شبی که زن شدم....

1394/12/27

با سلام اسمم که مهم نیست الکی هم نمیگم که من دختر سکسی و خوشکل و خوش هیکلی هستم من یه دختر معمولی ام فقط قد بلندی دارم 170 و وزنم 57 ، لاغرم . صورتم هم بامزه است و سبزه فقط همین. داستان از خیلی قبل شروع شد من توی شرکتی کار می کردم و کلا چون هدفهای زیادی واسه ایندم داشتم خوب کار می کردم می خواستم توی رشته خودم متخصص باشم. خوب کار کردن و ساعات زیادی سرکار بودن باعث شد به رییسم نزدیک بشم و در جریان زندگی شخصیش قرار بگیرم ( خیانت زنش ، دادگاه های طلاق و جريانات مهریه ) من دلم می سوخت به حالش و به خاطر قدرتش و البته موفقیتش در کار تحسینش می کردم ، فهمیدم دوستش دارم ا
اونم ظاهرا همینطور بود و ما باهم دوست شدیم روابط جنسیمون چیزی قابل ذکری نبود تا اینکه اون با یه زن متاهل که بعدش مطلقه شد اشنا شد جلوی چشم من و منو خیلی زجر داد میاوردش دفتر جلوی چشمم من به خاطر اینکه دختر مغروری بودم نمی خواستم این واسم نقطه ضعف باشه واسه همین استفعا نمی دادم و شاهد این دوستی بودم تا اینکه بعد از چند ماه که از دوستی اونا می گذشت دوباره اقای رییس برگشت سمت من ولی اونو داشت. احساس می کردم اول که یه بازیجه ام ولی حس برتری که نسبت به اون زن پیدا کردم قوی تر بود این فکر که همونجور که بهم خیانت شده به اونم داره میشه حس خوبی بهم می داد و اجازه می داد ادامه بدم البته خودمم یه کارایی می کردم مثلا دوست پسرگرفته بودم یعنی اینجوری فکر می کردم رییسم هم بازیچه است چقدر بچه بودم …
یک شب رییسم زنگ زد و من رفتم پیشش خونه اش ( من قبلا هم بارها به خونه اش رفته بودم و همونطور که گفتم یه سری روابطی هم داشتیم ولی خوب یه سکس واقعی خیلی متفاوته و همه این فرقا رو می دونن ) وقتی رفتم برای بار دوم توی عمرم خواستم مشروب بخوریم بار اولش با رییسم شب تولدم بود که حالم بد شد و بالا اوردم و البته رییسم قبل از اینکه حالم بد بشه رفته بود و من تنها بودم ولی نمی دونم چرا فکر می کردم باید دوباره انجامش بدم رییسم گفت که این دفعه قطعا راحتره و مواظبم هست من مست شدم و به قول رییس گونه هام گل انداخت روی مبل دراز کشیدم و رییسم اومد پیشم گقت چقدر داغی گفتم بده؟ گفت عالیه و شروع کرد بوسیدن ، لب گرفتن و لیسیدن من و سینه هام بعدش رفتیم تو اتاق حسابی داغ بودیم و مست یه چیزهایی یادم نیست تا اینکه رییسم داشت کسمو می خورد منم تو اسمونا بودم سرشو اورد بالا مند ببینه که یه دفعه گفتم تو چرا دهنت پر از خونه ،،.، ترسیدم عقلم اومد سرجاش خودمو عقب کشیدم رییسم گفت برو دستشویی خودتو بشور رفتم و فقط گریه می کردم اومدم بیرون دیدم رختخوابی که روش بودیم اندازه یع بشقاب خونیه رییسم هم رقته بود تو حموم خودشو بشوره بعدا گفت پاهاش پر از خون بوده بعدا گفت که تو لحظاتی حس کرده بوده کیرش رفته تو کسم و من یه اخ کوجیک گفته بودم و بعدش اون شروع کرده به خوردن اصلا نمی دونسته چی شده من زن شدم به همین سادگی بچگانه تنها بدون مادرم که چیزی رو واسم تو ضیح بده پر از درد بودم و به خودم و بازی که خودم مسبب ادامه دار بودنش بودم لعنت می فرستادم.
خوب ببینم چقدر میگید دروغه و فحش می دید تا ببینم میشه گفت بقیه داستان جیه یا نه …
نوشته: fari


👍 2
👎 3
61468 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

533624
2016-03-17 22:59:31 +0330 +0330

ب نظرم تکراری اومد
تکراری ام نباشه ترکاری بود .

1 ❤️

533632
2016-03-17 23:23:04 +0330 +0330

سلام
دوست همشهوانی خیلی سخت میگیری،همینجا و برای همیشه،یادت بمونه کسی اگر دوستت داشته باشه،بکارت براش اونقدر نمیتونه مهم باشه،چرا که هر مردی میگه تا الآن گذشته ات گذشته،از حالا به بعد چه کاره ای؟و خب ما آقایون دوست نداریم عشقمون بهمون خیانت کنه و تا جایی که دیدم خانمها هم همینطور…مرسی
نگران فحشها هم خیلی نباش،یه عده اصلا فقط برای همین میان تا فحش بدن،یه جور تفریحه براشون،راستش یه وقتایی به بعضیاشون،سر بعضی مثلا داستانا!،حسودیم میشه،چون خودم نمیتونم فحش بدم در حالیکه بعضی داستانها رو که میخونیم میبینیم این بچه ها همچین کمم بیراه فحش نمیدن! (چی شد!) ?

2 ❤️

533634
2016-03-17 23:37:58 +0330 +0330

یه موضوع خیلی مهم در روانشناسی داریم به نام فرافکنی، به زبان ساده، فرد در مواجهه با اشتباهات خود، به دنبال مقصری میگردد که تقصیرات رو به گردنش بندازه!! در یک جامعه که بچه دهاتی هم کم و بیش اطلاعاتی از مسائل جنسی داره، چطور یک دختر با تحصیلات و شغل در جامعه و داشتن دوست پسر و… براحتی اشتباه خودش رو به گردن مادرش بندازه، این واقعاً وقیحانه است. اما اگر واقعی گفته باشی، مقصر اصلی ماجرا خودت هستی و لاغیر. حالا بهترین کار بجای غم در بغل گرفتن، با شهامت از رییست جدا شو. از شرکت خارج شو و به هرزگی کشیده نشو. این تو و این هم زندگی که در دست تو وجود دارد. بفرمایید…

2 ❤️

533636
2016-03-18 00:12:39 +0330 +0330

کونکش جاقال رفته داستان ده سال پیش مردم رو از توسایت دیگه ای دزدیده و فقط به خودش زحمته C&P رو داده، اونوقت برام نظرسنجی هم زده آخرش! :-|
ینی آلت عظمای ولایت فی المقعد گشادت اگه که خودت ادامشو نگی، آ… . . . (liar)

0 ❤️

533650
2016-03-18 06:32:25 +0330 +0330

باید سایت یه قانونی بذاره که هر کس داستان مینویسه یه عکس هم از باسن عمه‌ش بذاره، ملت بدونن دقیقا دارن به کی فحش میدن…

0 ❤️

533651
2016-03-18 07:19:20 +0330 +0330

چقدر عجله داشتی برای نگارشت
ازهمین داستان میشد فهمید
کم حوصله و دختر لوسی هستی
باشد ک رستگار شوی 🙄

0 ❤️

533848
2016-03-20 22:14:27 +0330 +0330

سلام دوستان داستان جالبی بود ولی به نظرمن خیالی بود

0 ❤️

533947
2016-03-22 02:03:38 +0430 +0430
NA

Ajab dastane amozandeyi :D

0 ❤️