عاشقی با زن عمو مهسا (۲)

1400/01/25

...قسمت قبل

شد صبح روز موعود و من تا رسیدم خونشون صبحونه خوردیم
تو صبحونه کلی بازی کردیم باهم و رفتیم رو تختخوابشون درهم تنیدییم
بهبه که چ بدنی داشت اما من اونموقع ففط بفکر عشق باهاش بودم
یه لباس ماکسی قشنگ پوشیده بود آروم درش آوردم و خوابیدم روش. کلی مالوندمش
شورت و سوتین هنوز تنش بود و من هم همه لباسام
برگشت برام پیرهنمو درآورد و با لباس زیرشو و شلوارمو درآورد جز شورتم
دوباره خوابید منم دست انداختم سوتینشو بازکردم شروع کردم به مالوندن سینه هاش
دستام تو سینه هاش بود و لبمم رو لباش
آروم تمام گردن و صورتشو لیسیدم و اومدم پایین رفتم سراغ سینه هاش
دست چپم رو سینه سمت چپش بود و دهنم رو اون یکی سینه اش با ولع تمام میخوردم و میلیسدم و میمالوندم اصلا به فکر کیرم نبودم که از شق درد داره منفجر میشه
بقدری سینه هاشو خوردم و مالوندم که خودش هی میخوام میخوام درآورد و لیس زنون رو شکمش رفتم سمت کوسش. یذره رون پاهاش و داخلشو لیسیدم آروم با اجازه اش رفتم که شرتشو دربیارم از خجالت دستشو کذاشت جلو چشماش و برگشت به شکم خوابید و منم با کمک خودش شرتشو درآوردم. تا اینجاشو دفعه قبل دیده بودم و رفتم دم گوشش گفتم
+برامنو درنمیاری ؟
-روم نمیشه
+باشه عشقم . چجوری شروع کنم ؟
-توهمین شکل
شرتمو درآوردم و کیرمو گذاشتم لای رونهای سفید و گوشتیش و خودش جابجا کرد پاشو باز کرد و منم تف زدم به کیرم و سرش دادم تو کوسش…
تماما کوسش دور کیرمو گرفت و دلتون نخواد یه کوس دااااااااااااغ و تنگ …
قبلا که باهم سر این موضوع هماهنگ بودیم قرار شد چون من دفعه اوله به پیشنهاد خودش اسپری بزنم منم ۴تا ۵تا تلنبه زدم داشتم میمردم از شدت شهوت سریع کشیدم بیرون و بهش گفتم اسپری رو کجاش بزنم بلد نیستم گفت بزن زیر تخمات و کله اش . منم یه ذره زدم و رفتم روش خوابیدن چند دقیقه گذشت و شروع کردم به گاییدنش … هنوزم بهش فکر میکنم برام لذت بخشه
اونموقع برا من گاییدن نبود و عشق بود با تمام شهوت و‌قدرت و‌لذت تلنبه میزدم مهسا جونمم انقدر صدایه آهش بلند بود که میشد فهمید ارضا شده تقریبا پنج دقیقه بیشتر طول نکشید منم آبم داشت میومد سریع کشیدم بیرون و پاچیدم رو کمرش انقدر حشری بودم که تا رو بالشت و سروکله اشم پاشید منم همونجوری افتادم روش کلی تشکر و بغل و بوسش میکردم از پشت…
-چقدر آب داشتی
+ببخشید من جق نزدم
-حسابی آبیاریمون کردیا
+خیلی دوست دارم عشقم
خودمونو تمیز کردیم پاشد برام شربت آورد همیشه کارش همینه یه چیزی میاره فشارم نیفته .
یذره کنارش خوابیدم و باهم لاسیدیم و رفت به کار خونه اش واسه بار دوم دیگه تقریبا رومون به روی هم باز شده بود و انداختمش رو تخت ایندفعه از روبرو کردم تو کوس خوشگلش
لعنتی یه کوس تمام عیاره و اینبار کله کیرمو یه دفعه ای کردم تو بهشت دوست داشتنی خودم هرچند که من بخاطر سکس نمیخاستمش اما واقعا لذت بخش ترین فصلهای زندگیمو با اون گذروندم
ایندفعه کوسشو بیشتر از قبل کردم چون یه بار آبم اومده بود پاهاش رو شونه ام بودم و هر تلنبه ای که میزدم قشنگترین موجی بود که رو بدنش میفتاد و تا حالا میدیدم
بنظرم بهترین سکس دنیا زنعموی خوشگل و نازم بود
یذره من خوابم برد اما اون رفته بود تو آشپزخونه و‌
داشت ظرفارو میشست منم از پشت بغلش کردم بهم گفت هنوز سیر نشدی ! درگوشش گفتم نه جیگرررررم
رفتیم دوباره رو تخت خوابیداما از تو کمد یه روغن آورد گفت
-از عقب بکن
+بلد نیستم تا حالا نکردم
-بمال روغنو رو سالارت و به باسن من
کیرمو چرب کردم با یه فشار تا نصفه کردم تو کونش
جیغش رفت روهوا
-پاررررم کردی
+ببخشید گفتم بلد نیستم
-تکونش نده فعلا هر موقع گفتم
+چشم‌عشق من
یه چند دقیقه که گذشت گفت کارتو بکن منم کیرمو تاته میکردم تو کونشو در میاوردم
کونش از کوسش گرمتر و نرمتر حتی یه ذره بوی بد یا عرق نمیداد
چند دقیقه کوتاه کردمشو تمام آبمو بی اختیار ریختم توش . عجب کونی بود هم پهن بود هم برآمدگیش به سمت عقب زیاد بود. دیگه من ازون روز بااون ارضاهایی که شدم عاشق سکس شدم فقط با زنعمومهسا جون قشنگ و سکسیم که باعث این شد من غیر اون زن کس دیگه ای رو‌ نتونم ببینم
خلاصه مجبور شدم به زور خداحافظی کنم چون بچه اش داشت میومد خونه و من توی راه فقط به اون و‌کاراش و رفتاراش فکر میکردم که فقط آرزپی یه بوسشو داشتم اما اون کاملا در اختیارم بود
توراه زنگ زد گفت نکنه حامله بشم ؟؟ مطمئنی تو نریختی که منم گفتم‌آره بابا خیالت راحت بعدشم بغضش گرفت و گریه کرد که تاحالا با غیر عموت نخوابیدم تو فکر بد نکنی دربارم و من خراب نیستم و ازین حرفا و راست میگفت بعدها فهمیدم تو فامیل خیلیها دوست داشتن بکننش
منم گفتم خودت میدونی هدفمون این چیزا نبود و اینم از فرط علاقه به تو به اینجا رسید من که مطمئنم تو سالمترین آدمی …
دیگع بحایی رسیده بودم من دوست داشتم فقط اون تنها ترین زن زندگیم باشه هرچند که اون بعد از این رابطه سرد شد یکم اما من بیشتر بهش علاقه مند شدم و‌ واقعا سکس باکسی که عاشقشی روبرای همه آرزو میکنم چون اون لذت بخش ترین قسمت دنیاس …
مخصوصا اینکه ذره ذره بدستش بیاری

ادامه ...

نوشته: عاشق زنعمو


👍 7
👎 6
68401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

803822
2021-04-14 00:37:39 +0430 +0430

همانا شما از زیانکاران و فاسقانید .
اوصیکم بتقوالله

2 ❤️

803827
2021-04-14 00:52:37 +0430 +0430

تهش که میگی بعد رابطه اون سرد شد تو بدتر عاشقش شدی
هولی دیگه هول …

1 ❤️

803831
2021-04-14 01:02:41 +0430 +0430

یعنی این عموی کسکشت هیچ وقت خونه نبوده خونه تیمی گیر آوردی دیگه ایول

2 ❤️

803898
2021-04-14 19:51:25 +0430 +0430

کلا تو این جور داستان ها شوهر ها هیچوقت خونه نیستن یا ماموریت دارن یا یه دلیل کسشر‌دیگه

2 ❤️

803911
2021-04-14 22:05:10 +0430 +0430

من عاشق ننتم کونش هم بو میده ناجور

0 ❤️

803993
2021-04-15 01:19:33 +0430 +0430

گوه خوردی

0 ❤️

804412
2021-04-17 01:56:43 +0430 +0430

ماشالا.تو بیشتر کستانای شهوانی،یا شوهر طرف خروسه،یا ماموریته،یا اصلا آدرس خونه رو بلد نیست و نمیاد خونه،یا هم کارگر عسلویه ست و کلا رنگ خونه رو ندیده.د آخه اون عموی کیونی ت اصن به اون خونه ش سر نمیزنه؟

1 ❤️

808151
2021-05-06 23:50:48 +0430 +0430

قوه تخیلت دیوونم کرد😃🤣

0 ❤️

809591
2021-05-14 04:32:11 +0430 +0430

… بعدها فهمیدم تو فامیل خیلیها دوست داشتن بکننش!!!
آخه کوس‌ …کش مادر ججنده! از کجا فهمیدی خیلیا دوست داشتن اونو بکنن اگر خود بی‌ شرفت حرفشو نزده باشی؟!
کیر م تو خواهر و مادرت حرووم زاده!!! رفتی خودتو نشون بدی و آبروی طرفو بردی! بی‌ظرفیت! بی‌جنبه! تو کی مردی! تو باید به زن عموت کون میدادی کو نی!

0 ❤️

950753
2023-10-02 09:10:48 +0330 +0330

دقیقا حتی دراوردن شلوارش از پشت
کلا این داستانت شبیه جریانی هست که واسه من پیش اومده

0 ❤️