شب زفاف با سارا

1393/02/18

مراسم تموم شده بودو تو راه خونه ای بودیم که با عشق ساختیمش دل تو دلم نبود که بریم خونه سارا هیچی نمیگفت ولی از چهرش معلوم بود که استرس داره .دوست نداشتم اینطوری باشه ولی بازم هیچی نگفتم.بالاخره رسیدیم خونه و از فامیلای نزدیکم که تا خونه باهامون اومده بودن خداحافظی کردیم.وقتی وارد حیاط شدیم نفسی از سر اسودگی کشیدم.دیگه مال من شده بود .بعد از این همه سختی
اروم رفتم طرفشو گرفتمش تو بغلم.ضربان قلبشو حس میکردم .و سرخ شدن گونه هاشو.دستامو انداختم زیر زانوشو بلندش کردم مثه یه پری شده بود دلم میخواست پرستشش کنم تو چشاش زل زدم و گفتم نبینم خجالت بکشی.اونم با اون قیافه تخس و خاستنیش مثه بچه های لجباز زود گفت:اصلانم خجالت نمیکشم بعد تند لباشو گذاشت رو لبام منم میخندیدمو با ولع میبوسیدمش.وقتی در خونرو باز کردم گذاشتمش زمین گفتم خوب شیطون شدیااا.اونم گفت از تو یاد گرفتم.بعدشم یه چشمک زد و رفت تو اتاق خوابمون.منم چون میدونستم خجالت میکشه گذاشتم خودش لباساشو عوض کنه .چن دقیقه بعد دیگه طاقتم تموم شد رفتم در اتاقو باز کردم دیدم نیستو صدای شیر اب میاد فهمیدم رفته حمام .لباس عروسشم در اورده بودو گذاشته بود رو تخت.منم رفتم بیرون لباسامو عوض کردمو یه شرت پام بودو پیرهنم تنم بود.صدا بسته شدن در که اومد فهمیدم از حمام اومده.من که دیگه صبر نداشتم واسه دیدنش رفتمو در باز کردم .هم من شکه شده بودم هم اون اونقدر نگاش کردم که سرخ شدن گونه هاشو حس کردم یه حوله ی سفید پیچیده بود دور خودشو پاهای خوش تراشش پیدا بود.رفتم طرفش و دستمو انداختم دور کمرش فقط بهم نگاه میکردیم یکم رنگش پریده بود تا اومدم حرفی بزنم لباشو گذاشت رو لبام یکم که همو بوسیدیم در گوشش اروم گفتم :مطمئنی؟اونم اروم تر از من گفت:خیلی وقته واسه این ساعت لحظه شماری میکنم.منم یه بوس محکم ازش گرفتمو شروع کردم گردنشو بوسیدم اونم دستاشو کرده بود توی موهامو چشماشو بسته بود یکم که گردنشو بوسیدم رفتم سراغ لاله ی گوشش اروم گازش گرفتم و با لبام باهاش بازی کردم.صدای نفسای اروممون کل فزای اتاقو گرفته بود قلبم داشت از سینه در میومد دستامو انداختم زیر پاشو لبامو گذاشتم رو لباشو اروم بردمش به سمت تخت.همه صورتشو شروع کردم بوسیدن چشماش لباش گردنش اونم نفسای داغشو میزد به صورتم .دستامو از روی دستاش حرکت دادم به سمت پایین و رسوندم به سینه هاش .اروم دستامو میکشیدم روشونو نوازش میکردم سارا هم نفساش سنگین ترو داغ تر میشد.ولی هنوز گونه هاش سرخ بودنو خجالت میکشید.از زیرم پاشد اومد رومو شروع کردم لبامو بوسیدن تا روی فکم دستاشم رفت سمت دکمه های پیرهنمو اونارو باز میکردو هر جای سینم که پیدا میشد میبوسید.منم دیگه با دستام سینه هاشو از روی حوله گرفته بودمو میمالیدمو به صورت زمزمه حرفای عاشقونه میزدم.یخورده که گذشت از روم بلندش کردمو خوابوندمش خودم افتادم روشو تا زیر سینه هاش حولشو کشیدم پایین.مثل برف سفید بودنو یه لایه ی صورتی دورشو پوشونده بود زبونمو گذاشتم روشو شروع کردم بوسیدن و لیسیدن کامل میکردم تو دهنمو درشون میاوردم ساراهم اروم اه و ناله میکردو منم نفس نفس میزدم.یکم که گذشت دستشو گذاشت رو سرمو کشوند به سمت پایین منم سرمو پایین نکشیدم و به کار خودم ادامه دادم.دلم میخواست خودش بهم بگه وقتی دید سرمو پایین نمیبرم همون طور که نفس نفس میزدو اه و ناله میکرد گفت جاهای دیگم هستا منم گفتم مثلا کجا؟گفت خودت میدونی.گفتم دوس دارم خودت بگی اروم گفت دیوونم کردی بخور برام .منم بیشتر از این اذیتش نکردمو حولشو از روش برداشتم.از چیزی که دیدم دیوونه شدم.یه کس کوچولوی خوشگل کیرم داشت شرتمو پاره میکرد رفتم سمت نافشو شروع کردم بوسیدنش و نفسامو میزدم بهش اونم دستاشو گذاشته بود رو سینه هاشو میمالید به کسش که نگاه کردم دیدم خیس خیس شده رفتم طرفشو از روناش شروع کردم بوسیدن ولی به کسش دستم نزدم یخورده که گذشت گفت بخور دیگه لا مصب دیوونه شدم .منم در حالی که نفس نفس میزدم گفتم جوووووون قربون اون ابراز احساساتت لبامو بردم سمت کس صورتیش که حالا خیس خیس بودو دورشو بوسیدم بعد انگشتمو گذاشتم رو کسشو اروم میمالیدم.یه دستم رو سینه هاش بودو یه دستمم روی کسش و دورشو میمالیدم سرمو بردم نزدیک گوششو گفتم دوس داری اونم که دیگه تغریبا داشت داد میزد گفت وای دارم دیوونه میشم .توروخدا بخورش یه لب طولانی ازش گرفتمو سرمو بردم سمت کسشو زبونمو کردم لاش.انقدر خوش بو بود که مست مست شده بودم دیگه اختیارم دست خودم نبود.کلشو میکردم تو دهنمو میمکیدم سارا هم اه و ناله میکردو میگفت اووووووووووووف همش مال خودته همشو بخور کسمو بخور قربونت برم.از بس کسشو لیسیده بودم باد کرده بود و قرمز شده بود سارا بهم گفت میخوام.گفتم چیو ؟گفت کیرتو منم که دیگه خودم داشتم میمردم از شهوت اجازه دادم هرکاری میخواد بکنه .افتاد رومو دستاشو گذاشت رو شرتمو کشید پایین.اونقدر با اون چشمای شهوتیش بهش نگاه کردم که داشتم دیوونه میشدم سرشو برد نزدیک نافمو از نافم شروع کرد بوسیدن ولی پایین تر نمیرفت .داشت دیوونه میکرد منم سینه هاشو گرفته بودمو میمالیدم اروم بهش گفتم بخورش دیگه اونم یه لبخند زدو سرشو برد سمت تخمامو کرد تو دهنش و لیس میزد کیرمم گفته بود دستشو میمالید لباشو برد سمت کیرمو بوسیدو سرشو کرد تو دهنش منم نفس نفس میزدمو میگفت جوووووون بخورش اونم با زبونش دور کیرمو لیس میزد یخورده که خوردبرام دیگه دلم اون کس خوشگلو دست نخوردشو میخواست خوابوندمشو افتادم به جون کسشو میخوردمش اونم فقط اه و ناله میکردو دستشو رو سرم فشار میداد.بعد یک ربع که براش خوردم دیگه داشت از حال میرفت گفت کسم کیرتو میخواد ارش توروخدا بکن توش اوووووووف دارم دیوونه میشم منم اروم گفتم باشه قربون اون کست برم کیرمو گذاشتم رو کسشو همینطور میمالیدمو با اب کسش کیرمو خیس میکردم ولی تو نمیدادم اونم از شدت بی قراری کمرشو بلند میکردو کسشو به کیرم فشار میداد کیر منم دیگه راست راست بود دستامو گذاشتم رو سینه هاشو میمالوندم کیرمو هدایت کردم به سمت کسش میفهمیدم که یکم ترسیدم یکی از دستامو از رو سینه هاش برداشتمو دستشو محکم گرفتم و لبامو گذاشتم رو لباش سر کیرمو میکردم تو و در میاوردم ساراهم دیگه طاقت نداشتو تا لبام از لباش جدا میشد اسمموصدامیکردو میگفت بکن توش دیگههه .بار اخر لبامو گذاشتم رو لباشو کیرمو محکم کردم تو کسش.سارا هیچی نگفت و فقط چن تا قطره اشک از چشماش اومد بیرون منم بوسش کردمو گفتم درد که نداشت عشقم گفت نه فقط یخورده سوخت.لباشو بوسیدمو کیرمو از کسش در اوردمو کسشو با کیرمو که خونی بود پاک کردمو دوباره رفتم سمتش گفتم میخوای ادامه بدیم.گفت حتما .لبامو گذاشتم رو سینه هاش که شق شق بودو کیرمم اروم کردم تو کسش.یه اه بلند کشیدو چشماشو بست منم اروم اروم تلنبه میزدم ساراهم فقط اه و اوه میکردو منم نفس نفس میزدم صدا برخورد کیرم با کسش خیلی قشنگ بود داشتم لذت میبردم که دیدم سارا یه اه بلند کشیدو لرزید خیسیه کیرمو که از اب کس سارا بود حس میکردم خودمم دیگه داشت ابم میومدو تو حال خودم نبودم تلنبه هامو محکم تر کردم و تند تر میزدم ساراهم دوباره اه و نالش راه افتاده بود دیگه داشت ابم میومد چن تا تلنبه ی محکم دیگه زدمو کیرمو از کسش در اوردمو ابمو با فشار ریختم روش یه نفس بلند کشیدم وقتی ارضا شدم دیدم سارا داره سینه هاشو میماله رفتم سمت کسش و زبونمو گذاشتم رو چوچولشو حسابی میخوردمو فشار میدادم سارا هم دوباره ارضا شد دیگه جون تو تنم نبود لذتی که بردیم غیر قابل توصیف کردنه بعد یه لب گرفتن حسابی بغلش کردمو تو بغل هم خوابمون برد.

نوشته: م.لام


👍 8
👎 1
153784 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

417896
2014-05-08 07:16:39 +0430 +0430
NA

کیرم تو کس و کون سارا. میاوردی پیش خودم تا کارتو راحت کنم

0 ❤️

417897
2014-05-08 07:26:10 +0430 +0430
NA

قشنگ بود خوشم اومد فقط توکه همه لباساتو در آورده بودی و با یه شرت بودی چه جوری سارا دکمه های بلوزتو باز کرد؟ رو شکمتم دکمه داره عایا؟

1 ❤️

417898
2014-05-08 08:23:22 +0430 +0430
NA

به پای هم پیر شید.
من نظری در رابطه با ازدواج ندارم.
مبارکه.

لت وپار

0 ❤️

417899
2014-05-08 14:17:07 +0430 +0430
NA

دَمــــــــــتـ گـــَرم دادش عالـــــــــــــی بود
از ســِکسایِ دیگه تون هم بـِنویس
مــُوفَق باشی
بوووووووووووس :D

0 ❤️

417900
2014-05-08 16:19:34 +0430 +0430
NA

اره.دیگه .تکلیف این دکمه های شکمتم مشخص کن

0 ❤️

417901
2014-05-08 17:15:30 +0430 +0430
NA

چه عجب ما بعد بوقی یه چیزی به اسم داستان خوندیم خیلی نگارش قشنگی داشت خیلی قشنگ بود مرسی .شبت آدامس موزی

0 ❤️

417902
2014-05-08 20:20:50 +0430 +0430
NA

دلم میخواد یه رو بالشی رو پر از باطری کهنه کنم اون دیوث بی پدری که اولین بار گفته دختر موقع ارضا شدن میلرزه رو انقددددددر بزنم که تا آخر عمرش رو ویبره باشه !
حرومزاده !

0 ❤️

417906
2014-05-09 03:16:31 +0430 +0430
NA

خوب بود پير شيد به پاي هم

0 ❤️

417903
2014-05-09 12:19:06 +0430 +0430

واقعا ازطرف منم بزنوخواهربگا بده واما داستان خوب بودولی عزیز دخترخجالتی وکیرندیده به این مهارت ساک نمیزنه حرف نمیزنه وازسکس اولش لذت نمیبره کلاه سرت رفته دست دوم گیرت اومده جوون

0 ❤️

417904
2014-05-09 14:01:41 +0430 +0430
NA

خسته شدین، بدین یه چند تا هم من بزنم… :D

0 ❤️

417905
2014-07-19 14:58:13 +0430 +0430
NA

Kheyli ghashang bood

0 ❤️