عاشقش بودم

1400/01/15

-بچه ها دمتون گرم من همینجا پیاده میشم
+یاسر بارون شدیده دادا میخوای تا خونه رفیقت برسونیمت
×راست میگه یاسر بارون بهاریه درسته مدتش کمه ولی خیلی شدیده
-نه کاکا یه چند تا کار دارم تو شهر اونارو انجام میدم بعد میرم خونه رفیقم
+یاسر خان روز سوم عیده همه جا تعطیله
-اونجاهایی که من میخوام برم بازه کاکا
.
.
بلاخره یک جایی باید تغییر کنی از یه جایی به بعد دروغ گفتنت تبدیل به کار اصلی زندگیت میشه چون زوایای پنهون زندگیت زیاد میشه از بچه ها خدافظی کردم و از ماشین پیاده شدم هوا سرد نبود ولی بارون شدیدی میومد ساعت ۸شب بود باید حداقل تا ۱۲ خودمو مشغول میکردم اونشب تازه فهمیدم عشق چیه؟عشق کشک نیست…عشق زندگیه.عشق منو ۴ساعت زیر بارون تنبیه کرد.عشق با آدما بازی میکنه …هیچ قانونی هیچوقت نتونسه آدما رو کنترل کنه .عشقه که آدما رو کنترل میکنه…نه میتونسم جایی وایسم نه جایی رو واسه نشستن پیدا میکردم فقط باید راه میرفتم من عاشق راه رفتنم مخصوصا وقتی هندزفری تو گوشم باشه و آهنگ آرتیست مورد علاقم پلی میشه:
((یه وقتی میرسه پیر و چروکیده شی خطای صورتت راه مرگو کروکی کشید))
همینجور آهنگمو گوش میکردمو خودمم باهاش زمزمه میکردم که دیدم تلگرام پیام دارم …
ساعت ۱۲/۵ شب بود سر کوچشون بودم.خیلی استرس داشتم چون ریحانه بهم گفته بود که مادربزرگش خونشونه و (به هر دلیلی) با خانواده ریحانه مسافرت نرفته بود زنگ زد گفت درو باز کردم بیا سمت خونه …قلبم تو دهنم بود…نزدیک خونه شدم…لای در باز بود تا در رو هول دادم دیدم ریحانه پشتشه!!!خدای من…آب دهنم خشک شده بود ریحانه با همون لحن با نمک که با یکم قد بازی چاشنیش میکرد با صدای خیلی آروم گفت :بیا تو دیگه…من رفتم تو و در رو بست انگشت اشارش گذاشته بود روی نوک بینیش که یعنی ساکت باشم بعد خودش از پله ها رفت بالا و به من اشاره کرد پشت سرش برم داشتم فکر میکردم آخرین بار کی ریحانه رو دیدم.سه سال پیش بود البته اونموقع بهش نگفته بودم دوسش دارم ولی خب به عنوان یه نفر که تو فامیلمونه (حالا هر چند دور) براش احترام قائل بودم.رسیدیم بالا یواش گفت مامان جونم خوابه حواست باشه بیصدا برو تو اتاق من…
از آخرین باری که خونشون رفته بودم حدودا ۶سال میگذشت که واسه عیددیدنی رفته بودیم و من اصلا نمیدونسم اتاقش کجاس بهتر این بود که بدون اینکه حرف بزنم پشت سر ریحانه برم داخل اتاقش وقتی وارد شدیم فوری در رو قفل کرد و برگشت قلبش رو گرفت گفت
-هووووف خداروشکر مامان جون نفهمید
خندیدم و گفتم
+حالا بفهمه مگه چکارر کردیم؟(یه نیشخندم زدم که مثلا ادای بانمکارو در بیارم)
-نه بابا بخشید شما بچه لس آنجلسی یا لندن؟
خندیدیم و ازم خواست که بشینم نشستیم و شروع کرد تعریف کردن من چیزی نمیشنیدم فقط محو حرکت لب هاش شده بودم و اون چشای درشتش که با این که مشکی بود ولی تو تاریکی اتاق میدرخشید گهگداری هم میخندید لای حرفاش دیگه من کلا ضعف کرده بودم واقعا هیجانم بالا بود کسی که عشقم بود تو ۴۰سانتی متریم نشسته بود و داشتیم باهم حرف میزدیم احساس کردم خیلی دارم ضایع بازی در میارم گفتم بهتره برم تو بحث باهاش وگرنه میفهمه آب و روغن قاطی کردم
-حالا همون موقع که تو تلگرام بهت داشتم پیام میدادم که بیا یهو عممینا زنگ زدن گفتن میخوایم بیایم خونتون واسه همینم طول کشیدش
+بابا فدای سرت ولی حالا دیدی حق عمته هر چی بارش میکنم
-ههههههه…ولی امشب متوجه شدم قدش چقد از شوهر عمم کوتاه تره
+البته خب تو هم قدت از من کوتاه تره(با یه خنده شیطنت آمیز)
-خیلی چیه بابا نهایت ۵سانت بلندتری
+خب باشه میخوای بلند شی قد کنیم
-باشه بیا
بلند شدیم داشت اندازه میگرفت که مثلا تا کجام هس که یهو کشیدمش تو بغلم
-وای یاسر…
تاریک بود…مهتاب بود… خدا بود و عشق
میتونسم تپش قلب ریحانه رو با سمت راست بدنم حس کنم البته خودمم دست کمی از ریحانه نداشتم و ریحانه وقتی به تپش قلبم اشاره کرد خندید نشستیم باز پیش هم اینبار دوش به دوش هم تکیه به دیوار داده بودیم که یهو بازکشیدمش تو بغلم بازوهای سفیدش روی سینم بود و گهگداری میبوسیدمش تا اینکه خواستم لباشو ببوسم یهو دیدم روشو برگردوند دوباره سعی کردم دوباره روشو برگردوند تا اینکه بار سوم بلاخره موافقت کرد و بعد از دوبار بوسیدن شروع کردم به لب گرفتن…حدودا نیم ساعت تو همون حالت بودیم و هی از هم لب میگرفتیم و خرف میزدیم بهش گفتم
+ریحانه
-جانم
+میشه امشب مال من باشی؟
-ینی چی مال تو باشم؟
+ینی باهم باشیم
-نه یاسر هنوز معلوم نیس که ما به هم برسیم
+من دوس دارم اگر قراره فقط یه بار امتحان کنم اون یه بارو با تو امتحان کنم
شروع کردم لباساشو در اوردن یکم ممانعت میکرد ولی من کار خودمو میکردم
واقعیت امر همینه…سکس بالاترین درجه عشقه تعجب میکنم از کسایی که این کار رو با همه امتحان میکنن…سکس مقدسه فقط رفع نیاز نیس
داشتم سینه هاشو میخوردم و کیرمو به پاهاش میمالیدم تصمیم گرفتم پیرهن شلوارمو در بیارم تا لباسامو کندم سرمو گرفت و کشیدم تو بغلش ازش یه لب طولانی گرفتم و همزمان سینه های درشتش میمالیدم دوباره از زیر دستش خودمو کشیدم بیرون و شلوارشو از پاش دراوردم پاهای بلورینش تو شب میدرخشیدن خوابیدم روش فاصله بینمون فقط دوتا شرت بود و همینجور که داشتم ازش لب میگرفتم کیرم لای پاهاش از رو شرت به کصش میمالیدم دیدم یهو یه رنگش عوض شد و با خنده گفت
-یاسر رفت تو ها
از روش بلند شدم و شرتمو بیرون اوردم سعی میکرد به کیرم نگاه نکنه تا اینکه گرفتم جلو صورتش گفت
_چیه
+یکمی بخورش
-نه بدم میاد
+همه روز اول عاشق کیرخورون نبودن تو یه بار امتحان کن(با خنده)
-خیلی بدجنسی
کیرمو کرد تو دهنش همونجور که خوابیده بود داشت میخورد و فکر میکرد مرتب باید بهش زبون بزنه خیلی حرفه ای ساک نمیزد ولی سعی میکرد حرکاتی کنه که من خوشم بیاد و من واقعا حال میکردم کیرمو گذاشتم لا ممه هاش و گفتم سینه هاشو سفت بچسبونه به هم و داشتم لا سینه هاش تلمبه میزدم که آبم با قدرت پاشید رو صورت و سینش…خیلی خجالت کشیدم
-عههه یاسر به گند کشیدی صورتمو
+ببخشید ریحانه نتونسم جلو خودمو بگیرم
با اینکه آبم اومده بود ولی کیرم هنوز شق بود همونجور لخت کنار ریحانه دراز کشیدم ریحانه روشو کرد اونور و داشت دنبال دستمال کاغذی میگشت تا کونشو دیدم نتونسم جلو خودمو بگیرم و چسبوندم بهش
-آهههه یاسر چقد حشری تو هنوز آبت لای سینم و رو صورتمه
من در حالی که داشتم لاباسنش عقب جلو میکردم
+لامصب کونت مثل کون جنیفره چطوری جلو خودم بگیرم
خندید و یه پارچه ای برداشت صورتش پاک کرد گفتم
-روغن زیتون دارین؟
+این کاره هستیا(باخنده)
-دارین یا نه
لحنم یه مقدار جدی تر شده بود…نمیدونم چرا شاید اثرات شهوته ‌
در همین حین که داشتیم به هم نگاه میکردیم دیدم یه کرم رو میز آرایششه دستمو دراز کردم تا کرم رو بردارم ولی دستم نمیرسید گفتم
-عه چرا دستم نمیرسه
ریحانه نیشخندی زد و گفت
+اگه ۲۰ثانیه کون منو ول کنی و ایشونو بکشی بیرون شاید بتونی دستتو برسونی
ناخودآگاه با حرفش خندم گرفت پاشدم کرمو برداشتم گفت
-نه این کرم ضد آفتابمه حیفه
+حیف چیه بابا کاربردش واسه همینه
یکمیشو خالی کردم در کون ریحانه با کیر شق وایسادم جلوش گفتم بخورش
دوباره شروع کرد با لوس بازی کیرمو خوردن البته این بار یکم بهتر بود بهش گفتم بخوابه
-فقط یواش مامان جونم نفهمه
+نترس اگه دردت اومد بازومو دندون بگیر
بازومو گذاشتم جلو دهنش و کیرمو گذاشتم در سولاخش و شروع کردم یواش یواش داخل کردن بلاخره بعد از ۵ دقیقه یواش یواش جا باز کرد و کیرم تا ته تو کونش بود البته خب دهن بازومم آسفالت شده بود شهوت همه اتاقو پر کرده بود نمیتونسم جلو خودمو بگیرم و وحشیانه تلمبه میزدم اونم گاهی میگفت درد دارم ولی گاهی هم حال میکرد بِهش گفتم بیا حالتمون عوض کنیم من خوابیدم و اون نشست و خودش سر کیرم و با سولاخ کونش تنظیم کرد و شروع به بالا پایین کردن کرد تو ابرا بودم رقص کمر ریحانه با اون کون قلمبش روی کیرم
-یاسر من خسته شدم بیا حالتمون عوض کنیم
واسم جالب بود که از سکس و از درد باسنش اعتراض نمیکنه
داگی استایل نشوندمش و شروع کردم به کردن احساس کردم الاناس که آبم بیاد خودمو سفت چسبوندم به ریحانه و پشت گردنشو گاز گرفتم همزمان آبم تو کون ریحانه ریخت خودمو کشیدم کنار و شروع کردم به نفس عمیق کشیدن…
سکس با کسی که عاشقشی بزرگترین آرزویه هر ادمیه…هرکی بگه نه دروغگوئه ساعت ۶ صبح بود از خونشون زدم بیرون این بارون بهاری ول کن ما نبود …ولی خب
ارزششو داشت

نوشته: آتش نگار


👍 13
👎 3
7901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

801591
2021-04-04 00:09:50 +0430 +0430

اولین کامنت😐

0 ❤️

801602
2021-04-04 00:18:46 +0430 +0430

تا اونجایی خوندم که پسره کیرو جلو دهن دختره گرفته گفته این چیه؟! با اون توصیفایی که تو کردی گفتم طرف سمیست نه ریحانه

0 ❤️

801618
2021-04-04 00:41:13 +0430 +0430

با اون قسمتی که گفتی سکس مقدسه حال کردم

0 ❤️

801630
2021-04-04 00:57:47 +0430 +0430

واسم جالب بود که از سکس و از درد باسنش اعتراض نمیکنه؟
چون زیادی داده کاکو😂

4 ❤️

801646
2021-04-04 01:41:47 +0430 +0430

خوب بود در نوع خودش سکس یواشکی چیز باحالیه مخصوصا با عشق!

0 ❤️

801648
2021-04-04 02:01:52 +0430 +0430

نه به آنال :/ چجوری باسنشون گهی نیست اینا😑😂

0 ❤️

801663
2021-04-04 03:40:02 +0430 +0430

دقت کردین با لباس خیس و پر اب رفته خونه👇
عشق منو ۴ساعت زیر بارون تنبیه کرد
توی این داستانم طبق معمول پدر و مادر رفتن مسافرت

1 ❤️

801762
2021-04-04 16:55:07 +0430 +0430

وقتی آدم یه دخترو دوست داره سعی نمیکنه مجبورش کنه که باهاش سکس داشته باشه
ختم کلام بهت باید بگم داستانت میتونست خیلی بهتر از این باشه ولی یه جورایی ریدی

پ.ن:اگه یه موقع دوس دختراتونو به بهونه ی قلیون به خونه دعوت کردید،حداقل بزارید اول قلیون بکشه بعد بکنینش

0 ❤️

801910
2021-04-05 05:25:43 +0430 +0430

چرا میخواین مردم باور کنند وقتی میگید توی پنج دقیقه برای کسی که تا حالا آنال نداشته دردش عادی شد و شروع به حال کردن کردو خودش تنظیم کردو نشست روش؟،،پورن استارهای آنالذهم با این سرعت که شماها میگید فکر نکنم تن به آنال داده باشند آخه جفنگ گفتن هم حدی داره خوب،،مردم رو مثه خودتون پشت مخملی حساب نکنید

0 ❤️

861527
2022-03-01 00:46:47 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️