شب های عیاشی (سکس با بدنساز)

1400/12/09

خب سلام… این داستان برای جق زدن نیست خاطره ایه که من داشتم
غلط املایی بود ببخشید چون کیبرد گوشیه و دست خسته میشه.
من کیارادم 17 سالمه. داستان برمیگرده به تابستون همین امسال.
خارج از شهر بودم توی یکی از روستاهای اطراف مشهد. یه نفر رو قبلا توی باشگاه دیده بودم. اسمش روزبه بود. بدن فوق العاده بزرگ و ورزشکاری داشت. ته ریش نرم. موهای کم پشت
یه صدای خیلی تو دل برو داشت. که. دوست داشتی همیشه به صداش گوش کنی. وقتی می‌خندید خیلی بامزه میشد.
اون روز خارج شهر اکانت ایسنتا شو پیدا کردم. 10کا فالوور داشت. کلی پست سکسی از خودش. داشت که هر لحظه داغ تر می‌کرد آدم رو. بهش پیام دادم. چند سالته گفت 26.بهش گفتم ازت خوشم اومده. گفت من اینکاره نیستم که با پسر رابطه احساسی برقرار کنم.
گفتم منم رابطه احساسی نمیخوام سکس میخوام.
که گفت آها. هارد دوست داری؟
گفتم. اوهوم
گفت عکس از بدنت بده
منم چند تا عکس از کونم دادم. یه کون سفید بی مو که نسبتا تو عکس تپل دیده می‌شد. چون من در کل لاغرم. صورت کشیده ای دارم. ته ریش و زاویه فک دارم. چشمای عسلی. و گیرایی خوبی داره فرم چشمام. در کل راحت دل میتونم ببرم.
خلاصه بعد عکس دادن گفت میتونی امشب بیای پیشم؟
من گفتم خارج شهرم. چجوری بیام
گفت با اسنپ بیا
حدودا ساعت یازده شب بود.
گفتم من تا حالا شب خونه کسی نبودم.
که روزبه میگفت یه چی بگو.
من که داغ شده بودم و نمیخواستم از دست بدمش. گفتم ببینم چی میشه.
شمارشو گرفتم و گفتم زنگ میزنم.
رفتم خونه گفتم به خانوادم امشب رفیقام اومدن اینجا. میرم ویلای یکی از بچه‌ها. با کلی اصرار رضایت دادن. وسایلمو جمع کردم. رفتم.
اسنپ گرفتم. رنگ زدم به روزبه. جواب نمی‌داد یه لحظه ترسیدم اگه جواب نده. و من سرگردون توی بیرون بشم چی. چون نمیتونم برگردم خونه بگم پشیمون کردم.
شانسم جواب داد گفتم آدرس دقیق خونتو بده دارم میام.
راستش نمیدونم چه فکری کرده بودم اون وقت شب میخواستم برم خونه یه آدم غریبه. اما خب. شاید به خاطر تو دل برو بودنش بود.
یه مرد پنجاه ساله بود راننده اسنپ… رفتم عقب نشستم. تا برسم به مشهد. بعد حدودا یه ساعت رسیدم در خونشون. لوکشینش صیاد شیرازی بود. دیدم با یه شلوارک و رکابی ورزشی منتظره دم در. پول اسنپ رو دادم رفتم سلام کردم.
رفتیم خونه یه ساختمون بود که طبقه پایینش تنها زندگی می‌کرد
طبقه های بالا هم خانوادش.
رفتم توی خونه. خونه تاریک بود فقط با ال ای دی های بنفش خونه روشن بود. خیلی عادی لباسم رو عوض کردم
هیچ حرفی از سکس نبود.
بهم گفت قهوه میخوری. منم گفتم باشه بد نیست.
گفتم سیگار داری؟ که گفت سیگاری نیستم. ناراحت شدم چون به شدت سیگار میخواستم. گفتم اشکال نداره قهوه میخورم از سرم سیگار کشیدن بپره
بعد خوردن قهوه. رفتیم توی اتاقش.
نور بنفش یه تلویزین حدودا می‌خورد 50 اینچ باشه جای دیوار بود. اما روی یک میز بود. که به لپ تاپ وصل بود واسه فیلم گذاشتن
بهم گفت چه فیلمی بزارم. من گفتم فرقی نداره… خلاصه‌ بعد کلی حرف زدن به فیلم اکشن گذاشت…
من داغ بودم. استرس هم داشتم اما به روی خودم نمیاوردم.
روبروی تلویزیون یه تخت یه نفره بود که پایین تشک پهن بودع.
بهم گفت هر دو روی تخت باشیم یا نه گفتم مورد نداره
پشتم دراز کشید. منم به پاهاش تکیه دادم.
فیلم می‌دیدیم و هیچ حرفی نمی زدیم.
بعد چند دقیقه گردنمو گرفتم و گفتم درد اومد دراز میکشم راحت تره
پشت به روزبه دراز کشیدم. طوری که کونم به کیرش میرسید.
دستش زیر سرم بود
یه دست دیگش روم.
فیلم میدیدم. نفسای داغش بهم می‌خورد و داغ ترم می‌کرد
با دستی که روم بود دستمو آروم می‌مالید. منم داغ تر میشدم. یه پاش رو انداخته بود روی پاهام. بدنمو قفل خودش کرده بود. منم با خودم گفتم یه قدم من جلو بزارم. گفتم بهش بدون لباس راحت ترم در میارمش. گفت اوکی
که گفتم تو هم دربیار
در آورد لباسش رو یه بدن خیلی عضلانی جلوم بود. هی میمالیدم بدنشو.
از دوباره سرمو گذاشتم رو بازوی بزرگش این بار لخت. به هم چسبیده بودم
کم کم. احساس کردم کیرش راسته و چسبیده بهم. مونده بودم چی کار کنم. هیچی هم از فیلم نمیفهمیدم. بدون هیچ حرف زدنی شلوارش رو در آورد و شرتم در آورد
منم گفتم منم در میارم. کیرش رو هنوز ندیده بودم چون زیر پتو بود.
ولی احساس می‌کرد یه کیر 19 سانتی خیلی کلفت لای پامه. هی می‌مالیدش. دیگه طبیعی شده بودیم با هم. گوشمو می‌خورد. لاله گوسم رو میلیسید
منم ناله های بلند میکردم تا حشری شه. اونم همش جون میگفت. البته با شهوت خیلی زیاد.
از لب می‌گرفت منم همراهی میکردم. با دستام هدایت میکردمش به سمت گردنم تا بخوره گردنم رو. ته ريشش که به گردنم می‌خورد دیوونه میشدم. مثل عاشقا عشق بازی میکردیم. وسط خودن بدنم میگفت همیشه مال من میشی. باید همیشه بیای جام. منم میگفتم مال توام.
بعد کلی بدن همو مالیدن و لب گرفتن از هم. رفتم پایین سراغ کیرش. همونطور که حدس زده بودم یه کیر خیلی بزرگ بود. فکر می‌کردم کسایی که بدن عضلانی دارن کیرشو کوچیکه. اما این ترسناک بزرگ بود. تخمای خیلی خوشگلی داشت فقط دوست داشتی بخوریشون. شروع کردم به خوردن. از بالا به پایین لیس میزدم. سرش رو میمکیدم. تخمش رو لیس میزدم. و تو دهنم میکردم. کیرشو رو تا تقریبا آخر میکردم تو دهنم البته همش نمی‌رفت چون خیلی بزرگ بود. هر جور حرکتی میزدم براش که ناله می‌کرد. و سرمو فشار میداد روی کیرش. بعد حدودا یه رب ساک زدن گفت باید بهم کون بدی اینطور آبم نمیاد. گفتم. من گفته بودم نمیدم این کیر تو جر میده منو. اونم میگفت یعنی چی. اینطور که نمیشه منم گفتم لاپایی بزن اما اون اصرار به پاره کردنم داشت.
وقتی دید نمیشه گفت اشکال نداره لاپایی میزنم رفتیم روی تشک که جلوش یه اینه بزرگ بود. خودمو میتونستم ببینم
یه مرد بزرگ گردنم رو قفل بازوش کرده بود و خیلی محکم لاپایی میزد طوری که. دردم اومده بود. با خودم میگفتم اگه بکنه تو زنده در نمیام از این زیر. هر جور شده بود تحمل میکردم و بلند آه میکشیدم تا حشری سه. اونم محکم تر انجام می‌داد و گردنم رو گاهی می‌خورد و قربون صدقم میرفت. نمیدونم چقدر تایم بود که تلمبه میزد ولی خیلی بدنش عرق کرده بود. منم مثل یه جوجه توی دستاش بودم و فقط ناله میکردم.
بلند سد گفت ساک بزن. شروع کردم ساک زدن. اونقدر ساک زدم تا دیدم نفساش تند شد و. احساس کردم توی دهنم مایعی پر فشار اومد.
ولی من هنوز بالا پایین میرفتم تا قشنگ تخلیه شه. بلند شدم رفتم دستشویی آب‌ش رو خالی کنم دیدم اون رفت حموم تمیز کنه کیرش رو.
ساعت رو نگا کردم دیدم ساعت یک و نیمه
می‌خواستیم بخوابیم گفت بیا. کنارم بخواب سرتو بزار روی بازوم. منم سرمو گذاشتم روی بازوش و دستام رو روی سینه لختش. معلوم بود دستش خواب میره اما خواست جنتلمن باشه. برای همین من وقتی خوابش برد رفتم روی تخت خوابیدم. استرس داشتم کل شب رو نتونستم بخوابم. صبح ساعتای شش بلند شدن روزبه رو بیدار کردم گفتم من دارم میرم. اونم خداحافظی کرد و منم اسنپ گرفتم رفتم

نوشته: پدرخوانده


👍 12
👎 1
30501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

861400
2022-02-28 01:58:31 +0330 +0330

آخه گوسفند مگه سر در این خراب شده ننوشته زیر 18 سال نیان بعد تو دیوث میای برای ما کصتان مینویسی و میرینی به نویسندگی سایت
گوساله
نفهم
کره خر

0 ❤️

861403
2022-02-28 02:02:05 +0330 +0330

این داستان نیست. خاطره ای واقعی از منه که همجنسگرایانس ناراحتی نخون

5 ❤️

861405
2022-02-28 02:07:56 +0330 +0330

کیاراد؟

0 ❤️

861448
2022-02-28 09:49:47 +0330 +0330

حالا چرا ۱۸ نه ۲۰ نه ۱۹ سانت؟

0 ❤️

861495
2022-02-28 18:30:12 +0330 +0330

ببینین خیلیا میگین فلان کار رو هم میکردی انگار دارم داستان‌ میگم.
داستان‌ که نیست اتفاقیه که برام افتاد.

0 ❤️

861516
2022-02-28 23:33:30 +0330 +0330

تا گفتی کیاراد فهمیدم با کون طرفم.

0 ❤️

861600
2022-03-01 10:17:58 +0330 +0330

کلا انگار پسرا بیشتر با بدن امثال ما حال میکنن تا دختر ها

2 ❤️

861634
2022-03-01 17:24:43 +0330 +0330

چجوری خودت و کنترل کردی بهش کون ندادی
نمیشه

0 ❤️

861915
2022-03-03 05:46:19 +0330 +0330

بابا بهش کون میدادی دیگه گناه داشت
میره ورزش داره نیاز داره از یه جایی تقویت بشه دیگه

0 ❤️