صاحبخونه جذاب (۳)

1401/04/04

...قسمت قبل

سلام خدمت همه عزیزان از جمله کسانی که حمایت کردن و اما کسانی که نظراتی دادن که گفتند معلومه بچه شهرستانی عزیز من داستانو اول بخونی نوشتم از کدوم شهر اومدم!! و بابت مو به مو نوشتن هم میخوام بگم که میخوام داستانمو کامل و مو به مو بنویسم.بعضی از عزیزان هم گفتند که غلط املایی داری شرمنده واقعا چون با لپ تاپ داستان رو ارسال میکنم یکم سخته تایپ کردن.
بریم سراغ ادامه ماجرا :
سفارش که رسید رفتم بالا سفره رو پهن کردم روبروی هم نشسته بودیم تیشرتش تقریبا چسپناک بود و سینه هاش سر بالا خودنمایی میکرد ولی محیط بالای سینش انقدر سفید و خوب بود اما چاک سینه اش زیاد دیده نمیشد اما چیزی که منو جذب خودش کرده بود بند مشکی سوتینش با گردن بند طلاییش روی پوست سفیدش بود رون های تپل و توپرش که دیگه ته خوشگلی بودن منو دیونه وار کرده بود اما اصلا زیاد میخکوب نمیشدم که شک بکنه، صبحت از خوشمزگی غذا میکردیم که یهو گفت کی میرید شما گفتم احتمالا تا اواخر تیر گفت باز خوبه میخوام خودم اینجا زندگی کنم گفتم عذر میخوام الان خونه خودتون چرا نمیری با یکم اعصابی گفت برادرام منو برده خودشون میدونن گفتم چطور نگرفتم منظورتونو گفت چهار سال پیش وقتی بابام فوت کرد منم دیگه اواخر طلاقم بود سه تا برادرم که تهران بودن همشون به دلیل اینکه مادرمون و منو نبرن پیش خودشون از تهران رفتن و هر یکی به شهرستانی به بهانه ای رفتن من که نمیرفتم پیششون صد سال سیاه، منم اینجارو خریدم با مهریه ام گفتم خونه خودمونو میدیم اجاره مادرمم میارم پیش خودم ولی مادرم راضی نشد که نشد میگفت نمیتونم از اونجا دل بکنم منم باز قبول کردم گفتم من که اینجام حداقل از مادرمم مراقبت میکنم هر چند سختی های خودشو داشت تو این سه چهار سال ولی دیگه نمیتونستم تحمل کنم اون شب که اومدم با مادرم دعوام شد مریضه منم هزار جور گرفتاری دارم اونم قوز بالا قوز یهو گوشیش زنگ خورد سلام و احوال پرسی یهو گفت وای راست میگی خدا مرگم بده اصلا یادم نبود گفت شانس کیری من الان خونه خودمونم نیستم منم خندم گرفت دید سوتی داد خداحافظی کردو نارحت و عصبانی بود گفتم جسارتا چی شده گفت یکساله دنبال این مدرک کوفتی درجه یکم هستم دفعه اول کلاساشو همه رفتم ازمونشو نتونستم شرکت کنم اینبارم اصلا یادم نبود گفتم حالا برین هرچی میتونین جواب بدین گفت بدرک بابا اه مهم نیس صورتش خیس عرق شده بود از عصبانیت یکم گذشت چای اوردم گفتم خب میگفتین هیچی دیگه تماس گرفتم گفتم همینطور که مادر منه مادر شمام هست هر چی از دهنم اومد بیزون به داداشام گفتم فکر کردین خرم نفهمم برای اینکه مامانو نبرین پیش خودتون راهتونو کشیدین رفتین منم هفته ای دو روز میرم شمام هر نفرتون هفته ای دو روز دیگه به اینجام رسیده نمیتونم غر زدنای مادرمو تحمل کنم منم گفتم پیرزن بیچاره الان شاید کاری چیزی داشته باشه گفت توام جای من بودی همین کارو میکردی ساعت ۱۲ اینا بود گفت من از فردا کم کم وسایلامو میارم اینجا توام نصف کرایه رو بده گفتم نه اصلا شمام اینجا راحت باشین خونه خودتونه ما قرارداد داریم بیخیال این حرفا چیزی نگفت پاشد اهی کشید گفت بریم بخوابیم فردا عنم بارم نیست از اینکه از رسمی حرف زدن اومده بود این سمت خیلی جالب بود برام منم خندیدم گفتم خدابزرگه وااای وقتی راه میره با اون شلوارک و تیشرت چقد خوب بود دهن هر کسی مردی اب میشه واقعاا منم تو کف بودم سرمو گذاشتم زمین خوابیدم گفتم چرا نمیتونم واقعا پیش خودم برنامه ریزی میکردم ولی موقعی که بود دستو دل یکی نمیشد ولی فهمیدم مطلقه هست و خیالم از این بابت راحت بود و گفتم اگه این مورد رو از دست بدم شاید اصلا تو عمرم دیگه همچنین فرصتی دوباره گیرم نیاد صبح دوباره مثل همیشه پا شد رفت منم دست از پا دراز تر توی کف خانم دولتخواهی ، بازم دروازه باز شد کنتور خاموش کرد و دیدم خانم سوار ماشینشون شدن رفتن منم فورا رفتم سمت گوشیم تایپ کزدم وایشون چرا نیومدین بالا و پاکش کزدم گفتم الان میگه نگهبانی منو میده گفتم چند ساعت دیگه پیام میدم منم شاممو خوردم اومدم اینستاگرام رو باز کزدم دیدم استوری گذاشته بازش کردم دیدم تو مهمونیه با سه تا از دوستاش دارن میرقصن استوری گذاشته تگشون کرده بود اونام از خانم داف تر. نخوابیدم تا یک گفتم شاید برگرده اما برنگشت فردا بیدار شدم روال همیشگی رفتم کلاس و اینا برگشتم دیدم باز رفت که ساعتی گذشت نکشیدم دیگه پیام دادم تو اینستا چرا نیومدین بعد نیم ساعت سین کردن ویس داد خونه دوستمم گفتم منتظرتون بودم گفت نمیام مادر و پدر دوستم چند شبی خونه نیستن اینجا میمونم توام راحت باش شب بخیر گفتمو و از فکرشم بیرون بیا نبودمم خوابیدم بازم فردا خانمو دید زدم رفت منم دیگه بیخیال نشستم پای درس و اینا خلاصه صدای دروازه اومد سریع رفتم دم ورودی که خانم با دو تا چمدون دارن میان بالا منم خوشحال شدم سلام کردم گفتم خوش اومدین احوال پرسی کردیمو چمدون هارو دستم داد گفت بزار داخل اتاق خودش رفت پایین وایستاده بودم یهو ۱۰ ۱۲ تا لباس مجلسی با اورد گفت اینارم ببر بالا تو اتاق اونارم گذاشتم یک ساک مسافرتی بزرگم دنبال من اورد ، دم ورودی تاریک بود ندیدمش قشنگ مانتو اصلا تنش نبود شلوار لی پوشیده بود با سارافون انداخته بود تو شلوار ، شلوارشو کشیده بود بالا چاک کصش معلوم نبود ولی ادم دوس داشت اون بهشت زیبارو فقط نگاه کنهه سارافون محیط سینه اش افتاده بود بیرون ارایش غلیظ مژه گذاشته بود ابرو کشیده رژ لب قرمز سکسی و اتشین پوست خودش سفید کرم پودر سفید هم زده بود اون رژ لب قرمز موهای بلوندش فقط خودنمایی میکرد دااف تمام عیار جلو چشام بوود وسایل هاشو گذاشت گفت اینا اینجا باشه گفتم کجا گفت میرم خونه دوستم گفتم خوب بمونین گفت حالا باز مزاحم میشم با اون صورت پهن و سکسی خوش رویی خداحافظی کرد و رفت عطر خوشبو رایحه ای شیرینش تموم خونه در برگرفته بود رفتم تو اتاق دیدم لباساش وااای چقدر خوشگلن دست نزدم اصلا به چیزی دست نزدم گفتم که اطمینانمو خراب نکم از سری هم دوس داشتم چمدون هارو و ساک رو باز کنم ببینم چیا توشه ، خلاصه ما دیگه دو شبی شد خانم رو ندیدیم بعضی مواقع میرفتم بیرون عابر سوپرمارکت سلام علیکی داشتیمو تمام، چهارشنبه بود بیدار شدم ماشین خانم نیست اما سالنش باز بود علی الرغم اینکه همیشه هفتو نیم هشت صبح اینجا بود رفتم دانشگاو اینا بعدازظهر بود برگشتنی دیدم بازم ماشینش نیست رفتم بالا باز اومد تو ذهنم پیام بدم خانوم کجاین نیومدین سالن باز پشیمون شدم گفتم الان میگه چقدر پیگیره خودش سرو کلش پیدا میشه ساعت ۸ رد شده بود یهو در زدن رفتم پایین درو باز کردم نمیدونم همکاراش بودن نمیدونم شاگرداش بودن خلاصه گفت کنتور مغازه رو خاموش کنین بی زحمت گفتم چشم چیزیم در مورد خانم نپرسیدم اصلا خداحافظی کردو رفت رفتم بالا گذشت تا ساعت ۱۰ و اینا گفتم یه اهنگ واسش ارسال کنم بیینم چی پیش میاد یه اهنگ کوردی و شاد انتخاب کردم ارسال کردم واسش تا نزدیک جواب داد چقدر خوبه با این ایموجی😍شما کرد هستید گفتم بله وای بگو پس که این همه مرام و معرفت به خرج میدی گفتم اختیار دارین مچکرم کو چیکار کردم اخه گفت نه نگید خب شما چند شبه کلا زحمت شام و صبحانه همه چیم گردنتون افتاده بعد رب انار و عسل اوردین برام اصلا حساب نکردین گفتم این حرف چیه قابل شمارو نداره اصلا بعد تشکر کرد و گفتم امروز ندیدمتون اصلا ، نیومدین ؟ گفت نه با برادرام دعوام شد سرم درد میکرد خوابیدم کلا امروز بیزون نیومدم گفتم اخه الان بهترین؟ دیگه سین نکرد افلاین شد منم منتظر موندم اما جواب نداد کار من شده بود نگاه کردن هایلایت های اینستاگرام پروفایل و پست هاش انگار حوری بود یه زن بدون نقص و تماما سکسی. ادامه داره دوستان منتظر باشین….
(مجبورم تموم کنم شرمنده دوستان منتظر باشید قسمت بعد تموم میکنم حتما )

نوشته: شاهین


👍 33
👎 14
84101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

881379
2022-06-25 01:10:46 +0430 +0430

داش سریال ترکی مگه؟؟
اینقد طولش میدی
کصگومون کردی؟؟

3 ❤️

881387
2022-06-25 01:22:30 +0430 +0430

این جزئیات و نحوه رسیدن برای من مهمتر از سکسشه، اصلا عجله نکن

2 ❤️

881388
2022-06-25 01:23:41 +0430 +0430

به همین برکت قسم اصلا اسم این سایت شهوانیه
نه آموزش مخ زنی😑

3 ❤️

881395
2022-06-25 01:34:42 +0430 +0430

کنتور رو بزن بریم بخوابیم

6 ❤️

881398
2022-06-25 01:44:04 +0430 +0430

هتیم دممانو گا ،یا بیکه یا بیوورره و سه قسمته خریکی مشته ی پیه و اکه ی🤦‍♂️😂قسمت بعد سکسی نوه دیسو پ ام

1 ❤️

881406
2022-06-25 02:24:25 +0430 +0430

منم مس مس خیلی دوست دارم ، این داستان شیری ها که دو سوته میکنه بدرد نمیخوره

1 ❤️

881411
2022-06-25 02:50:35 +0430 +0430

همون شب اول باید میکردیش. پَلَشت

2 ❤️

881418
2022-06-25 03:30:18 +0430 +0430

بچه كيرى تورو بايد مثل گربه خفت كرد اون چندتا تار موى سبز شده جاى سيبيلتو دونه به دونه كند

1 ❤️

881424
2022-06-25 04:05:52 +0430 +0430

من که میدونم آخر داستانم بهت میگه تو هنوز بچه ای برو کونتو بشور

4 ❤️

881425
2022-06-25 04:06:33 +0430 +0430

سرویس کردی با داستانت تو داستان ام نمی تونید بکنی

3 ❤️

881444
2022-06-25 08:13:28 +0430 +0430

ادامه بده

0 ❤️

881445
2022-06-25 08:15:49 +0430 +0430

میفهمه روند مزخرفش و باز ادادمه میده ، الان این روزا و هفته هایی که توضیح میدی به روند داستان و فهم خواننده کمک می کنه ، به نظرم نه و تو رو نفهم تر جلوه میده چون بعد از سه قسمت حتی کف دستی نرفتی براش یکم سکسی باشه داستان ،
اشتباه تایپی که هیچی ، با اینکه دانشجویی اما جمله بندی هات افتضاحه ، ران توپرش که دیگه ته خوشگلی بودن منو دیونه وار کرده بود
کی تو رو دیوانه وار کرده بود ، چه جمله ای نوشتی آخه
دیگه داستانت و نمیخونم حتی اگه تو قسمت بعد نصف اون محل و کرده باشی پسره یبس

1 ❤️

881450
2022-06-25 09:12:20 +0430 +0430

خیلی داری داستان رو وارد حاشیه میکنی

2 ❤️

881466
2022-06-25 11:21:07 +0430 +0430

گاییدی مارو بسه دیگه چقدر کشش میدی ان اقا،
یعنی تو، تو این مدت یه راه کف دستیم نرفتی
راستی دانشجوی چه رشته‌ای هستی بنظرم ۲تا ۲واحدی املا و جمله‌بندیم بردار البته فکر نمیکنم بتونی پاس کنی😂😂😂

2 ❤️

881492
2022-06-25 16:25:41 +0430 +0430

چقدر مدل داستان نوشتنت مسخرس تمومش کن دیگه

1 ❤️

881512
2022-06-25 19:18:17 +0430 +0430

داداش ریدی با نوشتنت واینکه چهارتا خط مینویسی میری؟؟ فازت چیه نکنه فکر میکنی نویسنده خوبی هستی

1 ❤️

881529
2022-06-25 23:17:26 +0430 +0430

آخه کونکش مگه مخاطب وقتش اینقدر آزاده که بخواد اراجیف قبل از سکستو بخونه.
میخوای از کون دادنای بچگیم بگو شاید جذاب‌تر شد.
برو سر اصل مطلب چاقاله. ریدم تو داستان نوشتنت.
کسی که این داستانا رو میخونه کاری با جزئیات قبلش نداره فقط میخواد بدونه چجوری کردی همین

1 ❤️

881534
2022-06-26 00:02:16 +0430 +0430

گاییدی مارو با این غلط و املای تایپی ناسلامتی دانشجویی

0 ❤️

881579
2022-06-26 02:14:14 +0430 +0430

یه دو قسمتم با جزئیات از قسمتای سکسیش بگو …🤤
اگه جاهای سکسیش زیاد نباشه حال نمیده
قسمت هارو یکم طولانی تر کن … الان این سه قسمت که نوشتی رو میشد تو یه قسمت بگی که جا برای ادامه داستانت بمونه
اگه هنوزم برنگشتی خونتون برو یه ترم تابستانی (حداقل یه درس) بگیر بمون همونجا… چون یه جا گفته بودی اواخر تیر میرم
میخوای برگردی کرمانشاه چه بکنی بری نوبهار دور دور 😁 وایسا کنار خانم دولتخواهی 😘 راستی اسمش چی بود هی نگفتی؟ 😏

0 ❤️

881584
2022-06-26 02:35:36 +0430 +0430

آخ اینکه محل نمیزاره خو دهن خودت گاییدی لامصب 😂😂

0 ❤️

881597
2022-06-26 03:09:42 +0430 +0430

اقا یکی دکمه ی اف این بچه رو بزنه همش میره تو توهوماتش یه چیز سر هم میکنه برمیگرده

0 ❤️

881640
2022-06-26 10:01:47 +0430 +0430

کونی طول میدی

1 ❤️

881741
2022-06-27 01:01:50 +0430 +0430

یه چه بینوشه؟! یه چه گیو خواردنیگه؟!
مگر مریضی بِراکَم؟؟؟ همون قسمت سکس‌ شو بگو ملت حال کنن.
قسمت بعد بنویس قبل سکس به دلتخواهی میگفتم: سقطم! نفست قط کَم خوشگله! هِناست قط کَم مه یارو هِناس بِرُم سرته دَمه وار🤣🤣🤣🤣🤣

0 ❤️

882211
2022-06-29 17:54:59 +0430 +0430

گوساله

0 ❤️

882718
2022-07-03 00:23:53 +0430 +0430

اول اینکه داستانت قشنگه کلیاتش ولی خیلی کشش میدی و کوتاه مینویسی
و دیر به دیر قسمت هارو منتشر میکنی

0 ❤️

884094
2022-07-10 00:10:11 +0430 +0430

شاهین عزیز با عرض پوزش: کیرم دهنت مه مثل سریال های تلوزیونی توش آب بستی

0 ❤️

938818
2023-07-21 22:14:23 +0330 +0330

از بس کنتورو زدی و خاموش کردی من دستم درد گرفت خخ

0 ❤️

938819
2023-07-21 22:16:05 +0330 +0330

شاهین دی خانم دولتخواهی یا شاهی نه بکه . مردیم خودا هاوار

0 ❤️