سکس یهویی با خواهرم (۱)

1397/06/09

با سلام خدمت دوست های شهوانی که داستان منو میخونید
این داستان متاسفانه یا خوشبختانه واقعی هست و اتفاق افتاد و من با ذکر جزییات براتون تعریف میکنم.
اسم من کامی هست اسم مستعاره و 35 سالمه و خواهرم 5 سال از من کوچیکتره اسمش رها هست و اسمها رو تغییر دادم و مستعار گذاشتم.
داستان مربوطه به چند سال قبله خواهر دانشجو بود در مشهد و یه زیرپله نقلی اجاره کرده بود خونه دانشجویی اش بود. من درسم تموم شده بود تو کار بودم و دوست دختر داشتم و خونه مجردی و خلاصه سکسم به راه بود
یه روز رفتم مشهد به خواهرم سر بزنم و دو سه روزی بمونم اون موقع تازه شیشه اومده بود و من یکی دو باری زده بودم با دخترا و خیلی فاز سکسی گرفته بودم.یکم با خودم بردم…رسیدم غروب بود حال و احوال کریمو دیگه نشستیم به خوش و بش کردن من و خواهرم با هم صمیمی و خوب بودیم و هستیم و خدا شاهده تا اونروز من اصلا به تصوراتتم نرسیده بود سکس با خواهر…خلاصه خواهرم گاهی حشیش میکشید و سیگاری بود من گفتم شیشه کشیدی تا حالا؟گفت نه ولی دیدم دوستام میکشن.
گفتم دارم با حاله اگر میخوای من میخوام بکشم …گفت آره دلم میخواد امتحان کنم چه بهتر با تو خیالم راحته…
من و همه جور قبول داره خواهرم چون 5 سال کوچکتره و من بچه اولم …خلاصه بساط رو پهن کردمو کشیدیم…
من چند تا کام قوی گرفتم برای خواهرم و خودمم حسابی کشیدم…چند دقیقه نگذشت که نشئه شدیم ولی خواهرم چون بار اولش بود فازشو نمیدونست…من توضیح دادم هر حالتی بگیری همون جوری میشب و سعی کن خوشحال باشی و بالا. وحال کنی؟
خواهرم فاز ابتدایی شیشه رو گرفت که حرف زدن زیاده و از همه چی گفت مثلا از دوست پسرش که اصلا راجع به این چیزا حرف نمیزد و منم از دوست دخترم گفتم و خلاصه حرف سکس و شهوت و میل جنسی شد من بهش گفتم تو حشری میشی چیکار میکنی؟آخه دلم میخواست بدونم و این چند سال دانشجویی تنها و خونه خالی دوست پسر که داشته باهاش در چه حدی رابطه داشته؟اونم گفت من از سکس بدم میاد و سرکوبش میکنم وتا حالا با پسری سکس نکردم.
من باور نکردم گفتم اینو به من برادر بزرگشم میزنه خلاصه چند تا کام دیگه گرفتیم من گفتم من برم دوش بگیرم و رفتم حموم…حمومش یه در آلمینومی با شیشه مشجر داشت من تو حموم تمام لخت شدم و رفتم زیر دوش…داشتم با خودم حال میکردم و تو فکر دست دخترم هستی بودم که دیدم در حموم رومیزنن صدای خواهرم بود داداش چیزی نمیخوای حالت خوبه…من اومدم پشت در در واز کردم ازلای در جواب دادم نه قربونت اوکیم نو خوبی گفت نگرانت شدم.فاز محبت گرفته بود و مهربونی گفت چیزی خواستی صدام کن. من گفتم باشع و اومدم تو در بستم یهو گفتم بذار پشتمو لیف بزنه صداش کرئم و اومد گفت جان گفتم میتونی پشتمو لیف بکشی گفت اره و اومد تو حموم منتها یه شلوار نازاسترج و یه تاپ تنش بود و من برگشتم پشت بهش نشستم تا آلتم دیده نشه تا همون موقع هم واقعا هیچ نقشه و تصمیمی برای سکس با خواهرم نداشتم…و اومد پشتمو لیف زد آب پاشید شلوارش خیش شد من برگشتم گفتم اه خیش شد لباست اصلا لباستو در ار بیا دوش بگیر و اونم مخالفتی نکرد و گفت باشه ومن با حال نشسته برگشتم و شلوارشو با شورتش از کمرش کشیدم پایین و اونم راحت پاهاشو در اورد و شلوارو انداخت تو لگن لباس کثیف ها و من بلند شدم و از پایین تاپ و سوتین زیرشو کشیدم به سمت بالا از دور گردنش در آوردم و خودشم کمک کرد و درآورد یهو به خودم اومدم دیدم یه کوس لخت ناز تمام لخت با من تو حمومه و تازه اولین بار بود لخت خواهرمو میدیم پستوناش سایز75 و خوش فرم سیخ و نوک پستوناش قهوه ای تیره بود بدنش تو پر و نه چاق و نه ترکه ای بود پوستش سفید و کوسش پشم داشت من یهو رفتم سمتش بغلش کردم و بوسیدمش و اونم هنگ کرده بود من سینه هاشو میمالیدم و کونشو از پشت لمس کردم و گفتم رها چه گوشتی هستی؟وای من فدات شم و در عرض چند ثانیه حشری شدم و شق کردم و با خودم فکر کردم دختری که راحت لخت میشه حتمت جلوش بازه و حشری شده میخواد سکس کنه و خواهرم هم همین طوره در صورتی این طور نبود و اون در اثر شیشه کشیدن خیلی بالا بود و اصلا منگ بود و نمیدونست چیکارکرده و فاز مهربونی هم مزید علت شده بود که لباساشو در بیاره…ولی من فاز سکسی گرفته بودم برش گردوندم دیدم وای چه کونی داره کوچک و سیخ و قمبل مثل طاقچه و کیرمو میمالیدم روی کونشو و لای پاهاش…

ادامه…

نوشته: کامی


👍 9
👎 46
200601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

714389
2018-08-31 20:57:55 +0430 +0430

سکس یهویی ینی چی؟یهو کیرت از تو شلوارت به حالت شق میپره میره تو کس و کون طرف؟

0 ❤️

714395
2018-08-31 21:02:30 +0430 +0430
NA

آخر پستی و نامردیه

0 ❤️

714397
2018-08-31 21:06:00 +0430 +0430
NA

کوس ننه ت کوس عمه ت هر گوهی خوردی به درک محارم ننویس ج.ن.ده زاده عوضی ننویس

2 ❤️

714408
2018-08-31 21:13:07 +0430 +0430

عالی بود داستانت
خیلی قشنگ بود
ادامشو بنویس کامی جون
من برات احترام قائلم عزیزم ، بهر حال تونستی جای شربتو با شیشه عوض کنی
بنویس عزیزم
تو سبک نگارشی جدید رو بنام خودت ثبت کردی
نه به آلت گفتنت نه کیرمو مالیدم بهش
بخار خموم مغزتو نمدار کرده

2 ❤️

714421
2018-08-31 21:25:43 +0430 +0430

داداش شیشیه‌ای،خواهر گراسی، چ شود

0 ❤️

714433
2018-08-31 22:05:55 +0430 +0430

شهوانی شده معتادخونه. جمع کنید بابا مزخرفاتتون رو. دارین تبلیغ میکنین این مواد آشغال رو. شیشه (متامفتامین) یکی از مضرترین مواده. توهم های بسیار خطرناکی میده. آدم های بسیاری کشته شدند چون قاتل بر اثر مصرف شیشه دچار توهم های پارانویید نسبت به مقتول شده بوده

3 ❤️

714436
2018-08-31 22:18:13 +0430 +0430

بعد منم یهو پریدم توی اتاق باخواهرت سکس کردم بعد یهو مادرتم از در اومد داخل با قصاب محلتو یهو سکس کرد بعد یهو منو قصاب محلتون افتادیم روی مادرت و با دوتا کیر کونشو از وسط جر دادیم ? ?

یهویی

1 ❤️

714438
2018-08-31 22:34:47 +0430 +0430

کسخل ننویس
نه جق بزن
نه به خواهرت فکر کن
نه شیشه بکش
البته جق میزنی بزن ولی باهاش داستان ننویس
شیشه ای معتاد

0 ❤️

714440
2018-08-31 22:44:02 +0430 +0430

چرا قاطی کص شعرا و کثافت کارتون اسم مشهدو میارید؟!!!

0 ❤️

714472
2018-09-01 04:07:20 +0430 +0430

الان فازت چیه یارو؟

0 ❤️

714494
2018-09-01 07:18:16 +0430 +0430
NA

خودت شیشه خواهرت حشیش?
قسمت دومش رو ننویس خیلی سنگین تره???

1 ❤️

714496
2018-09-01 07:23:41 +0430 +0430

از تو و امثال تو حالم به هم میخوره،حتی تصورشم جرم وخیانته،
هیچ کس نمیتونه سنگینی بار خیانت رو بر دوش حمل کنه،
مطمئنأ روزی کمرت روخواهد شکست وزمین گیر حتی نمیتونی کثافت ومگس و از خودت دور کنی!

آره دیر وزود داره اما…

0 ❤️

714531
2018-09-01 11:45:08 +0430 +0430

ک*س شعر محض…

0 ❤️

714545
2018-09-01 12:35:58 +0430 +0430

یعنی خاک بر سرت کنن که روت میشه اینجور چیزایی حتی فکر میکنی.آشغال کثافت حرومزاده ی پست اررهودیعادرب

این فوش آخری معنیش تو گوگل نیست دنبال نگرد ههه

0 ❤️

714565
2018-09-01 14:41:15 +0430 +0430
NA

خداییش من موندم که اینایی که فحش میدن چه نوع ادمی هستن ، من شخصا از گی و شبیه درتی سکس خیلی بدم میاد اصلا نمی خونم ،ولی موندم اینایی که خیلی اظهار تنفر میکنن ،چطور وجدانشون راضیه که داستانو بخونن، خیلی هضمش مشکله ، جالب اینه که هیچ وقتم از رو نمی رن

2 ❤️

714570
2018-09-01 15:44:26 +0430 +0430

چرا شیشه هارو میریزی تو داستانا چرا کسا رو مریزی تو حموما???

0 ❤️

714776
2018-09-02 17:29:23 +0430 +0430

گل بود به چمن وسبزه نیز آراسته شد

0 ❤️

714886
2018-09-03 06:31:44 +0430 +0430

الانم فاز کوس شعر گرفته بودی ؟؟

0 ❤️

714953
2018-09-03 15:47:33 +0430 +0430
NA

کیر محلمون تو کوس خواهرت مستر شیشه ای

0 ❤️

753009
2019-03-09 05:45:51 +0330 +0330

خیلی خوب نوشتی

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها