صفر مطلق

1400/08/16

یه جاهایی تو زندگی به صفر میرسی، خلسه، عاشقی، تنهایی ونفس کشیدن و زندگی بدون اون.
بهش میگفتم نفس خودم میدونستم نباشه هم نفس میکشم حتی میدونستم میره اما خیلی فرق هست بین وقتی که شور زندگی داری عاشق زنده بودنی با وقتی که فقط نفس میکشی و زندگی برات یه درده یه دره ی مکنده که تو رو هر لحظه به جهنم نزدیک میکنه.
چشمامو باز میکنم خودمو وسط تاریکی میبینم من سردمه یعنی اون کجاست؟ کجاست تا با عطر تنش گرمای وجودش عشق نابش گرمم کنه میخوام باشه حتی اگه همه چیز دروغ باشه.
سرمو بالا میارم اون روبروم ایستاده تو چشام نگاه میکنه و میگه نقاشی من، نگاهش،آه همون نگاه مردونه ای که منو به اوج میبره به اوج عشق، زندگی و البته شهوت.
همه ی روز و شبام بهش فکر کردم و حالا اینجاست تو چن قدمی من نفسام بالا نمیاد ضربان قلبمو میشنوم همیشه وقتی میبینمش همین بلا سرم میاد بی تاب اینم که تو اغوشش فرو برم حس ارامش مطلق نگاه به صورت زیباش میکنم به موهای نازش به اندام بی نقص اساطیریش، میاد سمتم و سمتش میرم دیگه طاقت دوریشو ندارم خودمو میندازم تو بغلش و سفت منو میچسبونه به خودش خدایا دنیارو واسم تمومش کن همینجا مابین دستاش صدای ضربان قلبامونو میشنوم شور زندگی عشق و البته شهوت.
سرمو بالا میارم و تو صورتش نگاه میکنم دستم و بالا میارم و نوازشش میکنم دستام انگار میخواد به مغزم بگه این تصویر واقعیه اینبار واقعی تر از همیشه کنارمه نگاهمون تو هم گره میخوره و اولین بوسه، لبامونو روی هم میذاریم و این میشه پایان همه ی انتظارها. دستم روی صورتشه و دستای محکمش دور کمرم هر چی بش نزدیک تر میشم بیشتر دوس دارم دنیا همون جا متوقف شه بی شک خودش حسش و لحظه هایی که کنارش بودم زیباترینو ناب ترین حسای دنیا بود.
لبامونو جدا میکنیم بیتاب اونم تنها کسیه که حاضرم با عشق همه ی وجودمو تقدیمش کنم از یه جا بی اینکه بدونم چرا جذبش شدم جذب همه ی وجودش جذب خوبیاش و بدیاش میدونستم بهم دروغ هم میگه میدونستم خیلی عادل نیست تو عشق. میدونستم بی نقص نیست ولی من نمیخواستم ایرادی توش ببینم واسم بی ایراد بود هیچوقت اجازه به خودم ندادم کوچیک ترین نقصی توش ببینم اون بتم بود و من اونو بی نقص میدیدم بی نقص بی نقص فکر کنم این جادوی عشقه لااقل برای من اینطور بود اون یا عاشقم نبود یا جنس عشقش متفاوت بود هر چی که بود واسم مث هیچکس نبود.
یه قدم اومدم عقب و نگاهش کردم تو جون منی باز بغلش کردم و اینبار بیتاب تر از قبل انگار میخواستم اون لحظه رو قاب بگیرم حک کنم تو ذهنم مث دیوونه ها لمسش کردم بوش کشیدم انگار خواستم یه قسمتی از اونو واسه همیشه تا ابد تو وجودم اسیر کنم.
لبای جذابشو رو لبام گذاشت از زمین بلندم کرد و با قدامای شمرده بدون اینکه چشم ازم برداره بردم سمت تخت قلبم داشت کنده میشد
این چه جادویی بود که پیشش لال میشدم سرتا پام میشد خواستن.
گذاشتم رو تخت و من حلقه ی دستامو از دور گردنش باز نکردم کشیدمش روی خودم میخواستم در برم بگیره میخواستم تسلطش و رو خودم حس کنم اون مردم بود اون همه کسم بود.
روم خم شد یه لحظه چشمامو بستم خواستم لبشو بذاره رو لبام خواستم بیشتر حسش کنم اما تاریکی منو تو خودش کشید چشمامو که باز کردم اونجا نبود حتی توهمشم نبود صدای تیک تیک ساعت و تاریکی مطلق شب من اونو نداشتم و هیچوقت نخواهم داشت تاریکی تو اغوشم میگیره و فقط درد و سکوت و سرما تنهایی از اون همه حرارت و عشق واسم میمونه از این لحظه محکومم به تاریکی.
این اولین بارم بود که مینوشتم و فقط خواستم کمی اروم بشم عذر میخوام که وقتتون رو گرفتم.

نوشته: دختری به نام عشق


👍 8
👎 3
11401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

841279
2021-11-07 01:32:30 +0330 +0330

بابا مردم میان اینجا سوژه جلق پیدا کنن 😅😅
نه سوژه خودکشی و غم🤣🤣🤣

1 ❤️

841281
2021-11-07 01:38:55 +0330 +0330

امیدوارم آروم شده باشین…تا باشه این دل نوشته ها وقتمون رو بگیره.
من تنهایی ام رو خیلی دوست دارم ، لااقل میدونم خیلی با وفاست هیچوقت تنهام نمیزاره و بره.

4 ❤️

841306
2021-11-07 03:41:41 +0330 +0330

چیه این کسشعرا

0 ❤️

841315
2021-11-07 05:46:08 +0330 +0330

خوب بود ، قشنگ بود ، لذّت بردم
اگه با همین فرمون بری یه چیزی میشی
فقط مواظب باش توی تاریکی چرخاشو نندازی تو جوب!! 🌹 ❤️ 🌹

1 ❤️

841392
2021-11-07 16:02:11 +0330 +0330

واقان لذت داش خیلیی خوب بود یا من چون تو این حالم بهم چسبید وقان مدردیت میکنم ایشالا ی روز خوب میشی من که نشدم ایشالا تو میشی ):

2 ❤️

841409
2021-11-07 17:27:20 +0330 +0330

عالی بود لذت بردم
ایشالا خیلی زود آروم بشی
آرزوی موفقیت برات دارم

1 ❤️

841410
2021-11-07 17:45:01 +0330 +0330

یه جاهایی میرسی به صفر مطلق…
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور!
هر کسی در زندگیش عشق مجاز رو تجربه کرده، اما عشق حقیقی رو هر کسی نه!
متنی که نوشتید تلنگر عجیبی بود…
که کسی هست عاشقانه و خالصانه ما را حتی بهتر از مادر فرا میخواند اما ما به او کم محلی و بی محلی میکنیم!
کافی ست کسی شکست عشقی خورده باشد تا بفمهد که این منظور به چه معنا ست!
درمان حقیقی درک این نکته ست لبیک به ندای حقیقت.
و از این عشق مجاز باید عشق حقیقی رو پیدا کرد…
نه اینکه در مجاز ماند، در عشق مجاز به زودی چشم بر هم زدنی آن آدمی که یک عمر انتظارش را کشیدید میشود معمولی و دم دست ترین آدم زندگی شما!

1 ❤️

841548
2021-11-08 09:33:45 +0330 +0330

اینارو برو تو اینستا آپلود کن،با تشکر🙏

0 ❤️