شب عروسی نارسیس

1392/03/17

سلام اسم من نارسینه وکیلم و همسرم رامین توی یک کارخونه مهندس ناظره ما خیلی اتفاقی با هم اشنا شدیم کمتر از یک ماه ازدواج کردیم همیشه پاره شدن پرده بکارت برای دخترا با ترس و وحشته وخصوصا اگه با مرد زندگیت یک ماه باشه اشنا شده باشی .واسه همین دو سه روز به عروسی مونده از رامین خواستم که شب عروسی رو بی خیال بشیم تا هم خستگیمون در بیاد هم من امادگیشو پیدا کنم لااقل یکم از ترسم بریزه واونم قبول کرد ولی مشخص بود فقط بخاطر من حرف دلشو نزده انقد همه چیز سریع اتفاق افتاد که فقط دنبال خریدن جهیزیه و اماده شدن برای مراسم عروسی بودیم .راستشو بخواید من موکلای زیادی داشتم که شب عروسی متوجه شده بودن عروس بکارتشو از دست داده و توی اونا چند تاموردایی ام بود که بخاطر بی اطلاعی از بعضی مسایل که بعضی از دخترها اصلا بکارت ندارن یا فقط با عمل جراحی پاره میشود باعث ابروریزی های زیادی شده بود واسه همسن اولین کاری که کردم مساله رو با رامین در میون گذاشتم و اون گفت بهم اطمینان داره ولی راضی نشدم و گفتم بریم پیش یک ماما -----خلاصه بگم معاینه دکتر از هزار تا شب عروسی والا بدتر بود اول گفت بخواب روی یک تخت که پاهات و باید میزاشتی رو ی دو تا دستگیره و چنان باز میشده که انگار میخواست از وسط نصف بشه با انگشتاش کرد توی رحمم و که یه جیغ بلند کشید وقتی از جام بلند شدم پام درد گرفته بود رامین کمکم کرد تا نشستم و دکتر گفت شب عروسی سختی دارم چون پرده بکارتم ضخیمه و رحم فوق العاده تنگی دارم وبعد با رامین صحبت کرد که باید با دقت و حوصله کارش را انجام دهد کم می ترسیدم استرس شدیدم بهش اضافه شده بود باورتون نمیشه چقد روزای سختی بود هم مجبوربودم برم سرکار هم دنبال مقدمات ازدواج و استرس و ترسم هم امده بود روش اگه عشق رامین نبود نمیتونستم همه این عجله هام بخاط ماموریت رامین بود که باید 6 ماه میرفت المان چون بتونه منو ببره این همه عجله داشتیم بالاخره شب عروسی رسید و با همه قولی که رامین داده بود ولی بازم استرس داشتم مهمونی که تموم شدو رفتیم خونه رامین در گوشم زمزمه کرد مال خودم شدی گفتم مگه نبودم گفت دیگه واقعا شدی کمکم کرد تاجمو در اوردم و بعد بند لباسمو باز کرد از خجالت تمام بدنم عرق کرده بود اروم اروم لباسمو در اورد احساس میکردم توی حال خودش نیست لباشو گذاشت روی لبمو محکم مک میزد و می بوسید و لباسای خودشو در میاورد اروم دادمش کنار و بهش گفتم مگه قرار نشد باشه برای یه شب دیگه بهم قول دادی گفت چرا فقط نمیکنمت ولی بقیشو که قول ندام خندم گرفت گفتم بقیش کجاشه گفت می بینی و اروم بند سوتینمو باز کرد و شروع کرد به خوردن سینه هام شک شده بودم از ترس لاله گوشمو مک میزد و با دستاش با بدنم بازی می کرد منم حشری شده بود گفتم رامین دوست دارم سرش و گرفت بالا و با شیطنت گفت به خدا بدقول نیستم دیگه طاقت نداشتم و شروع کرد به لیس زدن سینه هاموهی میامد پایین تر تا رسید به کسم به قول خودش جی جی نازم و شروع کرد به خوردن چوچولمو مک میزدو منم اه و ناله میکردم اخ ای ای مردم و موهاشو چنگ میزدم اما انگار دست بردار نبود وقتی صدای جیغمام زیاد شد سرشو بلند کرد و دوباره امد سمت سینه هام و تو چشام نگاه کرد شهوت از وجودش میریخت نارسین همین امشب تمومش کنیم ؟نمیدونستم چی بگم راست میگفت چه امشب چه فردا باید میشد اخرش که چی بهش گفتم فقط اروم میترسم گفت فدات بشم چشم عشقم و با دستش شروع کرد به مالید جی جی نازمو منم با جی جی باتش ( کیرش ) بازی می کردم واقعا کیربزرگ و کلفتی داشت که حالا قدرشو میدونم که چه نعمتیه با انگشتش کرد داخل اولش دردش کم بود ولی بعدش شد با دوتا انگشتش که جیغم رفت هوا و اونم نوک سینه هامو مک میزد بدنم داغ شده بود و میشه گفت دردش لذت بخش بو د اروم امد رومو گفت آماده ای نمیتونستم حرف بزنم که دیدم سر کیرشو گذاشت و یه فشار اروم داد ولی نمیرفت توی کسم انقد با ارامش و دقت این کارو انجام میداد که تصمیم گرفتم خودمم کمک کنم واسه همین پامو پشت کمرش فشار دادم و داد بلندی کشیدم تمام بدنم می سوخت و اشکام سرازیر شده بود واقعا درد داشت تمام کیرش رفته بود داخل کوسم اروم لبمو بوس کرد گفت درش بیارم گفتم فقط تمومش کن که شروع کرد به تلمبه زدنو منم ملحفه روی تختمو چنگ میزدم درد همه وجودمو گرفته بود و نمیتونستم بگم رامین در ش بیار نمیدونم چقد زمان طول کشید ولی هر لحظه دردش کمتر میشد انگار رحمم باز شده بود که یک لحظه سوزش بدی رو احساس کردم و داد کشیدم رامین که مدام قربون صدقم میرفتم گفت تموم شده عروس خودم شدی فقط خودتو تکون نداده و چند ثانیه بعد خودشم ارضا شد .نمیدونید چقد حالم بد بود حتی نمیتونستم بلند بشم رامین کمک کرد خودمو تمیز کردمولباس پوشید و هر دوتایی دراز کشیدیم اروم کمرمو ماساژ میدادو بوسم میکرد نفهمیدم کی خوابم برد وقتی بیدار شدم ساعت 12بود که رفتیم حموم .

نوشته: نارسیس


👍 1
👎 1
128822 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

384415
2013-06-08 04:07:21 +0430 +0430
NA

جی جی باتشم تو جی جی نازت با این داستانت

0 ❤️

384417
2013-06-08 04:30:48 +0430 +0430
NA

خاک تو سر توی مثلا وکیل کنن که هنوز نمی دونی اونی که دکتر توش انگشت چپونده رحم نیست و اینم نمی دونی که دختر باکره رو برای معایته انگشت نمی کنن. مجبورین عقده های حل نشده خودتون و بیارین تو داستانا. مثلا گفتی وکیل هستی که چی بشه؟بعد هم نفهمیدم بالاخره دکتر رفتی یا ماما؟‌یا فرق این دو تا رو هم نمی دونی گوساله سامری؟ رحم تنگی داری الاغ؟؟؟؟؟ رحم تنگ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ای وای ای وای . رحم تنگ میشه؟ منظورت واژنه؟ حالا رحمت گشاد شد که دیگه بچه توش نمی مونه که !!! جدا که اگه زنی باید بگم الاغی بیش نیستی که راجع به بدن خودت اینقدر کم می دونی.

0 ❤️

384418
2013-06-08 06:39:35 +0430 +0430
NA

شما سخت نگیر آقا معلم
خواست یه چیزی گفته باشه :D

0 ❤️

384419
2013-06-08 09:37:08 +0430 +0430
NA

دختراخيلي دردميكشن:
١-پاره شدن بكارت
٢-دردزايمان
٣-شيردادن

0 ❤️

384421
2013-06-08 15:34:17 +0430 +0430
NA

عزیزم اگه انگشتت میکردکه پاره میشدی.بعدشم اون واژن تنگه نه رحم انتهای واژن عزیزم وصل میشه به رحم تنظیم پاس نکرده بودی احیانأ شماخانم وکیل؟؟؟؟

0 ❤️

384422
2013-06-08 18:07:53 +0430 +0430
NA

خیلی بیخود بود. به نظر نمیرسه تحصیلات متوسطه هم داشته باشی

0 ❤️

384423
2013-06-09 00:36:05 +0430 +0430
NA

خاک بر سر جقیت ک هر کارت کنن دروغ گویی.کاش حداقل با ی جنده مشورت میکردی چهارتا واژه یاد میگرفتی

0 ❤️

384424
2013-06-09 08:10:17 +0430 +0430

دوستان زحمت کشیدن و از خجالتت در اومدن. من سعی میکنم سکوت کنم

0 ❤️

384425
2013-06-10 08:24:49 +0430 +0430
NA

هر جی عذابه مال دخترایه بیچارست ;

0 ❤️

384426
2013-06-10 09:30:04 +0430 +0430
NA

کیر دیجی مون تو جی جی نارت

0 ❤️

595872
2017-05-15 08:23:14 +0430 +0430
NA

مجبوری بگی وکیلی عقده ای؟ بگو سیکلم کمتر بهت میرینن دوستان،والا

0 ❤️