شیطونی من تو استخر

1400/10/15

سلام…اسم من اردلانه و ۲۴ سالمه و گی‌ام. داستانی که می‌خونید هم واقعیه امیدوارم خوشتون بیاد.
چند ماه بود که از کات کردن من با دوست پسر سابقم احسان گذشته بود و من هم حسابی افسرده و خشمگین بودم و هم اعتماد به نفسم خدشه دار شده بود؛ علتش هم این بود که بعد از یکسال فهمیده بودم احسان توی تموم این مدت دوست دختر داشته و سعی کرده بود بدون اینکه نه من نه دوست دخترش بفهمیم همزمان هر دوی ما رو داشته باشه ولی آخرش دستش رو شد و باهاش کات کردم. دوست دخترش با اینکه فهمید باز باهاش موند، ولی مطمئنم یه روز از اینکه با چنین دروغگوی خائنی مونده پشیمون میشه.
با اتفاقاتی که افتاد طبیعی بود که من خیلی افسرده باشم و برم توی خودم، تقریبا هر شب گریه میکردم و به ندرت از خونه به جز برای دانشگاه بیرون میرفتم. کلی وقت هپ بود سکس نکرده بودم و آخرین باری که سکس کرده بودم یادم نمیومد.
یه روز مامانم بهم اصرار کرد که پاشو برو یه استخری جایی یکم بلکه روحیت عوض بشه، منم که خیلی استخر رو دوست دارم استقبال کردم؛ تنها اتفاق بدی که افتاد این بود که بابام گفت منم میام باهات (دوست داشتم تنها باشم).
رفتیم نزدیک ترین استخر به خونمون که تازه هم بازسازیش کرده بودن و خیلی خوب شده بود. لباسامون رو درآوردیم و مایو پوشیدیم؛ بابام یه جور بدی نگاهم میکرد چون کاملا شیو بود بدنم، بعدش بهم گفت باباجون اگه میخوای موهاتو بزنی فقط موهای شکم و سینت رو بزن موهای پات رو که میزنی مثل دخترا میشی. منم بدنم سفید و خوش فرمه (۱۷۸ قدمه و ۷۲ وزنمه) خوشگلم هستم؛ بنابراین بیراه نمیگفت ولی خب من عمدا میزدم.
دوش گرفتیم و رفتیم داخل استخر خیلی شلوغ نبود اکثرا بچه بودن و یه عده پیرمرد که تو عرض استخر راه میرفتن. منم خیلی شنا بلد نیستم برای همین تو عمیق نرفتم و نزدیک اون طنابی که میذارن وسط استخر بودم.
مایو هم بگم یه مایوی اسلیم قرمز و سرمه‌ای پوشیده بودم یکمم تنگ بود برام.
همون اول نگاهم دنبال پسرای جوون و خوش تیپ بود، البته نه اینکه دنبال چیزی باشم ها ولی خب دست خودم نیست نگاه میکنم. چندتایی بودن که با هم بودن و بهشون میومد ۱۸ یا ۱۹ سالشون باشه. به هرحال من تنهایی شنا میکردم و بابامم واسه خودش یا راه میرفت یا شنا میکرد. آخر گفتم بابا من میخوام برم جکوزی که اونم گفت منم میام (فکر کنم سرم میترسید).
رفتیم و نشستیم خیلی داغ بود آروم آروم رفتم داخل آب تا کمر، نشستم روی پله‌ی پایینی. یه پسری بغلم نشسته بود ولی ندیدم کیه چون خیلی نزدیک بود باید سرم رو میچرخوندم تا میدیدمش که روم نمیشد، خیلی هم برام مهم نبود.
یکم که گذشت احساس کردم پاش نزدیک پامه و یه جورایی زانوش چسبیده به زانوم. اولش کاری نکردم و نمیدونستم از قصد پاش رو چسبونده بهم یا نه. برای همین یکم پام رو جابجا کردم و ازش دور کردم که دیدم دوباره خیلی آروم به ساق پام ضربه زد. اولش خجالت کشیدم و مضطرب شدم، از اونجایی هم که بابام بغلم بود بیشتر میترسیدم، ولی یه لحظه یه برقی تو چشمام زد که بعد چند ماه دوری از سکس یکم شیطونی کنم یا اصن ببینم واقعا قصدی داره یا نه. برای همین منم خیلی آروم ضربه زدم به پاش. اونم دوباره ضربه زد
دیگه مطمئن شده بودم میخواد مخم رو بزنه. منم آروم آروم شق کردم از اون طرفم داشتم از استرس اینکه لو بریم میمردم و اینکه اصن حتا نمیدونم طرف کیه. بعد اینکه چند باری با پامون بهم ضربه زدیم دیدم پاش رو گذاشت کنار و ازم دور کرد. کلی استرس گرفتم که نکنه کل ماجرا سوء تفاهم بوده. برای اطمینان یه بار دیگه آروم زانوم رو زدم با زانوش که دیدم کف پاش رو گذاشت رو پام. فهمیدم نههه واقعا دلش میخواد منم کف پامو کشیدم رو پاش که اون ابتکار رو به دست گرفت و با انگشت شست پاش انگشت شست پای منو گرفت. تا حالا چنین چیزی رو تو زندگیم تجربه نکرده بودم خیلی سکسی و حشری کننده بود منم که یکم جرات پیدا کرده بودم دستش رو زیر آب گرفتم. یکم دستم رو نوازش کرد و بعد ول کرد. آخه پیدا بود دستمون ولی پا نه.
این ماجرا شاید یه ربع بیست دقیقه طول کشید بعد دیدم بلند شد از سر جاش از جکوزی اومد بیرون. من برای اولین بار تونستم ببینمش یه پسر حدودا ۲۰ ساله بود هیکلش فیت بود تقریبا ولی قدش کوتاه بود. وقتی بهش نگاه کردم با سرش اشاره کرد و یه چشمک زد که یعنی برم دنبالش. از کارش خندم گرفته بود عین فیلمای پورن که وقتی میخوان طرف رو بلند کنن با سرشون اشاره میکنن. من یکم نشستم تا کیرم بخوابه بعد به بابام گفتم بابا من برم دستشویی یکم نفسم گرفته، اونم گفت باشه.
با کلی استرس رفتم سمت دستشویی که از یکی از دستشویی ها صدا اومد من اینجام. تا رفتم داخل درو بست و بهم گفت عشق منی فکر نمیکردم بیای دنبالم.
مثل وحشیا بغلم کرد و شروع کرد لب گرفتن، منم دیگه خودم رو شل کرده بودم و میخواستم لذت ببرم…یکم که لب گرفتیم دستش رو گذاشت رو شونم که خم شم. منم نشستم، مایوش رو کشید پایین که یه کیر بزرگ خوشگل پرید بیرون. به نسبت سنش خیلی بزرگ بود شاید ۱۸ سانتی میشد. اول سرش رو بوسیدم و بعد با مهارتی که توی این سه چهار سال داشتم براش ساک زدم. اونم موهام رو گرفته بود و جوون جوون میکرد؛ به دقیقه نکشید که بلندم کرد و برم گردوند و مایوم رو کشید پایین. بهش گفتم اینجوری نمیتونی منو بکنی و خیلی تنگم ولی گوش نکرد و سعی میکرد کیرش رو داخل کنه یکم کیرش رو تف زد و دوباره امتحان کرد دردم گرفته بود ولی داخل نمیرفت. تو همین حال استرسم بیشتر شد بهش گفتم من الان بابام میاد اینجا وقت نداریم. گفت خب چیکار کنیم گفتم آیدی تلگرامم رو بهت میگم حفظ کن، اونم گفت باشه.
من اول اومدم بیرون تا رفتم بیرون دیدم درست حس کرده بودم بابام داشت میومد سمتم. یکم خیالم راحت شد. بعد یه نگاه به مایوم کردم دیدم روش لزج و براقه، ظاهرا پیشاب داشتم. کلی خجالت کشیدم. یکم دوباره شنا کردیم و رفتیم خونه.
وقتی اومدم خونه دیدم توی تلگرام پیام داده…کلی باهم چت کردیم و اتفاقای توی استخر رو مرور کردیم و خندیدیم. بعد هم قرار گذاشتیم که همو ببینیم و سکس کنیم و بازم بریم استخر که اگه دوست داشته باشین داستان سکسمون رو هم براتون تعریف میکنم.
زندگی بدون هیجان ارزشش رو نداره…پس همه چیز رو تجربه کنین و لذت ببرین.

نوشته: Ardalan


👍 23
👎 10
46401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

851623
2022-01-05 02:21:16 +0330 +0330

قشنگ بود ادامه بده، امیدوارم اونم گی باشه و بی اف جدیدت بشه

1 ❤️

851709
2022-01-05 14:29:50 +0330 +0330

پیشابت از روی مایو خیس معلوم‌بود؟؟؟!!!

1 ❤️

851856
2022-01-06 09:26:48 +0330 +0330

حال داذ

0 ❤️

851864
2022-01-06 10:44:53 +0330 +0330

حتما ادامه بده. خیلی جالبه

0 ❤️

851908
2022-01-06 17:14:28 +0330 +0330

مفعولم از قائمشهر قاعل هست

0 ❤️

851964
2022-01-07 00:54:23 +0330 +0330

کاملا موافقم هیجان خوبه ولی نه کون دادن😅😅🤣🤣

0 ❤️

852125
2022-01-07 20:32:10 +0330 +0330

،بازم گی، بازم کونی
سایت شهوانی شده، شه‌کونی

0 ❤️

954462
2023-10-25 23:39:46 +0330 +0330

خوب بود عزیزم حتما بقیشو هم بنویس.بخصوص اگه فاعلت سن بالا و پشمالو باشه

0 ❤️