عشق ناجور (۳ و پایانی)

1399/12/09

...قسمت قبل

با صدای بسته شدن در خونه از خواب بیدار شدم.صدا زدم سعید؟
جونم !ببخشید عزیزم ، بیدارت کردم ؟الان میام پیشت
کشی به بدنم دادم .وبه تصویر نقاشی شده خودم خیره شدم .چند ثانیه بعد سعید اومد توی اتاق!لباس بیرون تنش بود.سعید میخوای بری بیرون ؟
خم شد روم و لبم رو بوسید، نه عزیزم رفتم یکسری خرید داشتم !
دستی کشیدم توی صورتش : پس چرا بیدارم نکردی؟
دلم نیومدعزیزم ؟لباساش رو درآورد وانداخت روی مبل و با یک شرت کنارم دراز کشید .دستش رو انداخت زیر گردنم وکمی کشیدم سمت خودش . بوی خوبی میداد بوسی زدم به سینه اش وسرم رو جابجا کرد م وگذاشتم جای نرمتری. سعید مشغول نوازشم بود وحرف میزد ! میدونی مریم !هنوزم باورم نمیشه که اومدی خونه ام وتوی آغوشمی!! کاش میشد برای همیشه اینجا میموندی! راست میگفت خودم هم باورم نمیشد.کسی رو که به بعنوان یک بچه شوخ وبذله گو نگاه میکردم،کسی که فقط بخاطر یک شیطنت کوچلو میخواستم باهاش لحظاتی سر کنم ،حالا شده بود عشقم ، عشق ناجوری که حسابی جورم شد! خودم رو از لابه لای روتختی که سعید انداخته بود روم رها کردم ودست و پای چپم روانداختم روی سعید و بغلش کردم و صورتم رو چسبوندم به پوستش .
چند دقیقه ای گذشت.چقدر دهنم خشک شده سرم رو گرفتم بالا ونگاهی به اطراف کردم !
چیزی میخوای عزیزم؟ سعید خیلی تشنمه! از جاش بلند شد ورفت بیرون !منم بلند شدم وروی تختش رو مرتب کردم .با یک لیوان آب برگشت: بفرما خانمی! ازدستش گرفتم : مرسی، نشستم لب تخت ولیوان آب رو یک نفس سر کشیدم !
مریم میخوای یک دوش بگیری؟پیشنهاد بدی نبود ولی حسش رو نداشتم .گفتم دلم میخواد ولی حالش رو ندارم !گفت میخوای خودم بیام بشورمت ؟بدون تعارف سرم رو به نشانه تایید حرکت دادم !انگار نیاز داشتم نازم رو بکشه ولوسم کنه !دستم رو گرفت وکشید دنبال خودش سمت حموم . چند لحظه ای زیر دوش موندیم و مهربونانه بدنم رو شست وتمیز کرد اینبار من شده بودم دختر کوچولوی سعید ! یک حوله بیشتر نداشت اول منو خشک کرد وبعد هم خودش رو خشک کرد واومدیم بیرون .
تا موقع شام با فیلم وبازی خودمون رو سرگرم کردیم .پیشتهاد داد بره از بیرون بگیره قبول نکردم وگفتم من که اصلا گرسنه نیستم ،ولی نهایتا یک چیزی همینجا سر هم میکنیم .
ساعت یازده با کمی شیطنت و تحریک کردنش رفتیم روی تخت .دیگه عجله ای نداشتیم ومیخواستیم به آرامی پیش بریم .قبل از دراز کشیدن کامل من و خودش رو لخت کرد .
از پشت بغلم کرده بود ودستاش مشغول بازی با پستونام بود .گرمای نفساش که هنگام بوسیدن گردنم بهم میخورد، داشت حسم رو بیدار میکرد.باسنم رو روی شکم وکیرش حرکت میدادم .کمی صورتم رو متمایل به بالا کردم که لاله گوشم روی لبش بیفته ونفساش بهش بخوره .دهنش رو باز کرد کشیدبین لباش وشروع به خوردن ومکیدن کرد .دستام رو گذاشتم روی دستاش وهمراهش پستونام رو میمالیدم . بزرگ شدن کیرش رو باسنم حس میکردم . پاهام رو کمی باز کردم و کیرش روکشیدم لای پام و دوباره بستم .با حرکت باسنم، روی شیار کوسم حرکت میکرد وهر لحظه سفت تر میشد وبیشتر تحریکم میکرد .نفسام تند شده بود و حرکات بدنم بیشتر .ازش جدا شدم وهلش دادم رو به عقب ورفتم سمت پایین .کیرش رو گرفتم توی دستم واز نوک کلاهکش بوسیدم و رفتم تا روی تخماش .به تناسب کیرش تخمای کوچیکتری داشت.لیسی دور تا دورشون زدم ودونه دونه میکردم توی دهنم میکشیدم بیرون .آه و اوه سعید درومد .با یک لیس از زیر کیرش تا روی سوراخش کلاهکش رو کردم توی دهنم .سعید با گفتن جووون .ازم خواست برگردم روش تا اونم بتونه برام بخوره! همین کار رو کردم وکوسم رو با کمی فاصله گرفتم روی دهنش کمی با نوک زبونش قلقلکم داد .دستش رو حلقه کرد دور باسنم وکشید پایین وکوسم رو کامل کرد توی دهنش ومحکم گرفتم. زبونش داخلی شیارم حرکت میکرد و حالم رو جا میاورد هرچی بیشتر میخورد خودم رو بیشتر فشار میدادم بهش و حجم بیشتری از کیرش رو میچپوندم توی دهنم و میخوردم .سعید دستش رو آزاد کرد گاهی باسنم وگاهی پستونام رو مثل خمیر ورز میداد .از ملچ و ملوچ سعید مشخص بود ترشحم زیادتر شده .در حال خوردن و مکیدن کیرش تخماش رو گرفته بودم با باهاشون بازی میکردم .صدای اوم واَم هر دو مون درومده بود و همراه صدای خوردن توی فضای اتاق میپیچید و فضا رو شهوانی تر کرده بود.خودم هم کوسم رو ، روی صورتش بیشتر حرکت میدادم. نمیخواستم با خوردن، آبش رو بیارم بلند شدم رو به سعید ، خیمه زدم روش وکیرسیخ شده اش رو با سوراخ کوسم تنظیم کردم . میخواستم حسابی بهش حال بدم !خیلی نرم باسنم رو فشار دادم و کیرش رو توی خودم جا دادم . سعید که روی ابرا بود . چشماش رو بسته بود وحرفای نامفهومی با خودش میزد. دراز کشیدم روش ولبش رو کشیدم توی دهنم دستای سعید دور گردنم حلقه شد ومنو محکم بخودش فشار میداد وآروم از پایین تلنبه میزد . هر لحظه حشری تر میشدم. توی همون پوزیشن سعید چرخوندم واومد روم. زانو هام رو جمع کردم روی سینه ام وگرفتم تا عمق بیشتری به گاییدنش بده. دستاش رو ستون کرده بود دوطرف سینه ام ومدام بالا وپایین میشد .انگار از داخل داشتم گُر میگرفتم .کف پام رو گذاشته بودم روی شونه سعید و در تلنبه زدن کمکش میکردم. دو سه دقیقه ای توی این پوزیشن کار کرد وازم خواست حالت داگی بگیرم .سریع برگشتم وسرم رو گذاشتم زمین .از دو طرف پهلوهام گرفت وکشید تا لبه تخته .با تنظیم کیرش .آروم تا خایه هاش کرد تو و بعد از مکثی کوچیک شروع به جلو وعقب کرد .داشتم میومدم ازش خواستم سرعتش رو بیشتر کنه .در حالی که ریتمش رو تندتر میکرد .نوک انگشت شصتش رو روی سوراخ کونم میچرخوند.کمی ترسیدم فکر کردم میخواد از پشت هم بکنه ،ولی نه، با ماساژ وتحریک سوراخم .زمان اوجم رو سریع تر کرد .دیگه نفسم در نمیومد و تکرار میکرد سعید تندتر ،تندتر،تندر!! سعید دورت بگردم تندترش کن !ضربات سعید سخت تر شده بود و با هر ضربه اش مقداری به جلو پرتاب میشدم .وبالاخره لحظه با شکوهم رسید .هیچوقت موقع ارضاء آبی ازم نمیمومد ولی تخلیه شدنم رو حس میکردم .بدنم قفل میشد وانگار فلج میشدم ولحظاتی جون توی بدنم نبود وکامل توی خلسه میرفتم . سعید باسنم رو محکم گرفته بود وبا تمام وجودش تلنبه میزد. فقط میخواستم سعید هم زودتر ارضا بشه تا خودم رو ول کنم .سریع کشید بیرون وآبش رو خالی کرد روی کمرم .بحدی از خود بیخود بودم که با همون آبهای پشت کمرم برگشتم ولو شدم روی تخت. کیر سعید رو گرفتم وکشیدم وبا دست پاکش کردم وکردم توی دهنم .هنوز ترشحا آب سعید تموم نشده بود چند قطره کو چیک ریخت توی دهنم .حس تف کردنش رو هم نداشتم وهمراه آب دهنم قورتش دادم
سعید رو کشیدم روی خودم بغلش کردم چندتا بوس به لب و صورتش کردم:مرسی عزیزم!!!سعید چند ثانیه لبم رو محکم گرفت توی دهنش ول کرد:عزیزم، من ممنونم که این شب رویایی رو برام ساختی ! دورت بگردم که آرزوم رو برآورده کردی! من باید ممنون باشم .لحظاتی بدنم رو ماساژداد و توی همون کثیف کاری که من کرده بودم خوابیدیم .صبح هم یک سکس کوچیک دیگه کردیم وناهار رو رفتیم بیرون تا ساعت چهار و با تنی خسته برگشتم خونه !
از اون روز تا حالا سکس های زیادی داشتیم ولی این دو سکس برامون لذت بخشتر از همه بوده و همیشه بعنوان روز وسکس خوب ازش یاد میکنیم
پایان
.

نوشته: سعید


👍 31
👎 0
10801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

793982
2021-02-27 01:13:11 +0330 +0330

شب و روزهای سکسی عاشقانتون پایدار❤👍

0 ❤️

794046
2021-02-27 09:24:30 +0330 +0330

سریع جمعش کردی ولی بازم قشنگ بود لایک 👍

0 ❤️

794274
2021-02-28 14:00:36 +0330 +0330

نوشته سعید؟؟؟!!! مگه این داستان از زبون دختره نبود؟! 🤣🤣

0 ❤️

861659
2022-03-01 23:31:28 +0330 +0330

شب و روزهای سکسی عاشقانتون پایدار❤👍
عالی بودددددددددددددددددددددددددددددددد ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ 💋 💋 💋

0 ❤️

914706
2023-02-11 15:44:57 +0330 +0330

عالی بود سعید ❤️ 😎

0 ❤️