عشق بود یا نمره

1400/08/17

یادم نمیرود روزی که برای رضایت گرفتن از استاد افخمی به تکاپو افتادم، چه شب عجیبی را گذراندم.
وقتی که در اتاقش نمره ی ۲۵ صدم را جلوی اسمم نشان داد، به بهانه تقلبی که به همکلاسی ام رساندم، اشکم در آمد. تا به خودم آمدم، دیدم لیستی از امور “تن کامگی” (این عنوانی بود که خودش گذاشت) جلوی چشمم گذاشت. کارها را بارم بندی کرده بود و گفت میخواهی باکرگی ات حفظ شود، مواردی هست، بگرد پیدا کن و جمع ببند که به نمره مدنظرت برسی.
نشانی و ساعت انجام، پایین برگه نوشته شده، برو بیرون کار دارم.
درب منزلش که رسیدم در طی مسیر، رئوس کارها و بارم ها را مرور میکردم. چشمم که به استاد با لباس راحتی منزل و چیدمان اتاق خوابش افتاد، کمی دلم آرام گرفت. آدم مودب و جدی ای بود و اهل زیاده روی به نظر نمی آمد. گفتم استاد من بار اولم است، لطفا یادم دهید. استاد فهمید من جدی نگرفتم و میخواهم با مزه پرانی بدون اینکه سرویسی بدهم نمره را بگیرم و در بروم.
گفت: من هم بار اولم است، راستش شیدا من از ترم اول عاشقت شدم. حالا دوست دارم بخاطر خودم نه بخاطر بارم سوالات، منو نوازش کنی.
وقتی روی تخت در هم پیچیدیم و عطر و گرمای تنش را حس کردم تمایلم برای انجام امور بارم بندی شده کمی بیشتر شد. واقعا نفهمیدم چطور دارم با اشتها برایش نازل ترین اعضای بدنش را شستشوی زبانی میدهم. او هم پا به پای من در خوردن پایین کمرم، همراهی کرد. 69 را باهم تمام و کمال اجرا کردیم. حضور نوک زبانش در ژرفای بدنم، رعشه بر اندامم ایجاد میکرد. او هم مکیدن ها و بوسه های من بر اعضای خاصش را آتشین حس میکرد.
دیگر به بارم بندی کاری نداشتم
قصدم تصاحب نمره ی بیست بود با حفظ باکرگی.

نوشته: شیدا


👍 3
👎 24
25701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

841469
2021-11-08 01:35:16 +0330 +0330

پایین کمرم تو پایین کمرت و دهانت بابت داستان مزخرفت!!!
البته نه بخاطر دوست داشتن بلکه بخاطر سنت معمول شهوانی درمورد داستانهای مزخرف البته با حفظ احترام.

3 ❤️

841476
2021-11-08 02:01:44 +0330 +0330

برای حفظ باکرگی ت
یه کونی خوب باش، یه کونی که هرکی کرده تعریف کرده

4 ❤️

841481
2021-11-08 02:14:10 +0330 +0330

خدا خراب بشه این دانشگاه آزاد که هرچی بشر حشری افتادن توش از فردا دیگه استادا لیست میدن نوکش ۲ نمره تا نصف ۱۰ نمره تا اخر ۲۰ نمره
لابد وسط هم میگفتی استاااد عزیز دستگاه تناسلیت ات را در دستگاه دفع من فرو کن اما در دستگاه تولید مثلم فرو نکن
تابلو سر در دانشگاه تو خیر و خیراتت ننویس دیگه حالمونو بهم زدی

5 ❤️

841513
2021-11-08 03:45:02 +0330 +0330

کصشعر سراییدی در ژرفای این خزعبلاتت عن داستان را درآوردی و حالمان را بهم زدی .باشد که دوستان با واژه کص ننتتتتتتتتتتت تو را بدرقه کنند🤗

1 ❤️

841544
2021-11-08 08:38:49 +0330 +0330

ای دوست اتشین و رعنا و پر هیایهو و تکاپوی من.کیر ابولقاسم فردوسی در دهانت.
آلت چنگیز خان مغول پایین کمرت
د اخه کسکش ننویس کیرم تو سوراخ چپ بینیت

0 ❤️

841550
2021-11-08 09:38:44 +0330 +0330

منقار لک لک در مخرجت. ننویس

1 ❤️

841583
2021-11-08 13:32:48 +0330 +0330

من برم چشمامو بشورم.
این چی بود خوندم

1 ❤️

841595
2021-11-08 14:55:12 +0330 +0330

😂 😂 😂 ممنونم کلی خندیدم 👍

0 ❤️

841744
2021-11-09 04:58:04 +0330 +0330

منظورت از لیست حرفاش بود دیگه توهم یادداشت کردی
ولم کن زیاد داستان کسشعر خوندم واس امشب بسه کیر تو مغزت بابت ب گا ندادن اون استاد خار کمبه

0 ❤️

841759
2021-11-09 08:45:36 +0330 +0330

تو خودت نمره ی بیستی ولی
بااحترام دیسلایک، خوب ننوشته بودی
انقدر بارم بارم کردی فکر کردم خاویر باردم کونت گذاشته

0 ❤️

841797
2021-11-09 14:44:29 +0330 +0330

ننویس خواهشن

0 ❤️

841907
2021-11-10 10:33:13 +0330 +0330

نازلترین قسمت های بدنم تو حلقت، دیگه جان مادرت ننویس، فقط برو در تار و پود استادت به هم تنیده شوید

0 ❤️