شروع بردگی من

1397/09/14

دستمو گذاشت رو قلبش…
●آخ دریا بی انصاف میدونی چقد انتظار گرفتن دستاتو کشیدم؟
با یه دستشم فرمون رو گرفته بود.
○آقای ناصری!! باشه حالا(با خنده) دستمو ول کنین… لطفا حواستون به جلو باشه.
●حرف نزن .امم بوس بوس(داشت دستمو میبوسید) دیگه حق نداری ازم دوری کنی.
رسیدیم ترمینال… (دانشگاهم از شهر های اطراف بود)
تو فکر بودم.دلم نمیخواست به این زودی خدافظی کنیم.ولی مجبور بودم باید تا ساعت مقرر به خوابگاه میرسیدم.
○آقای ناصری …
●جونم بگو
○هیچی… میخواستم بگممم
●خببب
○وقت داری خودت منو برسونی؟؟
●وقتم نداشتم درست میکردم جانم…بریم
فرهاد استاد و روان پزشکه. ۲سال قبل.(اون موقع ۳۵ سالش بود.منم ۱۸)برای درمان افکار مازوخیسمی و حس بردگی که داشتم میرفتم مطبش
سال بعد .از شانس …استاد دانشگاهیی بود که قبول شدم . استاد یکی از واحدای من… وقتی دیدمش باهم حرف زدیم گفت که خوشحاله از دیدنم و طی یه سال کم کم باهم صمیمی شدیم.با من مغرور بود و دستوری حرف میزد این اخلاقش بیشتر باعث میشد بهش نزدیک شم. یه روز گفت بیا ببینمت.شهر خودمون بود .خیلی خوشم اومد که باید بخاطرش دانشگاهمو بزنم و کلی راه برم تا ببینمش. رفتم . اومد ترمینال دنبالم.رفتیم کلی گشتیم .گفت که دوستم داره .از همون روزی که منو دید به دلش نشستم.(قشنگ خرم کرد)
گفت میخوامت وووو منم گفتم همینطور من… که یهو
دستمو گذاشت رو قلبش…
●اخ دریا بی انصاف میدونی چقد انتظار گرفتن دستاتو کشیدم؟
و ادامه داستان:

ماشینو روند سمت محل تحصیلم.
دستمو گرفت تو دستش یه آهنگم گذاشت تا گوش کنیم
کلی حرف زدیم تا رسیدیم به مقصد
○خوابگاهمون این خیابونه
●دریا شوخی میکنی؟ به من گفتی بیارمت که بری خوابگاه؟
میریم خونه من یه چای میخوریم (اونجا خونه رهن کرده بود) بعد خودم میبرمت خوابگاه.
●آفرین دختر خوب
○باشه (حس کردم شهوتی شده .میدونستم کار اشتباهیه اما … خودمم دلم میخواست .گفتم باشه)
همین که رفتیم داخل …مهلت نداد بغلم کرد اونقدر سفت که نفهمیدم از شهوت بود یا علاقه.
○فرهااد چیکار میکنییی؟ روانی ولم کن
●خفه شو حرف نزن
روسریمو دراورد موهامو بو میکشید سرمو چسبوند رو سینش .من واقعا شوکه شده بودم و چیزی نمیگفتم.هم میخواستم هم نمیخواستم .
لباشو گذاشت رو لبامو بوسید.کم کم خوردن لبای من تبدیل شد به گاز گرفتن …دردم میومد
دکمه های مانتومو میخواست دربیاره .مانع شدم
●دستتو بکش کنار
○فرهاد بسه ول کن ببخش من نمیخوام . میخوام برم
●جایی نمیری دریا خانم .امشب برده منی اگه دختر خوبی باشی کمتر اذیت میشی.میرم لباسامو عوض کنم وقتی برگشتم میخوام لخت ببینمت بجنب
ینی من خواب میدیدم؟ این چی گفت؟برده؟؟ انگار که آب داغ رو سرم ریخته باشن .دنبال راهی برای فرار گشتم درو قفل کرده بود … نشستم و به حماقتم فکر کردم و گریم گرفته بود
●تو که هنوز لباس تنته کونی!
افتادم به پاش.پاشو بغل کردم بوسیدم .بذار برم خواهش میکنم . فرهاد التماست میکنم.
●فرهاد؟؟ توله سگ به چه حقی اسممو به زبون نجست میاری ؟ها؟
○ببخشید ببخشید دیگه نمیگم .اجازه بده برم خواهش میکنم
●لخت شو معطل نکن حوصلم سر بره بد میشه واست
امتنا کردم … رفت آشپزخونه و با قاشق داغ کرده اومد.دستم گرفت کشید رو انگشتم .
●میل خودته…
واییی انگشتم خیلی میسوخت
○باشه باشه درمیارم
از ترس لباسامو دراوردم .شورتم و سوتینم گداشتم بمونه که…
خندید … خندش از اون خنده های تحقیر آمیز بود
با دستش گوشه شورتم گرفت
●سگ که لباس نمیپوشه این چیه تنت؟دمت کو ؟ دربیار تا عصبانی نشدم…
درش آوردم . دستشو کرد لای پام چوچولمو مالید تا آبم اومد همش میخندید
●جوون با انگشت من اب کوست را افتاد؟
اب کوسمو کشید سمت سوراخ کونم و انگشت کرد تو کونم .
○واییییی خواهش میکنم درش بیار درش بیار دردم میاد
●به درک. کونت مال منه.هرکار خواستم باهاش میکنم
اشکم درومده بود که انگشتشو دراورد . بخور تمیزش کن… انگشتش بوی گوه میداد
○نمیخوام بخورم
●میخوریشش
مجبورم کرد بخورم
سوتینم دراورد نوک سینه هامو فشار میداد
●جووون چه گاوی میشی تو ممه هات شیر داری؟
محکم فشار میداد و گریم گرفته بود
○درد میکنههه
●گاوم شو ولش کنم بگو ما ما .گاو من بگو ما ما
○ماااا ماااا
●بیشتررر
○ مااا ماااا مااا ماااا ماااا ماااا
تا ول کرد
●تکیه میدی به دیوار .پاهات از هم وا میکنی .زانو خم.کف پاتم زمین باشه.با دستاتم پاهاتو میکشی کنار.میخوام کس کونت دیده بشه
با گوشی اومد نشست جلوم.
●ناله نمیکنی فقط دارم از کس و کونت فیلم یادگاری میگیرم صورتت معلوم نیس.
که دوباره به التماس افتادم .خواهش میکنم نهه نگیر.گوش نداد.گوشی تو دستش بود .حرف نمیزنی فقط صدای هاپ هاپتو باید بشنوم .هروقت گفتم سگ هاپ هاپ میکنی.شروع…
●با دستت کوستو وا کن سگ جنده من
منم باز کردم .هاپ هاپ … هاپ هاپ
با انگشتش کوسمو میمالوند .بعد گفت کونتو نشونم بده که با دستم بازش کردم و ازش فیلم گرفت .با انگشتش کمی فشارش داد و دوباره پارس کردم که بالاخره گوشیو گذاشت کنار
تازه ساعت ۱۲ شب بود .من از ترس آبروم و چه کارا که میخواست باهام بکنه…صدام میلرزید و گریم میگرفت
●برای بار اول دختر خوبی بودی .امشب اجازه میدم بهم کون بدی .بیا جلو ازم التماس کن بکنمت
منم دیگه اب از سرم گذشته بود رفتم و التماس کردم که کونمو بکن
○خواهش میکنم کونمو بکن .التماس میکنم کونمو بگا
منو خم کرد و رو سوراخم تف کرد.کیرشو یهو کرد تو کونم .فشارم افتاد عرق سرد میکردم خیلی درد داشتم ولی عین خیالش نبود .ادامه داد تا آبش ریخت تو کونم .درد زیادی داشتم و از کونم خون میومد.
ازش اجازه گرفتم که برم دستشویی نذاشت
●چه حالی داری که کونی من شدی دریا خانم؟
○خیلی ممنونم که منو کونی خودتون کردید.حالم عالیه(درحالی که از درد میمردم)
●من دیگه میرم بخوابم فردا کلاس دارم .توام بگیر یه گوشه بخواب .صبح که پاشدم میخوام نباشی

اگه خواستید ادامشو میذارم

نوشته: دریا


👍 12
👎 14
35369 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

734009
2018-12-05 21:31:39 +0330 +0330

آخه این چی بود؟ بی سر و ته ، بقول یه مخاطب خاص تو هیچی از بی دی اس ام و روابط مستر و اسلیو نمیدونی که اینا رو نوشتی ، اولین دیس

1 ❤️

734018
2018-12-05 21:45:20 +0330 +0330

امتناع درستشه

باور کن یهو نمیتونه بکنه تو …ونت
مگه زیاد داده باشی :D

کردن هم مثل نکردن سخت است
وقتی کردی باید بمانی
کردن آداب دارد
باید بدانی که خیسش کنی
تونل هراز که نیست!
باید بدانی که چقدر سختی کشیدی تا بکنی

کردن هم مثلِ نکردن سخت است

1 ❤️

734028
2018-12-05 22:01:21 +0330 +0330

کلید اسرار: دانشگاه نرید کونتون میزارن!! ? ح


734061
2018-12-06 05:17:04 +0330 +0330

داستانت حس بدی بهم داد!
ای کاش نمی خوندمش!!!

0 ❤️

734087
2018-12-06 10:26:33 +0330 +0330

چی زده بودی جدا؟! حتی ابتدایی ترین مسائل تو روابط بی دی اس امی رو نمیدونی. اینی که تو نوشتی سو استفاده هست نه اس ام.یه چیزی به اسم aftercare هست که یه ارباب واقعی میدونه چیه و انجامش برای بهبود حال روحی و جسمی برده لازمه که حداقلش بودن پیش بردش و نوازششه نه اینکه ول کنه و بره. اگه با چنین کسی تو رابطه هستی بهتره خودتو نجات بدی،دریا خانوم.

1 ❤️

734121
2018-12-06 15:46:41 +0330 +0330

امسال شما بچه کونیا تو دانشگاه ریدن چ دختر چ پسر…اسمش بد در کردین…

0 ❤️

734124
2018-12-06 17:01:46 +0330 +0330

صبح که بلند شدم میخوام نباشی…خخخخخخ…امیدوارم منم این کامنت رو فرستادم کلا غیب شی و نباشی و هذیان نگی.

0 ❤️

734344
2018-12-07 18:30:26 +0330 +0330

وای منم خیلی دنبال میسترسم?

0 ❤️

734363
2018-12-07 21:09:46 +0330 +0330

فقط یه چیز باید جوری گاییدت که فکر دادن و داستان از فکرت بیاد بیرون حالا به صدای سگ میگی پارس جنده ۲ هزاری

0 ❤️

739009
2019-01-02 14:03:53 +0330 +0330

یعنی کشته و مرده ی این مقاومتتم .
منو بقل کرد منم شکه شدم بهش دادم . سریع و آسان .حداقل لفتش ندادی

0 ❤️