شیطونی من که به تجاوز ختم شد (۲)

1397/11/23

…قسمت قبل

سلام سلام من باز حشیش زدم دارم داستان مینویسیم
البته شوخی کردم من مگنا قرمز میکشم چت میشم بگزریم
من داستان زندگیمو تا 19 سالگی نوشتم و اصلا قصد نداشتم ادامشو بنویسم ولی فقط و فقط کامنت بچه ها باعث شد انرژی بگیرم چون دیدم خوششون اومد و دوباره تصمیم گرفتم ادامه زندگیمو از 19 سالگی به بعد بگم درثانی این ماجراها کاملا واقعیه و اتفاق افتاده و حتی شاخو برگ خاصی هم بهش اضافه نکردم البته ادم وقتی بچس هیچی نمیدونه و ممکنه مثل من اشتباهات پی در پی انجام بده که بعد ها ازش اگاه بشه
مثلا خوده من قبلن فك ميكردم فساد اداری يعنی
تو اداره كارمندا همديگرو آره
بعد فهمیدم کاش همو آره،
اینا دارن ما رو آرهههه!!
اگر داستان اولو نخوندین حتما بخونین چون هیچی ازین داستان متوجه نمیشین هییییچ. تازه از ارمان های امام تویه داستان قبلم جا میمونید
خلاصه ما با دله شاد و کونه گشاد محلمون رو عوض کردیم و از دست اون پسره راحت شدیم و همیشه برام سوال بود که چرا عاقل کند کاری که سوراخش شود غاری؟ ک بعد چند ماه دوباره قاقمون قوق شد افتادیم دنباله ارضای نیاز البته فقط کس چون از کون وحشت داشتم شب خواب کون میدیدم جیغ میزدم یا این مستند ها فیلم عنتر های کون سرخو نشون میداد گریم میگرفت
با خودم گفتم دیگه سمت دوست دختر و گی بازی نمیرم
افتادم دنباله جنده
خلاصه ی نگاه ب جیبام کردم فهمیدم خودم هستمو سایمو خایم . هیچی ک نداشتم و ازونجایی که ننه به بابا مفتی بوس نمیده کی میاد ب من کص بده؟
شماره چند تا خاله پیدا کردیمو زنگیدیم ک قیمتاشون اکثرا 200 به بالا بود
ازم پرسیدن بودجت چقدره؟
گفتم 50 تومن
زنه گفت با این پول باید بری طبقه دوم خونه عمت تا زلزله بیاد بیوفتی رو عمت حال کنی و قطع کرد
خلاصه چن جا زنگیدیمو یکیشون گفت ی کیس دارم
مام تو کونمون عروسی
رفتیم مکان
شما حسابشو بکن دیگ چ کسخلی بودیم ما که فکر نکردیم ی جنده فول اپشن با مکان 50 تومن نهایتش یا سرتشگر سپاه ماستداران فیروز ابادیه یا جنتی میخوان ببرن پارمون کنن
مارفتیم مکانو گفتن برین تو اتاق کارتو رو بکن 1 ساعت وقت داری
ما رفتیم تو اتاق دیدم عه این سن مامان بزرگمو داره که؟ گفتیم ولش کن از هیچی بهتره
پوستش سفید عین کص کرگردن ولی چروک
اندازه درازیه سینش از کیر من بیشتر بود
خلاصه با کلی قسم و ایه کیرمونو راضی کردیم راست شه ابرو ریزی نکنه ک کیرمو گذاشتم جلو دهنه پیرزنه گفتم ساک بزن ننه جون
یهو ی حرکت لچری کرد که هنوز کابوسشو شبا میبینم
دیدم دندون مصنوعیشو در اورد گذاشت تو کاسه اب کنارش شروع کرد ساک زدن
قیافم شده بود عین مهران غفوران وقتی تعجب میکرد
کیرم اینقدر خوابید ک یهو غیب شد
گفتم ننه اگه سمعت روشنه گوشات میشنوه داگی شو بکنمت
یهو برگشت گفت داگی چیه؟
من؟ پوزیشن های سکس؟ پوزیشنی که امام مارو باهاش… ؟ ارمان های انقلاب؟
فهمیدم باید با زبون جنده های قاجار و ناصرالدین شاه با این صحبت کنم
گفتم ننه قمبل کن کونتو بده بالا
یهو چشمم افتاد ب سوراخ کونش دوباره زدم زیره گریه
پیرزنه پرسید از اقوام کسی بخواطره بواسیر مرده که شما کونمو دیدی یادش افتادی گریه میکنی؟
گفتم نه ننه یاد ارزش های نظام و ی لحظه یاد جسم ناقص عظما افتادم تو قمبل کن
کیرمو کردم تو کصش کن اینقدر چروک بود هی میرفت لا شکافا و سوراخو پیدا نمیکردم
خودش کیرمو گرفت به کصش هدایت کرد دقیقا همونطور که امام مارو به سمت مملکتی اباد هدایت کرد
البته اگر من اینقدر از ایشون یاد میکنم جسارت نشه ها
ایشون مرد بزرگی بودن فقط ی اشتباه کوچیک داشتن
خواستن بزنن تو دهن دولت ولی زدن تو دهن ملت
اگرم دیدین داستان قبلیم اینقدر ترکوند فقط و فقط بخواطره اسم بابرکت ایشون بود
یادمه ی بار چاه فاضلاب خونمون گرفت هرکاری کردیم باز نشد ک نشد
من برداشتم اسم ایشون و سران اون موقع اعم از خلخالی و غیره و ذالک نوشتم رو کاغذ انداختم تو چاه درجاااا باز شد . ایا باز هم ایمان نمیارید؟
خلاصه یکم کص کردیمو دیدیم کیسه ابه گرم بهتر از کسه اینه
پیرزنه گفت بکن تو پشتم ننه
گفتم ننه کون نمیکنم چون کون خط قرمز های منه مثه موشک های نظام که خط قرمز مقام عظما هستش
بلند شد لباشو گذاشت رو لبم ک حس کردم دارم کله پاچه میخورم و از گوسفنده لب گرفتم منو دراز کرد کیرمو کرد تو کونش
انصافا تنگ تر از کسش بود ولی اخرش کیرم دوباره گوهی شد و دادم دهنش ساک زد پاکش کرد برگشتیم تا 3 ماه و نیم کیرم از ترسش راست نمیشد طفلک میگفت دیگه گوه میخورم اذیتت کنم من ب گلنار راضی ام
دیدم هرکاری کنم نمیشه
برم زن بگیرم
گفتم ننه زن میخوام
برداشت ی فلش 32 گیگ سوپر بهم داد گفت ننه با این ی مدت سر کن ببینیم چی میشه
کارم شده بود روزا جق و شبا ارضا شدن در خواب
ی شب خواب دیدم الکسیس بغلمه

فرداشم رفتم بیمارستان

دکتره میگفت انقد محکم به زمین تــــلمبه زدی که کــــــیرت به مرز ذخایر زیرزمینی نفت روسیه تجاوز کرده…
هیچی دیگه تا ی مدت تا دسته پلاتین توش بود… •__•
قیافش لامصب شبیه ترمیناتور شده بود
روسیه هم شکایت کرده بود… میگفت نفتم کیری شده
گذشت و گذشت ننم با ذووووق اومد گفت پسرم ی دختر پیدا کردم خوب پااااک خووووشگل همه چی تموم
گفتم لابد هرکی باهاش خوابیده راضی بوده؟ گفت خفه شو مادر این چ حرفیه میزنی
گفتم اگر دختر خوب و پاکیه و خانواده داره چرا میدنش به منه بیکاره الاف
گفت تو به ایناش کار نداشته باش بیا بریم خواستگاری
تو سن 20 سالگی رفتیم خواستگاریو پدر عروس پرسید اقا چیکارس؟ گفتم محصل هستم
گفت برنامت برای اینده چیه؟
گفتم فیزیک3 شیمیه 2 رو که از دبیرستان مونده پاس کنم
گفت ن احمق منظورم اینه میخوای چیکار کنی
یهو بابام گفت اوله زندگیه باید کمکش کنیم زندگیشو جمع کنه بهتره یکم بهش انگیزه بدیمو فلان
من فقط قلبم داشت تو کیرم میزد که این عجب کصیه که ننم اینقدر تعریف کرده چقدر پاک دامنه فلانه
که یهو ننش گفت چایه بیار دخترم
در باز شد
زندگی رو سرم خراب شد
همون دختره بود که تو داستان یک رید تو ارزش های داستان و خونمون
یهو یاده عضله دردی که وقتی داشتم فرشو میبردم بشورم افتادم
این بود دختره پاک دامن و خوشگل؟ اینکه قدش تازه اندازه ماشین لباس شوییمون شده
یهو یاد کصه پرموش افتادم
دیدم اوه اوه عجب سیبیلایی داره
خلاصه هرچقدر خواستم خودمو قانع کنم هلو با پرزش قشنگه نشد ک نشد چون این دیگه هلو نبود موهای رویه نارگیل بود
یهو اون چشمش افتاد ب من سینی چایی از دستش ول شد جیغ زد گفت عزیییزم فکرشم نمیکردم اینطوری سورپیرایزم کنی میدونستم میدونستم رو حرفات هستی
منو میگی؟ قیافم عین روحانی زمانی که دید برجام کشکه و ترامپ الههه زد تو صورتش بود
گفتم خدایا ی کون کردیم
دیگ چ گناهیی کردیم که این عذاب بر سرمون نازل شد؟
یهو یاد اون شعر افتادم که میگه گویند اگر کون بکنی ارزش بلرزد . ارشی که ب یک کون بلرزد به چ ارزد؟
در خانه ما زیر زمینیست
صد کون بکنی خشتی از آن نیز نلرزد . حالا تو بگو خانه ما چند میارزد؟
هی این تو مخم ریپلی میشد
خلاصه تا ما بفهمیم چی ب چیه قرار عقد گذاشتن واسمون
من فقط کارم شده بود گریه
اگر کفر نعمت های این مملکت نبود ی لحظه هم خودمو زنده نگه نمیداشتم
خلاصه ب بدبختی ای عقدو بهم زدمو نشستم خونه
این داستان 2 سال دیگه از زندگیه منه بدبخت بود تا حدودا 21سالگی
نتیجه اخلاقی: جق رابطه بی خطریست . بیایید قدرش را بدانیم و از ان در جوانی بهره ببریم
نتیجه غیر اخلاقی: شبا مسواک بزنید تا مث اون پیرزنه پیرشدین با دندون مصنوعی ساک نزنین
نتیجه فلسفی این داستان:درسته گرونیه و تو مملکت سختی زیاده ولی عوضش امنیت داریم(داعشم که نیومد تو تهران . تو روز روشن سربازامونم موقع رژه به گلوله نبستن. خواهرمون ندا هم تو روز روشن کشته نشد)
نتیجه غیر فلسفی: قدرت فساد میاره . چه قدرت دست خمینی باشه چه خامنه ای چه ترامپ چه رضا شاه( سرکوب دین( شاید با کارش موافق باشید که دینو در اقلیت گذاشت ولی به هر حال قلدری بود)) چه من چه تو چه هرکی زورش برسه زور میگه
خلاصه امید وارم شاد باشین و تو زلزله بعدی با دولت همکاری کنیم که هرجارو خواست موشک بزنه مث کرمانشاه بهمون خبر بده که بریم طبقه دومه خونه عمه هامون تا همگی ی فیض حلالی به فرموده امام راحل بریم
نتیجه بی ربط: ماهی از سر گنده گردد نی ز دم
فتنه از عمامه خیزد نی ز خم

نوشته: بدبخت?


👍 59
👎 4
50535 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

747622
2019-02-12 21:47:29 +0330 +0330

کس شعری بیش نبود

0 ❤️

747670
2019-02-12 23:31:04 +0330 +0330

عاللللی داداش عالللی همین طور بنویس و سعی کن طنزشم بیشتر کنی هرکیم انتقاد کرد بیگیر ب خایهای باقر کس ننشون دس ب قلمت خوبه قرار نیس همیشه درجه یک بنویسی حالا داستان اولت بهتر بود دلیل نمیشه بگیم این بد بوده این ب نوبه خدش عالیه تو فقط مگنا بکشو بنویس
هرکیم بمن فوش بده بجون میخرم چون من بی ناموسو کس کشم جووووون

0 ❤️

747688
2019-02-13 05:05:15 +0330 +0330

انصافا این قسمت هم دوس داشتنی بود (کردن اون پیر زن)یه چیز دیگه بود…

دستت درد نکنه خندیدم اول صبحی.
لطفا بازم بنویس . ?

0 ❤️

747700
2019-02-13 07:34:14 +0330 +0330

(clap) (clap)

0 ❤️

747706
2019-02-13 08:25:56 +0330 +0330

داداش من قبلي ى نخوندم
اگه مثل اينه بگو نخونم …

مثل اين كانال تلگراميا درجه ٥ بود كه جوكاي ٣ سال پيش و ميزارن

0 ❤️

747719
2019-02-13 10:50:45 +0330 +0330

کونی ننویس چرت ترین داستانی بود که خوندم

0 ❤️

747752
2019-02-13 14:31:03 +0330 +0330

نظر شما چیه؟اون که اره

0 ❤️

747758
2019-02-13 15:21:52 +0330 +0330

قبلی بهتر بود اما خب اینم بدک نبود، لایک جناب بدبخت

1 ❤️

747767
2019-02-13 16:50:56 +0330 +0330
NA

با باقیه ملت جغی شهوانی کاری ندارم…ولی حال کردم خوب بود

0 ❤️

747773
2019-02-13 17:56:23 +0330 +0330

لایک هفدهم،،دمت گرم دستت دردنکنه که قلم به دست میشی و لبخند رو روی لبامون میاری،طنز پردازیت و کنایه هات بخصوص درباره این نظام کیری عالیه،منتظر قلم بعدیت هسم

0 ❤️

747780
2019-02-13 20:14:24 +0330 +0330

قطعأ به خوبی قسمت قبل نبود. فقط بخاطر خط آخر داستان لایک میکنم

0 ❤️

747942
2019-02-14 11:48:48 +0330 +0330

یک تست میزدی، ببینی دوس دختر قبلیت الان ممه درآورده یا هنورنه

1 ❤️

748263
2019-02-15 18:54:02 +0330 +0330

کلی خندیدم دمت گرم

0 ❤️

748270
2019-02-15 20:08:18 +0330 +0330

خدا دلت شاد کنه وسط این بدبختی ها شادمون کردی با ارمان های بستی قیفی

0 ❤️

748483
2019-02-16 13:12:53 +0330 +0330

آفرین کلی خندیدم اما قسمت اول خنده دارتر بود.

0 ❤️

748958
2019-02-18 15:11:47 +0330 +0330

به نوشتن حتما ادامه بده

0 ❤️

750260
2019-02-24 07:18:56 +0330 +0330

Goodboy

0 ❤️

767722
2019-05-16 04:20:00 +0430 +0430

عالی بود…

0 ❤️

769037
2019-05-23 20:42:57 +0430 +0430

لعنتی ساعت یک و ربع شبه سرم تو بالش فرو کردم دارم می خندم عالی بود

0 ❤️

793711
2021-02-25 17:21:16 +0330 +0330

دمت گرم عالی بود همین فرمون ادامه بده دادا 👍

0 ❤️

806336
2021-04-27 00:37:52 +0430 +0430

حاجی ناموسا داستان رو نفهمیدم از بس خندیدم مخصوصاً قسمت پیر زنه اگه میشه
داستان به همین شکل بنویس

0 ❤️

851025
2022-01-01 16:02:08 +0330 +0330

خیلی سم بود جر خوردم 😂 😂 😂

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها