شروع کون دادنم به نیما و پسرخالش (۴)

1400/02/01

...قسمت قبل

فردای اون روز (جمعه )از طبق روال چند ماه از نیما خبری نبود
چون شنبه ها زبان داشتیم ، به همین خاطر جمعه ها خیلی کم همو میدیدیم
گذشت تا شنبه صبح رفتم در خونه نیما که با هم بریم مدرسه
داخل راه سر حرف باز کرد
گفت پویا پریروز بهت حال داد ها
من گفتم ول کن الان وقت این حرف هاست
نیما گفت واسه چی
گفتم زبان خوندی
نیما گفت یخورده خوندم ، اما به دلم افتاده امروز املا کنسل
گفتم خیلی خوش خیالی ها بشین تا املا نگیره ، منم که هرچی خوندم ، بیشتر یادم میرفت
نیما گفت په پی کتک به تنت بمال
گفتم دفعه قبل که زد تا چند روز دستم ورم داشت
نیما خندید گفت نمی دونم چرا زبان تو انقدر ضعیف
(((((دوساعت اول زبان داشتیم با دو ساعت آخر
روزایی که املا میخواست بگیره دوساعت اول املا میگرفت درس میداد‌
تایم وسط بیکار بود برگه هارو تصیح میکرد برای دوساعت آخر))))
سر کلاس بودیم ، نیم ساعت از زنگ‌ گذشته بود خبری از معلم نبود اما همه از ترس سر تو کتاب مشغول خوندن بودن از دیوار صدا در میومد از بچه ها نه
منم از استرس داشتم میمردم همش داشتم میخوندم
اما نیما اذیت میکرد منو
هی بهم میگفت جمع کن چقدر می خونی
معلم نمیاد ، اگه میخواست بیاد تا الان میومد
من گوش نمی دادم داشتم میخوندم نیما هم که حوصلش سر رفت سرشو گذاشت رو میز خوابید
نیم ساعت مونده بود به زنگ اما هنوز خبری نبود از معلم که یواش یواش همه فکر کردن دیگه تموم معلم نمیاد ، کلاس یواش یواش رفت سمت شلوغ شدن منم که استرسم کمتر شده بود به خیال اینکه انگاری واقعا معلم نمیخواد بیاد کتاب بستم
با نیما حرف میزدم
نیما خندید گفت چی شد داشتی میخوندی
خندیدم گفتم انگار همین که تو گفتی شد
نیما گفت به حرف من اطمینان کن اقا نیما یه چیزی میگه نباید شک کنی
یه ربع مونده بود زنگ که معلم آمد اول بسم الله اون چند نفر که سرپاه بود ، چک و لگدی کرد
بعدش گفت سریع برگه آماده کنید حداقل املا بگیرم
اینو که گفت دلم هوری ریخت
بالاخره املاء گرفت ، گند زدم
زنگ که خورد داخل حیاط نیما پکر شده بود گفتم چی شده نیما
گفت گند زدم
خندیدم گفت پس با هم کتک خوردیم امروز
گفت اره منم باید پی بمالم بدنم ، فکر کنم …
زنگ آخر بود استرس کل بدنم گرفته بود
نیما یه پلاستیک گرفته بود دست اش از کنار آبخوری داشت قندیل یخ جمع میکرد که بعد کتک خوردن بگیره داخل دستش
اصلا دلم نمی خواست زنگ بخوره
که زنگ انگاری زودترم خورد
اینبار معلمه دیر نکرد اول ساعت امد
اول برگه های املا گذاشت رو میز بعد ش شلنگ در آورد گذاشت رو برگه ها
گفت نمره هر که که میخونم زیر ۱۲ بود بیاد بیرون
اسامی چند نفر خوند بالا دوازده شده بودن بعدش اسم نیما خوند نگاه نیما کردم استرس تو چشاش موج میزد
که گفت ۱۳ شده ، نیما خیالش راحت شد
برگه بعدی اسم منو خوند ، قلبم داشت از دهنم میزد بیرون که گفت آفرین نمره خوبی گرفتی ۹ شدی بیا بیرون
پاشدم رفتم پایین کلاس
گفت چرا درس نمیخونی
قسم خوردم که میخونم ، اما یادم میره همه اش
برگشت گفت دست بگیر بالا تا کاری کنم هیچی یادت نره
منم دستم گرفتم بالا امد که بزنه دستم کشیدم چند
مرتبه بعدی بازم دستم کشیدم موقع زدن
که اعصابش خورد شد محکم با شلنگ کوبید رو سینم
گفت این دفعه دست بکشی کل بدنت سیاه کبود میکنم
منم از ترس دستم هرجوری شد نکشیدم
وقتی زد ، دستم کلن از زور درد بی حس شد دستم گرفتم که
دردش آروم بشه یخورده
که دیدم داد زد گفت زود باش میخوام درسم بدم
دستودستتو بگیر بالا دوباره دستم گرفتم بالا که باز موقع زدن دستم کشیدم
که اعصابش خورد شد از مچ دستم محکم گرفت محکم با شلنگ میکوبید رو کونم و فحش میداد بهم
نمی دونم چند بار زد روی کونم اما
کل کلاس ساکت بود از ترس
دوباره گفت دست بگیر منم ناچار دستم گرفتم که باز محکم زد جوری که شلنگ از دست اش در آمد
بار سوم هم باز محکم زد
آخرش گفت گمشو بتمرگ موقع نشستن هم محکم کوبید با شلنگ‌زد رو کونم
منم نشستم دستم محکم گرفته که از دردش شاید کمتر بشه
نیما صدا میزد یواش اما من از زور درد توجه نمی کردم بهش که دیدم پلاستیکی که از قندیل ها یخ پر کرده بود داد بهم گفت بگیر داخل دستت که دردش کمتر شه ، ورم نکنه
منم گرفتم ازش انقدر داخل دستم نگه داشتم تا یخ ها آب شدن تقریبا
اون تایم فقط مشغول کتک زدن بو اکثر بچه ها زیر ۱۲ بودن
زنگ که خورد
را افتادیم که بیاییم نیما داخل مسیر گفت
کسکش بد میزنه
گفتم قندیل هایی که دادی نزاشت دستم باد کنه
وگرنه الان دستم مثل بادکنک شده بود
نیما گفت وقتی من یچیزی میگم یا یکاری مکنم یه دلیلی داره
گفتم اره پیشگویی صبح ات دیدم
نیما خندید گفت اون دیگه شانس بود
وقتی رسیدم خونه ، رفتم داخل اتاق که شلوارم عوض کنم از داخل آینه کمد چشم افتاد به جا شلنگ ها روی کونم که کبود شده بود
یکی هم کوبیده بود رو سینم که نوک سینم گرفته بود که خیلی درد میکرد لباسم عوض کردم واسه ناهار نرفتم پایین گرفتم خوابیدم
که نزدیک ساعت چهار بود
مامانم صدام کرد ، بهم گفت نیما دم در کارت داره رفتم دم در
با نیما دوباره امدم بالا
نیما گفت چی میکردی
گفتم خواب بودم الان تازه بیدار شدم
گفتم تو چی میکردی
گفت من حوصلم سر رفت از تنهایی امدم pes بازی کنیم باهم
گفتم پس کامپیوتر روشن کنم ، بازی کنیم
اما فکر نکنم بتونم بازی کنم دستم درد میکنه
نیما خندید گفت اوه یادم نبود
مگه یخ هارو گرفتی دستت خوب نشد
گفتم نه بابا
استخون ها دستم درد میکنه انقدر محکم زد
نیما گفت مادر جنده عقدیه
یه دست بازی‌کردیم که دیدم دسته بازی اصلا نمی تونم داخل دستم بگیرم
گفتم نیما خودت تکی بازی کن من دستم درد میکنه
نیما گفت : تا چند روز همین جور درد میکنه ،
گفتم نمی دونم ، راستی یه چیزی بهت نشون بدم
پاشدم
شلوار و شرتم کشیدم پایین
نیما خندید گفت کیرت میخوای نشون بدی اینو که هر چند روز یبار میبینم
پشتم کردم بهش
نیما چشمش افتاد به جای کبودی ها
گفت اوه اوه
ترکونده کونت ها دست اش آورد جای شلنگ هارو لمس کرد
گفتم دست نزدن میسوزه به زور میشینم
امد شلوارم بکشم بالا
نیما گفت یه لحظه نکش بالا شلوارت
گفتم واسه چی
دیدد دوباره دست زد روی جای شلنگ ها
گفتم درد میکنه دست نزن
نیما دست انداخت بین کونم باز کرد
که جای شلنگ ها یه درد بدی گرفت
از زور در پریدم جلو
گفتم چی میکنی ، شلوارم کشیدم بالا
گفت کونت اینجوری دیدم کیرم بلند شد
خندیدم گفتم دارم نشونت میدم همدردی کنی
کیرت بلند میشه
نشستم سر صندلی
نیما گفت یبار یه فیلم سوپر دیدیم مرده با شلاق میزد رو کونه زنه ، الان کونت دیدم یاد اون فیلم افتاد
گفتم اون فیلم بابا واقعی نیست که
گفت نه واقعا کون کبود شده بود بعدش مرده از پشت ترتیب زنه رو داد
گفتم الان میخوای ادامه اون فیلم تو روی من اجرا کنی
نیما زد زیر خنده : گفت اگه بزاری
گفتم : کونم درد میکنه بیخیال شو
نیما گفت : پویا بیا دیگه ابم زود میارم
گفتم : نه نمیشه
نیما کیرش از داخل شلوار در آورد
گفت : پویا
نگاهم افتاد به کیرش
خندم گرفت
دست انداخت گردنم
گفت قبول
گفتم نیما ول کن دیگه
دیدم نیما ول کن نیست
گفتم میخوای برات ساک بزنم
نیما گفت من سوراخ کونت میخوام
خندیدم گفتم متاسفانه موجود نیست
نیما گفت پس باشه ساک بزن
یخورده کونش فاصله داد از روی صندلی شلوارشو بیشتر کشید پایین
گفت بکن دهنت
منم کیرش با دستم گرفتم کیرش کردم دهنم
دستم کشیدم
سرم بالا پایین میکردم
نیما هم کمرش میداد بالا ، یا کمرش بالا پایین میکرد
هی میگفت آ روم همش کیرم واس تو
منم نوک کیرش با زبونم بازی میدادم
که نیما‌گفت پویا تو حلقی میزنی
کیرش از دهنم در آوردم گفتم تو حلقی چجوریه
گفت تا آخر کیر داخل تا نفست بند بیاد
گفت اونجور حالم بهم میخوره
گفت حالت بد شد نکن
کیرش تا آخر کردم دهنم آب دهنم روانه شده بود
نیما گفت آیی ، چه حال میده
دست اش گذاشت رو سرم ، کمرش میداد بالا
که داشت حالم بد میشد
سرم اوردم بالا گفتم نکن
نیما دست اش برداشتم
من دوباره کیرش تا آخر کردم دهنم
چند بار این کار کردم
نیما گفت سرت بلند کن میخوام پاشم
من سرم بلند کردم نیما سرپاشد
دوباره کیرش کردم دهنم شروع کردم واسش ساک‌ زدن
نیما گفت پویا ابم نزدیک بیاد
برزیم دهنت
سرم کشیدم گفتم نه حالم بد میشه
نیما گفت قورت نده بعدش توف کن
بعد کیرش گرفت واسه خودش جق زدن
من نو کیرش کرده بودم دهنم
نیما گفت آمد آمد
آبش ریخت داخل دهنم ، باز دهنم‌کلن گس شد
نیما که آبش خالی کرد دهنم نشست رو صندلی
دهنم بسته بودم نیما گفت پویا دهنت باز کن
دهنم باز کرد
نیما داخل دهنم نگاه کرد
خندید گفت قورت اش بده من که نمی تونستم تحمل کنم
آب کیر توف کردم کف دستم بعد با دستمال پاکش کردم
نیما گفت چرا نخوردی اش
گفتم بدم میاد
گفت مگه چه مزه ای آب کیر
گفتم دهن گس میکنه یخورده مزه شوری میده
نیما کیرشو با دستمال پاک کرد شلوارش کشید بالا
منم دیدم مزه آب کیر از دهنم نمیره پاشدم
رفتم پایین دهنم شستم بعدش برگشتم بالا

دو هفته بعد از اون قضیه جمعه بعد از ظهر بود یادمه صبح اشم باز املا زبان داشتیم
داخل اتاقم کتاب گرفتم بودم دستم داشتم املا میخوندم
که مادرم صدا زد پویا ، نیما دوست ات کارت داره
کتاب زبان دستم بود که رفتم دم در
نیما منو که دید گفت پویا داشتی زبان میخوندی
گفتم اره
تو خوندی
نیما گفت بیخیال زبان
سراش آورد بیخ گوشم گفت رضا آمده میایی
استرس فردا تو وجودم بود که یه استرس دیگه هم بدنم گرکردم
جا خوردم
دلم میخواست برم اما ترس فردا هم تو وجودم بود
نیما که دید م ن م ن میکنم
گفت پویا بیا دیگه ، بعدش میایی زبان میخونی
راضی شدم رفتم کتاب گذاشتم روی پله ها بعدش رفتم دستشویی خودم تمیز کردم
بعدش رفتم پیش نیما ،
نیما گفت : الان چه حسی داری که میخواد کونت حسابی گاییده شده
زدم پهلوش ، خندیدم گفتم حرف مفت نزن
نیما گفت رضا امد خالم پیاده کرد منو که دید صدام کردم
در گوشم گفت به دوستت میگی بیاد
گفتم واقعا اینبار خودش گفت
گفت آره که خودش گفت
الانم دست به کیر منتظرته
چند متر که رفتیم مغازه مادر نیما دیدم بسته است
گفتم نیما : مامانت که مغازه نیست
گفت خونه است
گفتم چی الان کجا میخوایم بریم پس
گفت خرپشته
وایسادم گفتم نیما بیخیال من نمیام
نیما گفت پشیمون شدی
بیا دیگه
افتادم راه گفتم آخه داخل خرپشته
نیما گفت آره تنوع هم میشه
رسیدیم در خونه نیما کلید انداخت در آروم باز کرد با هم رفتیم داخل در اروم بست آروم از پله ها رفتیم بالا از جلو در پذیرایی رد شدیم صدا خالش و مامانش میومد قشنگ
رفتیم بالا از پله ها که رضا نشسته بود سر پله ها داشت با گوشی ور میرفت
مارو که دید گوشیش خاموش کرد
یه لبخند رو صورتش پیدا شد گفت به به
پاشد سر پا
نیما گفت من سر پله ها مراقبم کسی نیاد
داشت از پله ها میرفت پایین که در پذیرایی نگاه کنه
رضا صداش کرد نیما میتونی بری خونه کرم بیاری واسمون
نیما خندید گفت با توف کارت راه بنداز دیگه حالت
رضا گفت برو دیگه
نیما بدون حرف رفت پایین
من و رضا تنها شدیم
رضا برای اینکه سر قضییه باز کنه سریع رفت سراغ اصل مطلب دست کرد کیرش از داخل شلوارش در اورد
کیرش شل بود
نگاه رضا کردم گفتم این که خواب
گفت بمالش تا واست راست بشه
من شروع کردم مالیدن
رو زانو شدم کیرش کردم دهنم
اه رضا بلند شد
رضا یه کاپشن تنش بود تز جنس پلاستیک بود صداش رو مخ بود
کیرش از دهنم در آوردم گفتم میشه کپشن تو در بیاری
رضا خندش گرفت گفت واسه چی
گفتم صداش رو مخم
که رضا زیپ کاپشن کشید پایین در آورد
گفت بفرما اینم از این
من دوباره شروع کردم کیرش خوردن
کیرش نیمه راست شده بود تو دهنم که سر کله نیما پیدا شد
امد کرم داد به رضا خم شد در گوشم گفت خوشمزه است
بعدش رفت پایین
رضا بهش گفت نیما ۱۰ دقیقه سر پله ها مراقب باش کسی نیاد بالا تا کارمون تموم شه
هی نیا بالا
نیما گفت باشه رفت پایین
کیر رضا که حسابی راست شد بهم گفت که چهار دست پا شم من رو زمین چهار دست پاشد که رضا شلوارم یخورده داد پایین
بین کونم باز کرد گفت جون قربون کونت برم
در کرم باز کرد یخورده با انگشت برداشت سوراخم چرب کرد
بو کرم کل اونجا گرفت
کرم داشت میمالید روی سوراخم که انگشت اش تا نصفه فرستاد داخل
با فشار دوم کامل کرد داخل
وقتی انگشت اش در آورد بین کونم باز کرد
یه توف انداخت رو سوراخم دو تا انگشت اش کرد داخل از من خواست که با دستم بین کونم باز کنم
منم سرم گذاشتم رو زمین بین کونم باز کردم که دیدم رضا کاپشن اش انداخت رو زمین
گفت بزار زیر سرت من گذاشتم باز بین کونم باز کردم
رضا هم سریع انگشت اش عقب جلو میکرد
منم رو هوا بودن ، چشمم بسته بودم کونم سپرده بودم بهش
تنها بدی که سوز هوا بود که از بین آجر ها میومد داخل
رضا دو تا انگشت های یه دست اش تو کون من بود یه دست اش به کیرش داشت میمالید
رضا انگشت هاش کشید بیرون دوباره کرد داخل
چند بار این کار کرد هربار ازم میخواست که بین کونم بیشتر باز کنم
دفعه اخر به انگشتاش یکی اضافه کرد سه انگشته افتاد به جون کونم
انقدر انگشتم کرد که از کیرم شروع کرد پیش منی آمدن
انگشت اش در آورد گفت کونت دیگه آمده اصل کاریه
یخوده کرم برداشت باز مالید به سوراخ
یه توف انداخت به کیرش
سر‌کیر مالید گذاشت روی‌کونم
داشت با سر کیرش سوراخ کونم میمالید که کیرش اروم کرد داخل
یه اهی کشیدم
که دیدم نگه داشت فشار دادن
گفت درد داشت
گفتم نه کارت بکن
که گفت به روی چشم‌کیرش تا اخر فرستاد داخل بهم گفت میتونی دستتو برداری‌منم که دستام داشت میوفتاد از خستگی از روی کونم برداشتم
رضا آروم کیرش بیرون کشیدن
کیرش که کامل از کونم در امد خودش بین کونم باز کرد دوبار کرد داخل
شروع کرد عقب جلو کردن منم خودم شل کرده بودم
کلن قضیه فردا فراموش کرده بودم
چشمم بسته بود
رضا تلمبه هاشو داشت سریع میکرد
به هم گفت کیر من خوبه یا نیما
من که میخواستم حشری تراش کنم
گفتم معلوم کیر تو
گفت کون تو هم حرف نداره
کونی خودموی
کمرم محکم‌گرفت بود داشت تلمبه میزد
رفته رفته سرعت تلمبه شو بیشتر کرد
صدا چلپ اونجارو گرفته بود که که کیرش موقع تلمبه زدن کیرش از کونم در آمد
منم بی اختیار شروع کردم گوزیدن
رضا خندید بین کونم باز کرد
گفت جون ، چخبرت
منم دستم گذاشتم رو سوراخ کونم برگشتم
خندیدم گفتم دست خودم نیست
رضا گفت بابا میدونم موقع کردن باد جمع میشه تو کونت
برگرد کارم کنم
منم برگشتم دو باره کیرش کرد داخل اما اینبار گفت بالا تنم بیار بالا رو زانو بشم
منم اینکار کردم
رضا کیرش تو کونم بود از پشت بقلم کرد
در گوشم گفت دوست داری هر روز بیام بکنمت
گفتم اره بیا
گفت نیما قدر کونت نمی دونه بدبخت
شروع کرد گردنم خوردن
گفت میایی سر پایی حال کنیم
گفتم سرپایی !!!
گفت آره
کیرش کشید بیرون پاشد سرپا
بهم گفت پاشو
منم پاشدم
رفتیم کنار دیوار
برم گردوند کیرش گذاشت بین کونم که سر خورد رفت بین پام بادستم کیرش گرفتم گذاشتم روی سوراخم
اونم کیرش فشار داد کرد داخل دستشو گذاشت بقل کمرم شروع کرد تلمبه زدن
منم تیشرتم دادم یخورده بالا
یخورده شلوار دادم پایین که شلوارم سر خورد تا زیر زانوم امد پایین
رضا کیرش تا آخر فشار داد داخل کونم که احساس کرد آبم داره میاد بعد کیرش کشید بیرون دوباره کرد داخل شروع کرد تلمبه زدن
که سر کله نیما پیدا شد
گفت هنوز کارتون با هم تموم نشده
رضا گفت نیما حرف نزن برو پایین
نیما گفت کارت بکن من چکارت دارم
رضا کیرش نگه داشت داخل کونم
گفت نیما چند دقیقه برو پایین دیگه
نیما که کم آورد رفت پایین
رضا دوباره شروع کرد تلمبه زدن
تند شروع کرد کردن منم خودم شل کرده بودم
که دیدم متوقف شد کیرش کشید بیرون
گفتم آبت آمد
گفت نه توف کرد کف دست اش مالید به کیرش دوباره کرد داخل
سوراخ کونم داغ کرده بود زانو هام سر شده به زور سر پا بودم
کیرش که میکرد داخل زانو هامو میچسبوندم بهم
یه حس داخل پاهام بود که لذت بخش بود
که دیدم رضا زانو هاشو خم کرد دو دسته کمرم گرفته بود تند شروع کرد کردن
من دستم به دیوار بود تعادلم نگه دارم یه دستم پشتم بود که نزارم محکم تر بکنه
که دیدم محسن کیرش محکم فشار داد از پشت بقلم کرد
ناله ام در آمد
رضا بودن توجه در گوشم گفت آبم آمد
یخورده کیرش نگه داشت داخل کونم
بعد آروم در آورد اش
سوراخ کونم داغ کرد بود بی حس شده بود
نگاهم افتاد به کیر رضا که یخورده از آب کیرش نوک کیرش مونده بود
رضا شلوارش کشید بالا
بهم گفت دمت گرم خیلی حال داد بهم
کاپشن برداشت پوشید
منم خم شدم شلوارم کشیدم بالا
رضا که از پله ها رفت پایین نیما گفت تموم شد بالاخره کارت
رضا خندید گفت آره
رضا که رفت
دیدم نیما آمد بالا پیش من
رفتارش معلوم بود خودشم میخواست بکنه
م ن م ن میکرد
که گفتم نیما دیگه برم رفتم خونمون
اول همه رفتم دستشویی داخل حیاط خودم تمیز کردم رفتم که برم اتاق خودم چشمم افتاد به کتاب روی پله ها یادم افتاد باز املای زبان فردا کتاب برداشتم
فردا صبح هر چی منتظر بودم نیما بودم نیومد رفتم در خونشون که مادرش گفت حالش خوب نیست
آخرش متوجه شدم مسموم شده بود به همین خاطر نیومد بریم مدرسه
من خودم تنها رفتم
اون روز از زیر کتک خوردن قسر در رفتم
نمرم بالا شد تقریبا
بعد ظهر نیما دیدم معلوم بودم حالش خوب نیست
اما بعد چند روز حالش خوب شد…

ادامه...

نوشته: پویا


👍 42
👎 2
56501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

805064
2021-04-21 01:33:00 +0430 +0430

با همین فرمون بری میتونی عنوان غار علیصدر رو برای خودت انتخاب کنی که به هیچکس نه نگفت و همیشه درت به روی همه بازه

1 ❤️

805074
2021-04-21 01:51:03 +0430 +0430

راست کردم برات نامرد

0 ❤️

805079
2021-04-21 02:10:56 +0430 +0430

محسن وسطش اومد فقط یه تقه زد و رفت 😂👏

5 ❤️

805085
2021-04-21 02:28:25 +0430 +0430

بدک نبود😂

0 ❤️

805095
2021-04-21 03:37:58 +0430 +0430

محسن کی بود اون وسط؟؟؟؟

0 ❤️

805140
2021-04-21 12:56:48 +0430 +0430

عاشق شمام با این داستانای کون شلتون که سریع وا میکنید و میدید و عاشق اون عموکاندومی که میاد وسط میگه کاندوم بزارید خدا خیرش بده از رفتگرا بیشتر زحمت میکشه

1 ❤️

805166
2021-04-21 16:20:46 +0430 +0430

زیبا بود عالی

0 ❤️

805208
2021-04-21 23:49:42 +0430 +0430

دلم خواست بدم

0 ❤️

805312
2021-04-22 02:09:16 +0430 +0430

خوب بود.
اگه واقعا لذتش این قدر زیاده به یه بار امتحانش می ارزه

0 ❤️

805409
2021-04-22 10:25:14 +0430 +0430

حرف نداشت
عالی بود

0 ❤️

805479
2021-04-22 18:44:27 +0430 +0430

اخ اخ من هوس کیر کردم

0 ❤️

805690
2021-04-23 20:32:52 +0430 +0430

عالی بود داستان نوشتنت خوشم اومد

0 ❤️

805702
2021-04-23 22:38:21 +0430 +0430

عااالیییی بود خوشبحالت منم عاشق کیره کلفتو گنده ام🙈

0 ❤️

805710
2021-04-23 23:54:45 +0430 +0430

بیشرف کونه یا سیاهچال اندرومدا؟ دوش حموم تو کونت حالا که جا داری

0 ❤️

806280
2021-04-26 17:59:52 +0430 +0430

من از محسن خوشم اومد

1 ❤️

808351
2021-05-07 23:35:50 +0430 +0430

یکی ام بیاد ب من بده دیگ😑

0 ❤️

892273
2022-08-26 10:32:41 +0430 +0430

عالی

0 ❤️

939977
2023-07-30 10:51:09 +0330 +0330

محسن اومد یه تست کرد رفت؟

0 ❤️