سلام دوستان
میخوام براتون از یک سکس بگم که شاید به عقیده بعضیهاتون غلط باشه ولی تمام این داستان عین حقیقت فقط فحش ندین چون هر کی یه عقیده ای داره.
من بابکم 32 سالمه و همسرم آناهیتا 24 سالشه. حدود 3 ساله ازدواج کردیم. من خیلی ادم حشری هستم و خیلی به سایت شهوانی سر میزدم و داستاناش رو می خوندم .تو این مدت خیلی به سکس ضربدری فکر می کردم و خیلی دلم میخواست امتحانش کنم ولی آناهیتا به هیچ عنوان قبول نمی کرد این قد اصرار کردم تا بالا خره راضی شد موقع سکسمون از سکسش با یه مرد دیگه برام بگه و منم کلی لذت می بردم . یه مدت گذشت و این برامون شده بود عادت ولی بازم آنا راضی به سکس واقعی ضربدری نمی شد . تا اینکه من تو نت یه دوست پیدا کردم که اونم متاهل بود و پایه ضربدری منتها اون خانومش راضی بود بعد از یه مدت حرف زدن تصمیم گرفتیم که با هم رفت و امد کنیم و یه جوری به سکس بکشونیمشون . من به آنا گفتم نادر دوست قدیمیم هست و دوران سربازی با هم بودیم و یه جورایی بهش گفتم که من و نادر خیلی با هم راحتیم و از سکس زنامون با هم حرف می زنیم اولش آنا خوشش نمیومد ولی بعد دیگه گیر نمی داد بهم تا اینکه با نادر قرار گذاشتیم که یه شب بیان خونه ما شهرستان. اونا هم با خانومش شیلا اومدن .من به آنا گفتم جلو نادرینا لباس راحت بپوشه اونم تو این قضیه زیاد مشکل نداشت. خلاصه نادرینا اومدن خیلی هم شوخ بودن واسه همین زود یخهامون آب شد و با هم گرم گرفتیم شیلا جونم یه لباس لختی پوشیده بود که حسابی حشریم می کرد .زنا که مشغول صحبت بودن بعد از شام من و نادر برنامه ریختیم که چطور شروع کنیم .قرار شد موقع خواب شروع کنیم برنامه رو .ساعت حدود 12 بود که رفتیم بخوابیم .من و آنا رفتیم تو اتاقمون نادر با شیلا هم رفتن تو اتاق بغلی ولی من در رو کامل نبستم تا رفتیم تو اتاق من شروع کردم به لباسهای آنا رو در اوردن یه دفه آنا گفت دیوونه هنوز بیدارن می فهمن منم گفتم عیبی نداره می خوام بفهمن سریع هر دو مون لخت شدیم من شروع کردم به کس انا رو خوردن حشر هر دو مون زده بود بال یه چن دیقیقه ای که کوسش رو خوردم آنا گفت بابک بکن توش منم کیمو هل دادم داخل کسش و شروع کردم محکم تلمبه زدن صداش از اتاق می رفت بیرون یه دفعه نادر هم که با شیلا هماهنگ کرده بودن اومدن لخت اومدن تو اتاق دیگه آنا تو یه عمل انجام شده قرار گرفته بود واسه همین همین جور به کس دادن ادامه داد . نادرم افتاد به جون کس شیلا حسابی می خورد صدای شیلا هم بلند شده بود. همین طور که من واسه آنا تلمبه می زدم نادر بعضی وقتا سینه های انا رو هم می مالید ولی انا هیچی نمی گفت . منم که دیدم الان موقشه به آنا گفتم عزیزم من برم تو آشپزخونه یه اب بخورم برگردم و سریع اومدن از اتاق بیرون که نادر ادامه بده نادرم نامردی نکردو رفته بود بین پاهای انا و شروع به خوردن کسش کرده بود آنا هم که تو اوج شهوت بود چیزی نگفته بود بعد از چند دقیقه اومدم دیدم به به نادر کرده تو کس آنا و محکم داره تلمبه می زنه انا هم داشت دیونه می شد و ناله می کرد شیلا هم داشت با کسش ور می رفت منم که داشتم از شدت شهوت دیونه می شدم رفتم سراغ کس شیلا جون. وای چه تعمی داشت حسابی کسشو می خوردم که شیلا گفت بابک جون بکن دارم می میرم منم کردم توش و شروع به تلمبه زدن کردم هر چهار تامون یه چند دقیقه ای تو اوج لذت بودیو که دیدم نادر میگه انا آبم داره می یاد انا هم گفت بریزش رو شکمم ولی نادر همش رو خالی کرد تو کس انا و دراز کشید روش منم داشتم دیونه میشدم از لذت . گفتم حالا که نادر ریخته تو کس زنم منم باید بریزم واسه همین وقتی ارضا شدم همه ابمو ریختم تو کس شیلا. بعد از اون دیگه هیچ وقت انا هیتا مخالفت نکرد و یه چند باره دیگه با هم سکس ضربدری داشتیم.
امید وارم خوشتون اومده باشه .ببخشید اگه بد بود آخه اولین بار بود می نوشتم
نوشته: بابک
دفعه بعد طرح جمع و تفریق و لگاریتم و انتگرال و قانون لانه کبوتر و دیفرانسیل و نسبیت عام و مکانیک کوانتوم بریزین باهم صلوات ! :D
سکس ضربدری=سکس یه مشت بی غیرت آشغال که از حیوان هم بد ترن.
نخوندم…
منم نخوندم کوسشعره فقط این لاشی ها میخوان مارو بی غیرت کنن
خوشم اومد بی رگ وسیب زمینی نبودی، وقتی دیدی نادر ریخت توى زنت، غیرتت به جوش اومد و تلافی کردی،،احسنت! :D =))
در تمام موارد سکس ضربدری بعد از سکس بین زن و شوهر اختلافات شدید پیش میاد که همه ش هم به خاطر پشیمانی از انجام کار هست.
نکنید ای کارو، حتما پشیمون میشید.
موافقم. بخصوص وقتی مثل این داستان یکی از طرفین ناخواسته تو کار انجام شده قرار بگیره. بعدش که اتفاقات گذشته رو مرور کنه، مطمئن هستم که دلخوری و حرف و حدیث پیش خواهد آمد.
emkan nadare hata too oje shahvat ye zani ke shoharesho doost dashte bashe be sex ba yeki dige tan bede
bedoon ke zanet dooset nadare ba hatman ba baghiye ham rabete dare
خیلی خوشمون اومد کیر خر . مرتیکه قرمساق اصلا حال کردیم ، کلا یعنی کیف کردیم از این همه غیرت و ناموس پرستی . پفیوز زن قحبه .
اقا مارو ترکاندی…
امیدوارم که سگ عابد ارمنی بترکانت…کوه غیرت
مجسمه غیرت…کیر غیرت…کون غیرت…پشم غیرت…
اقا اگه دست من بودی نقد روزی 4 بار ترتیبتو میدادم …نسیه روزی 7بار…
صبح و ظهر و عصر و شب…سه بار هم بهت بدهکار میشدم.
قرمساق گوزو
لت وپار
این دوست نویسندمون زودانزاله. سریع جقشو زد تمومش کرد. تا نصف داستانو خودم بی خیال شدم. واقعا مزخرف بود
very nice