-شیوا؟
به شارون قول داده بودم هر چی فحش فارسی بلدم یادش بدم. یه چیزایی از هم مدرسه ایهای ایرانی یاد گرفته بودم. وقتی فحشهارو براش روی کاغذ نوشتم. بهش گفتم، یادت باشه. اصلا اینو به من نگی. بعد انگشتمو گذاشته بودم روی کلمه مادر جنده.
شارون گفت: مادار جینده؟
گفتم: آره. به من نمی گی. اوکی؟
اوکی.
گفتم: اگه اینو بگی. من عصبانی میشم. بقیه رو می تونی بگی.
گفت: اوکی.
اما بعضی وقتا، بهم میگفت مادر جنده. وقتی خیلی حرصش در می اومد. یا وقتیکه خیلی به من حسودیش می شد. وقتی توی کالج یا توی دیسکو، پسرا به من بیشتر توجه میکردن. وقتی که نمره درسی من بیشتر می شد. شارون، بهترین دوست من بود. و همیشه بدترین رقیب من می شد. اما امروز. امروز چرا؟ چرا امروز به من حسادت کرد؟ چرا می خواست منو عصبانی کنه؟
همینطور که پای پیاده به طرف خونه می رفتم. به این چیزا فکر می کردم. عصبانی بودم. فکر می کردم فردا چه بلایی سر شارون بیارم؟ چرا گذاشتم شارون بابامو ببینه؟ چرا… مادر جنده… فکر می کردم. چند روزه که با مامانم حرف نزدم؟ کاشکی نمی رفتی مامان. کاشکی می موندی. مادر…
دوستت دارم. مادر جنده…
خنده م گرفته بود. دم در خونه بودم. کلیدو انداختم و رفتم داخل.
من اومدم… بابا…
شیوا؟
-هوم…
چشماتو باز کن شیوا…
نو…
خواهش میکنم.
نه…نه…نه…
برگشت. و سرشو گذاشت روی پستونام. گرمای زبونش رو، روی نوک پستونم حس کردم. دستمو بردم توی موهاش. سرشو فشار دادم به سینه م. پستونامو یکی یکی می خورد…
اوه… خوشم میاد. وحشی هستی.
سرشو برد پایین تر. نافمو بوسید. بعد کنار کسمو لیس زد.
آره…
بخورم کستو؟
اره…
زبون داغش، توی کسم بود. پاهامو بازتر کردم. گفتم:
منو بکون…
گفت: می کنمت. کس داغتو می کنم.
بکون…
سر کیرشو مالید به کوسم. تنم می لرزه. شل می شم.
چه کو سی داری شیوا…
آره… بکونش…
کیرشو، محکم میکنه توی کوسم.
آخ…
خوشت می یاد؟ می خوای جرت بدم؟
جر بده کوس منو. محکم تر…
کیرشو، محکم تر میکنه توی کوسم. آتیش میگیرم. آروم حرف می زنم. با چشمای بسته.
چشاتو باز کن شیوا… تو رو خدا…
نه… نمی خوام…
می خوام چشمای خوشگلتو ببینم…
نه…
با چشمای بسته، کیرشو حس می کنم. کوس ام خیس شده. سرم گیج میره. روی زمین نیستم.
محکم… محکم تر…
خودشو محکم می کوبه به کوسم. جیغ می کشم.
-آخ…
تنش می لرزه. پاهامو محکم میکنم دور کمرش. فشارش میدم. می خوام همه شو داخلم کنه. می خوام با همه کیرش بره تو کوسم… درد دارم. بغض می کنم. با چشمای بسته.
دوستت دارم شیوا…
آروم گرفت. آروم…
برگشت و به پشت افتاد. به سقف نگاه کرد.
شیوا؟
هوم…
چشاتو باز کن دیگه…
چشمامو باز نمی کنم. با چشمای بسته، به سقف نگاه می کنم. همونجا که چشمای سبز بابام، دارن نگام میکنن.
نه. نمی خوام.
با چشمای بسته، گریه می کنم.
پسره، دو رگه بود. از اول سال چشمش دنبالم بود. چند بار باهام حرف زد. چند بار هم توی دیسکو اومد جلو باهام رقصید. من ، آسون دوست نمی شدم. اینو همه می دونستن. اما این یکی از رو نرفت.تا اینکه دیشب باهاش خوابیدم.
ادامه دارد…
نوشته: ؟
حقیقتش منم نتونستم تمومش کنم و حس و حال خوندنش رو نداشتم
نمیدونم بهت فحش بدم یا نه
نمیدونم بخاطر جنده بودنت بهت فحش بدم یا نه
نمیدونم جو گیر شدی رفتی کس دادی یا نه
نمیدونی کس داری یا نه
نمیدونم بخاطر رفتن مادرت و کمبود محبت اینجوری شدی یا نه
ولی میدونم بخاطر اینکه داستان یه دختر ایرانی بی جنبه رو نوشتی که راحت جنده شده و با باباش سکس داره و راه به راه به این اون میده و شخصیت زن پارسی رو زیر سوال میبره فحش خوردنت ملسه.
الهی کیری گیرت بیاد که نمره 20 بهش بدی
این بیشتر جنبه ی دعا رو داشت تا فحش اما بقیه ماجرا:
انجیر دونه دونه
تو کون تو بمونه
شارون با موهای بلوندش
کالج با پسرای هاتش
اون کشور خارجی با تیر چراغ برقاش
اون کامپیوتره با مانیتورش
اون دیسکو با سقفش
اون سقفه با تیر آهناش
همش تو کون تو که یه جنده بیشتر نیستی
خب کس کشا سکس با محارم ننویسید
این مطلبی که ؟ گذاشته دو قسمت اول یه داستان طولانیه که تو انجمن لوتی قرار داده شده…
حالا این؟ نمیدونم با چه نیتی این داستانو اونم ناقص اینجا گذاشته …حتما دلش یه کم حرف قشنگ می خواسته که نصیبش شد
اه اه اه اه
داستان دزدی کیری سکس با محارم .
ریدم دهنتون با این ذهنیت تخمیتون
اون وقت عربا میان دست میذارن رو اموال و املاک ایران ناراحت میشیم.
از همین جاها شروع میشه . آخه کس کش برو ببین تو کدوم کشور خارجی انقدر سکس بین مادر و فرزند یا پدر و فرزند رواج داره ، که هر کون نشوری از راه میرسه یه داستان سکس با محارم از یه قبرستون دیگه میدزده و اینجا آپ میکنه بعدشم انتظار به به و چه چه داره .
ریدم به سردر خونه پدرت ، ریدم به اون سوراخی که تو حرومزاده ازش اومدی بیرون . حتی ارزش حواله کردن کیرم نداری .
تنها چیزی که دستگیرم شد این بود که شما نویسنده کونی هوس فحش کردی
این داستان و شیوه نگارش برام اشناس یادم نمیاد کجا خونده بودم
فقط باید بیام یه خیار چمبر بکنم تو کونت بعد از وسط نصفش کنم یه کیرم پشتش اهرم کنم قشنگ ملس بره تو دیگه در نیاد اخ اون موقع نمیتونی برینی دیگه کس شعر گفتن یادت میره جنده
خاک بر سرت برو تنتو بکن زیر گه با این زندگی نکبتیت
اولش چقدر سعی می کرد از فیلم American beauty الگو بگیره. اما بعدش آشغال شد. کلا آشغال بود؛ خودت، منتور، شارون،بابات همه آشغال بودین
سکس با محارم؟ ننویس . . . . . . . . . . . . . .
حالم از این جور سکسها بهم میخوره لطفا ننویس. خود داستان رو 10 خط خوندم دیگه فهمیدم چه مزخرفاتی میخوای بنویسی نخوندم. کیر تو داستانت. به نظر میاد که از جایی کپی کردی که نشون دهنده حماقتت است. خواهش میکنم که دیگه از این کارها نکن. الان روز دومه که سعی میکنم فحش ندم ولی واقعا سخته. اگه از خودت خاطره داری یا بلدی داستان بنویسی بیا بنویس اگر هم که نداری مگه مجبوری چیزی بنویسی؟ دیگه نیا و ننویس. برو دنبال یک کار دیگه. خودت رو هم به یک روانپزشک نشون بده. خود ارضایی بد جوری مغزت رو داغون کرده.
خیانت شده مثل آب خوردن؛ تا کی دادن به این اون تا کی، ولی آدم خوبه همیشه خوبه هیچ وقت خطا نمی کنه ولی آدم بد یا همون چنده بودن هیچ وقت دست از کاراش بر نمیداره برای لذت بیشتر حاضره با هرکی سکس داشته باشه چه محرم چه نامحرم زمونه خیلی بدشده متاسفانه من دیدم والا همجور زن دیدم ولی زنای دارم می بینم انگار خوده شیطان هستن دیگه ازدواج نکردم می ترسم
نگارش متنش و نثرش خیلی زیبا بود. ضمن اینکه چون داستان خارج از کشور میگذشت قابل پذیرتر بود. هرچند این نوع سکس در همه جای دنیا مذمت شده و هیچکس تایید نمیکنه ولی وقتی در قالب یک داستان سکسی قرار میگیره با این متن و نگارش خوب که تقریبا مثل یه فیلمنامه میمونه باورپذیرتر میشه. ضمن اینکه حود نویسنده با گذاشتن اسم عشق ممنوع نشون داده که مورد تاییدش نیست…
در اخر هم متوجه میشیم که بعداز اتفاقاتی که برای این دختر و دوستش افتاده رو به همجسنگرایی اوردن…
خیلی از داستانهای تکراری که همش پسرا هیکلی و کیردرازن و یک تنه سه تا زنو میکنن بهتر بود…
جنده ها وکونی ها میان اینجا میگن خالمون کردیم یا بابامون ما رو کرد اخه خاک برسرا عرضه دارین به جا محرم با یه نامحرم حال کنید
خجالت نکشیدی داستان رو کپی کردی کار نویسنده رو هم بی ارزش کردی؟
مغز فندقی این همه داستان هست چرا داستان دنباله دار دزدیدی آخه؟؟؟
اون دوستانی هم که به نویسنده فحش دادن در جریان باشن
هیچ سکس با محارمی در کار نیست!!!
عشق به محرمه که منجر به سکس هم نشده
داستانش زیباست و به همه ی تخیلات احمقانه نویسندگان شهوانی می ارزه!
فقط میتونم بهت بگم که خیلی جنده ای همین با داستان بی خود و مسخرت گم شو
من یه چندتا از خاطرات سکسی خودم رو در قالب داستان اماده کردم که البته هیچکدوم از موضوعات ممنوعه بالارو شامل نمیشه. از لحاظ نثرو نگارش هم سعی کردم خیلی خوب بنویسم. الان هم در مرحله ویرایششون هستم. البته یکیشو فرستادم ولی مثل اینکه هنوز تو نوبته. اگه نوبتش شد بقیه رو هم میذارم. مطمئنم که خوشتون میاد…
کیر شارون و منتور و همه دوستان شهوانی توی حلق تو بابات.از بس همون اولش کیری و غیر واقعی بود نخوندم.ادامه دارد…