عشق دروغین (تو ۵ روز به ۲۰ نفر کون دادم)

1399/08/23

سلام دوستان
داستان زندگیم ک میخام بگم در مورد گی هست پس اطلاع دادم ک کسانی ک دوست ندارن داستان گی بخونن مطلع بشن.

قبل از شروع کردن داستانم هم یکسری مسائل رو میخام بازگو کنم میدونم طولانی میشه ولی واقعیت هایی هس ک باید گفته بشه

من الان ۲۳ سالمه ی گی هسم با ی حسی ک همش غم تو دلم دارم گی های واقعی همشون پر از احساسات دلشکستگی هستن
خیلی ها بخاطر سکس و عشقو حال کردنشون ب خودشون برچسب گی میزنن ولی اینطور نیس

ی گی واقعی روحش ارضا میشه ن اینکه کمرش خالی بشه یا لنگاش برع بالا ی گی پر از احساسات واقعی هس ی گی رو هیچکس نمیتونه درک کنه ی گی همیشع تحقیر شده همیشه شکسته شده بازیچه شده اخه چرا باید اینجور باشع چرا این حس تو وجود ما نهفته شد خعلیا فک میکنن این انتخاب خودمونه ولی اینطور نیس این حس از همون بدو تولد باهامون بوده و هست
من از این حس ک دارم ناراحت نیستم فقد ناراحتیم اینه گی ها ازشون سواستفاده میشه همیشه ؛بخاطر شرایط کثیف جامعه

خعلی ها راحت وارد زندگی ی گی میشن و زندگیش رو نابود میکنن به راحتی انگار ن انگار وجدان انسانیت پس چی هس چرا بخاطر ی ارضا شدن با زندگی طرف بازی میکنین چرا بخاطر زندگی بدی ک داشتین میخواین زندگی بقیرو هم نابود کنین بجایه اینکه کمک کنین.

ی مطلب دیگه خعلیا هم فک میکنن ک گی هستن ولی نیستن اونم بخاطر شرایط زندگیشون مثلن نتونستن با جنس مخالف ارتباط برقرار کنن یا تو بچگی تجاوز شده و یسری موارد یا خجالت در ارتباط برقراری با جنس مخالف یا شکست عشقی … فک میکنن گی هستن و این دسته هم گتد میزنن ب زندگی گی ها چون این دسته دنبال میگردن و وقتی وارد رابطه با ی گی میشن بعد ی مدت میفهمن گی نیستن و میرینن تو زندگی اون طرف و ب راحتی میگن ببخشید من فهمیدم گی نیستم… همین؟ی ببخشید تموم شد رف
طرف رو وابسته کردی عاشق کردی بعد با ی جمله راحت نابودش میکنی

ی مورد هم داریم گی نماهای پس فطرت

این دسته معمولا بخاطر اینکه دستشون ب جنس مخالف نمیرسه یا اینکه ب خودشون تجاوز شده تو سنین کودکی و با بخاطر شهوت کثیفشون خودشون رو گی جا میزنن ک ب هدف کثیف و پستشون برسن این دسته از ادما چون خودسون ی زندگی حقیرانه دارن فک میکنن زندگی بقیه هم مهم نیس یا طرف بهد یماه یادش میره
ولی نمیدونن این کارایی ک میکنن همیشه تو قلب اون گی مظلوم میمونه باعث خورد شدن شکستنش میشه

یکسری ها هم هستن برا کنجکاوی خودشون رو گی جا میزنن اینا هم فرقی با دسته بالایی ندارین وقتی زندگی نفر رو ب راحتی درگیر خودت کنی و بزاری بری با ی جملع ک من گی نیستم… فک نکن ک با طرف کاری نکردی

یکسری هم هستن شرافت دارن از همون اول حقیقت رو میگن
مثلن میگن بایسکشوال هستن ب جنس مخالف حس دارن یا اصن بخاطر سکس هس ک میخان وارد رابطه بشن اینجوری انتخاب رو میزارن بزا طرف اینا حتی اگه فقد هدفشون فقطو فقط هم سکس باشه شرافت دارن چون از همون اول با صداقت همه چیز رو میگن

البت ی واقعیتی هس ک خود ما گی ها باعث بوجود امدن یسری شرایط شدیم واقعیت مهم اینه ک هیچکس دنبال در حد خودش نیس همه دنبال کیس خاص هستن و میشه همین ک همه ورود میکنن خودشون رو گی جا میزنن انصافی اگه هرکی دنبال در حد خودش بود دنبال ی چیز رویایی نبود هیچکدوم تنها نبودیم و بازیچه گی نماها نمیشدیم…‌‌.‌دنبال کیس خاص میگررن بعد میگن ما عاشق خودش شدیم بخاطر خودش میخایم ن قیافه بدن فلانش خب اینم ی دزوغ کثیف هس مث گی نماها بعضی وقتا ما گی ها خودمون هم حسامون رو بازی میدیم (من ی چیزی خودم دیدم طرف تو تلگرام عاشق عکسای خوشگل میشه بعد میگه من بخاطر خودش میخام ن قیافش حتی عکسا برا خودش نباشع میخامش بعد ک طرف میگه عکسا برا خودم نیس فیک هستم شروع میکنه ب فوش دادنش ک منو بازی دادی ععععععع مگه نمیگفتی بخاطر خودش میخایش پ چیشد

انصافی خودمون مقصریم هرکی دنبال در حد خودش باید باشع و ی چیز معقول باشع
و ی مورد دیگه ک ی گی وقتی وارد رابطع میشن انتظارهای بیجا دارن بجای اینکه سعی کنن تلاش کنن هر دو زندگیشون رو با هم بسازن میخان کاراشون بندلزن گردن هم و اینکه خیانت هم میکنن

خعلی دوست داشتم در این موردها همینجا بنویسم ولی طولانی میشه و خعلی خسته کننده گرچه همین الان هم خسته شدین بعدا دوباره اگه خواستین از این موارد میگم

داستان من برمیگرده وقتی ۱۵ سالم بود همه تقریبا تو این سن بدن بیمو بی ریش دارن گرچه من همین الانش مادرزادی بیمو و بی ریش هستم و هیچوقتم ور نمیاد

اونموقع ها من ب حسم پی برده بودم و کمی اطلاعت در مورد گی داشتم تو کوچمون (محله پایین شهر)انگشت بازی ب شوخی تو کوچه مدرسه همیشه بین همه بچه ها بوده
ما بطور اتفاقی تو کوچنون یکم بیستر از انگشت رفتیم بهم دیگه میچسبیدیم از زیر شلوار انگشت میکردیم تا اینکه مدرسه ها شروع شد تو کلاسمون ی پسره جدید ک اومده بود تو این مدرسه از شهرستان هم اومده بودن تهران.ی چهره متوسط داشت ولی نمیدونم چرا ی حس خاصی همون روز اول بهش داشتم میز اخر میشستم همیشه شانسن اون جلوم نشست
بعد یماه ک با هم دوست شده بودیم و حس من ب اون بیستر شده بود و اطلاعتم در مورد گی بیشتر و میتونم بگم کامل و حتی سکس گی هم تازه شروع کرده بودم با خودم میگقتم من کسی میخام باهاش زندگی کنم همین امیر حسین هس فقط ترس این رو داشتم بهش چجوری بگم ی اتیشی تو دلم بود نمیدونستم چیکار کنم هر روز هم صمیمی تر جوری بود ک بعد مدرسه چون خونشون هم نزدیکمون بود همش با هم بودیم بیرون رفتن همه چی حتی بچه محلامون میگفتن خعلی بیمعرفتی

در کل نمیدونستم جیکا کنم برا خودم همیشه خیالبافی میکردم ک با هم هستیم
یروز تو مدرسه امیرحسین با یکی ک گنده مدرسه بود و سال اخر دبیرستان دعواش شده بود ی دعوا کوچیک و ب امیرحسین دو سه تا چک زده بود اونروز من بخاطر مریضی نتونسته بودم برم مدرسه امیرحسین البت بهدظهر اومد دنبالم ک چیشده بود نیومدی بعد یکم صحبت گفت علی راستی دعوام شد امروز من پرسیدم با کی گفتش فلانی دو سه تا بهم چک زد منم نتونستم کاری کنم من غیرتی گفتم گوه خورده فلان فردا بهش میگم اونم گف ن ولش تموم شده واقعیتش چرا دروغ خودم هم از طرف ی مقدار ترس داشتم شب همون رور قبل خواب کلی فک کردم ک فردا چیکار کنم با خودم گفتم این بهترین موقعیت هس خودمو بهش نزدیک کنم فردای اونروز تو زنگ تفریح ب دو سه تا از بچه ها ک بچه محلمون هم بودن نو ی مدرسه بودیم گفتم میخام با طرف دعوا کنم گفتن میزنه میترکوند گفتم مهم نیس فقد شما سوا کنید اگه کتک زیاد خوردم خعلی هم ترسیده بودم ولی وقتی نزدیکش شدم ترسم ریخته بود بخاطر امیرحسین نزدیکش ک شدم ی چک محکم زدم با تموم قدرتم صداش میچید همه برگشتن باهاش درگیر شدم چندتایی هم مشت ولگد زدم ولی واقعیتش کتک خوردم زیر چشمم باد کرد
همون روز تو از مدرسه ک برمیگشتیم گفت چرا اینکار کردی دیوونه گفتم خب رفیقیم اینا گفت من ک گفتم نمیخاد
اون لحظه نمیدونم چیشد از خود بیخود شدم زدم زیر گریه گفتم تو نمیدونی چقد دوست دارم اونم گف خره منم دوست دارم گفتم تو نمیفهمی سریع ازش جدا شدم

بعدظهر طبق روال همیشه اومد دنبالم ک بگردیم اونروز رفتیم پارک حرف ظهر ک گریه کردم رو گفت.گفت منظورت چی بودع من ک گفتم هیچی اون لحظه یجوری شدم گفت جون من راستش بگو
خعلی دوسش داشتم وقتی قسم جونش خورد راستش بگو ب منو من افتادم هعی میگف بگو
گفتم تو رو خدا بیخیال قسم نخور دیگه گفت میگم بگو
گفتم روم نمیشه
گف احساس میکنم میددنم چیع
باز اصرار کرد اینبار گفتم میترسم از من بدت بیاد قهر بشی باهام بری ب همه بگی بری ابروم ببری گفتش علی نکنه عاشقم شدی

خودم زدم ب اون راه گفتم چی چرت میگی

گفت علی راستش بگو نکنه گی هستی تو دلم گفتم الان دیه باید بهش بگم.گفتم تو رو جون هرکی دوس داری فک بد نکن دس خودم نیس اینا ک یدفعه گف واقعیتش منم ب پسر حس دارم گفتم داری اسکولم میکنی گفت ن بجون تو

اونروز تا شب حعلی صحبت کردیم در مورد همه چی از کی دلبسته شدم و اینکه اونم خوشش میاد ازم
قرارمون این شد با هم باشیم ولی معمولی تا ببینیم تا چندوقت دیگه جی میشه
بعد یماه ک عید شد و نزدیکتر شده بودیم و قرار بود رابطع بوس لب بغل اینا داشته باشیم ن بیشتر ک یروز عید مادر پدرش رفته بودن مهمونی رفتیم خونشون واقعیتش هم من استرس داشتم هم اون ولی وقتی لبام رو بوسید ی حس عجیبی گرفتم لب بازی میکردیم لخت شدیم بهم دست میزدیم خودمون بهم میچسبوندیم همش در این حد بود اونروز حس خاصی داشتم ب خودش هم گفتم اونم گفت منم حسم خب بود تا تابستون هروقت ک میشد همینکار میکردیم فقط بوس لب لخت میشدیم بهم میجسبیدیم تا اینکه قرار شد مث ی فیلم گی کارامون انجام بدیم اون فیلم رو تو خونشون خعلی دیده بودیم حفظ بودیم همش رو
اونروز رفتیم خونشون چون تک پسر بود و مادر پدرش کارمند بیشتر وقتا خونشون خالی بود

وای باز هردومون استرس روز اول داشتیم قرار شد فیلمو براریم شروع کنیم با لبو لب بازی شروع شد قرار شد امیرحسین فاعل بشع وای بدنم شروع کرد ب خوردن از خود بیخود شده بودم رسیدیم ب قسمت ساک ک اول فاعله برا مفعول ساک میزد دراز کشیدم اینجا انگار از هم خجالت میکشیدیم ولی وقتی کیرمو میمالید تا کامل شق بشع اگه نمیخای ولش کن ک گفت ساکت

وقتی کیرمو گذاشت تو دهنش ی حس عجیبی گرفتم بعد حدود ۷ دیقه نوبت من بود ک ساک بزنم وقتی من شروع کردم امیرحسین با موهامم بازی میکرد ک دیونه شده بودم تخماش هم لیس میزدم تا اینکه تو فیلم ۶۹ میشدن ما هم اینو همونا حدود ۵ دیقه ۶۹ بودیم بعدش فاعله سوراخ لیس میزد و منم باید هنوز ساک میزدم وقتی شروع کرد سوراخمو لیس زدن یدفعه بدنم کلن شل شد ی اهی کشیدم ک بهترین لذتم بود همینجوز ک بیشتر لیس میزد من حس خاصم بیشتر میشد واقعن چون بار اول بود نمیدونستم چرا اینجوری میشم.
موقع لیس زدن باید با انگشتاش اماده میکرد مث تو فیلم ک ناخن ی انگشتش خعلی اذییتم کرد با انگشتاش حدود ۴.۵ دیقه تو کونم بازی میداد تو همون مدل ۶۹ منم داشتم ساک میزدم
بعد من حالت داگی شدم وقتی کیرش کرد تو کونم از جا پریدم ی درد خعلی بدی گرفتم ک امیر گفت چیشد گفتم دردم گرفت ک معذرت خواهی کرد بعد دوباره داگی شدم اون باز انگشتاش کرد تو سوراخم گفت بزار بیشتر باز کنم بار اول هست بعد یکم کیرس رو گذاشت رو سوراخم اروم اروم فشار داد وقتی رفت تو باز درد داشت ولی میشد تحمل کرد تا نصفش تو بود ک صب کرد بعد چند ثانیه اروم اروم تکون داد ک جا باز بشه اینم بگم اینارو کای پرس و جو کرده بودیم
و اینکه با اینکه امیرحسین یسال بزگتر بود ولی کیرش ۲۰ سانت بود و کلفت مال من ۱۶
برگردیم ب داستان همینجور ک عقب جلو میکرد گردنمو گوشمو میخوزد وای یکم ک سرعت کردنش بالا رفت چ حس خبی گرفتع بودم بعد دو سه دیقه ناله با لذت میکردم بعد مدل فرقونی شدیم ک خعلی خب بود چون از هم لب میگرفتیم با اینکه بار اولمون بود ولی امیرحسین تو نقش فاعل خعلی خب بود مدل ی ور شدم یجا کیرش رو دوباره ساک باید میزدم ک اه اونم بلند شد بعد ساک ی بالشت زیر شکمم گذاشتم خوابیدم اونم از پشت اول یکم لاپایی کرد ک خعلی حال داد اونم بعد باز از کون کرد ک بهترین حالت موقع دادن بود بدنش کلا روم بود گرمی بدنش گردنم میخورد خعلی خب منم سر کیرم خیس شده بود یکم. یکم انگار ابم اومده بود ک امیرحسین داشت سرعت کردنش نفس زدنش بیشتر میشد اونلحظه منم ب اوج لذت رسیده بودم ک ابش اومد ریخت رو کونم و پشتم بعد بیهوش افتاده بود کنارم خسته بود متم ماساژش میدادم انصافی تو بار اول حدود ۴۵ دیقه سکس کردیم اونم ۲۵ دیقه اینا تلمبه بود ک کارش خب انجام داد
بعد حدود یساعت ک حالش سرجاش اومد گف موقعی ک میکردمت یجور میشدی انگار خعلی کیف میکردی گفتم اره حال میداد گفت خب بیا برعکسش انجام بدیم گفتم الان خسته ایم بزا برا بعد گفت ن الان گفتم ببین تو ابت اومده بهت فک نکنم حال بده ک قرار شد فردا انجام بدیم فرداش ک شروع کردیم رسیدیم بجایی ک باید من سوراخش میخوردم یا دیروز افتادم ک چ حالی میداد گفتم میشع باز سوراخم بخوری تو بکنی ک با ی حالت ناراحت کفت ن گفتم باشع ناداحت نشو ک بعد خوردن سوراخش متم مثل خودش با انگشتام کونش باز کردم و بعد شروع کردم ب تلمبه زدن بعد ی ربع ابم اومد ک خیلی لذت داد. این داستان ک گفتم کاش واقعی بود میشد همه گی ها ی معشوق داشتن

البت خیلیا میشینن فانتزیاشون مینویسن من هم خاطرات داشتم ولی چون تلخ و نامردی بود بعدها شاید نوشتم

نوشته: عشق+خیس۱


👍 9
👎 15
40001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

776620
2020-11-13 01:16:42 +0330 +0330

من منتظر بودم به بیس نفر کون بدی چی شد پس؟
کسخل تا آبت اومد داستانو ول کردی؟😁😁
کیرم تو سوادت

9 ❤️

776625
2020-11-13 01:34:49 +0330 +0330

کون دادن یا ندادن مسئله این است

پ.ن: برو با خیار ترتیبتو بده

3 ❤️

776633
2020-11-13 02:05:22 +0330 +0330

با اینکه حرف هایی که زدی بیشترشون حس واقعی بودن و واقعیت(بخش اول) ولی جاش تو داستان نیست میتونستی تاپیک بزنی گلم
با این حال
ممنون خوب بود

2 ❤️

776670
2020-11-13 08:13:21 +0330 +0330

تو ۵ روز به ۲۰ نفر؟!
داستانتو کلاً نخوندم ولی اسمش فکریم کرد! این حجم از سکسی بودن بی سابقه اس لعنتی🤦🏻‍♀️
فقط خواستم یه چیزی رو بهت گوشزد کنم
دادن و مفعول بودن به خودی خود اشکالی نداره! گرایش جنسیِ و کاملاً شخصی، محارم و بی غیرتی هم نیست، باعث آسیب به اشخاص هم نیست تا وقتیکه داخل سایت نوشته نشده باشه و یه عده نوجوان بدون شناخت از گرایش جنسی واقعیشون تحت تاثیر این تخیلات کاذب قرار نگیرن هم قابل احترامِ!
لذا اصل کارِ اون قسمت گلاب به روی جمع، واسه ی ریدنِ نه دروازه ی غار شدن برادر من! 😐
همانا از زیان کارانی 👊🏻

4 ❤️

776700
2020-11-13 12:57:20 +0330 +0330

امیدوارم به آنچه میخواهی برسی دوست عزیز

0 ❤️

776702
2020-11-13 13:14:53 +0330 +0330

خطاب به راوی محترم خاطره: قبل از نگارش متنی به این بلندی یه کمی فکر می کردید و دلتون به حال خواننده بیچاره ای که مجبور بود این داستان رو بخونه می سوخت . هزار جور بیماری چشمی و عصبی گرفتیم تا متن رو خوندیم. مرد حسابی مگه داری چت می کنی که تمام کلمات رو مقطع و غلط و یا با نگارش ابداعی می نویسی ؟ ولله که جنایتی که شما در حق زبان و ادبیات فارسی می کنید هیچ ملتی در حق خودش و ادبیاتش نمی کنه . مثلا انگلیسی زبان ها هم در چت و محاوره اینترنتی خیلی از خلاصه نویسی استفاده می کنن اما شما برو داستانها و خاطراتی که همون افراد می نویسند رو بخون ، امکان نداره به سبک چت بنویسن. یه خورده هم بکشید و درست بنویسید و به خواننده احترام بگذارید. آخه یعنی چی که همیشه رو می نویسید همیشع ؟؟؟ یه رو می نویسید ی ! که رو می نویسید ک ! خیلی رو می نویسید خعلی !!
اینقدر در تایپ عجله داشتی که حتی اشتباهات تایپی خودت رو هم تصحیح نکردی چه برسه به اشتباهات و غلط نویسی های عمدی !!
وقتی یه متن بلند بالا می نویسید و کلی به درد دل کردن و نصیحت و گلایه می پردازید، دست کم برای تشویق خواننده به خواندن متنتون ، درست و متین بنویسید. این به نفع هر دو طرفه.

2 ❤️

776710
2020-11-13 16:54:15 +0330 +0330

ناموسا چه طوری تونستی.به قول معروف قورچت درنیومد.به20نفر دادی.من کونی نیستم ولی اگ دوباره شد به خودم بگو تا به چنتاشون بدم خیلی بهت فشار نیاد

1 ❤️

776721
2020-11-13 18:42:22 +0330 +0330

چند تا ایراد:
۱- اسم داستان با محتوای داستان جور نیست
۲- داستان پر از غلط املاییه
۳- دردنامه‌ای که در آغاز داستان نوشتی جاش اینجا نبود
کسی که زحمت می‌کشه و یه نوشته‌ای رو می‌نویسه قطعا دلش می‌خواد که اثرش خونده و پسندیده بشه و روی خواننده اثر مثبت داشته باشه ولی ایرادهایی که داستان شما داشت اجازه نمی‌ده که به هدفت برسی

2 ❤️

776728
2020-11-13 20:08:42 +0330 +0330

چقدکس میگی تو خسته نشدی

0 ❤️