عاقبت تلخ کون دادن (۴)

1400/08/07

...قسمت قبل

اون سال میخواستیم بریم اول دبیرستان
من و نیما ما هر دومون داخل یک روز یه دبیرستان ثبت نام کردن
اواخر تابستون بود
یک هفته مونده بود تا مدرسه ها باز بشه
نیما با مادرش رفتن روستای خودشون
نیما قبلن بهم گفته بود عروسی پسر خاله مادرش
من هم همش پا کامپیوتر بودم مشقول بازی
چند روزی بود نیما رفته بود
داخل اتاقم نشسته بودم پای کامپیوتر
که صدا زنگ در حیاط آمد
چند دقیقه بعد مادرم بلند صدام زد
پویا نیما دم در کارت داره
اسم نیما که آمد بی خود هیجان وجودم گرفت خارش کون گرفتم
پاشدم رفتم پایین نیما لباس بیرون تنش بود
بعد سلام کردن
گفتم خوش گذشت عروسی
نیما گفت امشب تازه عروسی
گفتم چند روز رفتی ،تازه امشب
نیما گفت کل تابستون نرفته بودم ، گفتم تا مدرسه ها باز میشه چند روز برم بمونم
دم در نشسته بودیم
گفتم نمایی داخل ، نیما گفت نه تو بیا بریم خونمون
سرش آورد نزدیک درگوشم با یه لحن خاصی گفت رضا هم خونه ماست
اینو که گفت خارش کونم بیشتر شد قلبم داشت تند تند میزد
نگاه نیما کردم
خندید گفت بجنب بریم
باهاش رفتم در خونه اشون
نیما کلید انداخت در باز کرد موتور رضا داخل راهرو بود خود رضا هم داشت باهاش سر کله میزد
رضا مارو دید یه لبخند زد سلام داد
نیما گفت چی میکنی رضا
رضا گفت هیچی صدا میداد موقع امدن خواستم ببینم از چیه …
نیما رضا صدا زد گفت رضا نگاه من کن
رضا نگاه نیما کرد
نیما از پشت کمرم گرفت از رو شلوار خودش بهم میمالید مثلا داره تلمبه میزنه
نیما روبه رضا کرد گفت حالا ایراد از چی بود
رضا زد زیر خنده
گفت فکر کنم زیادی گاز دادیم تا برسیم
نیما گفت رضا تو بیا از جلو دو تایی ترتیب پویا بدیم
رضا گفت من از رو شلوار بهم حال نمیده
نیما آمد شلوارم بده پایین که با دست کمر شوار گرفتم نزاشتم
گفتم بریم بالا اینجا ضایع است
نیما گفت رضا میایی بالا یه می خوای موتورات درست کنی
رضا گفت وقت برای درست کردن موتور زیاد پله هارو گرفت رفت بالا من نیما هم رفتیم بالا
رضا رفته بود دستشویی دست اش بشوره
در آمد من رفتم داخل خودم تمییز کردم در آمدم
نیما رفته بود داخل اتاق رضا داخل چهار چوب در اتاق بود
رفتم سمت اتاق
نفهمیدم داشتن چی میکردن که نیما منو دید هول کرد
گفت در آمدی
گفتم بیایید دیگه نیما آمد سمت من گفت بزار پرده هارو بکشم مثل دفعه قبل نریم به چوخ
رضا گفت مگه دفعه چی شد
نیما گفت دفع قبل که رفتی منو پویا رفتیم بیرون کوچه بقلی چند نفر خونه مارو دید زده بودن فکر کردن من و پویا یکی آورده بودیم داشتیم میکردیم اش
پویا پرده هارو کشید
رضا خندید گفت پس اونا فکر کردن منو داشتید می کردید
نیما گفت برات تعریف کردم قبل مگه یادت رفته
رضا گفت اگه گفتی یادم نیست ، ول کن دیرمون میشه کمربند و دکمه شلوار باز کرد کیرش در آورد شروع کرد مالیدن دست من گرفت گذاشت رو کیرش تا براش بمالم
نیما هم رفت کرم بیاره
کیر رضا نیمه راست بود که رو زانو شدم کردم اش داخل دهنم براش شروع کردم ساک زدن
نیما آمد تو اتاق خندید گفت منم میخوام
کیرش در آورد از تو شلوارش
کیر نیما شل شل بود امد بقل رضا وایساد
کیر رضا از دهنم در آورد شروع کرد واسش جق زدن
نیما کیرش آورد جلو صورتم
گفت پویا ساک بزن
کیرش تا آخر کردم داخل دهنم
نیما یه آه بلند کشید
با خنده گفت رضا مثل فیلم سوپر شد
واسه من داره میخوره
واسه تو جق میزنه
رضا خندید گفت پویا دوتا کیر تو دهنت جا میشه
دیگه نیما خودش آروم داشت تو دهنم کیرش عقب جلو میکرد رضا کیرش آورد نزدیک میزد به صورتم
باهم میخندیدند
که سرم کشیدم کنار گفتم رضا نکن
نیما گفت رضا مسخره بازی در نیار ، داره آبم میاد
کیر نیما دوباره کردم داخل دهنم شروع کردم واسش ساک زدن
رضا گفت نیما چقدر کمرت شله
نیما داشت نفس نفس میزد گفت دست اول زود میاد
رضا خندید گفت خسته نباشی دفعه دوم برای همه دیر میاد
جر بحث اشون تموم نشد که
نیما گفت پویا آبم داره میاد
نوک کیرش تو دهنم بود
براش کیرش مالیدن تا کل آبش خالی کنه تو دهنم
نیما که ارضا شد
دست به کمر شلواراش رفت نشست رو صندلی
آب کیر نیما توف کردم کف دستم رفتم سمت دستشویی شستم
آمدم تو اتاق رضا فرصت نداد گفت پویا چهار دست پا شو
گفتم روی زمین !!!
رضا گفت آره روی تخت حال نمیده .
چهار دست پا وایسادم ، رضا در کرم باز کرد
از من خواست بین کونم باز کنم
بین کونم باز کردم رضا کرم مالید روی سوراخم
دوتا انگشت اش کرد داخل
به نیما گفت انقدر کونش گذاشتی راحت کونش باز میشه
انگشتاش در آورد کیرش تف زد گذاشت روی سوراخم سر کیرش هی فشار می داد ول می کرد تا که رفت داخل
سر کیرش که کرد تو کیرش آروم تا آخر جا کرد
من دستام خسته شده بود از رو کونم برداشتم
رضا آروم شروع کرد تلمبه زدن
کیرش که جا باز کرد سرعت تلمبه هاش رفته رفته زیاد کرد
خارش کونم از بین رفته بود
صدای نیما از پشت سرمون آمد که گفت رضا چه کردنی راه انداختی داری کونش پاره میکنی
یادم نبود نیما پشت سرم نشسته
رضا کیرش از کونم کشید بیرون بین کونم باز کرد
نیما گفت اوه اوه مثل غار شده
رضا کیرش دو بار کرد داخل شروع کرد تلمبه زدن …
که رضا گفت پویا زانوم درد گرفت دراز بکش
منم به شکم خوابیدم رضا کیرش تو کونم نگه داشت با من دراز کشید
شروع کرد تلمبه زدن
کیرش تا آخر فشار میداد
صدای نفس کشیدن رضا تو گوشم احساس میکردم
چند لحظه بعد رضا در گوشم گفت آبم داره میاد
بعدش حدود یک دقیقه بی وقفه شروع کرد سرعتی تلمبه زدن
سوراخ کونم دیگه حس نمی کردم
که رضا کمرش محکم بهم فشار داد
آه ناله اش پاشد
فهمیدم آب اش آمد کیرش که کشید بیرون بین کونم باز کرد از روی من پاشد
من برگشتم نیما رو صندلی بود گوشی هم دست اش
رضا دستمال برداشته بود کیرش پاک میکرد
رضا رفت دستشویی
پاشدم با دستمال خودم پاک کردم
رضا که در آمد من رفتم دستشویی وقتی در آمدم
نیما با رضا داخل اتاق بودن نیما روی صندلی رضا سرپا بود نیما داشت یچیزی نشون رضا می داد منو که دیدن گوشی خاموش کردن جو کلن تغییر دادن …
نیما و رضا می خواستن برگردن روستا
منم برگشتم خونه خودمون
این آخرین باری بود که منو رضا حال کردیم اون موقع نمی دونستم اما …
چند روز بعد نیما که از روستاشون برگشت
اوایل مهر بود مدرسه باز شد رفتیم مدرسه
چند تا از همکلاسی دوران راهنمایی فقط به چشمون آشنا میخورد ما بقی ادم ها کلن غریبه بودن
تقسیم بندی کلاس ها جوری شد که من و نیما از هم جدا افتادیم
اولش خیلی زور زدیم که باهم بیوفتیم یه کلاس ولی نشد
از چهار و پنجم همکلاس بودیم حتی روی یه نیمکت می نشستیم
اوایل سخت بود
اما کم کم عادت کردیم البته نیما زودتر عادت کرد … !!!
همون روزای اول مهر بود هر کاری میکردیم با هم بیوفتیم یه کلاس
مدرسه که تعطیل شد بعد از ظهر رفتم خونه
نیما از کلاسی که افتاده بود حرف میزد ، معلوم بود کلاس شر و شوری افتاده همون روز اولی دعواش شده بود…
طبق عادت هر دفعه رفتیم تو کار هم
نیما رفت سر گوشی آب داد
منم رفتم دستشویی خودم تمییز کردم
در آمدم
رفتیم تو اتاق ، نمی دونم نیما چی شد گفت پویا یچیزی بهت نشون بدم
بهش گفتم نشون بده
منصرف شد
اون حرف رفت رو مخم بهش گیر دادم
قبول نمی کرد
اما آخرش از من قول گرفت که ناراخت نشم
این حرف اش بیشتر باعث شد کنجکاو شدم
قول دادم
نیما گوشی اش در آورد
یه فیلم پلی کرد داد من ، اول فیلم که دیدم فهمیدم که اون روز از من و رضا فیلم گرفته
گفتم عوضی از‌من فیلم گرفتی
خندید
گفتم زهر مار ، شک کردم رفتی پشت سرمون نشستی
گفت حالا فیلم ببین از صورت ات که نگرفتم فقط کون افتاده تو فیلم
فیلم زدم از اول نگاه کنم ، نیما گفت بیا رو تخت با هم ببینیم رفتم رو تخت ، نیما منو به شکم خوابوند کونم میمالید شلوارم یخورد داد پایین سوراخ کونم میمالید
فیلم کون دادن خودم داشتم نگاه میکردم ولی حسابی شهوتی ام کرده بود .
نیما هم سوراخم چرب کرده بود داشت انگشت میکرد
کل فیلم که دیدم نیما انگشتم کرد
کلم داغ کرده بود
انگشتاش کشید بیرون توف زد به کیرش گفتم نیما بریم حموم سرپایی بکنم.
نیما گفت برای چی
گفتم می خوام که داری می کنی جق بزنم آبم بیاد
خندید گفت حموم نمی خواد پاهات بده بالا رفت پایین تخت پاها از هم باز کرد
کشید سمت خودش کیرش تف زد دوباره گذاشت روی سوراخم تا آخر کیرش جا کرد
خندید گفت حالا آبت بیار
کیرم شروع کردم مالیدن ، سعی میکردم سوراخ کونم جمع کنم کیر نیما نمی ذاشت
نیما داشت تلمبه میزد که که گفت آبم داره میاد
من تند شروع کردم جق زدن کیرم کامل راست نشده بود که احساس کردم آبم داره میاد چند تا دستمال انداختم روی شکمم که آبم بریزه روی اونا
اما وقتی آبم امد بیشترش ریخت رو شکمم
نیما که دید آبم آمد شروع کرد تند تلمبه زدن منم خودم شل گرفتم تا سریع آبش بیاد که نیما ارضا شد
از نیما خواستم کیرش بکشه بیرون کشید بیرون کیرش که نیما دست گرفت زیر سوراخ کونم
گفت آبم داره از کونت در میاد سریع چندتا دستمال برداشت بین کونم پاک کرد
با دستمال اب روی شکمم پاک کردم خودم جمع جور کردم

نشستم تیشرتم پوشیدم
نیما گفت گوشیم چی کردی
بقل بالشت بود بهش دادم ، بهش گفتم فیلم که از من داری حذف کن
نیما گفت برای چی
گفتم از من فیلم گرفته شده حس بدی دارم
خندید
گفت کسخل منه که واسه کسی نمی فرستم
گفتم نه کلن بدم میاد حتی اگه فیلم فقط تو گوشی خودم باشه
نیما خیلی مخالفت نکرد فیلم جلوی من گرفت حذف کرد
خیالم راحت شد …
اصلا فکر نکردم شاید واسه کسی فرستاده باشه
چون فیلم یجوری بود که اگه هم پخش می شد کسی حالیش نمی شد منم
مگه اینکه من و رضا و نیما باهم می شناخت خونه نیما اینا هم میومد وسایل خونه نیما اینا به چشم اش آشنا میخورد
به همین خاطر خیلی حساس نشدم
یک ماهی از مدرسه رفتن ما گذشت که نیما یواش یواش رفت آمد اش کم شد اویل فقط تو مدرسه کم با من می پلکید ولی بعد یه مدتی بعد مدرسه هم خیلی نمی دیدم اش هر باری که همو می دیدیم یا من میرفتم در خونشون اگه خونه بود همو میدیدم یا اون میومد در خونه ما بیشتر هم وقتی کیرش راست میشد میومد
کلن اخلاقش عوض شده بود با همونایی که روز اول دعواشون شده بود رفیق شده بود …
ادامه اش اگه خوشتون آمد قسمت بعد میگم که قسمت آخر

نوشته: پویا


👍 16
👎 2
15201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

839652
2021-10-29 02:40:39 +0330 +0330

توسلتوی و شکسپیر هم اینقد داستاناشون طولانی نیست که تو هفتصد قسمت داری داستان کون دادنتو مینویسی

1 ❤️

839794
2021-10-30 01:11:49 +0330 +0330

من احساس میکنم داستانت واقعیه
خوب و ساده مینویسی :)
کونت سلامت

2 ❤️

839851
2021-10-30 11:21:57 +0330 +0330

ادامشو بنویس، کص مادر خر خارکصده ای که بخواد توهین کنه یا فخش بده.

0 ❤️

844525
2021-11-25 15:11:38 +0330 +0330

ادامشو بزار لطفا

0 ❤️

865472
2022-03-26 01:35:56 +0430 +0430

ادامشو بزار دیگه
قسمت تلخشو بفهمیم کجاش بود
تو ک همش عشق و حال کردی

1 ❤️

891670
2022-08-22 13:36:02 +0430 +0430

****خیییلیییییییروقته منتظر ادامشم
بنویس لطفا واقعا عالی بوده تا اینجا هر کدوم رو ده بار خوندم❤️❤️😊

0 ❤️

914580
2023-02-11 03:00:07 +0330 +0330

داش ادامش بزار

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها