عاقبت کونی بازی تو مترو

1395/07/10

سلام من رامین هستم و 22 سالمه این داستان گی هست پس دوستانی که علاقه ای ندارن نخونن، من چهره خوبی دارم و از همه مهمتر یه کون خوشگل و خوش فرم و برجسته همیشه صبح سوار مترو میشم تا برم سر کار و ساعتی که میرم اوج شلوغیه مترو هست خیلی دوس دارم وقتی یه نفر تو اون شلوغی از پشت کیر راستشو میچسبونه به کونمو فشار میده یا انگشتم میکنن بعضی روزا هم عمدا خودم میرم جلو کسی و انقد کونمو بهش میمالمو فشار میدم تا کیرش راست بشه.

حدود یک ماه پیش یه اقای حدودا سی و پنج چهل ساله پشتم بود و انقد خودمو بهش مالیدم تا کیرش راست شد و همش بهم فشار میداد دیگه داشت دیوونه میشد چندتا ایستگاه پشتم بود و حسابی حال کرد منم کلفتی و بزرگیه کیرشو حس میکردم حتی یه لحظه دستمو بردم پشتمو کیرشو گرفتمو فشار دادم خلاصه خیلی دوست داشتم بهش بدم الکی گوشیمو از جیبم برداشتم و به هوای اینکه مثلا دارم با دوستم حرف میزنم شمارمو بلند براش خوندم گفتم این خطمو دارم خاموش میکنم این شماره جدیدمه بهم زنگ بزن دو سه بار خوندم که اگه دوست داشت حفظ کنه یا تو گوشیش بزنه خلاصه رسیدم به ایستگاه مورد نظر و پیاده شدم بعد ظهر باهام تماس گرفت و خودشو معرفی کرد و گفت شمارتو واسه دوستت گفتی من تو گوشیم سیو کردمو این حرفا اون روز گذشت و رابطه ما تلفنی و از طریق تلگرام ادامه داشت و چندتا عکس رد و بدل کردیم و خیلی تو کفم بود منم خیلی دلم میخواست با هم باشیم عکسایی که از کیرش میفرستاد عالی بود کلفت و دراز برای پنج شنبه که من تعطیل بودم با هم قرار گذاشتیم که برم خونش صبح بیدار شدم حسابی به خودم رسیدم و کامل شیو کردم حتی نذاشتم یه مو تو کل بدنم باقی بمونه و راه افتادم رفتم سمت خونش که حوالی پونک بود تو یه ساختمون 5 طبقه زندگی میکرد زنگ ایفونو زدم و درو باز کرد و رفتم بالا از اسانسور که اومدم بیرون دیدم درو باز کرده و منتظره خلاصه رفتم تو با هم سلام احوال پرسی کردیمو رو بوسی کردیمو یه شربت برام اورد خوردم و خودشم نشست کنارم همش رو رون پام دست میکشید منم یکم خجالت میکشیدم ، گفت بذار یه فیلم سوپر بذارم یکم یخت اب بشه و شروع کنیم
بلند شد به فیلم گذاشت و دوباره اومد نشست کنارم یکم دوباره شروع کرد منو مالیدنو لباشو گذاشت رو لبام البته چون دهنش کمی بوی سیگار میداد من زیاد باهاش همکاری نکردمو خودشم فهمید و ادامه نداد شروع کرد لباسای منو دراورد و وقتی بدنمو دید چشماش از حدقه داشت میزد بیرون گفت وای پسر تو واقعا عالی هستی شروع کرد سینه هامو گردنمو خوردن انقد عالی میخورد که داشتم بیهوش میشدم از لذت یه چند دقیقه که خورد بلند شد لباسای خودشم دراورد یه کیر بزرگ و سفید داشت که رگاش زده بود بیرون واقعا خوشگل و خوردنی بود ولی بزرگی و کلفتیش منو ترسوند بهش گفتم کیرت خیلی بزرگه من جر میخورم گفت نترس اصلا نمیذارم درد بکشی، منو رو کاناپه رو شکم خابوند و رفت سراغ کونم حسابی سوراخمو لیس میزد و زبونشو میکرد توش منم موقع رفتن از خونه حسابی توش و تمیز کرده بودم و به خودم بادی اسپلش زده بودم که ضدحال نخوره، یه نیم ساعتی شاید داشت کل بدنمو لیس میزد و با انگشت سوراخمو باز میکرد بعدش گفت پاشو کیرمو بخور که میخوام جرت بدم منم شروع کردم با ولع کیرشو ساک زدن تخماشو لیس میزدم کیرشو تا جایی که میتونستم میکردم تو حلقم واقعا عالی بود تمیز و خوش بو بعد گفت پاشو بریم تو اتاق خواب رفتیم رو شکم خوابیدم رو تختش دوباره یکم سوراخمو لیس زد و یه ژل مالید به سوراخم و سر کیرشو گذاشت و اروم فشار داد کله کیرش که رفت داخل حس کردم دارم پاره میشم بهش گفتم درش بیار خیلی کلفته نمیتونم ولی گفت صبر کن الان جا باز میکنه خیلی با حوصله بود و کم کم کیرشو فشار میداد تو کونم و بعد چند دقیقه دیدم شکمش چسبید به کمرم باورم نمیشد که اون کیرو تا دسته کرده تو کونم درد داشتم ولی لذتش انقد زیاد بود که دوست داشتم تا ابد کیرش تو کونم بمونه وقتی شروع کرد به تلمبه زدن دوباره درد گرفت و مجبور شد درش بیاره و دوباره ژل بزنه که روون بشه اینبار خیلی راحت تر رفت داخل و شروع کرد اروم اروم تلمبه زدن منم حسابی اه و ناله میکردم واقعا لذتش وصف نشدنی بود دوست داشتم تا همیشه طول بکشه اون حالت کمرشم سفت بود حالا نمیدونم چیزی مصرف کرده بود اسپری زده بود یا چی کلی یه نیم ساعتی به نظرم داشت منو میکرد و تلمبه هاش محکم و سریع شده بود جوری که صدای شالاپ شولوپش تو کل خونه پیچیده بود تا تجربه نکرده باشید نمیدونید که چه لذتی داره کون دادن خلاصه ابش اومد و تا قطره اخرشو تو کونم خالی کرد و بلند شدم رفتم دستشویی و ابشو خارج کردم از تو کونمو خودمو شستم و بعد از من اون رفت خودشو تمیز کرد اومد پیشم گفت میخوام زنگ بزنم پیتزا برامون بیارن منم قبول کردم زنگ زد سفارش داد و بعد نیم ساعت حدودا اوردن تو این مدتم دوباره رفتیم رو کاناپه نشستیمو مشغول فیلم سوپر دیدن بودیمو کاملا لخت اونم دراز کشید سرشو گذاشت رو پای من

زنگ ایفونو که زدن بلند شد لباس پوشید و رفت پایین که پیتزاهارو بگیره وقتی برگشت بالا درو که باز کرد دیدم چهارتا پیتزا دستشه گفتم اوه چه خبره چرا انقد زیاد که دیدم دو نفر دیگه هم پشت سرش اومدن تو من که اصلا هنگ کردم نمیفهمیدم داستان چیه حتی نمیتونستم به چیزی فکر کنم فکر کنید من کاملا لخت بودم و جلو تلویزیون که فیلم سوپر در حال پخش بود یهو یکیشون گفت جوووون سعید چه کونی اوردی کوفتت بشه تنهایی کردیش سعیدم گفت چه خیالیه الان 3 تایی جرش میدیم این بچه کونی رو بهش گفتم سعید خیلی نامردی چرا اینکارو کردی من به اینا نمیدم و بلند شدم گفتم من میخوام برم یکیشون که اسمش احمد بود اومد جلو گفت کجا بری بچه کونی تازه ما اومدیم یا مثل بچه ادم به ما هم میدی یا دیگه رنگ خونتونو نمیبینی و اومد کنارمو کونمو گرفت تو مشتشو فشار داد هیچی نمیتونستم بگم و فقط بهت زده نگاه میکردم همیشه فانتزیم بود که به چند نفر هم زمان کون بدم ولی هیچ وقت جراتشو نداشتمو فکر نمیکردم روزی همچین اتفاقی هم بیوفته ولی ناخواسته تو شرایطش گیر افتاده بودمو راه فراری هم نبود من لخت بین 3 نفر بودم که از نظر قد و هیکل از من بزرگتر بودن با خودم گفتم پس بهتره شل بگیرمو سعی کنم حال کنم نفر سوم هم که اسمش محسن بود اومد سمت منو یه دونه زد در کونمو گفت اووووف چه هیکلی هم داره تا حالا ندیده بودم یه پسر انقد صاف و صوف و تمیز باشه و شروع کردن کمربند و دکمه های شلوارشونو باز کردنو تو یه چشم بهم زدن مثل من لخت شدن و احمد دستشو گذاشت رو شونمو فشار داد به سمت پایینو گفت بشین کونی امروز تا شب باید به ما بدی بشین کیرمونو بخور که راه درازی در پیش داری منم زانو زدمو کیر جفتشونو گرفتم تو دستمو مشغول ساک زدن شدم نوبتی کیراشونو میکردن تو دهنم تو این مدتم سعید مشغول اماده کردن غذاها و چیدن میز و اوردن لیوان واسه نوشابه و این چیزا بود بعد صدا کرد گفت بیاید بخوریم که انرژی داشته باشیم و همونجوری لخت رفتیم نشستیم سر میز و من به این فکر کردم که سخت نگیر تو که باید به اینا هم کون بدی پس با لذت بده خلاصه غذا رو خوردیم و احمد دستمو گرفت منو برد تو اتاق خواب و پشت سرشم محسن اومد سعیدم میزو جمع کرد و بعد چند دقیقه اونم لخت اومد تو اتاق خواب یکم دیگه براشون ساک زدم محسن گفت حالت داگی بشو و خودش اومد پشتم یه تف انداخت رو سوراخمو کیرشو فشار داد تو کونم گفت سعید جون زحمت گشاد کردنشو خوب کشیدیا و شروع کرد تلمبه زدن کیرش نسبتا کوچیکتر از کیر سعید بود و درد نداشت احمد هم اومد جلوم و کیرشو کرد تو دهنم گفت بخور چاقال بخور کونی مثل سگ میکنیمت کیر احمد هم دست کمی از سعید نداشت فقط به اون تمیزی نبود و یکم پشم داشت ولی چاره ای نبود همینجوری هی جاهاشونو با هم عوض کردن و سعید هم واسه بار دوم ابش اومد نمیدونم دقیقا شاید 3 تاشون یک ساعتی طول کشید تا ابشون بیاد البته کمرشون خیلی سقت نبود ولی تا میخواست ابشون بیاد جاشونو عوض میکردن و بعدشم که ابشون اومد دیگه بیخیال شدن خوشبختانه و منم چون روی خوش نشون دادمو سعی کردم بهشون حال بدم و همش میگفتم جون چه حالی میده من میخوام کونیه شما باشم دیگه همیشه باید منو بکنید و این حرفا گذاشتن که من برم بهد از اینکه کارشون تموم شد رفتم خودمو شستمو لباسامو پوشیدمو با یه کون گشاد و بدن خسته و کوفته زدم بیرون از خونه سعید و رفتم خونه، داستانای دیگه ای هم بینمون اتفاق افتاد که اگه خواستید بعدا براتون تعریف میکنم. خوش باشید
نوشته: رامین


👍 12
👎 7
60844 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

558696
2016-10-01 21:26:13 +0330 +0330

داستان جالبی بود، خوشم اومد. یاد خودم افتدم

2 ❤️

558723
2016-10-02 00:05:14 +0330 +0330

کاری به داستان ندارم ولی یه مدت بود که بخاطر فشار بچه‌های اینجا و فرهنگ سازی که کردن، این ماجرای شربت و ولع از تو داستانها رفته بود!!! متأسفانه بازهم شاهد هستیم که با نیرنگ استکبار جهانی، بار دیگر این ماده از بین برنده اراده جوانان ایرانی یعنی شربت!!! بار دیگر شروع به خودنمایی کرده است!!! البته این ماده رذل یعنی شربت!! با نامردی تمام!! ولع را نیز با خود آورده است و بازهم جوانان ایرانی را مجبور کرده که پس از خوردنش با ولع دست به کار شوند!!!
دوستان عزیز، بار دیگر همت شما را میطلبد که در مقابل این توطئه ایستاده و شربت و ولع را ناکار نمایید!!!

2 ❤️

558732
2016-10-02 02:58:17 +0330 +0330

بازم بنویس گلم

0 ❤️

558738
2016-10-02 04:44:19 +0330 +0330

سلام

داستانت خوب بود اما زیاد واقعی نمی اومد.

مثلاً اینکه تو مترو کیر یه نفر رو بگیری و اینقدر بمالی تا شق بشه و … یه ریزه سنگینه.
قسمت های سکسی هم انگار رمان نویسی بود. جمعش کردی رفتی به جوری ، مخصوصا بعد از اینکه اون دو نفر اومدند.

بد نبود خوب هم نبود.

0 ❤️

558790
2016-10-02 20:49:14 +0330 +0330

به جانه خودم اگه اولش بنویسید داستان واقعی نیست هیچ مشکلی پیش نمیاد. شاید یه نفر آشنا نباشه فکر کنه این واقعیه نه فانتزی خودت
در ضمن چرا من هر جا رفتم دادم تا حالا هیچ کس برای من شربت نیاورده؟ یا چایی بوده یا هایپ و اینا

1 ❤️

558798
2016-10-02 21:32:49 +0330 +0330

من نصفشو بیشتر نخوندم ولی جالب بود

0 ❤️

558836
2016-10-03 01:40:52 +0330 +0330

Vaaaaaaaaaay koftettttt
Hamzaman dadan be chandta senbala taaaaahe arezooooye maneeee
Koftet sheeeee

0 ❤️

558881
2016-10-03 08:27:17 +0330 +0330

کون گشاد وآب هندونه زرشک

0 ❤️

558894
2016-10-03 12:30:27 +0330 +0330

کدوم ایستگاهی بیاییم اول صبا کیرمونو بگیری دستت کونی جون

0 ❤️

628126
2017-06-18 23:57:39 +0430 +0430

بازم ادامشو بنویس

0 ❤️

670192
2018-01-19 22:41:41 +0330 +0330

جوووون.دوست دارم اینجوری بکنن.
غافلگیرم‌ کنن همزمان

0 ❤️

690998
2018-05-31 05:31:27 +0430 +0430

بیا کونی خودم شو خب

0 ❤️

812580
2021-05-30 16:22:10 +0430 +0430

کسی واسه دوطرفه نیست؟؟

0 ❤️

834857
2021-09-29 10:52:25 +0330 +0330

میشه معرفی کنی منم برم پیششون

0 ❤️