عادت شد (۴)

1400/09/22

...قسمت قبل

یه هفته ای بود که تو خونه خوابیده بودم و از رو تخت تکون نمیخوردم، یکم اوضاعم بهتر شده بود، نگار هرروز میومد دیدنم و از طرف ارسلان واسم گل میاورد، منم کلی ذوق کرده بودم ولی میترسیدم دیگه ازش، خیلی سریع و خشن با من به سکس رسید، حتی نظر منو نپرسیده بود
تا اینکه بهتر شدم و قرار شد بعد یه هفته بیام سرکار، صبحش دیگه از لباس فرم خبری نبود، یه لگ چرم و براق پوشیدم با یه نیم تنه که نصف شکم جذابم رو لخت میزاشت
یه جفت کفش پاشنه ۱۰ سانتی کل تمام بدنمو پیچ و تاااب میداد موقع راه رفتن و یه شال روی سرم، بایه آرایش تووووپ خلیجی
راستش دلم واسه شهوت ارسی تنگ شده بود
به شرکت که رفتم مستقیم اومدم دفتر ارسلان، نگار که منو دید دهنش باز موتد و هاج و واج بود
انتظارشو نداشت با این سر و وضع بیام
وارد اتاق ارسی ک شدم، یهو خشکش زد، با چشایی که از شهوت برق میزد منو از سرتا پا برانداز کرد و دوباره روی مچ لخت پام قفل کرد
بلند شد اومد بغلم کرد، آروم لبمو بوسید و با دستش از کمر تا باسنمو لمس کرد
گفت نمیدونی چقد خوشحالم که اومدی و ازم خواست بشم منشی اختصاصیش
بدون این که حرف حقوق رو بزنم، قبول کردم و اونم گفت باید به عنوان دستیار همیشه تو اتاق من باشی و پیش هم باشیم،
یهو بلند شد درو قفل کرد و منو برد روی کاناپه نشوند و کاناپه رو تخت کرد، گفتم اینجااا نه که دیدن شلوارشو دراورد و منو هل داد پایین تخت و کیرشو انداخت تو حلق من
تا به خودم اومدم سر و سینه لخت داشتم براش میخوردم و اونم تو دهنم عقب و جلو میکرد، کیرش ته حلقمو میگایید و منم اوق اوووق میکردم
یهو جن زده شد، پاشد کشید پایین کامل شلوارشو و منو تو بغل گرفت و از بازو برم گردوند ، تا به خودم اوندم شلوار و شورت از پام دراومده بود و رو تخت به شکم خوابیده بودم و مجبورم کرد با دست واسش باز کنم
یکم با کیرش بازی کرد و یهو سرشو دم کونم حس کردم، اومدم در برم ک منو از پشت گرفت و دم دهنمم گرفت
داشتم تلو تلو میخوردم فرار کنم که یهو حس کردم آتیش گرفتم
ارسی یهو فروووو کرد تا دسته تو کونم و به زوووور تلمبه میزد
کلا تو سکس دوست داشت تحمل منو بالا ببره ، میتونم بگم از شدت سوزش نمیشد چشامو باز کنم، کونم سررررخ و متورم شد و ارسی ول کن نبود، حساااابی کونم رو پاره کرد و آبشو تو کونم خالی کرد، تمام تنم خیییس عرق بود و وحشتناااک گاییده شده بودم ، ارسی منو از پشت بغل کرد و رو پهلو خوابوند و با سینه هام بازی میکرد و قربون صدقم میرفت در کوشم
منی که همیشه کوه حشر بودم، حالا زیر تلمبه های سنگین ارسی کم میاوردم و اونم یه بکن حسابی شده بود ، دیگه کص دادن و ساک زدن کار عادیمون شده بود، تو این یکی دو هفته اونقدر از کص و کون منو گایید که تگار میگفت باسنم آب اتداخته و میخاد بزررررگ بشه،
ی روز ارسی بهم گفت باید بره با دوتا دوستاش واسه یه قرارداد شمال و منم میخاد ببره
گفتم امیر نمیذاره که گفت غلط کرده مرتیکه، سپردم به بچه ها باهاش معامله کنن و همه زندگیشو بالا بکشن، من با تعجب گفتم چراااا؟ گفت میخام جای پس دادن مال و اموالش، ترو ازش بگیرم
فک کردم شوخیه و هرجوری بود به بهانه کاری مرخصی گرفتم
هفته گذشت و شنبه اومد دنبالم و منو برد شمال
تا که راه افتادیم اول چالوس نگه داشت صبونه بخوریم، منم یه ست ورزشی بنفش و جذب تنم بود سینه هام میخواست سوییشرتمو جررر بده، یه کلاهم سرم بود که کامل گردنمو لخت میزاشت
داشتیم صبونه میخوردیم که یهو دو نفر هیکلی و بزرگ و قد بلند اومدن سلام و احوال پرسی و ارسی معرفیشون کرد و گفت هم سفر ما هستن مریم جنده
من یه لحظه ترشح کردم، تحریک شدم مخصوصا وقتی دیدم دارن به پر و پاچه و سینه هام نگاه میکنن
خواستم دست بدم که دستمو گرفتن و بوسیدن و از نحوه رفتارشون معلوم بود تیز کردن منو بکنن
وحید که هیکلی تر از سامان بود، اومد نشست پیشم لب تخت و دستشو از روی رونم تا بیییخ کوصم رسوند، من یهو ترسیدم که ارسی گفت تو که همجوره زیر من جر خوردی، از چی میترسی؟
گفتم آخه من با سه تا مرد ک اونم میخان منو جر بدن برم شمال؟
ارسی گفت نگران نباش تو این چندروز قراره خیلی چیزا تغییر کنه بهتره هردو نباشیم
بعد صبونه دوتا ماشین راه افتادیم و یک ساعت بعد رسیدیم ویلا جنگلی ارسلان و جالب بود که دورشون هیچ ویلایی نبود، وسط جنگل، تا پیاده شدم و مات و مبهوت قشنگی ویلا رو میدیدم یهو وحید یه چک سکسی زد در باسنم و گفت بیا تو مریم جون
ترسیده بودم ولی چاره نداشتم، اونجا نه نت داشت و نه آنتن، گوشیمو خاموش کردم و رفتم لباس عوض کنم که یهو ارسی اومد تو اتاقن و گفت لباسایی ک برات گرفتمو بپوش، یه لحظه نگاع کردم، یه ست کامل صورتی رنگ و یه لباس ماهی گونه سر هم که پاییتش ساپورت تنننگ بود، وبراق
اونقد با پوشیدنش سکسی شدم که ترسیدم برم بیرون، آخرش به زور ارسی بیرون اومدم و نشستم پیششون و واسم مشروب میریختن
حسابی ک خوردیم و داااغ شدیم، من داشتم آتیش میگرفتم، دلم میخاس لخت بشینم پای شومینه ولی وحید نزاشت و گفت تو اتاق باید بریم، ی لحظه به خودم اومدم روی تخت با وحید و ارسی و سامان داشتم لب بازی میکردم و تنم دست به دست میشد
وحید خیلی حرف میزد تو سکس اما سامان یه بکن حرفه ای بود، چنان میکرد ک نتونم چشمامو باز کنم، جوری منو گروپ کردن که باورم نمیشد، اولین بارن بود، هم زمان از جلو و عقب و دهان منو گاییدن و هی جابجا میشدن، از ۱۱ شب تا ۷ صب من زیرشون دست به دست شدم و وحشتناک منو گاییدن، تازه یساعت بود ک خواب بودم که یهو دیدم سامان از خواب بیدارم کرد و زوری منو برد از اتاق، وحید و ارسی لخت یکی اینطرفم بود رو تخت یکی اونطرف
سامان منو برد تو حمام و آب داغو باز کرد و منو خوابوند توی وان، دیگه طاقت نداشتم ولی چنان تو آب داغ شهوتیم کرد که براش خوردم و اونم توی وان منو از کص و کون کرد، خیلی هیکلی بود، منو شست و آورد رو تخت تو اتاق و انداختم پیش مردا و خودشم رفت تو حال خوابید، تا ظهر خواب بودن و یلو با مالیدن کصم بیدار شدم دیدم وحیده
لعنتی سیر نمیشد…
ادامه دارد

نوشته: آزاد و رها


👍 17
👎 9
48401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

847721
2021-12-13 02:06:34 +0330 +0330

اینکه نویسنده جابر و ارسی یکیه و داستانا رو قاطی کرده ولی درعوض اسم نویسنده ها فرق داره فقط میخواد نشون بده ک این سایت فقط دنبال جا انداختن اینجور خیانت هاست و میخواد خیانت رو عادی جلوه بده!!!

9 ❤️

847723
2021-12-13 02:08:18 +0330 +0330

گاف بدی دادی طیبه خانوم یا آزاد و رها

2 ❤️

847726
2021-12-13 02:17:36 +0330 +0330

چندتا سوتی نویسنده احمق رو بشمارم
1_ میزنی روی قسمت قبل بجای اینکه بره روی داستان عادت شد میره قسمت سوم داستان جابر
2_داستان عادت شد دو قسمت بود و این باید قسمت سوم می‌بود نه چهارم درعوض جابر سه قسمت بود ک نویسنده با یک حرکت ترکیبی قسمت سوم عادت شد رو نوشت ولی تعداد قسمت هارو با جابر قاطی کرد و زد قسمت چهارم عادت شد
3_نزدیکی داستان ها بهم در خیانت یک زن عادی ک تا قبلش خیانت نکرده و آدم درستی بوده ولی یکهو تبدیل ب یک جنده به تمام عیار میشه
دیگه ننویس کودن

3 ❤️

847761
2021-12-13 07:34:30 +0330 +0330

از ساعت ۱۱ تا ۷ صب کردنت؟؟؟؟؟رباطم باشه شارژ خالی میکنه و باید روغن کاری بشه…

1 ❤️

847812
2021-12-13 17:52:45 +0330 +0330

خوبه.تو هر قسمت پیشرفت میکنی.کم کم از زیر کیر ارسی میرسی زیر کیر خرسی.

1 ❤️

847831
2021-12-13 23:25:12 +0330 +0330

پریود نمیشی تو؟؟؟
دائم در حال دادنی پتیاره

1 ❤️

848071
2021-12-15 19:53:30 +0330 +0330

این داستان مگه ادامه داستان جابر نبود چرا یهو عوض شد؟

0 ❤️

848933
2021-12-21 00:07:20 +0330 +0330

فوق العاده سکسی نویس هستید و این عالیه
اما شماره بندی قسمت ها و لینک ها مشکل داره
قسمت 3 عادت اشتباهی شده 4
و از جابر لینک میشه به عادت شد
خوبه داستان های شما با یک تگ اختصاصی باشه

0 ❤️