستانمون گذاستید

نوشته: سونیا