سکس یه‌‌دفعه‌ای من با رفیق دوران کودکیم

1397/11/17

سلام دوستان عزیز سایت شهوانی
من محمد هستم و ۱۹ ساله‌امه و این خاطره برمیگرده به دورانی که مدرسه میرفتم اول دبیرستان تو سن ۱۵ سالگی…
من بچه‌درس‌خوان که نمیشه اسمش رو گذاشت ولی نمراتم معمولا بالا بود با یه درس خیلی مشکل داشتم که ریاضی بود درسی که اکثرا باهاش مشکل داریم
(من خیلی نمیخوام طولانی کنم داستان رو و خواننده رو خسته کنم به جزیئات اشاره نمیکنم دیگه)من از یکی از دوستام کلی جزوه گرفته بودم دقیقا یه روز قبل از امتحان ریاضی ترم دوم…برحسب اتفاق اون روز که جمعه باشه قرار بود من رفیق دوران کودکیم رو بعد مدت‌ها ببینم دعوتش کرده‌بودم اونم اون روز اومده هیچی دیگه از جزیئات صبح تا عصرش بگذریم تا تقریبا نزدیکای شب حدود ساعت ۸ (بگم خونه خالی نبود از صبح تا حدود ساعت ۸ مادرم و دو تا داداشام خونه بودن) ساعت ۸ اینطورا مادرم رفت خرید پاساژهای اکباتان و دو تا داداشام که از من کوچیکتر بودن با مادرم رفته بودن…من و رفیقم تو خونه‌ی خالی داشتیم ورقه امتحانی ریاضی حل میکردیم من تو اتاق خودم پشت میز اونم تو اتاق داداشام پشت میزشون بود…پنج دقیقه بعد از رفتن مادرم بود که دیدم رفیقم علی اومد تو اتاقم پشت میز من وایستاد گوشیش تو شارژ بود گفت میخوام آهنگ گوش کنم و حل کنم فک کنم قاط زده بود یا بیش از حد حشری شده بود و همش کیرش رو میمالید (دفعه قبل که عید پارسالش بود من رفته بودم خونشون و به اصرار گفت محمد میشه پشمات رو ببینم بهش نشون داده بودم بعدم خواست که کیرم رو ببینه که اونم دید اون موقع مال اون دودول بود ولی خب سال بعدش کیر شده بود) بعد یدفعه با حالت خماری و حشری گفت محمد میشه دربیاری اندازه بگیریم ببینیم ماله کی بزرگتره هی از اون اصرار از من انکار آخر سرم اون اول درآورد منم کم‌کم حشری شدم درآوردم کیرهامون رو گذاشتیم کنار همدیگه تقریبا تو یه اندازه بود فقط ماله من کلفت تر بود…بعد گفت محمد خواهش میکنم بیا کون همدیگه بزاریم من دوباره نه گفتم اونم گفت اصلا اول تو بکن برگشت و تا زانو شلوار و شرتش رو کشید پایین(ناگفته نمونه که من بهش از لباس خونه‌های خودم داده بودم)دور سوراخ خیلی تنگش یکم مو بود کون کوچیکی داشت ولی سفید منم خشک‌خشک هرچی تلاش کردم نشد گفتم بریم دستشویی تا صابون بزنم به سوراخت رفتیم دستشویی که سه متر با اتاقم فاصله داشت و ویویی رو به بیرون داشت پنجره رو بستم پرده‌ها رو هم کشیدم چراغ رو روشن کردم اول من رفتم تو دستشویی بعدم اون اومد منم شلوار و شرتم رو کامل درآوردم رفتم دستم رو اول بعدم کیرم رو خیس کردم و بعد با دست صابونی کیرم رو سر و صابونی کردم و بعد سوراخ علی رو یکم خیس و صابونی کردم اون فقط شلوار و شرتش رو تا زانو پایین کشیده بود و درنیاورده بود خلاصه همین که از پشت گرفتم یکم از سرش رو فرستادم تو دادش رفت هوا گفت سوختم بعد سریع به هوای انتقام اومد پشتم گفت نوبت منه ناگفته نمونه من خودم سوراخم رو با آب‌وصابون روون کرده بودم(من اون موقع تو سن بلوغ بودم بعضی کارا دسته خودم نبود از پارسالش چیز میز میکردم تو کونم البته از سرم افتاده خیلی وقته ولی خب سوراخم یکم گشاد شده بود) اونم نامردی نکرد یه دستش به زیر شکمم و یه دستشم کیرم رو گرفته بود منم یکم خم شدم اونم دو سه تا تلمبه زد من اصلا نفهمیدم تو کرده بود یا نه شایدم نکرده بود شایدم کرده بود من متوجه نشده بودم بعد رفت رو توالت فرنگی نشست و آبش رو ریخت تو توالت منم چون کیرم خوابیده بود پشیمون از کاری کردم شستم خودم رو و اومدم بیرون رفتم دوباره پشت میز به حل پلی‌کپی ریاضیم اونم گفت محمد ما که کاری نکردیم برا هم بیا حداقل برا هم ساک بزنیم دوباره کیرش رو درآورد منم حشری شدم بعد سنگ‌کاغذ‌قیچی کردیم کی اول ساک بزنه که اول اون باید میزد من که یکم شورتم رو کشیدم پایین دیدم یکم از آبم سرکیرمه اونم دید گفت تو آبت اومده من نمیخورم نوبت توعه منم رفتم کیرش رو گرفتم بعد کشیدم آوردمش لب تخت و خودم رو لبه‌ی تخت نشستم میخواستم براش بخورم دیدم اون برام نخورده گفتم کثیفه ث غیر بهداشتی و اینا بهونه آوردم نخوردم اونم رفت نشست رو تخت گفت بیا حداقل بشین روش از رو لباس منم یه چند ثانیه روش نشستم بعدم پاشدم دوباره حس عذاب وجدان اومد سراغم گفتم کار ما اشتباه بود و اینجور حرفا اونم میخواست به هوای تلافی کردن بره بازی برا ایکس‌باکسم بخره گفتم نمیخوام من بخشیدمت برو حدودای ساعت ۸ و ۴۰ دقیقه شب بود که رفت منم دیگه تا عید سال بعد که رفتم خونشون عیددیدنی ندیدمش ولی موقعی که همدیگه رو دیدیم انگار نه انگار اتفاقی افتاده همچنان دوستیم و اون خاطره رو به فراموشی سپردیم این اول خاطره‌ی این مدلی و نیمه سکسی من بود برا خودم که حشری کننده نیست میدونم قطعا برا خواننده هم نیست به هرحال عذرا من رو پذیرا باشید صرفا جنبه‌ی خاطره داشت مرسی از این که خوندید و وقت گذاشتید دست تک‌تکتون درد نکنه
با احترام محمد


👍 3
👎 9
24878 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

746396
2019-02-06 22:30:14 +0330 +0330
NA

من خودم گیم اما دیگه حالم از داستانی گی بهم میخوره همش چرتو پرت اصلا نمیخونمشون دیگه

0 ❤️

746398
2019-02-06 22:34:53 +0330 +0330
NA

با گلنار جق زدی یا کون ‌دادی؟

0 ❤️

746438
2019-02-07 03:44:34 +0330 +0330

دقت کردین سر برگ کونکونک اضافه شده دیگه نمیزنه گی! مرسی ادمین که حرفهامون رو شنیدی

1 ❤️

746463
2019-02-07 08:58:52 +0330 +0330

چقدر كوني زياد شده تو هر فرصتي حشرشون ميزنه بالا و همديگر رو ميكنن

0 ❤️

746470
2019-02-07 12:16:18 +0330 +0330

گفتم داستان اشناس باباتم همین طوری داده بود

0 ❤️

746482
2019-02-07 13:26:46 +0330 +0330

تا خط چهارم که نوشه بود 15 سالگی بیشتر نخوندم،
فوشمم نمیاد الان نسار بچه بازه پدوفیلت کنم.

0 ❤️

746487
2019-02-07 14:23:34 +0330 +0330

ما چه گناهی كردیم یك در میون باید خاطرات یك نوجوان جقی رو بخونیم ؟

0 ❤️

746516
2019-02-07 20:38:52 +0330 +0330

خب اگ ن برا خودت حشری کننده بود ن برا ما پس میخاریدی که گذاشتی ؟؟؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها