با سلام و عرض ادب
من الان ۳۰ سالم هست ۳ سال پیش از طریق اینستا با زنی اشنا شدم
از من اصرار از اون انکار هرکاری میکردم قبول نمیکرد برا دوستی
یه روزی شماره ام رو دادم گفتم اگه دوست داشتی بهم زنگ بزن یا پیام بده
کلا داشت به فراموشی میرفت یه روز دیدم یه شماره ناشناس بهم تک انداخت زنگ زدم جواب نداد
پیام دادم گفت به کی شماره دادی و هی اصرار میکردی همونم
خلاصه شروع به چت کردیم
گفت شوهردارم و بچه دارم پسرم همسن توهست من زیر بار نرفتم
تا قول قرارهایی باهم گذاشتیم یه روز شهر ری باهم همدیگرو دیدیم
اون بالاشهری من پایین شهری خلاصه از ۲ کیلومتری تابلو بودیم
رفتیم ناهار خوردیم و توی بازار کشتیم و برگشتیم خونه دیگه دوستی ما شروع شد
خونه خودش اطراف تهران بود یه زن ۴۵و۴۶ ساله خوشگل و جا افتاده خلاصه بگم هیکل و چهرش حرف نداشت خودمم باورم نمیشد با این زن دوست شدم
یه روز گفتم میام دیدنت رفتم پسر کوچیکش خواب بود در زدم باز کرد رفتم داخل خونه توی پذیرایی همدیگرو بغل کردیم و بوس و لب تا این که من اومدم بیرون و پسرش فرستاد بیرون دنبال کاری من رفتم خونه یکم عشق بازی کردیم و برگشتم
چند هفته نشد عید بود رفتم دیدنش و توی ماشین از عقب سکس کردیم بنده خدا از ترسش نمیتونست گریه کنه خداحافظی کردیم و برگشتیم عکس شورتش فرستاد خونی بود تا یک هفته نمیتونست دستشویی کنه
این باعث شد ما از جلو سکس کنیم
خلاصه کنم توی ماشین و خونه اش جلوی اینه و اتاق خواب و سالن و همه جای خونه خاطره داشتیم
حتی چندبار وقتی پسرش توی اتاقش خواب بود میرفتیم اتاقخواب خودشون سکس میکردیم
برام خیلی خیلی خرج میکرد
میگفت بیا منم طلاق بگیرم باهم زندگی کنیم
منم شهوت عقل از سرم برده بود میگفتم باشه ولی ته دلم راضی نبودم زندگی یکی دیگه رو خراب کنم
میدونستم راهم اشتباهه ولی حریف شهوت نمیشدم
هربار هم میگفتم بیا جدابشیم و این راه اشتباهه من اشتباه کردم تهدید میکرد باید ادامه بدیم
تا این که کرونا اومد به بهانه کرونا دیدنش نمیرفتم
خطمو عوض کردم پیدا کرد
ول کن نبود
میگفت من عاشقتم من فقط تورو میخوام
منم هرچی میگفتم زیربار نمیرفت حتی چندبار با قرص تا مرز خودکشی رفت ولی خدارو شکر کسی چیزی نفهمید
ولی کم کم رابطه سرد شد و منم به کمک یه مشاوره تونستم این رابطه رو سرد کنم و الان ۲ ماهی هست کلا تموم کردیم
دوستان عزیزممم من اولین بارم بود نوشتم
خواهش میکنم خواهش میکنم دنبال زنشوهر دار نرید من رفتم غلط کردم
این زن اولین و اخرین نفر بعد شوهرش من بودم
بارها هم امتحانش کردم دیدم جواب نمیده
ولی خودمم مونده بودم چطوری بامن دوست شد و کارمون به اینجا رسید
نوشته: mohamdreza
عاشق اعتقاداتت شدم که با زن شوهردار سکس میکنی ولی راضی نمیشی طلاق بگیره که زندگی یکی دیگه نابود نشه!!!
تازه آخر داستان مردم رو هم نصیحت میکنی؟؟؟؟
فردین نصف تو جوانمرد نبود که فردین بازی افتاد تو دهن مردم!!!
کصکش بعد اینهمه حال کردن میگی؟ما سه دس جق زدیم تا آخر داستان .خو اینو همون اول میگفتی که واسش جق نزنیم کیر خورده خوار
پسر جان اینو یادت بمونه خانما اکثرا از طریق سکس وابسته میشن . تو گوزو هم اگه نمیتونستی برا همیشه وابستگیشو تامین کنی غلط کردی همون اول بخاطر ارضای خودت اصرار کردی و کارو به سکس رسوندی و اون جنده خانمو هوایی کردی و وابسته . و اینو بدون اون دیگه به زندگی قبلی خودش زیاد اهمیت نمیده و بازم فیلش هوس اندستون میکنه تا دوباره عنی مثل تو پیدا کنه و بانی همهی اینکارا تو جغی هستی … و اینم یادت بمونه هیچموقع پیش یه بچه هر چند خواب باشه هیچ غلطی نکن … با اینکه ننه ی جندش بخاطر کوس دادن و حال خودش مغزش پر از اب کوس میشه ولی نباید تو کونتو جلوش وا بکنی چون بچه معصومه 😎
کونکش اینقدر از کص و کون زده که دیگه زن پولداره دلشو زده و هوس کص جوون+پولدار کرده که آویزوون اون هم بشه.
حالا اومده تز میده و از جوونمردی لکچر میگذاره برامون.
برو در چونته بگیر لاشی.
اتفاقا زن شوهردار خیلی هم باحاله، من به اندازه موهای سرم کس زن شوهردار کردم، اصلا هم پشیمون نیستم، دوباره هم گیرم بیاد با کمال افتخار و خوشحالی میکنم…
بماند خط داستانی که چقدر چرت بود. بماند منطق اتفاقها که در حد مهدکودک بهم نبود.
به هر حال خیانت در هیچ فرهنگی پذیرفته نیست
گزیده خاطرات یک ذهن متوهش جرقی
چرا بعضیا چیزایی رو که دوست دارن و یا آرزوشو دارن به عنوان خاطره تعریف میکنن
البته اینو فقط به تو میگم (آرزو بر جرقیان عیب نیست)
برات خرجج میکرد همه جا هم باهات سکس کرد دیوث تو توی جی تی ای هم رمز پول بزنی بیلاخ بهت نشون میده جق نامه نوشتی