سلام خدمت تموم شهوانی های عزیز.
اسم من بابک هست و 25 سالمه و زنم مژده 24ساله
میخوام براتون خاطرات سکس اول ازدواجمون رو براتون بگم.ما چندتا خانواده بزرگ بودیم توی یه آپارتمان زندگی می کنیم.طبقه اول پدربزرگم و مادربزرگم بودن دوم عمه هام و سوم عموم و ما بودیم کلا خانواده ما رسم به ازدواج یا تعیین همسر در سن کم خیلی اعتقاد داره و همیشه سعی به ازدواج فامیلی داره.الان عموی من با دخترعمش ازدواج کرده و پدرم با دخترخالش و من تو فامیل فقط 3نفر بودن که از سن می شد باهاشون ازدواج کرد یکی دختر عمم بود که 5ماه ازم بزرگتر بود یکی دختر داییم که 3سال ازم کوچکتر بود و دختر عموم که 1سال ازم کوچک تر بود.من و دخترعموم از بچگی با هم بزرگ شده بودیم و هم
یشه تو هم لول میخوردیم از 7سالگی از کنجکاوی دکتربازی میکردیم و تنها گزینه درست از نطر خودمم دختر عموم مژده بود.اون موقع من 16سالم بود و مژده 15سالش ما قرار شد که یه جلسه بزاریم و نشون کنیم و عقد بعد بزرگ شدیم عروسی کنیم.خلاصه یه مدت گذشت و ما عقد کردیم و برا آمادگی برا زندگی قرار شد تو زیر زمین که یه واحد کوچیک بود جندتا وسیله بچینند و ما زندگی کنیم.خلاصه ما منتقل شدیم و رفتیم تو واحد نقلیمون و شب اول از بس خسته بودیم سریع خوابمون گرفت و هیچ کاری نکردیم فرداش بعد از مدرسه رفتم مدرسشون دنبالش و امدیم خونه و ناهار رو از زنعموم گرفتیمو خوردیم.بعد چند ساعت در
از کشیدیم تا بخوابیم ولی هر کاری کردم خوابم نمی برد بعد چند دقیقه قلت زدن رفتم بالا سر مژده و آروم دست به کونش کشیدم تا یکم تکون خورد فهمیدم بیداره خودشو زده به خواب.آروم به کمر خوابوندمش و لبمو بردم رو لباشو شروع کردم لب گرفتن.محکم لبشو خوردم تا اونم شروع کردم از هم لب گرفتیم و بعد آروم زبونمو بردم تو دهنش و گردوندم.بعد یواش یواش رفتم رو ممه های سایز 65اشو و مالونمش و اونم آه میکشید و منو حشری تر میکرد و یدفه دیوونه شدم و لباس و شلوارو با هم کشیدم بیرون و سوتینشو باز کردم و شرتم در اوردم رفتم عین گشنه ها ممشو میخوردم و کسشو میمالوندم و اونم صداش رفته بود بالا تا دستمو انداختم رو دهنشو گفتم هیشششش.
بعد آروم تر شد و رفتم پایین و یه نگاه به کس خیس صورتی پف کردش انداختم و زبونو کردم توشو تا میتونستم خوردمش و بعدشم بلند شدم و خودمو لخت مادرزاد کردم و گفتم بیاد ساک بزنه که دیگه نوبت منه حال کنم.اومد زانو زد جلومو کیر17سانتیمو گرفتو محکم با ولع شروع کرد ساک زدن و خوردن کیرم داشتم دیوونه میشدم تو فضا بودم یه 2و3دقیقه همینطوری ساک زد که حس کردم آبم داره میاد گفتم بسه و خوابوندمش و کیرمو آروم مالدوندم به کسشو کردم توش.برا اولین بار بود تاحالا سکس نداشتم فقط دکتر بازی هامون بود و یه بار هم به یاد گذشته ها تو 14سالگی یه مالوندنی به هم داشتیم ولی هیچکدوممون حتی
یه ساک و اینا هم نداشتیم فقط یه بدی که بود منو مژده از زمانی که با جلق و اینا آشنا شدیم و سوپر دیدم بجوری معتاد این کارا شدیم ولی چون خجالتی بودیم جرات پیشنهاد به همو نداشتیم حتی وقتی هم یه بار همو مالدوندیم از جلق و سکس و اینا هیچی نمی دونستیم و فقط خوشمون میومد.در حدی هم معتاد جلق بودیم که مژده 1روز از حشر زیاد با خیار پردشو زد.خلاصه از ماجرا دور نشیم.کردم توشو و یه جیغی زد که گوشم کر شد و گفتم الانه بیان پایین.بعد چند ثانیه مکث شروع کردم آروم تلمبه زدن و آروم تند ترش میکردمو و دیگه از خود بیخود شدیم و آه و نالمون رفت تا آسمون و تند تند تلمبه میزدم دیگه
داشتم میمردم که یدفعه حس کردم آبم داره میاد و گفتم داره میاد کجا بریزم گفت بریز توش.اصلا حالیم نبود چی گفت و عینشو عمل کردم و آبم اومد و تا قطره آخر ریختم تو کسش بعد افتادیم رو هم از بیحالی بیهوش شدیم و خوابمون برد و طرفا شب بیدار شدیم و رفتیم یه دوش گرفتیمو و اومدیم لباس پوشیدیمو رفتیم پیش مادرم و اخر شب برگشتیمو و خوابیدیم.بعد چند ماه یه مدت بود مژده حالش بد بود و رفت یه چکابی کرد و بعدا معلوم شد حاملس که اصلا باورمون نمیشد بعد 9ماه پسرمون به دنیا اومد اسمشو گزاشتیم کیوان الان 9سال از اون ماجرا میگزره و کیوان بزرگ شده و کلاس سومه و ما هم عروسی کردیم که
امسال میشه 5سال از ازداجمون میگزره و خیلی زندگی خوبی داریم.
خب خیلی متشکرم که خوندید امیدوارم خوشتون اومده باشه.
پایان
نوشته: بابک سکسی
نظر شما چیه؟فانتزی بچه ی پانزده ساله درحال جقیدن???
خدایا اینو چجوری تو نوشتی با چه منطقی ؟ این چه رسمیه خونواده ت دارن … فردا یکی میاد مینویسه ما خونواده مون رسم دارن شب یلدا دور همی فیلم سوپر میزارن همه با هم جق میزنیم … جمع کنین بابا این چرت و پرتا چیه ؟ (dash)
چیزی نمیتونم بگم جز اینکه خر خودتی.تو در ۱۶سالگی مثل فیلم های پورن با هم رفتار کردی.بعدشم ۴ سال بچه داشتید و بعد عقد کردی.اخه گفتی پسرت الان ۹ سالشه و ۵ ساله از ازدواجت میگذره.بچه جون کمتر بزن تا مغزت نگوزه
شونزده سالگی عقد کرده بیست سالگیم ازدواج کردن دیگه چقدر میخواید بالاخونرو آکبند نگه دارید آخه؟
من 20 سالمم بود سه نفر جدا جدا جلسه گذاشتن تا حالیم کنند چی به چیه شماها 16 سالگی ؟ نکنه وحی شده بهتون
یکی دیگه از ریدمان های دوستان.
یه بار شورتشو در آورده.
بعدش لخت مادرزاد شده.
نمی دونم وقتی شرتتونو در آوردین بعدش چی داشتین که در بیارین و لخت مادرزاد شین !!
من که از نظرات دوستان بیشتر از داستانت خوشم اومد خلاقیتی که اینا دارن نویسنده ی داستانا ندارن . (clap)
حاصل ازدواج فامیلی میگن فلج میشه تویی .نوب سگ
ولتون کردن یکجا کنار هم باشین،اونوقت هول بودی. و بچه کردین
بچت ۴ سالش بود عروسی گرفتین ها کیرم تو دهنت با داستانت
نگاه کصشر.بچت ۴ سالش بود بعد ازدواج کردی بیناموس؟
کیرم دهنت؟
??? خاله بازیه مگه
تو شونزده سالگی جانی سینزی بودی واسه خودت
کص شر فقط کص شر