عاشق لز با وجود شوهر

1396/01/29

سلام.اسمم مریمه و18 سالمه.چندماهی هم هست که ازدواج کردم.ولی چون از طرف شوهرم ارضا نمیشدم کم کم تمایلاتم عوض شد.قدم 173و وزنم 57 هستش.یکی از همکلاسیهام که اونم دختر داغی بود و از تمایلاتش خبر داشتم پایه ی اولین لز شد.یه روز که شوهرم سر کار بود به سحر زنگیدم که بیاد خونمون. وقتی که رسید خونه بعد از پذیرایی داشتیم حرف میزدیم که دیدم هی به من نزدیکتر میشه و بیشتر خودشو به من میماله.
باخنده گفتم چیه؟زده بالا؟
گفت بدجوری زود باش شروع کن دیگه.
خندمو خوردمو تو چشمش زل زدم گفتم سحری مطمئنی؟گفت اره خیلی وقته تو کفتم.
-باشه حالا که خودت میخای باشه.
سرمو نزدیک بردم واروم گوشه لبش بوسیدم وبعدش لباش.اروم لباسشو میبوسید همراه بابوسه دستم ورود سیمش گذاشتم و اروم اروم میمالیدم سحرم اهو مالش بلند شده بودلبمو از لباش جدا کردمو هولش دادم روی مبلی که نشسته بودیم )راحتیه از الیا)دوباره لباشو به دهن گرفتمو دستم از زیر لباسش روی سینش گذاشتم واینبار فشار دستم بیشتر کردم.بعد از چند دقیقه لباسشو از تنش بیرون کشیدم وسوتینشو باز کردم یه بوس ریز به گوشه لبش زدم.رفتم سراغ گردنش.میبوسیدم گاز میگرفتم و لیس میزدم.لاله گوششو مکیدم از گردنش اومدم پایینترو قفسه سینشو بوسیدم.به نفس نفس افتاده بود رسیدم به سینه هاش سینه سایز 80 گردو سفید یکیشو به دست گرفتم ویکی دیگشو اول زبون کشیدم و بعدش مکیدم و سرشو گاز گرفتم که آخ سحر بلند شد.دستشو تو موهام فروکرد و چنگشون زد.بعد از اینکه سینه هاشو خوب خوردم از سینه هاش تا بالای شلوارشو زبون کشیدم که لرز کرد.شکم و سینش نا منظم بالا و پایین میشد.دکمه شلوارشو باز کردم واز پاهاش در اوردم شورت مشکی خوش رنگی که پوشیده بودو از پاش بیرون کشیدم بین پاهاش نشستم ورونهاشو تو دستم فشار دادم که یه آخ بلند گفت.جووووون کشداری گفتم و خم شدم و رون هاش زبون کشیدم.دستمو بین پاهاش گذاشتم و اروم اروم چوچوله اش رو ماساژ دادم کمرشو بلند میکردو به مبل میزد پاهاش بلند کردم و روی شونه هام گذاشتم خم شدم و لیس محکمی به کسش کشیدم از سوراخ کونش تا بالای کسشو زبون کشیدم محکم مک میزدم سحر دیگه جیغ میکشیدو خودشو به شدت تکون میاد دوباره سینه هاشو گرفتم و فشار محکمی دادم که صدا جیغش بلند تر شد تند تند کشو میمکیدم و گاز میگرفتم بلند شدم و به پشت چرخوندمش لپ های کونش فشار دادم دستمو محکم روی کونش زدم که دوباره جیغی از شهوت کشید از ضربات پی در پیم کونش سرخ شده بود پاهاش از هم فاصله دادم و سوراخ کونشو خیس کردم بعد از یکم خوردن کونش انگشتمو تو دهن کردم که خیس بشه دم سوراخ کونش گذاشتم و بعد یکم ماساژ دادن اروم فشار دادم به داخل که دوباره جیغش بلند شد و با التماس میگفت مریم در بیار درد داره دستمو همون جور که بود نگه داشتمو یه دست دیگمو رو گردنش گذاشتم که بلند نشه گفتم اروم باش الان عادت میکنی بعد از چند دقیقه اروم شد و انگشتم داخل سوراخش جا باز کرد اروم دستمو به عقب و جلو تکون میدادم که دوباره اخو اوخش بلند شد به پهلو چرخوندمش و سینه هاشو تو دستم گرفتم از پشت خودمو چسبوندم بهش و دستمو از سوراخش در اوردم و داخل دهنش کردم هر چار انگشتم داخل دهنش بود دستمو از پشت به کسش رسوندم ودوباره ماساژ دادم سینه هاشو فشار میدادم و میکشیدمشون دیگه واقعا وحشی شده بودمو کارهامو با شدت بیشتر ادامه میدادم واقعا برای من لذت بخش بود لرزش تنش که بیشتر شد فهمیدم میخاد ارضا بشه سرعت دستمو بیشتر کردم بعد از چند دقیقه با چند ضربه محکمی که روی کسش زدم ارضا شد و لرزش تنش اروم شد و بیحال روی مبل ولو شددوباره به کمر خابوندمشو سینه هاشو به دهن گرفتم باز چند دقیقه که سینه هاشو خوردم کمکش کردم به اتاق خابمون بره.روی تخت دراز کشید و روش انداختم.شوهرم تا شب خونه نمی اومد.با شوهرم تماس گرفتم و گفتم که یکی از دوستام خونست هر وقت راه افتادی یه زنگ بزن.اینکارو کردم تا یه موقع سر زده خونه نیاد.پیش سحر رفتم و روی تخت درا کشیدم و خودمو از پشت بهش چسبوندم و همون طور که یه دستم روی کسش و اون یکی روی سینه هاش بود به خاب رفتم.)خوب دوستان داستان من همینجا تموم نشد و خونه اومدن شوهرم هم داستان داشت.ولی یه سری توضیح بدم که چرا من لباساتو در نیاوردن و…خوب از اونجایی که من یه لزبین فاعل هستم نیازی به در آوردن لباس نبود.اینم بگم که من از بچگی دوست داشتم که پسر باشم و تو بگی کار هام همه پسرونه بود ولی با بزرگتر شدنم به خاطر شرایط موجود رفتارم تغیر دادم ولی فقط ظاهری.چند وقت پیشم به خاطر مشکل ارضا نشدنم به پزشک مراجعه کردم که گفت مشکلی وجود نداره.من از همون اول تمایل به سمت جنس موافقم داشتم و خوب با این وجود ازدواج کردم تا شاید بتونم تمایلاتم رو تغییر بدم ولی خوب چاره ساز نبود.ممنون که وقت صرف کردید)

نوشته: مریم


👍 4
👎 14
50702 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

590329
2017-04-18 20:51:13 +0430 +0430

خخخخخخ
واگذار میکنم به دوستان

2 ❤️

590359
2017-04-18 21:21:58 +0430 +0430

کس مشنگ بی استعداد

0 ❤️

590362
2017-04-18 21:26:20 +0430 +0430
NA

ﺧﺨﺨﺦ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﻐﺰﻩ ﮔﻮﻫﺖ ﻧﺴﻠﺖ ﺑﻪ ﻓﻨﺎﺱ
ﻛﻠﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ ﺟﻴﻎ
ﺩﻭ ﺷﻔﺘﻪ ﻛﺲ ﺑﻬﻢ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﻴﺸﻦ ﺟﺮﻗﻪ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﻭ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺑﺪﺵ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻴﺸﻴﻦ ﺑﻪ ﺍﻗﻪ ﻛﺲ

3 ❤️

590380
2017-04-18 22:01:24 +0430 +0430

شورت مشکی خوشرنگی !!! مشکیِ خوشرنگ ؟!!! مشکی مگه ابی و سبزه که طیفای مختلف رنگ داشته باشه ؟
خلاصه که خیلی حالم بهم زن نوشتی آقاپسر ;)

1 ❤️

590388
2017-04-18 22:17:58 +0430 +0430

اووووم من خيلي لز دوست دارم اما امتحان نكردم

0 ❤️

590400
2017-04-18 23:45:29 +0430 +0430

xlxxlx چقد نظراتت زيبا هستن ?

1 ❤️

590406
2017-04-19 00:09:00 +0430 +0430

خیلی سرد بود داستانت مریم جون

0 ❤️

590458
2017-04-19 07:10:40 +0430 +0430

متوجه شدم که علاوه بر پلنگ صورتی شورت مشکی هم رنگ بندی داره 🤤

0 ❤️

590470
2017-04-19 08:14:31 +0430 +0430

دوست نداشتم داستانتونو
خالی از حس ☺
موفق باشی

1 ❤️

590493
2017-04-19 12:22:06 +0430 +0430

خخخخ بریدو راضی باشید از داستان

0 ❤️

590517
2017-04-19 15:46:18 +0430 +0430

کسشعر بود ادامه بده موفق میشی

1 ❤️

590526
2017-04-19 16:59:29 +0430 +0430

کاشکی شیراز بودی ارضات میکردم

0 ❤️

590536
2017-04-19 20:01:28 +0430 +0430
NA

هیژده سالته یه جوری میگی نتونستم و … که ادم میمونه خداشاهدهههه
انگار ۱۵ سال سعی کرده زن باشه و نتونسته
با غلط املاییات که ریده بود تو داستان کار ندارم
با بی حس و خال بودنت هم کار ندارم
اما اول داستان دوستت گفت خیلی تو کفتم!
اما تو اونو گاییدی کعععع
من فکر کردم اون میخواد تورو بگاد

0 ❤️

590567
2017-04-19 20:52:37 +0430 +0430

ye pesar dar be dare sexe (dash)

0 ❤️

590628
2017-04-19 22:57:56 +0430 +0430

مطمئنی دستت رو سیمش بود؟ من احتمال میدم دستت رو کیرت بوده داشتی جق میزدی که این همه غلط داری. حالا آب خودت اومد بعد از این همه تفت دادن؟ شاشیدم تو حلقت با این داستانت کونی

0 ❤️

590658
2017-04-20 04:00:10 +0430 +0430

شرت مشکی خوشرنگ.!!! (clap) 😢
ولی مرسی عزیزم…

0 ❤️

674051
2018-02-17 14:19:43 +0330 +0330
NA

سلام. ماهان هستم. تهران. خانمهای لز فاعل پیام بدن برای سکس حضوری ممنونم. تلگرام: 09333955233

0 ❤️

721600
2018-10-03 13:47:00 +0330 +0330

یه پسر جقی معلومه نوشته اونم با یه دست در حال تایپ یه دست دیگه در حال جق خخخخ

ننویس مجبورت نکردن که (:

0 ❤️

763830
2019-04-26 02:09:09 +0430 +0430
NA

داستانت رو جلب نوشتی ولی سوتیش اونجاییه که میگی چون اضا نمیشی لز کردی بعد میگی لزبین فاعلی تناقض زیاد داشت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها