سلام من عبدل هستم! بچه ناف قارگوزآباد و حومه !! از بچگی همش توسری خوردم و کلی انگیزه واسه تخریب دیگران دارم.
این خاطره که میخوام براتون تعریف کنم کاملا واقعیه
داستان از اونجایی شروع شد که هر روز صب میرفتم اطراف شابدل عظیم دستفروشی . هر روز سدمعبریا بساطمو جمع میکردن میبردن یه دورم کونم میذاشتن و ولم میکردن برم ، دوباره فردا روز از نو روزی از نو. اطراف شابدل عظیم از این زن دهاتیا و حاجت بگیرای دوزاری هم تا دلت بخواد ریخته. گاهی وقتا که سیخ میکردم به یاد یکی از اینا یه دس میرفتم … خلاصه تا با این سایت خونه خراب کن آشنا شدم ! همون روز اول فهمیدم دست انگلیس و آمریکا پشتشه ولی به روی خودم نیاوردم ریا نشه .
اوائل روزی دو سه ساعت تو سایت کسچرخ میزدم چهارتا فحش میدادم و میرفتم ولی دیدم فایده نداره زندگیم نمیچرخه ! اینه که تصمیم گرفتم فول تایم زندگیمو بذارم روی کس و کون و خوشبختانه از شغل جدیدم راضیم! تا الان موفق شدم هیجده تا اکانت باز کنم و با سرعت پله های ترقی رو طی کنم . روزی شونزده ساعت وقت میذارم مطالب سایت رو از اول به آخر و از آخر به اول میخونم طوری که همه داستانای سایت رو از بر شدم. مشتری پر و پا قرص داستان سکس محارم و خونوادگی و روابط ضربدری و مثلثی و خیانت و … هستم و این داستانا رو هرکدوم سی و سه بار میخونم و یه نقطه هم نمیذارم از زیر دستم در بره . بعد که خوب داستانو از بر شدم شروع میکنم ریدن به نویسنده : « کصکش محارم ننویس ، لاشی خیانت میکنی خدا چوب تو کونت میکنه ، دیوث عوضی زن متاهل نکن ، جاکش کونی کیرم از پهنا تو قیافت آدم با خواهرش از این کارا میکنه ؟ و…»
توی این قضیه از آخوند محله هم کمک میگیرم و کلی حدیث و روایت حفظ کردم واسه نصیحت خلایق !! یه بار حاج عباس پشمکی بهم گفت: آخه کونده تو تمام زندگیت توی این سایتا و زیر و رو کردن کس و کونای مجازی میگذره بعد میای ملتو نصیحت میکنی ؟ یه بارم سر همین قضیه یه شب تا صب منو گایید که باعث شد تا یه ماه نتونم چهارزانو بشینم . ولی این عادت کیری ترکم نمیشه ، هرجور شده باید ثابت کنم بچه قارگوزآبادم و اصالت اجدادی خودمو اثبات کنم. بعضی وقتا اینقد کس میگم خودم واسه خودم کف میکنم و یه دس به عشق سولاخ خودم میزنم . راستی اینم بگم واسه کل زنا و دخترای فامیل دور و نزدیک و زنای همسایه و … سیخ میکنم و چون بخاطر قیافه تخمیم بهم پا نمیدن فقط مجبورم کف دستی برم و بعدش بیام زیر داستانا کس تناول کنم !
پس هرجا دیدید زیر داستانا یه کونی اومده تریپ غیرت و نصیحت و این چیزا برداشته و ادعا میکنه چون مثلا داستان محارم بود اصلا نخوندم و فلان به فلان نویسنده و از این صحبتا، مطمئن باشید خود کونیم هستم که یه نقطه از اون داستانم جا ننداختم . بقول حاج عباس پشمکی : بچه کونی تو که خیلی چس مقدس بازی بلدی و ارواح عمه ت خیلی آدم حسابی هستی ، اینجا توی این سایت چه گهی میخوری ؟ خب برو عضو سایت زلال احکام شو ، مسابقه هم میذارن برنده بشی یه کارتن ساندیس جایزه میگیری !!
نمیدونم حق با حاج عباسه یا نه ولی یه کرمی توی کونمه که منو وادار میکنه همچنان مشتری پای ثابت این سایت باشم و داستاناشو از اول تا آخر بخونم و ملتو نصیحت کنم . بقول حاج کیانوش ( مسئول بسیج محلمونو میگم ) کیر نهنگ عنبر تو کونم که تکلیفم با خودم روشن نی ?
امیدوارم از این کسنوشته من لذت برده باشید ، بقیه اراجیف منو زیر داستانا میتونید دنبال کنید.
برم چارتا داستان دیگه رو قهوه ای کنم، فعلا بای !!

نوشته: بچه کونی