ظریف و مطیع

1398/03/03

توی آرایشگاه سر کوچه هر دوماه برا اپیلاسیون میرفتم . یه دختر بود اونجا که هروقت میرفتم نظرمو جلب میکرد . چشماش میشی بود و پوست سفید کک و مکی داشت . سینه های ۷۵ خوشفرم و باسن کوچیک ولی نرم که راه میرفت تکون میخورد.قد بلند و ترکه ای .مواش ولی معرکه بود . یکم بالای کمرش،لخت و قهوه ای.بقیشونم بد نبودن ولی اون نقطه مقابل من بود . من سبزه بدن تو پر و چشم ابرو مشکی اونم که …
اول اردیبهشت بود که قرعه به نام اون افتاد . بچه های اونجا به شوخی میگفتن مهتاب مو نداره که . هرکی بیفته بهش خوشبخته . اونروز پاکسازی پوست و پدیکورم داشتم.یه ساعت نیم اونجا بودم و دیدم از همیشه ساکت تره.کلا ساکت بود ولی اونروز اشک تو چشاش دو دو میزد . از سلی جون که سر اپیلاسون کارا بود و رفیقم بود پرسیدم . گفت میدونم پول لازمه درخواست ۵ تومن وام کرده . چشمک زدم گفتم سلی اونو بزار برام امروز ببینم میتونم کاری کنم براش.لخت با شرت خابیده بودم رو تخت که اومد تو . عرق کرده بود . دستپاچه شده بود. اول فک کردم چون مشتری ثابتم و بروبیا دارم ترسیده .بعد فهمیدم نه …
گفتم اکه میخای پیشبندتو در بیار پلاستکیه عرق میکنی.گفت نه خانوم خوبه . تو چشاش نگاه کردم گفتم درارش. مطیع بود. مظلوم و تو سری خور و پول لازم . منم بیمار این بودم که برتریمو ثابت کنم. بهش گفتم اروم اروم کار بکنه من هزینه دوتا اپیلاسیون میدم و زمانش مهم نیس . با اون تاپ شلوارک ارزونش برام شبیه پرنسسا بود . بالا تنم ک تموم شد گفت خانوم میشه لباستونو درارید. نگاش کردم قرمز شده بود. گفتم خوشگل خانوم چرا قرمز شدی . گفت گرممه. گفتم میخای لخت تر شی؟(دست کشیدم به سینه هاش)من که دارم حال میکنم با هاشون بیشتر نشونم بده. کشید عقب . گفت نه .گفتم باشه شورتمو درار ‌. جلو شرت
م خیس آب بود . رفته بود لای چوچولم . اروم و با خجالت کشیدش پایین. گفتم تاش کن ابمو باهاش پاک کن بعدم بزارش کنار. گوش میکرد. بره بود. وقتی مومو ریخت رو کسم بهش در کونی زدم . گفتم احمق سوختم . اولش تعجب کرد نگام کرد گفتم کری ؟ کارتو بکن .
کارش که تموم شد گفتم اسمت چیه گفت :راشین . گفتم راشین برو بگو سلی بیاد .سلماز که اومد بهش گفتم برو بیرون و مثه برده گوش کرد .گفتم سلماز کرمم گرفته . بهش بگو ۱ تومن بهش میدم هرکاری میگم بکنه درم قفل کن تایم اپیلاسیونو بکن سه تا .سلماز خندید گفت هزینه جا کشی من چی پس؟گفتم عشقم کباب شاندیز برا تو. دوتایی خندیدیم . اومد تو ‌. اروم گفت هر چی شما بگید همونه . گفتم لیس بزنه موم هایی که موندرو .گفت چشم. مثه گربه بود لعنتی . بهم حس زندگی میداد. زیربغلمو که لیس میزد داشتم دیوونه میشدم. به کسم که رسید گفتم اینجاَم بخورم؟ گفتم اصل کاریه . تا پا و سوراخ کونمم دادم بهش . بهش رفتم زیر دوش خودش بدنمو بشوره دست که میکشید بهم دلم میخاست اسپنکش کنم ولی لامصب یه آه درست حسابی نمیشد بکشم وای به حال صدای اسپنک . وقتی تموم شد خشکم کرد . مجبورش کردن با روغن ماساژم بده . کسمو ناشیانه میمالید با روغن . دستمو گذاشتم رو دستشو سرشو نزدیک کردم به کسم . همزمان میمالید و میخورد. من تو یک ساعتم ارضا نمیشم ولی تو نیم ساعت پاشیدم تو صورتش . گریش گرفته بود . کشیدمش بالا . خابوندمش تو بغلم . گفت بسه دیگه خاهش میکنم. گفتم عسلم بمون یک و پونصد برات گذاشتم کنار…
نوشته: مهتاب


👍 4
👎 15
49882 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

769210
2019-05-24 20:51:07 +0430 +0430

کیر

0 ❤️

769243
2019-05-25 00:31:53 +0430 +0430

اسم داستان رو که خوندم ظریف و مطیع
منوچهر مطیع قبلا مدیر عامل ایران خودرو بود
محمد جواد ظریف هم که وزیر امور خارجه
پیش خودم گفتم الان داستان در مورد کون کونک بازی اسن دو نفره یا اینکه یکی از اساتید قهار شهوانی با دو متر قد و هیکل ارنولد و سیکس پک و موی بلوند و چشم ابی و کبر سی سانتیمخ این دو نفر رو زده برده کونشون گذاشته باهاشون سکس گروپ داشته
ولی با خوندن داستان تصوراتم بهم ریخت
خدا از سرت نگذره نویسنده

2 ❤️

769263
2019-05-25 05:37:39 +0430 +0430

این نه ارباب برده بود نه لز.چون هردوشون باید با توافق و لذت دو طرف باشه.این فقط تجاوز به روج و جسم و شخصیت یه دختر معصوم بود فقط به جرم بی پولی.
بیرحمی و ظلم نوشتن و‌افتخار نداره.امیدوارم این سادیسم درمان بشه.
البته اگه درمان شدنی باشه.
اگه این شخصیتا واقعی ان که انشالله هر چه زودتر در آرایشگاه اون سولماز بی همه چیزم ببندن.

4 ❤️

769266
2019-05-25 05:49:00 +0430 +0430

شاشیدم تو مغزت جقی

0 ❤️

769282
2019-05-25 07:58:35 +0430 +0430

پسر کونیه جقی ریدم تو تخیلاتت. اصلا کارتو خوب نتونستی انجام بدی و پسر بودنتو نتونستی مخفی کنی. خاک بر سرت با این داستان نوشتنت که توی هر جملش یه پسر جقی دیده میشه

0 ❤️

769296
2019-05-25 11:05:37 +0430 +0430

تا حالا نظر نذاشتم تو هیچ داستانی ولی الان میخواستم بگم عزیزم تو که پول داری برو پیش یه روانپزشک خوب.

3 ❤️

769422
2019-05-26 06:39:28 +0430 +0430

یه بدبخت عقده ای، یه موجود حقیر و پست که مطمئنا سر چهار راه کس میده بعد تو رویاهای حقیرانه اش ، خواب پولدار شدن رو میبینه

گمشو دیگه ننویس گوساله پلشت . انتر

1 ❤️

778324
2020-11-23 11:08:04 +0330 +0330

به نظرم این بیشتر یه تجاوز وحشیانه به حریم خصوصی یه شخص مظلوم بود بهتره اول از همه یه سری بری روانپزشک خودتو درمان کنی البته تجربه نشون داده که همیشه کسی که این حالتها را داره از یه نوع حقارت رنج‌میبره

0 ❤️

783446
2020-12-26 07:44:27 +0330 +0330

هرکی رسیده اینجا داستان نویس شده

0 ❤️